طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
السَّلامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الله بْنِ جَعْفَرِ الشَّاهِدِ مَكَانَ أَبِيهِ وَالتَّالي لِأَخِيهِ وَ وَاقِيهِ بِبَدَنِهِ.
سلام بر محمّد فرزند عبدالله بن ،جعفر گواه جایگاه پدرش دنباله رو برادرش و نگاهدارش به وسیلهٔ بدنش.
در منتخب التواريخ (ص ۲۷۲) نقل شده است که محمد و عون هر دو از بطن مخدّره زینب دختر حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بودند.
روزی که امام حسین(ع) از مکه عازم عراق گردید عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود محمد و عون را همراه امام حسین(ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت جانفشانی کنند.و به آنها وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام حسین(ع) خودداری نکنند .
روضه فرزندان زینب سلام الله علیها
روز عاشورا حضرت زینب(س) لباس نو بر تن عون و محمد کرد. و آنها را از گرد و غبار پاک و تمیز نمود و سرمه بر چشمانشان کشید. و شمشیر به دستشان داد و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس آن دو را به حضور برادرش حسین(ع) آورد. و اجازه خواست که آنها به میدان بروند.
امام نخست اجازه نمیداد. حتی فرمود شاید همسرت عبدالله خشنود نباشد.
حضرت زینب(س) عرض کرد:
چنین نیست بلکه همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
حضرت زینب(س) بیشتر اصرار کرد سرانجام امام اجازه داد.
حضرت زینب(س) آن دو گل سرخش را به سوی میدان بدرقه کرد عمر سعد ملعون گفت: این خواهر عجب محبتی به برادرش دارد. که دو نور دیده اش را به میدان فرستاده است.
آن دو برادر به جنگ پرداختند و سرانجام محمد به شهادت رسید.عون کنار بدن گلگون محمد آمد و گفت برادرم ، شتاب مکن که بزودی من نیز به تو میپیوندم.
عون نیز جنگید تا به شهادت رسید امام حسین(ع) پیکر پاک آن دو جوان را بغل گرفت. و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد آنها را به سوی خیمه آورد.
عجب اینکه بانوان به استقبال جنازه های آنها آمدند.
همیشه حضرت زینب(س) در پیشاپیش بانوان بود ولی این بار حضرت زینب(س) دیده نمی شد.
ایشان از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیدۀ پسرانش بیفتد و بی تابی کند و از پاداشش کم شود.
شاید هم از این رو که مبادا برادرش او را در این حال بنگرد. و در برابر خواهر شرمنده یا بی جواب بماند.
در خبری دیگر آوردهاند که اصرار این دو کودک و مادرشان حضرت زینب(س) برای به میدان رفتن دو فرزندش و قبول نکردن امام حسین(ع) باعث شد که زینب(س) امام حسین(ع) را به حق مادرش قسم داد و محمد و عون هم گفتند:
«یا خال بِحَقِّ أُمِّكَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ إِلَّا أَذِنْتَ لَنَا»
ای دایی به حق مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به ما اجازه میدان رفتن مرحمت کن.
لذا امام حسین(ع) صورت ایشان را بوسید. و آنان را پیاده به جانب میدان روانه کرد.
بازدیدها: 0