معنای لقب باقرالعلوم

معنای لقب باقرالعلوم

مصیبت جانکاه شهادت امام باقر(علیه و علی آبائه الاطیبین و ابنائه الانجبین) را به پیشگاه ولیّ عصر(سلام الله علیه) و عموم علاقمندان قرآن و عترت و به شما برادران و خواهران گرامی تعزیت عرض می‌کنیم! مقدم شما را ارج می‌نهیم و از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم که به همه شما خیر و صلاح و فلاح دنیا و آخرت مرحمت کند!

معنای لقب باقرالعلوم

معنای لقب باقرالعلوم
این مقاله شامل متن سخنرانی آیت الله جوادی آملی است که به مناسبت شهادت امام محمد باقر علیه السلام ایراد نموده اند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیما خاتمهم و افضلهم محمد و اهل بیته الأطیبین الأنجبین سیما بقیه الله فی العالمین بهم نتولی و من اعدائهم نتبری الی الله».
مصیبت جانکاه شهادت امام باقر(علیه و علی آبائه الاطیبین و ابنائه الانجبین) را به پیشگاه ولیّ عصر(سلام الله علیه) و عموم علاقمندان قرآن و عترت و به شما برادران و خواهران گرامی تعزیت عرض می‌کنیم! مقدم شما را ارج می‌نهیم و از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم که به همه شما خیر و صلاح و فلاح دنیا و آخرت مرحمت کند!

وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) گذشته از این که «هاشمی من الطرفین، علوی من الطرفین، فاطمی من الطرفین» است، به لقب پر افتخار «باقر» ملقّب است. «باقر»، یعنی شکافنده، شیار کننده، چون علوم انبیا را وجود مبارک امام باقر تحلیل و تحریر می‌کرد و می‌شکافت و نتایج فراوانی از این علوم به جامعه عَرضه می‌کرد، به لقب پرافتخار «باقر» ملقّب شد.

انسانهایی که در فضای علمی حرکت می‌کنند، سه گروه‌ هستند:آنها که خارج از فضای علمی هستند که از مَقْسَم خارج می­باشند،
-آنهایی که در بحثهای علمی تلاش و کوشش می‌کنند، بَقْر و شکافتن آنها یا در همان علوم حصولی است که ذهن اینها فرآورده کرده است، یا در علوم انبیا و اولیا؛ ولی با سرمایه خود، با ابزار خود، با جوارح و جوانح خود غور می‌کنند، یا در علوم الهی با ابزار الهی سفر می‌کنند. کسانی که در دانشهای خود، چه در حوزه، چه در دانشگاه تلاش و کوشش می‌کنند، اگر دسترسی صحیح به علوم الهی نداشتند، آن چه را که خود فهمیدند، در مدار همان فهم خود دور می‌زنند، اینها خودمحور هستند و در آیه‌ی « فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ »[۱] آنجا سه گروه شدند که فرمود: بعضیها « یَحُومُ حُومُ نَفسِهِ »،[۲]یعنی در مدار اندیشه خود دور می‌زنند، بر فرض چیزی هم عاید او شود، علمی است که فقط محدوده دنیای او را ممکن است تأمین کند اگر بتواند، اینها سهمی از علوم الهی ندارند. آن چه را که خود فهمیدند، همان را اصل قرار می‌دهند، فروع فراوانی را از این اصل خود ساخته، استنباط می‌کنند، اینها مجتهد خودی هستند؛ یعنی در مدار فهم خود اجتهاد می‌کنند.
-اما کسانی که سهمی از آیات الهی، روایات اهل بیت(علیهم السلام) دارند، مثل مجتهدان، مراجع و متدینین، کسانی هستند که بهره‌ای از قرآن و عترت دارند، اصولی را از کتاب و سنت دریافت کردند؛ ولی در مدار این اصول و معارف اصلی با ابزار، با کوشش شبانه‌روزی و با دسترنج خود تلاش و کوشش می‌کنند؛ یعنی اینها در بحر قرآن شنا می‌کنند؛ اما با کشتی خود، با طیّاره خود سفر می‌کنند، با سیاره خود سفر می‌کنند؛ لذا گاهی اشتباه می‌کنند، گاهی مصیب و گاهی مخطی و مانند آن می­باشند. بر فرض به مقصد رسیده باشند، در حدّ علم حصولی است، یک؛ بی اشتباه هم نیستند، دو؛ گاهی مصیب و گاهی مخطی هستند. اینها با کشتی خود در دریا سفر می‌کنند، یا با هواپیمای خود در فضا سفر می‌کنند، فضا، فضای الهی است، دریا، دریای الهی است؛ اما ابزاری که خود ساختند، با آن ابزار سفر می‌کنند.
– گروه سوّم کسانی هستند که همه شئون آنها الهی است؛ یعنی در دریای علوم الهی سفر می‌کنند، با کشتی الهی سفر می‌کنند، «سفینه النجاه» می‌شوند، با اعضا و جوارح «ید اللهی» و «عین اللهی» و «جنب اللهی» و مانند آن کوشش می‌کنند، اینها کسانی هستند که «یَحُومُ حُومُ رَبِّه».[۳] این سه قسم که در آیه سورهٴ مبارکهٴ «فاطر» آمده است، فرمود: آن قسم برتر، امام(سلام الله علیه) است که حق مدار است، حق محور است، در علوم الهی با سفینه الهی، راننده‌های الهی، ناخدای الهی و با ابزار الهی حرکت می‌کنند.
وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) که علوم را می‌شکافت، نه اجتهاد ظنی، نه اجتهاد حصولی و نه اجتهاد حوزوی داشت، تا با این ابزار و ظنون بشری در دریای علم الهی حرکت کند، این می‌شود یک مجتهد عادی، نه معصوم؛ معصوم کسی است که در دریای الهی با سفینه الهی با ابزار الهی سفر می‌کند؛ لذا هیچ اشتباه نمی‌کند، یک و همه حرفهای او هم مطابق با وحی است، دو.
این که ذات اقدس الهی، وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء) را مفسّر و مبیّن قرار داد، فرمود: « کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ »،[۴] « لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ »[۵] تو تبیین و تفسیر کنی؛ اوّلین مبیّن، اوّلین مفسّر، وجود مبارک پیامبر است؛ معنای آن این نیست که قرآن وحی الهی است و پیامبر با علوم بشری و با همان مفاهیم حصولی، از قرآن بهره‌ای بگیرد که مخلوط از فهم بشری و کلام الهی باشد، این ‌طور نیست! همه شئون وجود مبارک پیامبر را ذات اقدس الهی تأمین کرده است« وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ »[۶] آن وقت وجود مبارک حضرت با همه علوم وحیانی، در دریای قرآن سفر می‌کند؛ لذا اولاً هیچ اشتباه نمی‌کند، ثانیاً هر چه هم فهمید، فهم قرآنی است و ثالثاً هر چه هم گفت و فتوا داد، گفته و فتوای قرآنی است؛ مجموع داخل و خارج، خارج است؛ مجموع وحی و علوم بشری، علوم بشری است؛ لذا قابل خدشه است.
وجود مبارک امام باقر، مثل سایر ائمه(علیهم السلام) بَقْر و شکافندگی دارد؛ اما نه آن طور که عالمان و مفسّران دیگر وارد بحثهای قرآنی یا روایی شوند و به اصطلاح موشکاف هستند و به تعبیر دیگران می‌گفتند: «قد شقّق الشّعر». در کتابهای عربی از محقّقان به عنوان «قد شقق الشّعر» یاد می‌شد. در تعبیرهای فارسی می‌گوییم او موشکاف است، مانند آنها نیستند؛ بلکه همه شئون آنها الهی است؛ لذا همه شئون و فتاوایی که می‌دهند، حقّ است، «حَقٌّ لا رَیبَ فِیهِ».

در محضر امام باقر(سلام الله علیه) معارفی طرح شد، کسی خواست از آن حضرت تعریف کند، به حضرت عرض کرد، امروز یک جواهر از کلام شما استفاده کردیم، فرمود: همین! حیف نیست، این مطالب را به جوهر و گوهر و طلا تشبیه کردی! «هَلِ الجَوهَرُ إِلا حَجَر».[۷] طلا یک سنگ زرد است، حیف تو نیامد که این حرفهای ما را به طلا تشبیه کردی! این بیان امام باقر است، فرمود: «هَلِ الجَوهَرُ إِلا حَجَر». این فلزات را می‌گویند: «احجار کریمه»، اینها چون کمیاب هستند، به اینها بها دادند وگرنه غیر از سنگ بودن یا سنگ مرمر یا سنگ خارای دیگر یا زغال سنگ یا این زرد است یا آن سفید، یکی می‌شود طلا، دیگری می‌شود نقره. فرمود: حیف تو نیامد که این مطالب را به طلا تشبیه کردی! «هَلِ الجَوهَرُ إِلا حَجَر».

آن‌گاه وجود مبارک حضرت، مثل سایر انبیای الهی، در دریای علوم الهی با رهبری الهی و «سفینه النجاه» الهی غور می‌کنند؛ لذا وقتی جابر جُعفی می‌خواست، حدیثی از وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) نقل کند، می‌گفت «حَدَّثَنی وَصِیُ الاوصِیاء وَ وَلیّ الاولِیاء وَ وَارِث عُلُومِ الانبِیاء» آن وقت می‌فرمود: «محمد ‌بن ‌علی الباقر».[۸] اینها را از خود آن حضرت فرا گرفت و درباره آن حضرت این القاب را به کار می‌برد.
بنابراین بَقْر و شکافتن علوم، گاهی با ابزار خودی است، گاهی با ابزار الهی. این که می‌گویند این «ید الله» و «عین الله» است؛ یعنی خطا بردار نیست، معصوم است، فکر هم ‌‌چنین است « سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی »[۹] هم چنین است؛ یعنی محدوده جان شما، مصون از سهو و نسیان است، هم منزّه از جهل است، هم منزّه از نسیان و مانند آن است؛ لذا وجود مبارک امام باقر علوم الهی را می‌شکافت و فتوا می‌داد، در عصر آن حضرت یک فراغت پیدا شد که حوزه‌های علمیه کم و بیش سامان می‌پذیرفت.
مطلبی که وجود مبارک امام باقر به ما فرمود، این که هر کسی باید خود را وزن کند، اضافه وزن در اینجا معنا ندارد، هیچ کس اضافه وزن پیدا نمی‌کند، همه ما کمبود وزن داریم: « زِنُوا بِالقِسطَاسِ المُستَقِیم ».[۱۰] انسان وقتی خود را با قرآن بخواهد بسنجد، همیشه کم دارد، اضافه وزن نیست. مهم آن است که فرمود: «إِعرِض نَفسَکَ عَلَی کِتَابِ الله».[۱۱] قرآن یک ترازوست، شما خود را با این ترازو بسنجید. مستحضر هستید کسانی که در حوزه و دانشگاه هستند، هم در مسائل عقاید، هم در مسائل اخلاق و هم در مسائل فقه و حقوق، بار سنگینی دارند، این معارف و این علوم باید بر قرآن عَرضه شود. وجود مبارک امام باقر فرمود: قرآن اصل است، شما همه ره‌آوردها و فرآورده‌های فکری خود را بر قرآن عرضه کنید، اگر مطابق با قرآن بود که شاکر باشید، راه را ادامه دهید و اگر مطابق نبود، ناچار هستید برگردید.

سه کار را باید انجام دهیم: اوّل این که کل قرآن را باید بدانیم؛ دوّم این که هرگز از خود غافل نباشیم، همه علوم و عقاید و اخلاقیات خود را بررسی کنیم؛ سوّم این که اینها را عرضه کنیم و با ترازوی قرآن کریم بسنجیم، این کار روزانه ماست. مراقبت همین است، محاسبت همین است، فرمود: شما مراقب خود باشید، محاسب خود باشید.

امروز که هفتم ذیحجه است، تقریباً سه روز مانده که «اربعین کلیمی» به پایان برسد، این که می‌گفتند اگر کسی چهل روز با اخلاص به سر برد: «مَن أَخلَصَ لِلَّهِ أَربَعِینَ صَبَاحَا»[۱۲] «مَن أَصبَحَ لِلَّهِ أَربَعِینَ صَبَاحَا»[۱۳] و مانند آن، اگر کسی چهل شبانه روزی و چلّه‌ای وارسته باشد، چشمه‌های حکمت از درون او می‌جوشد، در تمام طول سال فرصت اربعینگیری هست؛ ولی بهار اربعینگیری، اول ذیقعده است تا دهم ذیحجه. این که بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز ـ غیر از آن نوافل معروف ـ مستحب است که در هر دو رکعت بعد از حمد، سورهٴ مبارکهٴ ﴿قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ﴾؛[۱۴] بعد این آیه نورانی ﴿وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَهً وَ قالَ مُوسی ِلأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ﴾[۱۵] خوانده می‌شود، این دستور اربعینگیری است.

وجود مبارک موسای کلیم از اول ذیقعده تا دهم ذیحجه، در «طور» مهمان ذات اقدس الهی بود، نه غذایی داشت، نه خوابی داشت، نه نوشیدنی داشت هیچ چیز نداشت، فقط به مناجات الهی سرگرم بود، چهل شبانه روز کسی غذایی نخورد و خوابی نداشته باشد، فقط با خدای خود مناجات کند؛ ره‌آورد آن هم «تورات» خواهد بود؛ البته این اختصاص به موسای کلیم داشت و به ما گفتند این اربعین هست اگر کسی بخواهد چشمه‌های حکمت از قلب او بجوشد، راه آن اربعینگیری است. بهترین فرصت در طول سال همین چهل روز اول ذیقعده، تا دهم ذیحجه است؛ البته در تمام مراسم ایام سال این اربعینگیری، ممکن است. سه روز بیشتر نمانده به پایان این «اربعین کلیمی» که بهترین فرصت همین فرصتهایی است که انسان بتواند، سرمایه‌دار شود؛ یعنی از درون او چشمه حکمت بجوشد.

وجود مبارک حضرت فرمود: خود را بر قرآن عرضه کنید، با قرآن بسنجید. اگر کسی همه معارف قرآن را در حدّ خود نداند، چگونه خود را بر قرآن عرضه می‌کند؟ او یک عقاید، اخلاق، احکام فقه و اعمالی دارد، او اگر ترازو را نشناسد؛ چگونه بر قرآن می‌تواند عرضه کند؟ این دستور وجود مبارک امام باقر است، بعد فرمود: «لا شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّه»؛[۱۶] این بیان نورانی از پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که به همه اولیای بعدی رسیده، فرمود: هیچ چیزی بالاتر از همّت بلند نیست. کسی که بخواهد طلب مغفرت کند، برای همه طلب کند، خیر بخواهد، برای همه بخواهد. به این فکر نباشد که یک مختصر سواد پیدا کند، این مختصر سواد که زیر دست و پای همه ریخته است این دون شأن یک انسان است. انسان تا می‌تواند و تا نفس می‌کشد، باید با تألیف، تصنیف، تدریس و کتاب سر و کار داشته باشد.

در بعضی از تعبیرهای دینی آمده که روزی که یک طلبه حوزه یا دانشجوی دانشگاه بگوید، من فارغ التحصیل شدم، کتاب را کنار بگذارد «اُصِیبَت مُقَاتِلُهُ»؛[۱۷] یعنی آن جایی که انسان، اگر تیر به او برسد، کشته می‌شود، شکارچی همان جا را هدف گرفته است. آدم دهان باز می‌کند می‌گوید، من فارغ التحصیل شدم، کتاب را کنار می‌گذارد. فرمود تا نفَس می‌کشی، باید بفهمی! فرمود: «لا شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّه»؛ این دستور وجود مبارک امام باقر است. فرمود: این عمر را شما هر روز صرف می‌کنید، علوم که حدّ و حصری ندارد؛ هرگز در علوم و معارف پایین‌تر از خود را نبینید، بالاتر از خود را ببینید. در مسائل دنیایی فرمود: پایین‌تر از خود را ببینید[۱۸] که راحت زندگی کنید؛ ولی در مسائل بالایی، بالاتر از خود را ببینید. فرمود: شرف در همّت بلند داشتن است، شرف در این است که بگوید، به جایی رسیده‌ام که در حدّ آن محقّق، آن نویسنده، آن نوآورنده، در آن حدّ قرار گرفته‌ام، این دستور وجود مبارک امام باقر است. آن مسائل سطحی را فرمود، دیگران هم دارند.

ما موظف هستیم، طبق رهنمود حضرت، خود را بر قرآن عرضه کنیم، چه در بخشهایی که مربوط به آیه محکمه، چه در بخشهایی که مربوط به فریضه عادله، چه در بخشهایی که مربوط به سنت قائمه است. این خاندان به ما فرمودند: علوم بشری و علومی که در جامعه رواج دارد، فراوان است؛ ولی اصول اساسی و کلی آن این سه رشته است: یا آیه محکمه است یا فریضه عادله است یا سنت قائمه.[۱۹] انسان این علوم گوناگون را باید فرا بگیرد و راه صحّت و سُقْم را تشخیص دهد و تشخیصِ صحت و سقْم‌ آن این است که بر قرآن کریم عرضه کند، بعد فرمود: شما برای این که خود را بشناسید، چه سرمایه‌هایی دارید: «لا مَعرِفَت کَمعَرِفَتِکَ نَفسَک».[۲۰] فرمود: خیلی چیزهاست که شما بر فرض زمین را شناختید، بالأخره بیرون از شماست؛ آنهایی که خانه‌ای ساختند، فرشی تهیه کردند، اتومبیلی تهیه کردند به اینها می‌فرماید، شما می‌دانید، بیرون دروازه را تزیین می‌کنی، بیرون منزل را تزیین می‌کنی! آن چه که شما ساختید، «زینت الارض» است، نه «زینت الانسان». فرمود: هر چه که در روی زمین کاشتی و بنا کردی، چه باغ و بوستان و مانند اینها باشد، چه ساختمان یا فرش یا اتومبیل باشد، اینها «زینت الارض» است، ﴿إِنّا جَعَلْنا ما عَلَى اْلأَرْضِ زینَهً لَها﴾،[۲۱] نه «لکم»، فرمود: بیرون دروازه را شما تزیین کردید؛ اما در سورهٴ مبارکهٴ «حجرات» فرمود، خدای سبحان « ایمان» را ﴿زَیِّنَهُ فی قُلُوبِکُم﴾؛[۲۲] فرمود: ایمان زینت شماست، محبوب شماست؛ آن چه که در درون ماست، معرفت ما آن زیور ماست.

وجود مبارک امام باقر فرمود: هیچ معرفتی به اندازه معرفت خود نفْس نیست، وقتی خود را شناختید، سود و زیان خود را هم می‌شناسید و هیچ جهادی هم بهتر از جهاد با نفْس نیست، ـ چون بارها در همین محفل به عرض شما رسید که ـ ما یک دشمن داریم و آن غرور و هوای نفْس است، با دشمنان دیگر می‌شود کنار آمد. شما می‌بینید که خیلیها هستند که با مار و عقرب کنار می‌آیند. در هند یا غیر هند، عده زیادی هستند که با مارهای سمّی زندگی می‌کنند، در اثر انس و حشری که با اینها دارند، چه بچه‌ها، چه غیر بچه‌ها، چندین عقرب روی سر و صورت آنها هست، کاری به اینها ندارد، با عقرب می‌شود کنار آمد، با مار سمّی می‌شود کنار آمد، می‌شود با هم زندگی کنند؛ اما با غرور و هوس نمی‌شود زندگی کرد، اگر یک لحظه این غرور ـ خدای ناکرده ـ انسان به او امان دهد، به میل او رفتار کند، انسان را به چاه می‌اندازد، به هیچ وجه با آدم کنار نمی‌آید. این که وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء) فرمود: «أَعدَا عَدُوّکَ نَفسِکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ»،[۲۳] فرمود: بدترین دشمن همین غرور و خودخواهی و هوس است؛ برای این که با هر دشمنی می‌شود کنار آمد، یک قدر آدم به میل او رفتار کند، با آدم کار ندارد؛ اما انسان یک قدر به میل نفْس و غرور و هوای نفْس عمل کند او بدتر می‌شود. یک بار او گفت نامحرم را نگاه کن؟! نگاه کردی تیزتر می‌شود، یک بار گفت رشوه بگیر؟! گرفتی، تیزتر می‌شود، یک بار گفت دروغ بگو؟! گفتی تیزتر می‌شود، این ‌طور نیست که او آرام بگیرد. حضرت فرمود: «أَعدَا عَدُوّکَ نَفسِکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ»؛ لذا وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) فرمود: «لامَعرِفَهَ کَمَعرِفَتکَ بِنَفسِکَ وَ لاجِهَادَ کَمُجَاهَدَهِ الهَوَی».[۲۴] این از بیانات نورانی امام باقر(سلام الله علیه) است.

حالا روشن شد که چرا به آن حضرت می‌گویند «باقر»؟!
برای این که او دریای علوم الهی را با «سفینه النجاه» سیر می­کند. او مجتهد هست، پیغمبر مجتهد هست(علیهم و علی آله آلاف التحیه و الثناء)؛ اما با اجتهاد مجتهدین ما، بین آسمان و زمین فرق است. اینها با ابزار خود با علوم حصولی خود با ره‌آوردهای خود در دریا سفر می‌کنند؛ اما او با علوم الهی و ابزار الهی و «سفینه النجاه» سفر می‌کند، که تمام وحی را شناخته است و هیچ اشتباه ندارد، حرف خود را نمی‌زند، حرف خدا را می‌گوید. اما مجتهدان که گاهی مصیب و گاهی مخطی‌ هستند، حرف خود را در حقیقت می‌زنند، این هست که خود هم مطمئن نیستند، گاهی احتیاط می‌کنند، گاهی تجدید نظر می‌کنند.

این راههایی که وجود مبارک امام باقر به ما نشان داد، راههای کامل شدن انسان است، خود این راه را رفتند، بعد به ما فرمودند: این راه را بیایید، تا به آن قلّه برسید؛ «لا شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّه». فرمود: خیر همه را هم بخواهید. یک انسان که بلند همت است، دعای او دعای جامع است، برای همه دعا می‌کند، نه تنها برای شخص خود، خیر و صلاح جامعه اسلامی را از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کند، جهادی هم که می‌کند با هوا، جهاد می‌کند «جَاهِدُوا أَهوَائَکُم کَمَا تُجَاهِدُونَ أَعدَائَکُم».[۲۵] این را از وجود مبارک رسول گرامی نقل کرده است که آن حضرت(علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء) فرمود: همان طوری که با دشمن بیرونی می‌جنگید با دشمن درونی هم بجنگید. دشمن بیرونی یک حدّ خاصی دارد، اما دشمن درون حدّ مخصوصی ندارد.

امیدوار هستیم ذات اقدس الهی آن توفیق را عطا کند که بیانات نورانی امام باقر و ائمه دیگر(علیهم السلام) برای جامعه اسلامی عموماً، برای ایران ما خصوصاً و برای شما جامعه روحانیت، عزیزان حوزوی، دانشگاهی، برادران بسیجی، سپاهی، نیروی نظامی و انتظامی، برای همه خیر و صلاح و فلاح را به همراه داشته باشد، تا ـ ان‌شاء‌الله ـ بهره‌هایی که از علوم آن حضرت نصیب ما می‌شود، بتوانیم این نظام، دولت و ملت و مملکت، کشور را برابر وظیفه‌ای که داریم تأیید کنیم، تا همه اینها در سایه لطف ولیّ خود از هر گزندی مصون بماند و به دست صاحب اصلی آن برسد!

پروردگارا امر فرج ولیّ‌ خود را، تسریع بفرما!
نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما، همه را در سایه ولیّ‌ خود، حفظ بفرما!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیای الهی، محشور بفرما!
خطر بیگانه‌ها مخصوصاً، استکبار و صهیونیست را به خود آنها، برگردان!
خطر تکفیریها و سلفیها و داعشیها را هم به خود آنها، برگردان!
هم به اتاق جنگ و فکر آنها، یعنی صهیونیست و استکبار جهانی، برگردان!
ریشه همه اینها را، خشک بفرما!
خطر اینها را به خود آنها، برگردان!
امنیت مناطق مسلمانها را از خطر اینها، حفظ بفرما!
امنیت آنها را، تأمین بفرما!
بیداری اسلامی خاورمیانه را، به مقصد نهایی برسان!
مشکلات مملکت مخصوصاً، در بخش اقتصاد و مسکن و ازدواج جوانها را به لطف الهی، حل بفرما!
جوانهای مملکت و فرزندان ما را، از بهترین شیعیان اهل بیت، قرار بده!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

پی نوشت:
[۱] . سوره فاطر، آیه۳۲٫
[۲] . معانی الاخبار، متن، ۱۰۴٫
[۳] . معانی الاخبار، متن، ۱۰۴٫
[۴] . سوره ابراهیم، آیه۱؛ سوره ص، آیه۲۹٫
[۵] . سوره نحل، آیه۴۴٫
[۶] . سوره نساء، آیه۱۱۳٫
[۷] . مناقب(لابن شهر آشوب)، ج۴، ص۲۴۸٫
[۸] . رجال الکشی، ج۲، ص۴۳۷٫
[۹] . سوره اعلی، آیه۶٫
[۱۰] . سوره إسراء، آیه۳۵؛ سوره شعراء، آیه۱۸۲٫
[۱۱] . تحف العقول، متن، ص۲۸۴٫
[۱۲] . جامع الاخبار(للشعیری)، ص۹۴٫
[۱۳] . ملاذ الاخیار، ج۱۴، ص۳۴۶٫
[۱۴] . سوره اخلاص، آیه۱٫
[۱۵] . سوره اعراف، آیه۱۴۲٫
[۱۶] . تحف العقول، متن، ص۲۸۴٫
[۱۷]. بنادر البحار، متن، ص۲۳۷؛ « قال أمیر المؤمنین (علیه السّلام): من‏ ترک‏ قول‏ لا أدری‏ اصیبت‏ مقاتله‏».
[۱۸]. المحاسن، ج۱، ص۱۱؛ «قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ(رض)‏ أَوْصَانِی ‏خَلِیلِی‏ بِسَبْعَهِ خِصَالٍ لَا أَدَعُهُنَّ عَلَی کُلِّ حَالٍ أَوْصَانِی أَنْ أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ دُونِی وَ لَا أَنْظُرَ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقِی وَ أَنْ أُحِبَّ الْفُقَرَاءَ وَ أَدْنُوَ مِنْهُمْ وَ أَنْ أَقُولَ الْحَقَّ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً وَ أَنْ أَصِلَ رَحِمِی وَ إِنْ کَانَتْ مُدْبِرَهً وَ لَا أَسْأَلَ النَّاسَ شَیْئاً وَ أَوْصَانِی أَنْ أُکْثِرَ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَإِنَّهَا کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّهِ».
[۱۹] . الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج۱، ص۳۲؛ «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌ».
[۲۰] . تحف العقول، متن، ص۲۸۶٫
[۲۱] . سوره کهف، آیه۷٫
[۲۲] . سوره حجرات، آیه۷؛ ﴿وَ لٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾.
[۲۳] . عدّه الداعی و نجاح الساعی، ص۳۱۴٫
[۲۴] . تحف العقول، متن، ص۲۸۶٫
[۲۵] . بحار الانوار، ۶۵، ص۳۷۰٫

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *