مقالات ویژه شهادت امام رضا علیه السلام

خانه / پیشنهاد ویژه / مقالات ویژه شهادت امام رضا علیه السلام

تاریخچه بنای حرم رضوی

مکانى‌ که‌ ضریح‌ پاک‌ امام‌ رضا علیه السلام در آن‌ قرار دارد، سرایى‌ از آن‌ حمید بن‌ قحطبه‌ طائى‌ یکى‌ از فرماندهان‌ ابومسلم‌ خراسانى‌ بوده‌ است‌. پس‌ از وفات‌ هارون‌‌الرشید در سال‌ ۱۹۳ هجرى‌ جسد او در این‌ مکان‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد، و فرزند وى‌ مأمون‌ بر فراز آن‌ گنبدى‌ افراشت‌ که‌ بعدها «گنبد هارونیه‌» نام‌ گرفت‌. وقتى‌ امام‌ رضا علیه السلام مسموم‌ گردیده‌ به‌ شهادت‌ رسیدند، پیکر ایشان‌ را به‌ این‌ مکان‌ آوردند و در نزدیکى‌ قبر هارون‌‌ الرشید به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. اما این‌ گنبد در سال‌ ۳۸۰ هجرى ‌بر دست‌ امیر «سبکتگین‌» به‌ طور کامل‌ ویران‌ شد و مرقد امام‌ رضا علیه السلام تنها مزار خراسان‌ گردید که ‌از تقدیس‌ و تجلیل‌ برخوردار بود. سلطان‌ مسعود بن‌ سبکتگین‌ ضریحى‌ طلایى‌ بر قبر شریف‌ امام ‌قرار داد، تا باعث‌ تمایز آن‌ شود و به‌ پناهگاهى‌ براى‌ بلادیدگان‌ و حاجت‌‌مندان‌ مبدل‌ گردد و از آن‌ پس‌، آن‌ شهر که‌ به‌ توس‌ یا سناباد معروف‌ بود جز به‌ نام‌ مشهدالرضا شناخته‌ نشد.

توسعه‌ و بازسازى‌

پس‌ از آن‌ که‌ امیر سبکتگین‌ قبر امام‌ علیه السلام را ویران‌ نمود این‌ مکان‌ همچنان به‌ عنوان ویرانه‌اى‌ که‌ شیعیان‌ از ترس‌ دشمنان‌ خود جرأت‌ تعمیر و بازسازى‌ آن‌ را نداشتند باقى ماند. تا آن‌ که‌ سلاطین‌ دیالمه‌ آن‌ را بازسازى‌ و تعمیر نمودند.
در سال‌ ۵۱۲ هجرى‌ ابوطاهر شرف‌ الدین‌ قمى‌ وزیر شیعه‌ مذهب‌ سلطان‌ سنجر سلجوقى‌ گنبد آن‌ بارگاه‌ مطهر را تجدیدبنا کرد؛ و این‌ گنبد هم‌چنان‌ برقرار ماند تا آن‌ که‌ تاتارها آن‌ را ویران‌ کردند. بعدها سلطان‌ محمد خدابنده‌ نوه‌ى‌ هولاگو مرقد شریف‌ امام‌ رضا علیه السلام را تجدیدبنا کرد.
در دوران‌ میرزا شاهرخ‌ گورگانى‌ و در سال‌ ۸۰۹ هجرى‌ مجموعه‌ى‌ حرم بازسازى‌ شد؛ و گوهرشاد همسر شاهرخ‌ در‌ این‌ امر اهتمام‌ کرد؛ از جمله‌ مسجدى‌ را در نزدیکى‌ مرقد ساخت‌، که ‌به‌ نام‌ وى‌ مشهور است‌. در سال‌ ۹۳۲ هجرى‌ شاه‌ طهماسب‌ صفوى‌ دستور به‌ طلاکارى‌ گنبد حرم داد. هم‌چنان‌ که‌ یک‌ گلدسته‌ى‌ طلا نیز براى‌ آن‌ بنا نمود. و روى‌ قبر نیز یک‌ ضریح‌ طلایى‌ نصب‌ کرد.
در سال‌ ۱۰۱۰ هجرى‌ شاه‌ عباس‌ کبیر به‌ بازسازى‌ حرم‌ و توسعه‌ى‌ صحن‌ و طلاکارى‌ گنبد مرقد نمود. هم‌چنان‌ که‌ در سال‌ ۱۰۲۰ ایوان‌‌هاى‌ شمالى‌، شرقى‌ و غربى‌ را بنا نمود. در سال‌ ۱۰۸۶ شاه‌ سلیمان‌ صفوى‌ به‌ تعمیر گنبد حرم‌ و طلاکارى‌ آن‌، که‌ در سال‌ ۱۰۸۴ بر اثر زلزله ‌فروریخته‌ بود، پرداخت‌. در سال‌ ۱۱۵۳ نادرشاه‌ تعدیلات‌ و باز‌سازى‌‌هایى‌ در حرم‌ انجام‌ داد و یک‌ چلچراغ‌ طلایى‌ مرصع‌ و نیز یک‌ قفل‌ طلایى‌ مرصع‌ به‌ حرم‌ اهدا نمود. در دوران‌ فتحعلى‌ شاه‌ قاجار و در سال‌ ۱۲۲۳ هجرى‌ بناى‌ صحن‌ جدید حرم‌ آغاز شد. در سال‌ ۱۲۶۰ و در دوران‌ محمدشاه‌ حرم‌ کاشى‌‌کارى‌ گردید؛ و ناصرالدین‌ شاه‌ طلاکارى‌ ایوان ‌صحن‌ را که‌ فتحعلى‌ شاه‌ ساخته‌ بود به‌ پایان‌ رساند.
در سال‌ ۱۴۰۱ هجرى‌ و پس‌ از پیروزى‌ انقلاب‌ اسلامى‌ عملیات‌ بازسازى‌ و توسعه‌ى‌ حرم‌ شریف‌ آغاز شد که‌ طى‌ آن‌ ساختمان‌‌ها و اجزاى‌ جدید به‌ حرم‌ الحاق‌ شد. محراب‌‌ها و زوایا تعمیر گردید. صحن‌ها و رواق‌‌هاى‌ جدیدى‌ در حرم‌ ساخته‌ شد و کتابخانه‌ و دیگر مراکز فرهنگى‌ به‌ آن ‌اضافه‌ گردید. هم‌چنان‌ که‌ به‌ بهسازى‌ سرویس‌هاى‌ بهداشتى‌ و خدماتى‌ زائران‌ پرداخته‌ شد.

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

سخنان آیت الله بهجت درباره امام رضا علیه السلام

نعمت وجود حرم امام رضا علیه السلام در ایران (۱)

حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی هاست؛ عظمتش را خدا می داند. به حدی که امام جواد علیه السلام می فرماید: «زیارهُ أبی أفضَلُ من زیارهِ الحسین [علیه السلام] لأنّ الحسین [علیه السلام] یَزورُهُ العامّه و الخاصَّه، و أبی لایَزورُهُ إلا الخاصّه (۲)؛ زیارت پدرم [امام رضا علیه السلام] از زیارت امام حسین [علیه السلام] افضل است؛ زیرا امام حسین [علیه السلام] را عامّه و خاصّه زیارت می کنند، ولی پدرم را جز خاصّه [شیعیان دوازده امامی] زیارت نمی کنند.»
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه السلام ظاهر می شود. بنا بر این، ایرانی ها باید نعمت حرم امام رضا – علیه السلام- را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.

عنایات امام رضا علیه السلام به زائران خود (۳)

دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه، به امامی که صاحب ضریح است، سلام کرده و جواب سلام را شنیده اند.
شخصی گفته است: «هر وقت برای زیارت حضرت امام رضا – علیه السلام – به مشهد مشرّف می شوم (شاید در هر سال یک بار زیارت بیشتر نمی کرده است)، در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیت، تا ضریح راه برایم باز می شود، به ضریح نزدیک می شوم و زیارت می کنم، و حضرت رضا -علیه السلام- خرجی راه و حتی مقداری پول برای خرید سوغات را نیز به من می دهند.»
در خانه ای که ما (۴) در مشهد بودیم نیز علویه ای بود که می گفت: «هر وقت که برای زیارت به حرم می روم، برای من هم، راه به سوی استلام ضریح (۵) باز می شود.»

نتیجه توسل به حضرت رضا علیه السلام (۶)

حجه السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:
روزی آقا فرمودند: یکی از علمای نجف اشرف به جهت بیماری به تهران می آید و بعد از مراجعه به پزشک و تشکیل کمیسیون پزشکی بنابر آن می شود که آقا از ناحیه مغز عمل جراحی شود، آقا خیلی وحشت زده شده و سخت ناراحت می شود و اجازه می گیرد به مشهد مقدس مسافرت نماید.
پس از تشرف و توسل [به امام رضا علیه السلام] شبی در خواب می بیند آقای بزرگواری نزد ایشان می آید و می فرماید: «چرا اینقدر ناراحت هستید؟ صلاح دیده شد که عمل نشوید و با دارو معالجه شوید.» از خواب بیدار می شود و می گوید: نتیجه گرفتم، به تهران برویم. به تهران می آیند، پس از مراجعه مجدد به پزشک، رئیس کمیسیون طبی آقا به او می گوید: «ناراحت نباشید صلاح دیده شد که عمل جراحی انجام نشود، با دارو معالجه می کنیم.» با تطبیق این گفتار در خواب و بیداری بر یقین او می افزاید و با توسل به ثامن الحجج علیهم السلام معالجه نموده و شفا می یابد.»

توصیه های آیت الله بهجت درباره زیارت ثامن الحجج علیه السلام (۷)

بسم الله الرحمن الرحیم. زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أ أدخلُ یا حجه الله؛ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است.
اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس – هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته.
یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»
یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!»
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد: «در آن زمان شما کجا بودید؟» فرمودند: «کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد: معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند. معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد.
در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید. حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟!
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
پی نوشت ها:
(۱) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱، ص۳۲۸
(۲) نقل به معنا از روایت. رک: الکافی، ج۴، ص۵۸۴؛ تهذیب‏الأحکام، ج۶، ص۸۴؛ وسائل‏الشیعه، ج۱۴، ص۵۶۲؛ کامل‏الزیارات، ص۳۰۶؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۶۱
اصل این روایت در «کافی» به این صورت آمده است: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ [علیه السلام] جُعِلْتُ فِدَاکَ زِیَارَهُ الرِّضَا [علیه السلام] أَفْضَلُ أَمْ زِیَارَهُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ زِیَارَهُ أَبِی أَفْضَلُ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ [علیه السلام] یَزُورُهُ کُلُّ النَّاسِ وَ أَبِی لَا یَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّیعَهِ. الکافی، ج۴، ص۵۸۴، باب فضل زیاره أبی الحسن الرضا علیه السلام
(۳) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱، ص۶۹
(۴) حضرت آیت الله بهجت (ره)
(۵) بوسیدن ضریح و دست کشیدن به آن
(۶) پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت
(۷) کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب
منبع: بالاتر از زیارت امام حسین علیه السلام نکاتی درباره زیارت و توسل به ثامن الحجج علیه السلام در کلام آیت الله بهجت، نقل از سایت تبیان
______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

معانی کلمات صلوات خاصه امام رضا علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِصَلاَهً کَثِیرَهً تَامَّهً زَاکِیَهً مُتَوَاصِلَهً مُتَوَاتِرَهً مُتَرَادِفَهً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
اللَّهُمَّ:  ادیبان عرب معتقدند کلمه «اللَّهُمَّ» در اصل معادل عبارت «یا الله»  است که در آن تغییراتی ایجاد شده است[۱]. و ترجمه آن به صورت «پروردگارا» یا «ای پروردگار» می باشد. در زبان عربی این عبارت در زمانی استفاده می شود که انسان خداوند را برای درخواستی خطاب قرار می دهد.
‏ صَلِّ: در شکل فعل امر است از ریشه «صلو» و در معنا عبارتی است دعایی به معنای درخواست لطف و توجه برای کسی. که با نزول رحمت خداوند برای آن شخص محقق می شود. زائر با بیان این عبارت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا» از خداوند برای امام علی بن موسی الرضا از خداوند طلب لطف و رحمت می نماید.
الرِّضَا: لقب وجود مبارک امام هشتم حضرت علی بن موسی علیه السلام است. این کلمه مصدر از ریشه «رضو» می باشد که به  معنای رضایت و موافقت قلبی با جریان امور است.[۲] «الرِّضَا»  وصف بنده ای است که به آنچه خداوند عالم به حکمت خود جاری نماید راضی و خشنود باشد.[۳]
الْمُرْتَضَى: اسم مفعول است از باب افتعال و از ماده «رضو» به معنای چیزی که مورد پسند و رضا قرار گیرد. این وصف در مقام بندگی خدا بر کسی اطلاق می شود که مورد رضای خداوند باشد.
الامام:   در لغت به معنای پیشوا می باشد یعنی کسی که به او اقتدا می شود چه حق باشد و چه باطل. [۴] و در اصطلاح به ۱۲ پیشوای معصوم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام می گویند که حضرت علی بن موسی علیه السلام هشتمین ایشان است.
التَّقِیِّ: از ریشه «وقی» وصف کسی واقع می شود که دارای صفت «تقوا» باشد. [۵]
النَّقِیِ‏: از ریشه «نقو» به معنای پاکیزه و طاهر  است[۶]
حُجَّه: در لغت حجّت دلیلى است که مقصود را روشن میکند.[۷] با آمدن دلیل قاطع بر مقصود دیگر جای هیچ سخن و بهانه ای باقی نمی ماند. شیعیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام”حُجَّه” می گویند به این دلیل که گفتار و عمل ایشان مورد تأیید خداوند است و معیار عمل مسلمین قرار می گیرد و دیگر بعد از آن جای سخنی باقی نمی ماند.
الثَّرَى: به معنای خاکی است که پس از خشک شدن خیس و نرم شده باشد. [۸]
الصِّدِّیقِ: صیغه مبالغه است  از ریشه «صدق» و معنای آن  زیادی و فراوانی صفت «صدق» است. این وصف به کسی اطلاق می شود که عملش تصدیق کننده و تأیید کننده کلامش است.[۹]
الشَّهِیدِ: از ریشه «شهد » به معنای گواه و شاهد است[۱۰]
کَثِیرَهً: از ریشه «کثر» به تعداد زیاد از هر چیز گفته می شود. [۱۱]
تَامَّهً: از ریشه «تمم» به چیزی کفته می شود که به نهایت خودش(در کمال یا مقدار) رسیده  به حدّى که‏ دیگر نیازى به ضمیمه کردن چیز دیگرى بر آن نباشد. [۱۲]
زَاکِیَهً:از ریشه “زکو” می باشد. این ریشه در دو معنا استعمال می شود یکی پاکیزگی و طهارت و دیگری رشد و نمو[۱۳] در این عبارت با توجه به کلمات «کثیره» و «تامه» که پیش از آن بیان شده معنای دوم محتمل تر است. یعنی صلوات رشد یابنده.
مُتَوَاصِلَهً: از ریشه «وصل» است و این ریشه در معنای اتصال دو شیء به یکدیگر به کار می رود.[۱۴]
مُتَوَاتِرَهً: تواتر به معنای تتابع و پشت سر هم قرار گرفتن است [۱۵]
مُتَرَادِفَهً: ترادف از ریشه «ردف» به معنای پشت سر هم واقع شدن است[۱۶]
أَفْضَلِ: از ریشه «فضل» به معنای زیادتر از مقدار لازم و مقرر می باشد[۱۷] که موجب برتری نسبت به سایرین می شود. «أَفْضَلِ» در ساختار اسم تفضیل به معنای “برترین” و “بهترین” می باشد.

پی نوشت ها:

[۱]. واژه «اللهمّ» منادای مفرد معرفه است یای حرف ندائی که از اولش حذف شده، در آخر آن یک میم مشدّده آمد که آن را تبدیل به «اللهمّ» نموده اس»
[۲]. هو موافقه المیل بما یجری علیه و یواجهه، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۴، ص: ۱۵۲
[۳]. رِضَا العبد عن اللّه: أن لا یکره ما یجری به قضاؤه، مفردات الفاظ القرآن۳۵۶
[۴] المؤتمّ به، إنسانا کأن یقتدى بقوله أو فعله، أو کتابا، أو غیر ذلک محقّا کان أو مبطلا؛مفردات الفاظ القرآن، ۸۷٫
[۵] مُتَّقِی‏ و تَقِی‏: هر دو بمعنى تقوى کار و پرهیزکار است‏.  قاموس قران، ج‏۷، ص: ۲۳۷
[۶] نَقِیٌ‏ أَی نظیف ‏ لسان العرب ج‏۱۵  ۳۳۸
[۷] و الْحُجَّهُ: الدلاله المبیّنه لِلْمَحَجَّه   مفردات الفاظ القرآن، ص: ۲۱۹
[۸]فرهنگ ابجدی عربی فارسی    متن    ۲۷۹
[۹]  الصِّدِّیقُ‏ فعیل للمبالغه فی الصدق و یکون الذی یصدق قوله بالعمل ‏ مجمع البحرین، ج‏۵، ص: ۱۹۹
[۱۰] قاموس قران، ج‏۴، ص: ۷۶
[۱۱] قاموس قران، ج‏۶، ص: ۹۱
[۱۲] و تَمَامُ‏ الشی‏ء: انتهاؤه إلى حدّ لا یحتاج إلى شی‏ء خارج عنه‏
[۱۳] کتاب العین، ج‏۵، ص: ۳۹۴
[۱۴] به وصلت الشی‏ء بغیره وصلا فاتّصل به‏
[۱۵] لسان العرب، ج‏۵، ص: ۲۷۵
[۱۶] صلاه مُتَرَادِفَهٌ أی متتابعه مجمع البحرین، ج‏۵، ص: ۶۳
[۱۷]هو الزیاده على ما هو اللازم المقرّر   التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۹، ص: ۱۰
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

مشهد الرضا در کلام اهل سنت

علمای اهل سنت در مواضع متعددی به محل دفن امام رضا علیه السلام که مشهد است، اشاره دارند که از آن جمله است:

۱٫ ذهبی: ایشان در تألیفات خود درباره مشهد الرضا چنین اظهار نظر می کند:
  • «و لعلی بن موسی مشهدٌ بطوس یقصدونه بالزیاره»[۱]، برای علی بن موسی الرضا علیه السلام بارگاهی است در شهر طوس که مردم برای زیارت ایشان به آنجا می روند.
  • «و له مشهدٍ کبیر بطوس یزار»[۲]، برای او بارگاه بزرگی در سرزمین طوس وجود دارد.
  • «و مشهد مقصودٌ بالزیاره»[۳ ]. مشهد قصد می شود برای زیارت.
۲٫ ابن عماد حنبلی دمشقی: وی نیز می گوید:
  • «و له مشهدٌ کبیر بطوس یزار». [۴] برای او بارگاه بزرگی در سرزمین طوس وجود دارد.

برخورد بزرگان اهل سنت با مزار امام رضا علیه السلام

برخی از علمای اهل سنت قبر امام رضا علیه السلام را فراوان زیارت می کردند، برای مثال:
۱٫ ابوبکر بن خزیمه (۳۱۱ق) و ابو علی ثقفی (۳۲۸ق): 
حاکم نیشابوری می گوید: از محمد بن مؤمل شنیدم: روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان می رفتند. محمد بن مومل می گوید: احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه نزد قبر علی بن موسی همگی را شگفت زده کرده بود.[۵]
ابن خزیمه نزد اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد؛ به گونه ی که از ابن خزیمه «شیخ الاسلام، امام الائمه، حافظ، حجه، فقیه، بی نظیر، زنده کننده سنت رسول الله»، تعبیر کرده اند و او در علم حدیث و فقه و اتقان ضرب المثل است.[۶]
در مورد ابو علی ثقفی نیز ـ که از نوادگان حجاج بن یوسف است ـ تعابیری چون: «امام، محدث، فقیه، علامه، شیخ خراسان، مدرس فقه شافعی در خراسان، امام در اکثر علوم شرعی، حجت خدا بر خلق در دوران خودش»[۷] به کار رفته که نشان دهنده اهمیت و جایگاه این شخصیت نزد عامه است.
۲٫  ابن حبّان بُستی (۳۵۴ق):
«علی بن موسی الرضا از بزرگان و عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنی هاشم است. اگر از وی روایتی شود، واجب است حدیثش معتبر شناخته شود…. . من به دفعات قبر یشان را زیارت کرده ام. زمانی که در طوس بودم، هر مشکلی برایم رخ می داد، قبر علی بن موسی الرضا را ـ که درود خدا بر جدش و خودش باد ـ زیارت می کردم و برای برطرف شدن مشکلم دعا می کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل می شد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیتش ـ که درود خدا بر او اهل بیتش باد ـ بمیراند».[۸]
ابن حبان بستی نیز نزد اهل سنت جایگاه والایی دارد؛ به گونه ای که از وی به «امام، علامه، حافظ، شیخ خراسان، یکی از استوانه های علم در فقه و لغت و حدیث، و از عقلای رجال» تعبیر کرده اند.[۹]
این جملات حاکی از نفوذ معنوی امام رضا علیه السلام بر قلوب است و پس از گذشت سالیان از شهادت ایشان، قبر و بارگاه ملکوتی ایشان مورد توجه خاص و عام است و کسانی چون ابن خزیمه و ابن حبان علاوه بر زیارت قبر امام رضا علیه السلام به ایشان متوسل می شدند و برای رفع مشکلات مادی و معنوی خود به این مکان مقدس پناه می بردند.
[۱] . سیر اعلام النبلاء، موسسه الرساله ، بیروت، لبنان، چاپ یازدهم ۱۴۱۷ق، ج۹، ۳۹۳٫
[۲] . العبر، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج۱، ص۲۶۶٫
[۳] . تاریخ الاسلام، حوادث، ۲۰۱ تا۲۱۰، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ اول ۱۴۲۰ق، ص۲۷۲٫
[۴] . شذارت الذهب، دار بن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۴٫
[۵] . تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۷، ۳۳۹٫
[۶] . سیر اعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج۱۴، ص۳۶۵و۳۷۷٫
[۷] . سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۲۸۰ـ۲۸۲٫
[۸] . کتاب الثقات، ابن حبان بستی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۴۷۵٫
[۹] . سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۹۲؛ النجوم الزاهره، ابن تغری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۴۲؛ الوافی بالوفیات، صفدی، جمعی از مستشرقین، بی تا، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۱۷؛ الطبقات الشافعیه، سبکی، دار احیاء الکتب العربیه، بیروت، لبنان، بی تا، ج۳، ص۱۳۱؛ الانساب، سمعانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول،۱۴۰۸ق، ج۲، ص۲۰۹٫
منابع:
برگرفته از مقاله کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت، پدید آورنده: محسن طبسی، سایت حوزه
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

عنایات امام رضا علیه السلام به علما و بزرگان

اعطاء حقیقت علم به علامه حسن زاده آملی:

آیت الله حسن زاده می گوید(۱): در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دل آراى ولى الله اعظم، ثامن الحجج، على بن موسى الرضا -علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء- نائل شدم.
در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهر النور امام (علیه السلام) مشرف شوم، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که بر آورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا -روحى لتربه الفداء و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنى بگویم، امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیک بیا!
نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که: بنوش، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر در هزار در دیگرى به روى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام) طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که:
دوش  وقـت  سحـــر  از  غصه  نجــــاتم  دادند
و اندر  آن  ظلمـــت  شـــب  آب  حیــــاتم  دادند
چه  مبارک  سحرى  بود  و  چه  فرخنده  شبى
آن  شب  قـــــدر  که  این  تازه  بـــــراتم  دادند

ضمانت چشم علامه توسط امام رضا علیه السلام

علامه نقل کرده اند(۲): اینجانب بنا بر فرموده شیخ الرئیس که فرمود: «از عوامل ضعف بینایى چشم، خوابیدن با شکم سیر است و لازم است بین غذاى شب و خوابیدن فاصله انداخت»، همیشه مقیّد بودم شام را سر شب صرف کنم تا فاصله مورد نظر شیخ را مراعات کرده باشم که مبادا خداى نکرده چشمم که یکى از مهم ترین سرمایه هاى کسب دانش و پیمودن راه کمال است ضرر ببیند و این امر سبب شود که از تحصیل علم و کمال باز بمانم (یا در شب حتى الامکان از خوردن غذا خوددارى کنم.)
ولى با این همه شبى از شب ها (در شب چهار شنبه ۲۹ جمادى الاولی ۱۴۰۵ قمرى برابر با اول اسفند ۱۳۶۳) شامم به تأخیر افتاد و متأسفانه بعد از شام خواب شدیدى بر من عارض شد.
براى این که فرموده شیخ را عمل کرده باشم، بلند شدم و شروع کردم به قدم زدن و تا دوازده نصف شب بیدار بودم، ولى بر اثر شدت حالت خواب نتوانستم از خوابیدن خوددارى کنم، لذا خوابیدم.
خواب شیرین بود و رؤیاى شیرین تر که به زیارت حضرت ثامن الحجج، على بن موسى الرضا (علیه السلام) تشرف حاصل کردم. در ابتدا به اشاره تفهیم فرمودند که: چرا کمتر خودت را به ما نشان مى دهى؟ و پس از آن به عبارت صریح به من فرمودند: این قدر خودت را زحمت مده، ما چشم تو را تا آخر عمر ضمانت مى کنیم… الحمد لله که از این بشارت آن ولى الله اعظم که به لقب ضامن هم شناخته شده است، برایم یقین حاصل است که هر دو کریمه من تا آخرین دقایق عمرم بینا خواهند بود، چون ضامنشان معتبر است، چنان که مشمول الطاف دیگر آن حضرت نیز بودیم و هستیم.
و آن حضرت فرمود: چرا کمتر خودت را به ما نشان مى دهى؟ شاید علتش این بود که در آن اوان، بر اثر تراکم اشتغال درس و بحث و تصنیف و تصحیح، مدتى به زیارت حضرت بى بى… فاطمه معصومه (علیها السلام) خواهر آن جناب توفیق نیافتم و تشرف حاصل نکردم. شگفت این که در آن شب اصلا اندیشه آن جناب در خاطرم نبود.

دو مکاشفه علامه طباطبایی در سایه الطاف امام رضا علیه السلام

مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی انصاری همدانی می فرمودند(۱): در حرم امام هشتم حضرت رضا علیه السلام، مرحوم علامه طباطبایی را ملاقات کردم و این در حالی بود که تازه به فراق مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رحمه الله علیه گرفتار شده بودیم. لذا در آن ایام و در همان ملاقات با عطش خاصی از مرحوم علامه خواستم که از الطافی که امام رضا علیه السلام به ایشان داشته اند، مطلبی را بیان فرمایند. مرحوم علامه امتناع کردند، پس از آن که ایشان را به حق امام (علیه السلام) قسم دادم، فرمودند: دو تا از الطافی که حضرت داشته اند بیان می کنم؛ اول این که:
  • مدتی است که نمی توانم بخوابم چون می بینم تمام اشیاء اطراف مشغول به ذکر پروردگار هستند در نتیجه حیا می کنم بخوابم (یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض). (۳)
کم ز خروسی مباش
مشت پری بیش نیست
از دل شـب تـا سـحر
خـدا خـدا می کـند
  • وقتی نماز می خوانم یک «سید محمد حسین» دیگری در عالم بالا نظاره گر به نمازم در پایین است (این است معنای الصلاه معراج المؤمن) (۴)

آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (۵)

یکی از اعضای دفتر ایشان نقل کردند:
در یکی از سفرهای آقا به مشهد مقدس همراه آقا بودم. بعضی از آقایان طلاب و فضلای مشهد از آقای گلپایگانی درخواست شهریه کردند. ایشان فرمودند: «من فعلاً ندارم مهمان حضرت رضا علیه السلام هستم اگر از طرف حضرت تفضّلی بشود من شهریه خواهم داد.»
سه روز بعد از این تقاضا اکثر خدمه حضرت رضا علیه السلام برای عرض ادب به حضور ایشان شرفیاب شدند، بعد از آنکه از خدمت آقا مرخص شدند، یک جوانی که لباس خدمه حضرت رضا علیه السلام در تنش بود، بسته ای که در روزنامه پیچیده بود آورد و گذاشت نزدیک آقا و رفت.
ما خیال کردیم که شاید مواد منفجره باشد، لذا من بسته را برداشتم و به کناری پرت کردم. که روزنامه پاره شد و مقدار زیادی پول از داخل آن به بیرون پخش شد.
آقا خودشان بلند شدند و در حالیکه گریه می کردند خودشان پولها را جمع کردند، این مبلغ مقدار کل شهریه مشهد بود که ایشان پرداخت نمودند.
همچنین ایشان در تابستان سال ۱۳۶۸ شمسی که مشهد مشرف بودند. معمولاً هر روز به حرم مشرف می شدند و گاهی در وقت شست و شو که حرم خلوت بود به حرم مشرف می شدند.
روزهای آخر به خاطر خستگی اصلاً صبح تصمیم به حرم رفتن نداشتند اما از آستان قدس رضوی زنگ می زنند و کسب اطلاع می کنند و مجدداً سر کشیک که از نیکان بود و با ائمه طاهرین علیهم السلام ارتباطاتی داشت، تماس می گیرد که «مشغول شست و شو هستیم، آقا تشریف بیاورند.»
اتفاقاً راننده آقا نبود و نیم ساعت طول می کشد. مجدداً زنگ می زنند که «اگر آقا تا یک ساعت دیگر هم تشریف بیاورند، حرم خلوت است.» اتفاقاً باز وسیله رفتن آماده نمی شود. باز زنگ می زنند که خدمت آقا عرض کنید: «اصرار من بی جهت نیست و از ناحیه حضرت (علیه السلام) امر شده است که شما را برای زیارت امروز دعوت کنم!»
بالاخره آقا مشرف می شوند در بازگشت از مشهد آقا این جریان را نقل کرده و فرمودند: «و اما بنعمه ربک فحدّث»

عاشق امام رضا علیه السلام

آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی فرموده بودند:
من در زمان حاج شیخ (حائری) به مشهد نرفته بودم. از استادم اجازه خواستم که به مشهد مقدس مشرف شوم، ایشان فرمودند: «تصور می کنم اگر مشرف شوید شاید نیازمند شوی و آن استغنائی که برای شما در این مرحله لازم است از دست بدهی.»
به مرحوم حاج شیخ عرض کردم اینطور نیست. دو قطعه فرش که از ارث پدرم بوده است، فروخته ام و حدود ۲۵ تومان پول دارم. (واقعاً ایشان چنان عشق و علاقه ای به امام رضا علیه السلام داشتند که حاضر بودند تمام سرمایه خویش را صرف زیارت حضرت رضا علیه السلام کنند.)
عازم مشهد شدم اول به تهران رفتم و در مدرسه مروی ساکن شدم در آن زمان دولت پهلوی عمامه از سر طلاب برمی داشتند و اجازه نمی دادند کسی بدون مجوز عمامه داشته باشد.
مگر اینکه از مدرسین حوزه علمیه باشد، در آن صورت جواز عمامه گذشتن به آنها می دادند. به تهران که رفتم جواز عمامه ام را فراموش کرده بودم ببرم.
رفتم خدمت حاج آقا روح الله (آقای خمینی) و جواز عمامه ایشان را گرفتم و به مشهد مشرف شدم و در آن سفر توجهات زیادی از حضرت مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام به من شد.»
در آن زمان (قبل از انقلاب) مردها و خانم ها در داخل حرم با هم مخلوط بودند. روی این جهت نتوانستم به کنار ضریح مطهر مشرف شوم. به حضرت عرض کردم: که من هم دوست دارم ضریح مبارک را زیارت کنم ولی به علت دوری از گناه و مخلوط شدن با نامحرمان نمی توانم ضریح مطهر را زیارت کنم، اگر شما صلاح می دانید، عنایت کنید که من بتوانم ضریح مطهر را زیارت کنم، و دوست دارم شبی را کنار ضریح شما باشم.
جای نماز من در بالا سر بود، مشغول نماز بودم و شب سردی بود، و معمول بود که شبها مردم را بیرون می کردند و درها را می بستند. طبق معمول اول شب همه را از حرم بیرون کردند ولی کسی متعرض من نشد، درهای حرم را بستند.
من داخل حرم کنار ضریح ماندم و تا صبح در آنجا تنها بودم. وقتی که درب حرم را باز کردند سر کشیک اول آمد، دید که من داخل حرم مشغول زیارت هستم.
با تعجب پرسید شما چه وقت آمدید، گفتم: از اول شب اینجا هستم. پرسید: رمز شب را دارید؟
گفتم خیر، پرسید: با اجازه چه کسی آمدید؟
اشاره به قبر حضرت کردم که با اجازه ایشان من اینجا ماندم. سپس با تعجب گفت: من چهل سال در این مکان شریف خادم هستم و تا به حال چنین اتفاقی رخ نداده است.
شما از درب دیگر خارج شوید برای تجدید وضو و با جمعیت وارد شوید که اگر این قضیه معلوم شود برای همه ما مسؤلیت دارد.»
جالب اینکه ایشان فرموده بودند: « با اینکه آن شب، شب زمستانی بود و شب بلند بود و من قبل از غروب داخل حرم آمده بودم تا وقت صبح آنجا بودم ولی احتیاج به تجدید وضو پیدا نکردم.»
باز فرموده بودند: «در آن شب هر حاجتی که خواستم برآورده شد.»

عنایت رضوی در تولد آیت الله جوادی آملی (۶)

پدر و جد آیت الله عبدالله جوادی‌ آملی‌، میرزا ابوالحسن‌ و ملا فتح‌ الله از مبلغین‌ اسلام‌ وارادتمندان‌ به‌ آستان‌ ولایت‌ بوده‌اند. فرزندانی‌ که‌ خدا به‌ پدر استاد عطا می‌کرده‌ است‌، معمولاً زنده‌ نمی‌ماندند.
پیش‌ از تولّد استاد، یکی‌ از بستگان‌ در عالم‌ رؤیا می‌بیند که‌ شخصی‌ عصایی‌ به‌ دست‌ پدر استاد می‌دهد و او آن‌ را به‌ دست‌ گرفت‌. این‌ رؤیا را چنین‌ تعبیر کردند که‌ خداوند به‌ میرزا ابوالحسن‌، پسری‌ عطا خواهد کرد که‌ زنده‌ می‌ماند و عصای‌ دست‌ پدر خواهد شد. از این‌ رو، پدر و مادر نذر کردند اگر خدا به‌ آنها پسری‌ داد، او را به‌ مشهد امام‌ رضا علیه السلام ببرند؛ و این‌ گونه‌، استاد جوادی‌ آملی‌ متولّد شد.

ماجرای تشرف آیت الله بهاءالدینی محضر امام رضا علیه السلام (۷)

روزی یکی از نزدیکان مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی که مورد اطمینان است، نقل کرد که: خدمت آقا بودم، صحبت از مسافرت و زیارت وجود مقدس امام رضا (علیه السلام) شد. گفتم چه خوب بود می رفتیم مشهد! آقا فرمود: برویم. گفتم: چه وقت؟ فرمود: الان.
عبا و عصای آقا را آوردم – مهیای سفر شدیم، ناگاه یادم آمد که هیچ پول ندارم – با خود گفتم: نکند آقا هم پول نداشته باشد. به خود گفتم بهتر است ماجرا را به آقا بگویم. عرض کردم آقا من هیچ پول ندارم، فرمود من هم ندارم، گفتم پس چه کار کنیم؟ فرمود: برویم. بدون پول حرکت کردیم از حسینیه آقا پیاده آمدیم تا سر خیابان، منتظر ماندیم ناگهان دیدیم از آخر خیابان چهارمردان جوانی با دوچرخه به سرعت می آید.
وقتی نزدیک آمد، ایستاد و کیسه ای پول به آقا داد و گفت: آقا این پول مال شماست، آقا بدون اینکه چیزی به او بگوید، خطاب به من فرمود: فلانی بگیر و برویم.
این توکل به خدا که او در همه حال ناظر حالات و نیازهای مادی و معنوی بنده خود است و او رزاق همگان است، در همه انسانها یافت نمی شود و کمتر کسی است که تا این قدر متوکل علی الله باشد. ولی مردان خدا در همه امور زندگی خود، به مقام معیت با خدا رسیده اند و در امور مادی و زندگی خود هیچگونه دغدغه خاطر ندارند و همیشه خود را در محضر او می بینند و او را ناظر و رازق می بینند و به این معارف یقین دارند.
پی نوشت ها:
(۱) گروه دین و اندیشه تبیان، به نقل از عیون مسائل نفس، ج۲
(۲) فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
(۳) سوره جمعه، آیه ۱
(۴) بیان مرحوم مجلسى رحمه ‏اللّه در: بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۴۷ و ۳۰۳؛ و ج ۸۱، ص ۳۵۵
(۵) نوری از ملکوت، سیره و کرامات آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی
(۶) سایت تبیان
(۷) سایت آیت الله مبشر کاشانی
منبع:
  1. جلوه هایی از توسل علما به امام رضا علیه السلام و عنایات آن حضرت به ایشان
  2. عنایات رضوی به علامه طباطبایی
  3. سایت تبیان

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

درمانگاهی به اسم امام رضا علیه السلام در کشوری مسیحی

درست از زمانی که از دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان متخصص پوست دانش آموخته شد تا کنون دغدغه جانبازان شیمیایی و تاول های دردناک آن ها، درد مردم غیرنظامی مناطق مرزی که بی رحمانه مورد حمله شیمیایی بعثی ها قرار گرفتند، فراگیری بیماری سالک در بین مردم داغدیده از زلزله بم و حتی بیماران ایدزی آن سوی دنیا در آفریقا یک لحظه رهایش نکرده است. به دلیل منشاء خدمات خیر در بروندی کشوری مسیحی نشین در مرکز آفریقا بنا به در خواست او و به پاس خدماتش درمانگاهی در این کشور به نام امام رضا علیه السلام نام گذاری شده است. دکتر سید ناصر عمادی در سال ۱۳۸۳ از دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان متخصص پوست دانش آموخته می شود و درهمان سال بورد تخصصی خود را دریافت می کند . وی یک سال بعد وارد فعالیت های جهادی می شود.
این پزشک تهرانی درباره فعالیت های خود که در سه محور انجام شده است می گوید: محور اصلی فعالیت های من از زمانی آغاز شد که در جبهه شاهد ضایعات پوستی و تاول بدن جانبازان شیمیایی کشور و تحمل درد و رنج آن ها بودم ، بر این اساس از سال ۸۴ بیشتر فعالیتم را بر روی عوارض دیررس گاز خردل در جانبازانی که در دوران جنگ شیمیایی شده بودند متمرکز کردم . از این رو در تهران و روستاها و شهرهای مرزی کشور از جمله در کرمانشاه ، آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا می کردم و علاوه بر جانبازان جنگ از پوست غیرنظامی هایی که شیمیایی شده بودند نمونه برداری می کردم تا راهی برای کمک به آن ها پیدا کنم. ضمن آن که درباره اتفاقاتی که طی ۸ سال جنگ در ایران رخ داده بود مقالاتی با مستندات علمی در ژورنال های آمریکایی، اروپایی و انگلیسی منتشر و از این طریق از جانبازان شیمیایی دفاع کردم.

 

مرحله بعدی فعالیت های دکتر عمادی با بروز زلزله بم در سال ۸۲ آغاز می شود. وی درباره این بخش از فعالیت هایش توضیح می دهد: بعد از زلزله سال ۸۲ بم ، بیماری سالک در این شهر شایع شده بود. آن زمان به مدت یک سال و نیم برای کمک به بیمارانی که مشکل سالک داشتند در بم ماندم و به درمان آن‌ها پرداختم . حدود ۲۰ هزار نفر از جمعیت ۵۰ هزار نفری بم سالک داشتند. حتی برای دانشجویان جلسات آموزشی گذاشتم و یا با حضور در مدارس و تهیه اسلایدهای آموزشی برای دانش آموزان راه مبارزه با سالک را آموزش دادم و از آنجا که بیماری سالک بیماری مشترک در افغانستان هم بود مدتی نیز در افغانستان به درمان بیماری و حتی آموزش پزشکان افغانی مشغول شدم.

عمادی در بخش دیگری از فعالیت های انسان دوستانه خود به قلب آفریقا و پایتخت کشور بروندی سفر می کند. وی می گوید: از سال ۸۷ تا کنون در هر سال ۳-۲ماه برای اقدامات داوطلبانه و کمک به بیماران ایدزی و یا آن هایی که مشکل پوستی دارند به کشورهای آفریقایی سفر می کنم البته بدون دریافت حقوق.

این پزشک جهادی ازخاطره شیرینی می گوید که به واسطه قدردانی از زحمات او منجر به نام گذاری یک درمانگاه تخصصی پوست در آفریقا به نام مبارک امام رضا علیه السلام شده است. عمادی می گوید: حدود ۶ ماه پیش و در پایان ماموریت به کشور بروندی، به واسطه اقدامات تاثیرگذاری که در بحث آموزش و درمان انجام شده بود مبلغ چشمگیری به بنده پیشنهاد شد، اما من آن را نپذیرفتم و در ازای آن درخواست کردم اجازه بدهند تابلوی درمانگاه به نام امام رضا علیه السلام در این کشور که کشوری مسیحی نشین در مرکز آفریقاست نصب شود. وزیر بهداشت این کشور در پایان ماموریت درخواست بنده را پذیرفت و تابلوی درمانگاه امام رضا علیه السلام به همراه پرچم جمهوری اسلامی ایران طی مراسمی ویژه در کلینیک پوست بزرگترین بیمارستان آن کشور نصب شد.

عمادی البته در داخل کشور نیز لحظه ای آرام و قرار ندارد. او می گوید: در هر ماه یک یا دو روز به روستاهای مناطق محروم کشور سر می زنم و کار درمان و ویزیت بیماران را انجام می دهم. کاری که دو روز پیش نیز انجام دادم و به روستاهایی در استان مازندران و سمنان سر زدم و حدود ۴۰۰ بیمار را ویزیت کردم. این پزشک متعهد و متاهل که هم اکنون استادیار دانشگاه تهران است با بیان این که من هر چه دارم از کشورم است خاطرنشان می کند: اگر چه عدم حضور من در منزل برای اعضای خانواده ام ایجاد مشکل می کند اما آن ها با من همکاری دارند و پذیرفته اند که گاهی در کنارشان نباشم. وی می افزاید: در شرایطی که جامعه به خدمات پزشکان نیاز دارد نمی توانیم فقط به خودمان بیندیشیم چرا که نیازهای جامعه هم در کنار نیازهای خانواده دارای اهمیت هستند.

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

موقعیت امام رضا علیه السلام در مدینه

 

مدت امامت حضرت رضا علیه ‏السلام حدود ۲۰ سال طول کشید که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت.

امام رضا علیه ‏السلام در مدینه پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفتند و به رسیدگی امور پرداختند. سپس شاگردان پدر را به دور خود جمع کردند و به تدریس و تکمیل حوزه ‏ی علمیه‏ ی جدشان امام صادق علیه‏ السلام پرداختند و در این راستا گام‏های استواری برداشتند.

موقعیت امام رضا علیه‏ السلام در مدینه، همه‏ ی علما و شخصیت‏های سیاسی و اجتماعی حجاز را تحت‏ الشعاع قرار داد. مردم در همه‏ ی شؤون مادی و معنوی، ایشان را مرجع و پناهگاه خود می ‏دانستند و نور وجود ایشان چون خورشیدی بر قلب‏ها می‏ تابید و روشنی‏ بخش افکار تاریک بود. آن حضرت برای رفع مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم، در همه ‏ی امور دخالت می‏ کردند و در متن جامعه قرار داشتند و در امور و مسایل مختلف اجتماعی، هرگز لحظه ‏ای بی‏تفاوت نبودند؛ به ویژه در دو بعد فرهنگی و سیاسی، تلاش فراوانی داشتند.
بنا به روایت حاکم نیشابوری، امام رضا علیه السلام در حالی که جوانی بیست و چند ساله بود در مسجد نبوی به افتا مشغول بود! چنان که طبرسی از ابوالصلت هروی نقل کرده که امام رضا علیه السلام می فرمود:
«من در روضه منوّره نبوی می نشستم در حالی که علمای بسیاری در مدینه حضور داشتند، و هنگامی که یکی از آنان در پاسخ مسئله ای درمی ماند همگی آنان، افراد را به نزد من می فرستادند و من پاسخ گوی مسائل آنان بودم.»[۱]
همچنین آن بزرگوار در گفتگویی با مأمون در خراسان فرمودند:

این که من در اینجا (خراسان) ولیعهد شده‏ ام، از نظر من هیچ گونه بر موقعیت من افزوده نشده است. من در مدینه در موقعیتی بودم که نامه ‏ام به مشرق و مغرب می‏رفت. بر مرکب خود سوار می‏ شدم و در راه ‏های مدینه عبور می‏ کردم. هیچ کس در آن جا عزیزتر از من نبود و هر کسی حاجتی داشت، آن را از من می‏ طلبید و تا حد توان نیازهای نیازمندان را تأمین می‏ کردم.[۲]

این گفتارهای امام رضا علیه السلام نشان از موقعیت بالای آن حضرت در مدینه  است.

پی نوشت ها:

[۱]. فضل بن الحسن الطبرسی، اعلام الوری، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۲، ص ۶۴ / مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰، ح ۱۷٫

[۲]. عیون الاخبار،ج۲،ص۱۵۵٫

________________________________________________________________________________________________________________________________

فضایل امام رضا علیه السلام از نگاه مامون

مأمون خلیفه‏ ی عباسی برتری و موقعیت عالی امام رضا علیه ‏السلام را در چندین فرصت بیان کرده که به شرح زیر است:

مورد اول:

او به فضل بن سهل و برادرش گفت: من کسی را فاضل‏تر از این مرد (یعنی امام علی بن موسی الرضا علیه‏السلام) در روی زمین نمی‏ شناسم [اعیان الشعه،ج۴،ص۱۳۳] .
بر طبق این بیانیه‏ ی مأمون، امام داناترین و افضل‏ترین عالم در جهان در همه‏ی علوم و دانشها بود.

مورد دوم:

 او در نامه‏ ای خطاب به عباسیان که از وی رنجیده بودند وقتی که قصد داشت مقام خلافت را به امام بسپارد، می‏ گوید: «مأمون بیعت وفاداری با او (امام رضا علیه‏السلام) نکرد مگر در کار او مشاهده کرد و فهمید که هیچ کس در روی زمین شایسته ‏تر از او در پاکی، استوارتر از او در تقوا، دیندارتر از او  در دین، زاهدتر از او در ترک دنیا، آزادتر از او در وجود، بشاش ‏تر از او در معاشرت با عامه و خاصه، و ثابت‏تر از او در اصل دین وجود ندارد. بیعت با او خشنودی خدا را تأیید می‏ کند.» [بحارالانوار،ج۱۲،ص۶۳] .
این کلمات مخصوصا بعضی از صفات عالی را که در امام رضا علیه ‏السلام بود و او را از بقیه‏ ی مردم ممتاز می ‏کرد، بیان می‏ کند. این صفات عالی به شرح زیر است:
الف. امام خالص‏ترین مردم در شایستگی و دانش بود.  
ب. او با تقواترین فرد در روی زمین بود.  
ج. او زاهدترین فرد در ترک لذایذ و تزیینات زندگی بود.  
د. او بخشنده‏ترین فرد نسبت به محرومین بود.  
ه. برگزیدگان توده‏ ی مردم اعتراف داشتند که او شایسته ‏ترین شخص بود و اینکه هیچ کس فضایلی شبیه به فضایل او نداشت.  
و. او استوارترین فرد در اصول دین بود، زیرا از سرزنش سرزنش کنندگان درباره‏ی خدا نمی‏هراسید.  
ز. بیعت مأمون با او خشنودی خدای تبارک و تعالی را تأیید می‏ کند.  

مورد سوم:

در سندی که درباره ‏ی بیعت امام رضا علیه ‏السلام با مأمون می ‏باشد آمده است: «مأمون بعد از درخواست از خدا و سعی و تفحص و کوشش در قضای حق او در میان عباد و بلادش، در این دو خانواده (یعنی خانواده‏ی عباسی و خانواده ‏ی علوی) علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی ابن ابی‏طالب را برگزید که او را فضل تمام و علم مالاکلام بود و ورع ظاهر و زهد خالص داشت و تخلیه از دنیا و انزوا از مردم، و همه کس یکدل و یکزبانند که در اوست کلمه ‏ی جامعه که روز به روز به ظهور می‏ آید، و پیوسته از او فضل بی‏ منتها به حصول می‏ رسد. پس عقد کرد از برای او به عهد و خلافت که پس از وی ولیعهدش باشد.» [کشف الغمه،ج۳،ص۱۲۵] .
این کلمات، ستایش صفات شریفی است که امام رضا علیه‏السلام را بر بقیه‏ ی علویان و خاندان عباسی ممتاز کرده است. این صفات به شرح زیر است:
۱٫ فضایل درخشان و دانش آشکار.  
۲٫ ترک آنچه خدای متعال منع کرده است.  
۳٫ او هرگز کسی را گمراه نکرد زیرا خود منبع خوبی و رحمت برای بشر بود.  
۴٫ تارک دنیا بود.  
۵٫ مسلمانان متفقا با او موافق بودند.  
مأمون فهمید که امام این فضایل عالی را دارد و به همین جهت اصرار داشت بر تعیین امام بر جانشینی خودش، درست همان طوری که در جملات بالا گفته است.

منبع: پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام (جلد اول)، محمدباقر شریف القرشی، سید محمد صالحی، دارالکتب اسلامیه، صص۹۶-۹۸٫


سبک زندگی امام رضا علیه السلام (روش زندگی و رفتار با مردم)

برخی از ویژگیهای شخصی امام رضا علیه السلام و رفتارهای ایشان با مردم عبارتند از:
  • امام رضا علیه السلام به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بود و بدین‌سبب دوستی عام و خاص را به خود جلب فرموده بود.
  • او شبیه‌ترین مردم به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود. رفتاری پیامبرگونه داشت و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام می‌شد.
  • کسی را با عمل و سخن خود نمی‌آزرد.
  • تا حرف مخاطب تمام نمی‌شد، سخنش را قطع نمی‌کرد.
  • هیچ حاجتمندی را مأیوس باز نمی‌گرداند.
  • در حضور میهمان به پشتی تکیه نمی‌داد.
  • پیش روی کسی پای خود را دراز نمی‌کرد.
  • هرگز به غلامانش دشنام نداد و با آنان می‌نشست و غذا می‌خورد.
  • شب‌ها کم می‌خوابید و قرآن می‌خواند.
  • بیشتر اوقات از اول شب تا صبح شب‌زنده‌داری می‌کرد.
  • هر سه روز یک‌بار قرآن را ختم و در آیات آن تفکر می‌کرد.
  • کسی عالم‌تر و پرهیزکارتر از او نبود.
  • در همه وقت ذکر خدا می‌گفت.
  • بسیار روزه می‌گرفت.
  • هر ماه ۳روز حتما روزه بود.
  • در نهان به ویژه شب‌های تاریک، بسیار به مردم احسان می‌کرد و صدقه می‌داد.
  • کسی که از او تقاضایی داشت، اگر می‌توانست بی‌درنگ آن را بر می‌آورد تا مبادا از آن بی‌نیاز گردد و فرصت از دست برود.
  • با مردم به نرمی سخن می‌گفت.
  • هیچ‌گاه با سخنش کسی را نمی‌آزارد.
  • امام علیه السلام در تابستان روی حصیر و در زمستان روی پلاسی می‌نشست.
  • نظافت را در هر حال رعایت می‌کرد و عطر و بخور بسیار به کار می‌برد.
  • عادتا جامه ارزان و خشن می‌پوشید ولی در مجالس و ملاقات‌ها و پذیرایی‌ها لباس فاخر بر تن می‌کرد.
  • غذا را آهسته و اندک می‌خورد و سفره‌اش رنگین نبود.
  • قبل از غذا دست‌ها را می‌شست.
  • چون صبح اول وقت نماز می‌گزارد تا بر آمدن آفتاب در سجده می‌ماند.
  • سپس با مردم می‌نشست و سخن می‌گفت، یا سوار می‌شد و بیرون می‌رفت.
  • در هر فرصت مقتضی مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه می‌کرد.
  • برای خنثی‌کردن توطئه‌های مأمون و اطرافیان او مراقبتی هوشیارانه داشت.
  • به طور کلی او دارای شخصیتی یگانه و صفاتی ویژه بود.
  • و از نظر شیعه امامیه آن حضرت دارای ملکه عصمت که از لوازم امامت است، بود.
  • یاسر خادم گوید: امام‌رضا علیه السلام حتی در برخورد با غلامان و خادمان خود هرگز حاضر نبود که کرامت انسانی آنان را نادیده بگیرد و چیزی از حقوق آنان فرو گذارد.
  • امام به خادمان خود می‌گفت اگر که مشغول خوردن طعام هستید و مرا بالای سر خود ایستاده دیدید مبادا از جای خود برخیزید مگر آنکه از خوردن فارغ شده باشید.
  • گاهی امام خادمش را صدا می‌زد به او می‌گفتند مشغول خوردن غذاست. امام می‌فرمود بگذارید غذایش تمام شود.
منبع: نگاهی به شیوه زندگی و سلوک دینی امام‌رضا علیه السلام ، نویسنده : دکتر مرضیه محمدزاده
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

سبک زندگی امام رضا علیه السلام (زهد و پرهیزکاری)

در روزگار امام‌رضا علیه السلام تعالیم صوفیه در خراسان و دیگر ایالات رواج یافته و جمعی از مشایخ همچون شقیق بلخی(م۱۹۴ق) شاگرد ابراهیم ادهم، مریدانی را در حلقه صحبت خود می‌پرورد و با مفاهیمی همچون زهد، پرهیز از دنیا، قناعت و زندگی سخت آشنا می‌ساخت.

هنگام حضور امام در خراسان، گروهی از صوفیه نزد آن حضرت رفتند و گفتند انتخاب ایشان به عنوان فردی از اهل بیت به ولایت امر و امامت امت از سوی مأمون انتخابی شایسته بوده است؛ زیرا امت نیازمند کسی است که غذای ناگوار بخورد، لباس درشت بپوشد، الاغ سوار شود و به عیادت مریض برود. اما امام که زهد را در این ظواهر نمی‌دید، فرمود: یوسف پیامبر قبای دیبای زربافت می‌پوشید و بر اریکه فرعونی تکیه می‌کرد و فرمان می‌راند. خواسته واقعی از امام و رهبر، قسط و عدل است و اینکه در گفتار صادق و در حکومت دادگر باشد و چون وعده‌ای کند، وفا نماید. راستی که خدای تعالی لباس و خوراکی را حرام نکرده است.

آنگاه امام آیه ۳۲ سوره اعراف را تلاوت فرمود که: ای پیامبر بگو زیورهایی را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و روزی‌های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده است.
گفته شده است معروف کرخی(م۲۰۰ق) از مشاهیر صوفیه از موالی امام‌رضا علیه السلام بود و به دعوت آن حضرت از آیین مسیحی به دین اسلام گروید و پس از آن پیوسته در خدمت آن حضرت بود.
امام علیه السلام به رفتار یاران و غلامانش توجه داشت و در اصلاح خطاهای آنان می‌کوشید. روزی غلامش میوه‌ای را نیم‌خورده به دور انداخت. امام فرمود: سبحان‌الله! اگر شما از این میوه بی‌نیاز هستی چه بسا افرادی که به آن نیازمندند. آن را به نیازمندان بدهید.
امام رضا علیه السلام دنیای فریبنده و پرتجمل را به چیزی نمی‌گرفت. هنگامی که در خراسان بود، در روز عرفه همه‌ مال خود را در میان مردم قسمت کرد. چون فضل بن‌سهل گفت، این زیانکاری است، امام فرمود: بلکه عین غنیمت است.
امام رضا علیه السلام پیوسته یاد آخرت را در دل خویش زنده می‌داشت. چون از امام پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ فرمود: با عمر کاسته و کردار ثبت شده و مرگ بر گردن ما و دوزخ دنبال ما است و ندانیم با ما چه شود.
امام‌رضا علیه السلام میهمان را به کار وانمی‌داشت و به علاوه به بهترین گونه در احترام او می‌کوشید. یک‌بار برای آوردن احمد‌بن محمد بزنطی، از یاران خاص خود مرکب خویش را فرستاد. چون بزنطی آمد، تا پاسی از شب را با امام گذراند و از امام پرسش می‌کرد و امام جواب می‌گفت. سپس هنگام خواب، امام فرمود تا رختخواب خویش را برایش پهن کردند. امام که احساس کرد بزنطی گمان‌هایی در سر می‌پرورد، به وی فرمود که مبادا این کارها را مایه فخر و مباهات خود قرار دهی؛ برای خدا تواضع کن تا خدا مقامت را بلند گرداند.
منبع: نگاهی به شیوه زندگی و سلوک دینی امام‌رضا علیه السلام ، مرضیه محمدزاده

بازدیدها: 312

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *