مقام علمى حضرت معصومه سلام الله عليها
حضرت معصومه سلام الله عليها در خاندانى كه سرچشمه علم و تقوا و فضايل اخلاقى بودند، نشو و نما يافت. پس از آن كه پدر بزرگوار آن بانوى گرامى به شهادت رسيد، فرزند ارجمند آن امام يعنى حضرت رضا عليه السلام عهدهدار امر تعليم و تربيت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نيز متكفل گرديد. در اثر توجهات زياد آن حضرت هر يك از فرزندان امام كاظم عليه السلام به مقامى شامخ دست يافتند و زبانزد عام و خاص گشتند. ابن صباغ مالكى در اين باره گويد: “هر يك از فرزندان ابى الحسن موسى معروف به كاظم فضيلتى مشهور دارد.”(1) نيز اربلى در اين زمينه مىنويسد: “براى هر يك از فرزندان ابى الحسن موسى عليه السلام فضيلت و منقبتى معروف وجود دارد.”(2)
آنچه مسلم است اين كه در ميان فرزندان امام كاظم عليه السلام بعد از حضرت رضا عليه السلام، حضرت معصومه سلام الله عليها از نظر علمى و اخلاقى، والا مقامترين آنان است. اين حقيقت از اسامى و القاب و تعريفها و توصيفاتى كه ائمه اطهار عليهم السلام از وى نمودهاند، هويداست. و با توجه به اين حقيقت كه ارتباط تنگاتنگ و غير قابل انفكاكى ميان تهذيب نفس و طى مدارج اخلاقى و عرفانى و حصول علوم اصيل الهى و حكمت وجود دارد، مىتوان به رتبه و مقام علمى غيرقابل توصيف حضرت معصومه سلام الله عليها پى برد و به اين نكته واقف گشت كه ايشان نيز چون حضرت زينب سلام الله عليها عالمه غير معلمه بود.(3)
آنچه سخن فوق را تاييد مىكند، روايت صالح بن عرندس حلى، عالم بزرگوار شيعى قرن نهم در كتاب “كشف اللئالى”(4) است. وى گويد: روزى جمعى از شيعيان به قصد ديدار حضرت موسى بن جعفر عليهالسلام و پرسيدن سوالاتى از ايشان به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام كاظم عليه السلام در مسافرت بود، سوالات خود را به حضرت معصومه كه در آن هنگام كودكى خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداى آن روز براى بار ديگر به منزل امام شرف حضور پيدا كردند، ليكن هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. چون ناگزير به بازگشت بودند، مسائل خود را مطالبه نمودند تا در مسافرت بعدى خدمت امام برسند. غافل از اين كه حضرت معصومه جواب پرسشها را نگاشته است. وقتى پاسخها را ملاحظه كردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزارى فراوان شهر مدينه را ترك گفتند. از قضاى روزگار در بين راه با امام موسى بن جعفر عليه السلام مواجه شده، ماجراى خويش را باز گفتند. چون امام پاسخ سوالات را مطالعه كرد، سه بار فرمود: “فداها ابوها” (5)؛ پدرش فدايش.
روايات حضرت معصومه سلام الله عليها
فاطمه معصومه سلام الله عليها از جمله راويان گرانقدر و عظيم الشان آل محمد صلي الله عليه و آله است. ايشان از پدر گرامى خويش و اجداد شريف و بزرگان و جمعى از خاندان جليل القدرش احاديثى نقل كرده كه قابل قبول علماى شيعى و سنى است.(6)
متاسفانه نگارنده به بيش از پنج روايت از اين بانوى گرامى دست پيدا نكرد:
1 ـ ابوالخير شمس الدين محمد بن محمد بن جزرى شافعى (م 833) در كتاب “اسنى المطالب فى منافب سيدنا على بن ابى طالب”(7) سخن حضرت فاطمه دختر پيامبر صلي الله عليه و آله را آورده است:
“… آيا فرمايش رسول خدا صلي الله عليه و آله را در روز غدير به فراموشى سپردهايد كه فرمود: هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست… و سخن ديگر رسول خدا صلي الله عليه و آله را؛ تو (اى على!) نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى عليه السلام هستى؟!” (8)
در سند روايات فوق اين اشخاص وجود دارند: بكر بن احمد قصرى، فاطمه دختر امام رضا عليه السلام، فاطمه (معصومه) و زينب و امكلثوم دختران امام كاظم عليه السلام، فاطمه دختر امام صادق عليه السلام، فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، فاطمه دختر امام سجاد عليه السلام، فاطمه و سكينه دختران امام حسين عليه السلام، ام كلثوم دختر فاطمه زهرا سلام الله عليها، حضرت فاطمه سلام الله عليها و كسانى كه پيش از بكربن احمد در اين سلسله هستند.
2 ـ در روايت ديگرى نظير روايت فوق از لسان مبارك رسول الله صلي الله عليه و آله آمده است: “من كنت مولاه فعلى مولاه”(9) ؛ هر كه من مولا و رهبر او هستم، على رهبر و مولاى اوست.
در سند اين روايت اشخاص ذيل وجود دارند: فاطمه دختر گرامى امام رضا عليه السلام، زينب و امكلثوم و فاطمه دختران گرامى امام كاظم عليه السلام، فاطمه دختر گرامى امام صادق عليه السلام، فاطمه دختر گرامى امام باقر عليه السلام، فاطمه دختر گرامى امام سجاد عليه السلام، فاطمه و سكينه دختران گرامى امام حسين عليه السلام، امكلثوم دختر گرامى حضرت فاطمه سلام الله عليها و حضرت فاطمه سلام الله عليها.
3 ـ روايت ديگر را ابى محمدبن احمد بن على قمى در كتاب “المسلسلات”(10) خويش اين گونه ذكر مىنمايد: از محمدبن على بن الحسين از احمد بن زياد بن جعفر از ابوالقاسم جعفر بن محمد علوى عريضى از ابوعبدالله احمدبن محمد بن خليل از على بن محمد بن جعفر اهوازى از بكر بن احنف از فاطمه دختر على بن موسى عليه السلام از فاطمه (معصومه) و زينب و امكلثوم دختران موسى بن جعفر عليهالسلام از فاطمه و سكينه دختران حسين بن على عليه السلام از ام كلثوم دختر على عليه السلام از فاطمه زهرا سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله كه فرمود: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مىفرمود:
وقتى در شب معراج به آسمان برده شدم، داخل بهشت گرديده، قصرى از مرواريد سفيد و درخشان مشاهده كردم. درى داشت كه بر آن پردهاى آويزان و با تزيين به مرواريد و ياقوت درخشندگى پيدا كرده بود. چون سرم را بالا بردم، ديدم بر آن در نوشته شده است: “لااله الاالله، محمد رسول الله، على ولى الله” و بر آن پرده: “خوشا، خوشا به مثل شيعه على” آنگاه داخل قصر شدم. در آنجا قصرى از عقيق سرخ بود و درى از نقره داشت كه به وسيله زبرجد سبز درخشان شده بود. بر آن در، پردهاى بود. چون سرم را بالا بردم، ديدم بر آن در نوشته شده است: “محمد رسول خداست. على جانشين مصطفى است.” و بر آن پرده: “بشارت ده پيروان على را به حلال زادگى.” آنگاه داخل قصر شدم. در آنجا قصرى از زمرد سبز بود. زيباتر از آن مشاهده نكرده بودم. درى از ياقوت سرخ داشت كه با تزيين به مرواريد رخشان شده بود. بر آن در پردهاى قرار داشت. وقتى سرم را بالا بردم، ديدم بر آن پرده نوشته شده است: “پيروان على، رستگارانند.”
به دوستم جبرئيل گفتم: اين قصر از آن كيست؟
گفت: محمد! از آنِ پسرعمو و جانشين تو على ابن ابى طالب است. در روز قيامت همه مردم برهنه پا و عريان محشور مىشوند مگر شيعيان على. و همگى به نامهاى مادرانشان فراخوانده مىشوند مگر پيروان على كه به نامهاى پدرانشان خوانده مىشوند.
به دوستم جبرئيل گفتم: اين براى چيست؟
گفت: زيرا آنان على را دوست داشتند، حلال زادهاند.(11)
4 ـ در روايت سوم از كتاب “امالى” از احمد بن حسين از حسن بن على سكرى از محمد بن زكرياى جوهرى از عباس بن بكار از حسن بن يزيد از فاطمه (معصومه) دختر موسى بن جعفر عليه السلام از عمر بن على بن الحسين از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام از اسماء دختر عميس از صفيه دختر عبدالمطلب آمده است:
“وقتى حسين عليه السلام از مادرش متولد شد، پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: عمه! فرزندم را نزدم بياور.
من عرض كردم: اى رسول خدا! او را پس از ولادت پاكيزه نكردهايم. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: عمه! تو مىخواهى او را پاكيزه كنى؟! خداوند تبارك و تعالى او را پاكيزه و از آلودگىها منزه كرده است.” (12)
5 ـ حديث ديگر را محمد غمارى شافعى در كتاب خويش بدين طريق نقل كرده است:
از فاطمه دختر حسين رضوى از فاطمه دختر محمد رضوى از فاطمه دختر ابراهيم رضوى از فاطمه دختر حسن رضوى از فاطمه دختر محمد موسوى از فاطمه دختر عبدالله علوى از فاطمه دختر حسن حسينى از فاطمه دختر ابى هاشم حسينى از فاطمه دختر محمدبن احمدبن موسى مبرقع از فاطمه دختر احمدبن موسى مبرقع از فاطمه دختر موسى مبرقع از فاطمه دختر امام رضا عليه السلام از فاطمه دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام از فاطمه دختر امام سجاد عليه السلام از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام از زينب دختر اميرمومنان عليه السلام از فاطمه سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله.
در اين روايت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها به نقل از رسول خدا صلي الله عليه و آله مىفرمايد: “آگاه باشيد، هر كس با دوستى آل محمد بميرد، شهيد مرده است!”
روايت مزبور به حديث “فاطميات” مشهور است. چون جز دو تن از كسانى كه در سلسله آن وجود دارند، بقيه “فاطمه” نام دارند.(13)
پاورقي
ا:
1 ـ الفصول المهمه، ص 240.
2 ـ كشف الغمه، ج 3، ص 30.
3 ـ توجه به اين مطلب كه اخلاص در اعمال در طى يك دوره چهل روزه باعث جارى گشتن چشمههاى حكمت از قلب بر زبان مى شود، اذعان و اعتراف به حقيقت فوق را سهل مىنمايد. چون حضرت معصومه سلام الله عليها نه تنها چهل روز كه در تمامى عمر شريفش مخلصانه عمل مىكرد.
4 ـ كشف اللئالى تاكنون به چاپ نرسيده و به صورت مخطوط در كتابخانه شوشترىهاى نجف اشرف وجود دارد. مرحوم ميرجهانى نسخهاى از اين كتاب را در كتابخانه شيخ محمدسماوى ديده است. (مهدى پور، كريمه اهل بيت، متن و پاورقى ص 62.)
5 ـ كريمه اهلبيت، ص 64 و 63. (با تصرف)
6 – فاطمه بنت الامام موسى بن جعفر، ص 58 و 57 و اعلام النساء، ص 577.
7 ـ در كتاب اسنى المطالب پارهاى از رواياتى كه در شان و منزلت اميرمومنان عليه السلام وارده گشته، گردآورى شده است. در اين كتاب تنها احاديثى ذكر شده كه در مصادر و كتب معروف و با سندهاى قوى و محكم بيان گرديده است. (امينى، مقدمه اسنى المطالب، ص 32).
8 ـ ص 51 ـ 49. اين كتاب توسط محمدهادى امينى تحقيق شده است. نيز بنگريد به الغدير، ج 1، ص 197.
9 ـ احقاق الحق، ج 6، ص 282، به نقل از مسند فاطمه معصومه، ص 61.
10 ـ ص 108. اين كتاب در ضمن مجموعهاى از آثار مولف در يك مجلد به سال 1369 ه” . در تهران به چاپ رسيده است.
11 ـ بحارالانوار، ج 65، ص 77 و 76، فاطمه بنت الامام موسى بن جعفر، ص 60 و 59.
12 ـ فاطمه بنت الامام موسى بن جعفر، ص 61.
13 ـ رازى، محمد شريف، گنجينه دانشمندان، ج 1، ص 17 و 16.
منبع: ولیعصر
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 92