مقام پدر و مادر(۲)
هیات: موضوع مقام والدین و حقوق آنان، از دیرباز مورد توجّه پیشوایان علم و دین بوده و در این زمینه، مباحث زیادی از سوی علما و دانشمندان هر دوره به رشته تحریر در آمده است. مقاله ای که از نظر خوانندگان عزیز میگذرد:
حدود اطاعت والدین
در اینجا شاید پرسیده شود که جلب رضایت والدین، تا چه حد و تا کجا لازم است. در این مورد، باید متذکر شد که اگر چه ممکن است به نظر برسد که به طور نامحدود باید در جهت تأمین رضایت والدین عمل کرد؛ امّا این امر تا بدان جاست که اطاعت از والدین، تضادّی با اطاعت خداوند نداشته باشد. در حقیقت، احسان نسبت به والدین و تکریم آنان تا آنجا لازم است که اگر آنان بر دینی غیر از دین مبین اسلام بودند، بنابر نصّ صریح قرآن و روایات، باز مجاز نیستیم که ترک احسان کنیم و در امور دنیوی باید مطیع آنها باشیم و در مسائل دینی و مذهبی، اگر اطاعت و فرمان پدر و مادر، مخالف فرمان خدا و رسولش باشد، در این صورت، اطاعت از آنان لازم نیست.
قرآن کریم در آیات زیادی در کنار توصیه به اطاعت از والدین، این نکته را نیز گوشزد میکند که متابعت از پدر و مادر، مشروط بر عدم تضاد با فرمان خداوند است و در صورتی که متابعت از والدین، سبب خروج از عبودیت شود، این اطاعت لازم نیست.
خداوند متعال، پیش از آنکه اطاعت از والدین را بخواهد، دعوت به عبودیت و پرستش و اطاعت خویش و عمل به اصل توحید را میخواهد. بالاترین حق را خداوند بر گردن ما دارد که بر تمام حقوق دیگر، مقدّم است.
در آیینه احادیث و روایات نیز اطاعت از والدین، زیرمجموعه و تحت الشعاع اطاعت از پروردگار بر شمرده شده است و در حدیث وارد شده که «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق». طاعت هیچ آفریده ای از رهگذر نافرمانی آفریدگار، معقول و جایز نیست و ما مجاز نیستیم که اطاعت از غیر خدا را بر اطاعت از خدا ترجیح دهیم و خداوند متعال در قرآن مجید، ما را به اطاعت کورکورانه و چشم و گوش بسته از پدران و نیاکان بر حذر میدارد و میفرماید:
یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا لا تَتَّخِذُوا ابائَکمْ وَ اِخْوانَکمْ اَوْلِیاءَ اِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَی الاْیمانِ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکمْ فَأولئِک هُمُ الظّالِمُونَ.
ای اهل ایمان! شما پدران و برادران خود را نباید دوست بدارید، اگر آنها کفر را بر ایمان ترجیح دهند، و هر کس از شما آنان را دوست بدارد، بیشک، ستمکار است.
در حقیقت، همه چیز باید فدای هدف اصلی، یعنی توحید شود. در آیه بعد، خداوند میفرماید که عشق و علاقه انسان به زن و فرزند و مال و مقام و خانه، نباید مانع از اجرای حکم خدا و جهاد گردد و او را از هدف مقدسش باز دارد.
خداوند در سوره لقمان، درباره پدران و مادران بت پرست میفرماید:
وَ اِنْ جاهَداک عَلی اَنْ تُشْرِک بیما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا.
اگر آنها (پدر و مادر) به تو اصرار دارند که چیزی را که شریک خدا نمیدانی، برای او شریک قرار دهی، هرگز از آنها اطاعت مکن؛ ولی در زندگی دنیا با آنها به نیکی رفتار کن.
خلاصه آنکه رضایت والدین و دوستی آنان، بسیار مورد سفارش است؛ ولی این امر نباید باعث اطاعت کورکورانه و بیتعقّل شود، به صورتی که حتی به دعوتِ کفرآمیز آنان نیز رضایت دهیم.
۶ – وَ وَصَّینَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَینِ اَنِ اشْکرْ لی وَ لِوالِدَیک اِلَی الْمَصیرُ.
ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد، و به او توصیه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور، که بازگشت همه شما به سوی من است.
یکی دیگر از آیاتی که بر عظمت والدین و نیکی به آنها دلالت دارد، همین آیه است که در اینجا بحث از نعمت پدر و مادر و زحمات و حقوق آنهاست و اینکه خداوند، شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش قرار داده است، چون مادر در مدتی که بچّه را حمل میکند و بعد از آن که دوران شیرخوارگی را طی میکند، بزرگترین فداکاری را هم از نظر روحی، هم از لحاظ جسمی و هم از جهت خدمات دیگر، در مورد فرزندش انجام میدهد.
خداوند میفرماید: شکر مرا به جا آور که چنین پدر و مادر مهربانی به تو داده ام و هم شکر پدر و مادرت را که عهده دار انتقال نعمتهای من به تو هستند. پدر و مادر به حکم عواطف، کمتر فرزندان خود را فراموش میکنند. این فرزندان هستند که باید آنها را فراموش نکنند؛ مخصوصا به هنگام پیری؛ چرا که بسیار دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را در هنگام پیری فراموش میکنند و این، بدترین ناشکری برای فرزندان محسوب میشود.
صاحب تفسیر آیات الاحکام،در ذیل این آیه شریفه از سوره لقمان مطالبی چند را بیان نموده است که در زیر میآید:
۱ – خداوند، پس از اینکه انسان را به اطاعت از پدر و مادر و مهربانی نسبت به آنها سفارش میکند، اهمّیت محبّت به مادر را جداگانه متذکر میشود. این به جهت عنایت بیشتر و اهمّیت داشتن فراوان حقّ مادر است.
۲ – خداوند به شکرگزاری نسبت به پدر و مادر، امر میکند؛ ولی اوّل به شکرگزاری نسبت به ذات اقدس خودش (ان اشکر لی) سفارش میکند و در این تقدیم، به اینکه حقِ خدای سبحان، بزرگتر از حقّ والدین است، اشاره دارد و اینکه شکر او از شکر پدر و مادر، لازم تر است؛ چون منعمِ حقیقی خداست و او سبب حقیقی در خلق و ایجاد است و پدر و مادر، سبب ظاهری هستند. پس سزاوار است که سبب حقیقی بر سبب ظاهری، مقدّم باشد.
۳ – خداوند در پایان آیه میفرماید: «الی المصیر». تقدّمِ جار و مجرور افاده حصر میکند؛ یعنی در نهایت به سوی من باز میگردید، نه به سوی غیر من، و برگشت تمام خلایق به سوی من است.
۷ – وَ قال رَبِّ اَوْ زِعْنی اَنْ اَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتی اَنْعَمْتَ عَلَی وَ عَلی واِلَدَی.
[حضرت سلیمان] گفت: پروردگارا! شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام فرما.
در این آیه، حضرت سلیمان و افراد صالح، در مقام دعا از خداوند میخواستند که آنان را موفّق گرداند که شکر نعمتهایی را که برخود آنان و والدینشان ارزانی داشته است، به جا آورند. لذا انسان موظّف است شکر و سپاس نعمتی را که خداوند حتی به والدین هم داده، به جا آورد و این خود، یک نعمت است و شکر اینها مایه خشنودی پروردگار است.
حضرت سلیمان، نه تنها تقاضای توانایی بر شکر نعمتهایی که خداوند به خود او داده است؛ بلکه در عین حال، تقاضا دارد که شکر مواهبی که بر پدر و مادرش ارزانی شده نیز ادا کند، چون بسیاری از مواهب وجود انسان، از پدر و مادر به ارث میرسد و امکاناتی که خداوند به پدر و مادر میدهد، کمک مؤثّری برای فرزندان در راه نیل به هدفها میکند.
۸ – وَ وَصَّینَا الاِنْسانَ بِوالِدَیهِ اِحْساناً حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کرْها و حَمْلُهُ و فِصالُهُ ثَلثُونَ شَهْراً.
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد، و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سی ماه است.
خدمت به پدر و مادر و شکر زحمات آنها، مقدّمه ای است برای شکر پروردگار. آن زحماتی را که مادر از روز انعقاد نطفه میکشد (که یکی از سخت ترین حالات مادر است)، جای این شکر را دارد. مادر در طول این سی ماه، بیشترین زحمات را متحمّل میشود و بزرگترین فداکاری را در مورد فرزندش انجام میدهد تا آنجا که گاه جان خود را بر سرِ فرزند مینهد.
بعد دوران مراقبت فرا میرسد که مادر باید با صبر و حوصله، تمام نیازهای فرزند را تشخیص دهد و آنها را بر آورده کند. تأمین غذای او که از شیره جان مادر گرفته میشود، ایثاری است بس بزرگ.
اینکه در این آیه تنها از مادر سخن به میان آورده شده و سخنی از پدر در میان نیست، نه به دلیل عدم اهمّیت اوست، چون پدر نیز در بعضی از این مشکلات با مادر شریک است؛ ولی نشان میدهد که سهم مادر در تحمّل مشکلات بیشتر است، لذا بیشتر روی آن تکیه شده است. مادر، کسی است که هر انسانی، طبق فطرت خویش به او جذب میشود و هر چقدر این محبّت و نیکی در یک خانواده از انسجام و استحکام بیشتری برخوردار باشد، اساس جامعه، استوارتر خواهد بود.
۹ – وَ بَرّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یجْعَلْنی جَبّارا شَقِیا.
خداوند مرا نسبت به مادرم نیکو کار قرار داده، و جبّار و شقی قرار نداده است.
قرآن، در ترسیم سیمای مهربان حضرت عیسی علیه السلام به این نکته توجّه میدهد که وی افتخار میورزید که خداوند، او را نسبت به مادرش رئوف و مهربان قرار داده و یا خطاب به حضرت یحیی علیه السلام میفرماید:
وَ بَرّا بِوالِدَیهِ وَ لَمْ یکنْ جَبّارا عَصِیا.
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبّار و عصیانگر نبود.
بر این اساس است که قرآن، در مقام بیان نعمتهایی که به مسیح علیه السلام ارزانی داشته، چنین تذکر میدهد:
اِذْ قالَ اللّه یا عیسی ابْنَ مَرْیمَ اذْکرْ نِعْمَتی عَلَیک وَ عَلی والِدَتِک.
به یاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: متذکر نعمتی که بر تو و مادرت دادم، باش.
بر شمردن نعمتهایی که خداوند به انسان داده است، به منظور زنده کردن روح شکرگزاری در اوست.
یکی از خصایص ارزنده حضرت عیسی و یحیی علیهماالسلام این بود که با پدر و مادر خود نیکوکار بودند و هرگز در برابر ایشان عصیان نکردند و منطق انسانی، چنین حکم میکند که با کسانی که سالها با ما مدارا و نرمی رفتار کرده و با مهربانی سخن گفته اند، در مقابل آنها خاضع باشیم.
۱۰ – کتِبَ عَلَیکمْ اِذا حَضَرَ اَحَدَکمُ الْمُوْتُ اِنْ تَرَک خَیرَاً الْوَصِیهُ لِلْوالِدَینِ.
بر شما نوشته شده هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر، وصیت کند.
مقصود از نیکی و یا محبّت به والدین، تنها خدمت ظاهری و لبخندزدن به آنها نیست؛ هر چند کار مطلوبی است. خداوند دستور میدهد که به فکر زندگی پدر و مادر باشیم و فرزندان ثروتمند، وصیت کنند که سهمی از ارث آنها به والدینشان پرداخته شود تا زندگی پدر و مادرشان بعداز مرگ آنها تأمین شود. خداوند همچنین والدین را بهترین مورد، انفاق معرّفی میکند و میفرماید:
یسْئَلُونَک ماذا ینْفِقُونَ قُلَ ما اَنْفَقْتُم مِنْ خَیرٍ فَلِلْوالِدَینِ.
از تو سؤال میکنند چه چیز انفاق کنند، بگو هر خیر و نیکی و سرمایه سودمند مادّی و معنوی که انفاق میکنید، برای پدر و مادر باید باشد.
در قرآن، آیات زیادی درباره انفاق و بخشش در راه خدا آمده؛ ولی در این آیه، موارد و اشخاصی که به آنها انفاق میشود، بیان شده است. خداوند، اوّل چیزی را که باید انفاق نمود، با ذکر کلمه «خیر» بیان میکند که هر نوع کار و سرمایه خیر و مفید و قابل انفاق میتواند باشد. دومین مصرف انفاق، قبل از همه خویشاوندان و از میان آنها نخست پدر و مادر هستند. بدیهی است که انفاق به آنها، علاوه بر آثاری که در هر انفاقی نهفته است، اثر عمیقی در استحکام پیوند و خویشاوندی دارد.
۱۱ – اِمّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ اَحَدُهُما اَوْکلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْ هُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً.
هرگاه یکی از آنها یا هر دو آنها نزد تو به سن پیری برسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار، و بر آنها فریاد مزن، و گفتار لطیف و سنجیده و با نرمی و بزرگوارانه بگو.
پدران و مادران، در دوران پیری بیش از هر زمان به کمک فرزندان نیاز دارند و درخواستهای آنان در این سن و سال، بیش از گذشته است و در چنین مواقعی، گفتن سخن ملال آور و تند به آنان، مایه ناراحتی آنها میگردد.
در این موقع، آزمایشِ بزرگ فرزندان شروع میشود که در اینجا آیا وجود چنین پدر و مادری را مایه رحمت میدانند و یا بلا و مصیبت. آیا صبر و حوصله کافی برای برخورد احترام آمیز با چنین پدر و مادری را دارند و یا اینکه آنها را آزار میدهند.
قرآن، خطاب به فرزندان میگوید که به پدر و مادر، حتی اُف مگویید، یعنی با صدای بلند و اهانت آمیز با آنها سخن مگویید. قرآن، حتی کمترین بیاحترامی را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
لو علم الله شیئاً هو أدنی من اُف لنهی عنه، و هو من أدنی العقوق، و من العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحّد النظر الیها.
اگر چیزی کمتر از اُف وجود داشت، خدا از آن نهی میکرد و این، حدّاقل مخالفت و بیاحترامی نسبت به پدر و مادر است و از این جمله، نظر تند و غضب آلود به پدر و مادر است.
احترام به پدر و مادر آن قدر لازم است که حتی نباید در برابر آنها کمترین سخنی که دلیل بر ناراحتی از آنها و یا حتّی تنفّر باشد، بر زبان جاری ساخت.
۱۲ – وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانی صَغیراً.
بالهای محبّت و تواضع خویش را در برابرشان بگستران و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنان مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.
قرآن، تنها سخن ملال و تند نگفتن را در حفظ مقام و موقعیت پدر و مادر کافی نمیداند؛ بلکه یک سری دستورهایی میدهد که میتواند در قلوب آنها روح نشاط ایجاد کند.
لذا قرآن بر دوران پیری پدر ومادر تکیه کرده که در آن موقع، نیاز شدیدی به حمایت و محبّت و احترام دارند. آنها ممکن است بر اثر کهولت سن به جایی برسند که نتوانند بدون کمک دیگری حرکت کنند.
نکته ای که از این آیه استفاده میشود، این است که اگر پدر و مادر آنچنان پیر و ناتوان شدند که به تنهایی قادر بر حرکت انجام کارهای ضروری خویش نبودند، فراموش نکن که توهم در کودکی چنین بودی و پدر و مادر، تمام این زحمات دوران کودکی تو را تحمّل کردند. پس تو هم در مقابل، آن زحمات و محبّتها را جبران کن.
سید قطب در تفسیر خویش، نقل میکند که شخصی در حین طواف، مادر خود را هم طواف میداد. پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم را دید. عرض کرد: «آیا حق مادرم را با این کار به جا آوردم» فرمود: نه، حتی جبران یکی از نالههای او را به هنگام وضع حمل نمیکند.
ادامه دارد…
منبع: پایگاه اطلاع رسانی شیعه
بازدیدها: 0