مهدویت در قرآن – قسمت 2 – آیه 60 سوره حج
ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ
Yusuf Ali
That (is so). And if one has retaliated to no greater extent than the injury he received, and is again set upon inordinately, Allah will help him: for Allah is One that blots out (sins) and forgives (again and again).
Sahih International
That [is so]. And whoever responds [to injustice] with the equivalent of that with which he was harmed and then is tyrannized – Allah will surely aid him. Indeed, Allah is Pardoning and Forgiving.
Shakir
That (shall be so); and he who retaliates with the like of that with which he has been afflicted and he has been oppressed, Allah will most certainly aid him; most surely Allah is Pardoning, Forgiving.
Pickthall
That (is so). And whoso hath retaliated with the like of that which he was made to suffer and then hath (again) been wronged, Allah will succour him. Lo! Allah verily is Mild, Forgiving.
علی بن ابراهیم آیه شصت سوره حج را این گونه تفسیر می کند:
« و من عاقب؛ و هر کس مجازات کند» مقصود رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است« به مثل ما عوقب به، مانند آنچه مجازات شده است» یعنی هنگامی که خواستند آن حضرت را بکشند،« ثم بغی علیه لینصرنّه الله؛ سپس مورد تعدی قرار گیرد خداوند او را یاری خواهد کرد.» یعنی به وسیله« قائم علیه السلام» از فرزندانش.
منبع اصلی: بحارالانوار، ج 51 / 47 حدیث 8
شأن نزول:
در بعضى از روايات آمده است كه جمعى از مشركان مكّه با مسلمانان رو برو شدند در حالى كه فقط دو شب به پايان ماه محرم باقى مانده بود، مشركان به يكديگر گفتند: ياران محمّد صلّى اللّه عليه و آله در ماه محرم دست به پيكار نمىزنند و جنگ را حرام مىدانند و به همين دليل حمله را آغاز كردند، مسلمانان نخست با اصرار از آنها خواستند كه در اين ماه حرام جنگ را آغاز نكنند، ولى آنها گوش ندادند، ناچار براى دفاع از خود وارد عمل شدند و مردانه جنگيدند و خداوند آنها را پيروز كرد.
تفسير المیزان :
پيروزمندان كيانند؟ در آيات گذشته سخن از مهاجران فى سبيل اللّه بود و وعدههاى پاداش بزرگى كه خداوند در قيامت به آنها داده است.
براى اين كه تصور نشود كه وعده الهى، مخصوص آخرت است در اين آيه سخن از پيروزى آنها- در سايه لطف الهى- در اين جهان مىگويد.
تفسیر المیزان – خلاصه :
(ذلک ومن عاقب بمثل ما عوقب به ثم بغی علیه لینصرنه الله ان الله لعفو غفور): (اینچنین است و هر که عقوبت کند نظیر آن عقوبت که دیده است ، آنگاه بر او ستم کنند، خدا او را نصرت دهد بدرستی که خدا بخشنده آمرزنده است ) (عقاب ) یعنی مؤاخذه به نحوی ناخوشایند و اینکه آن را عقاب نامیده اند به جهت آنست که در عقب و بدنبال فعل می آید و (عقاب به مثل عقاب ) کنایه از مقابله به مثل است که چون عمل شایسته ای نیست آن را مقید به قید (بغی ) نمود، لذا می فرماید هر کس ستم کننده بر خود را عقاب کند و با او معامله به مثل نماید، خدا او را یاری کرده ، چون اجازه چنین عملی را به وی داده ، زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است و آنچه اثرزشت که این مقابله به مثل دارد محو می کند، زیرا اگر محو نکند این معامله به مثل وانتقام در نظام حیات اثر زشت خود را می گذارد و عقاب امری مورد کراهت خداونداست ، اما زمانیکه عقاب از جانب مظلوم باشد و شخص ظالم و باغی را عقاب کند،خداوند آن اثر زشت و مبغوض را می پوشاند و این قاعده منطبق بر ارتباطات در میان مسلمین است .
تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
ذلِکَ
آرى، مطلب همین است که بیان شد، و داورى خدا در مورد شایستگان و ظالمان همین گونه است.
وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوْقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِىَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ
در این آیه شریفه کیفر مسلمان در برابر کیفر مشرک قرار گرفته و نیز عقاب مشرک در برابر عقاب مسلمان، در حالى که واکنش مسلمانان در برابر ستم و بیداد شرک گرایان – که آنان را ناگزیر به ترک خانه و کاشانه خود مى نمودند – به راستى کیفر طبیعى ستم آنان بود، اما ستم شرک گرایان در حق توحیدگرایان ثمره درست و طبیعى و عادلانه عملکرد آنان نبود، بلکه ستم و تجاوزى بود که شرک گرایان و بیدادپیشگان در مورد مسلمانان روا مى داشتند، و آنان نیز ناگزیر به واکنش و دفاع از امنیّت و آزادى و جان و مال خود بودند؛ و این شیوه سخن براى هماهنگى کلام و مطلب آمده است، که نظیر این روش در فرهنگ و ادبیات عرب بسیار است، براى نمونه مى گوید: «الجزاء بالجزاء».
اِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ
چرا که خدا بسیار درگذرنده و آمرزنده است.
برخى آورده اند که این آیه شریفه در مورد گروهى از شرک گرایان مکه فرود آمد، چرا که آنان با گروهى از مسلمانان – در حالى که تنها دو شب به پایان ماه محرم مانده بود – روبه رو شدند و به یکدیگر گفتند: یاران و پیروان پیامبر اسلام در این ماه دست به شمشیر و پیکار نمى برند و جنگ را در ماه هاى حرام، ناپسند و ناروا مى دانند و ما باید با استفاده از این فرصت بر آنان یورش بریم، و آن گاه ناجوانمردانه بدون هیچ دلیلى بر مسلمانان هجوم آوردند.
مسلمانان از آنان خواستند که در ماه حرام دست به پیکار – آن هم پیکارى ظالمانه و بى دلیل – نزنند، اما آنان با غرور و گستاخى بسیار بر شرارت خویش پاى فشردند و مسلمانان به ناگزیر به دفاع قهرمانانه پرداختند و خدا نیز یارى خود را بر آنان فروفرستاد و پیروز شدند و آن گاه بود که این آیه بر قلب مصفّاى پیامبر فرود آمد که:
ذلک و من عاقب بمثل ما عوقب به ثمّ بغى علیه لینصرنه اللّه انّ اللّه لعفوّ غفور
آرى، مطلب همین گونه است که دفاع از حقوق خویشتن یک عمل طبیعى و واکنش عادلانه و درست است، و هر کسى مى تواند در صورتى که مورد خشم قرار گرفت، از حقوق و آزادى و امنیّت خویش دفاع نماید، و هر کسى در برابر بیدادى که بر او رفته به همان اندازه مى تواند متجاوز را کیفر کند، و آن گاه اگر بر او ستمى رفت خدا او را یارى خواهد کرد، چرا که خدا بسیار درگذرنده و آمرزنده است.
تفسیر نمونه :
شاءن نزول :
در بعضى از روایات آمده است که جمعى از مشرکان مکه با مسلمانان روبرو شدند در حالى که فقط دو شب به پایان ماه محرم باقى مانده بود، مشرکان به یکدیگر گفتند یاران محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در ماه محرم دست به پیکار نمى زنند و جنگ را حرام مى دانند و به همین دلیل حمله را آغاز کردند، مسلمانان نخست با اصرار از آنها خواستند که در این ماه حرام جنگ را آغاز نکنند، ولى آنها گوش ندادند، ناچار براى دفاع از خود وارد عمل شدند و مردانه جنگیدند و خداوند آنها را پیروز کرد (نخستین آیه فوق در اینجا نازل گشت ).
تفسیر: پیروزمندان کیانند؟
در آیات گذشته سخن از مهاجران فى سبیل الله بود و وعده هاى پاداش بزرگى که خداوند در قیامت به آنها داده است .
براى اینکه تصور نشود که وعده الهى ، مخصوص آخرت است در نخستین آیه مورد بحث سخن از پیروزى آنها – در سایه لطف الهى – در این جهان مى گوید مى فرماید: ((مساءله چنین است و هر کس در برابر ستمى که به او شده به همان اندازه دست به مجازات زند، سپس بر او ظلم شود، خداوند او را یارى خواهد کرد))(ذلک و من عاقب بمثل ما عوقب به ثم بغى علیه لینصرنه الله ).
اشاره به اینکه دفاع در مقابل ظلم و ستم ، یک حق طبیعى است و هر کس مجاز است به آن اقدام کند.
ولى تعبیر به ((مثل )) تاءکیدى بر این حقیقت است که نباید از حد تجاوز کند.
جمله ((ثم بغى علیه ))، نیز اشاره به این است که اگر شخص در مقام دفاع از خویشتن تحت فشار ظلم قرار گیرد، خدا وعده یارى به او داده است ، و به این ترتیب کسى که از آغاز سکوت کند و تن به ظلم و ستم در دهد و هیچگونه گام مؤ ثرى در راه دفاع از خود بر ندارد خدا به چنین کسى وعده یارى نداده است، وعده الهى مخصوص کسانى است که تمام نیروى خود را براى دفاع در برابر ظالمان و ستمگران بسیج کنند و باز هم از طرف دشمن تحت ستم قرار بگیرند.
و از آنجا که همیشه قصاص و مجازات باید با عفو و رحمت ، آمیخته شود تا افرادى که از کار خود پشیمان گشته اند و سر تسلیم فرود آورده اند زیر پوشش آن قرار گیرند در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند بخشنده و آمرزنده است )) (ان الله لعفو غفور).
این درست به آیات قصاص مى ماند که از یک طرف به اولیاى دم اجازه قصاص مى دهد، و از سوى دیگر دستور عفو را به عنوان یک فضیلت (در مورد کسانى که شایسته عفوند) در کنار آن مى گذارد.
محسن قرائتی تفسیر نور :
2- عدالت، در همه جا یک ارزش است. «بمثل ما عُوقِب»
3- یاور مظلومان خداست. «لینصُرَنّه اللّه»
4- یارى مظلوم، همیشه با نابودى ظالم همراه نیست. خداوند مظلوم را یارى مىکند، ولى ممکن است ظالم نیز به دلیلى مورد عفو الهى قرار گیرد. «لَینصُرَنّه اللّه – عفوٌّ غَفور»
بازدیدها: 728