مهدویت در قرآن – قسمت ۳ – آیه ۱-۱۵ سوره تکویر

خانه / انتظار و مهدویت / مهدویت در قرآن – قسمت ۳ – آیه ۱-۱۵ سوره تکویر

مهدویت در قرآن – قسمت ۳ – آیه ۱-۱۵ سوره تکویر

مهدویت در قرآن – قسمت ۳ – آیه ۱-۱۵ سوره تکویر

مهدی در قرآن 08

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿١﴾ وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿٢﴾ وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿٣﴾ وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿۴﴾ وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿۵﴾ وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿۶﴾ وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿٧﴾ وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ ﴿٨﴾ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿٩﴾ وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿١٠﴾ وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ ﴿١١﴾ وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿١٢﴾ وَإِذَا الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ ﴿١٣﴾ عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿١۴﴾ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿١۵﴾ الْجَوَارِ الْکُنَّسِ

 

به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی

هنگامی که خورشید را به هم درپیچند ( ۱ )و هنگامی که ستارگان تیره و بی نور شوند ( ۲ ) و هنگامی که کوه ها را به حرکت آرند و از جا برکنند ( ۳ )و هنگامی که اموال نفیس و با ارزش رها و بی صاحب شود ( ۴ )و هنگامی که همه حیوانات وحشی محشور شوند ( ۵ )و هنگامی که دریاها مشتعل و برافروخته گردند ( ۶ )و هنگامی که هرکس [با همسان خود] قرین و جفت شوند [خوبان با خوبان و بدان با بدان](۷)و هنگامی که از [دختر] زنده به گور بپرسند ( ۸ )به کدام گناه کشته شده؟ ( ۹ )و هنگامی که نامه های اعمال را بگشایند…. ( ۱۰ )و هنگامی که آسمان را به شدت برکنند و برچینند ( ۱۱ )و هنگامی که دوزخ افروخته شود…. ( ۱۲ )و هنگامی که بهشت را نزدیک آرند ( ۱۳ )[در چنین موقعیت و زمانی است که] هر کس هر عملی را [از خیر و شر] حاضر کرده است، بداند. ( ۱۴ پس سوگند به ستارگانی که باز می گردند، ( ۱۵ )

 

 

When the sun (with its spacious light) is folded up;

When the stars fall, losing their lustre;

When the mountains vanish (like a mirage);

When the she-camels, ten months with young, are left untended;

When the wild beasts are herded together (in the human habitations);

When the oceans boil over with a swell;

When the souls are sorted out, (being joined, like with like);

When the female (infant), buried alive, is questioned –

For what crime she was killed;

When the scrolls are laid open;

When the world on High is unveiled;

When the Blazing Fire is kindled to fierce heat;

And when the Garden is brought near;-

(Then) shall each soul know what it has put forward.

So verily I call to witness the planets – that recede,

ترجمه : Yusuf Ali 

 

 

تفسیر :  أطیب البیان فی تفسیر القرآن

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (۱۵)

الجوار الکنس (۱۶)

خنّس کسى را گویند که دور شود و غائب گردد، و کنّس کسى را گویند که مستور شود مثل پس پرده که او را نبینند.

فَلا أُقْسِمُ مفسرین گفتند که: لاء زایده است و معنى فاقسم است و ما مکرر گفته‏ایم که کلمه زایده در قرآن نیست و معناى فلا اقسم این است که از شدت وضوح مطلب احتیاج بقسم ندارد چنانچه در میانه ما مرسوم است یک مطلبى که شدت وضوح دارد مى‏گوییم: احتیاج بقسم ندارد زیرا قسم براى اثبات امر مشکوک است.

بِالْخُنَّسِ بعضى مفسرین گفتند: مراد ستاره‏ ها است که روز غایب میشوند و شب ظاهر میگردند، بعضى گفتند: مراد خود خمسه است عطارد زهره مریخ مشترى زحل که در مجارى خود عند التقارن مستور و غایب میگردند و از این جهت شیطان را خناس گفتند که وقتى که انسان ذکر خدا بگوید یا استعاذه کند یا تلاوت قرآن کند شیطان فرار میکند و دور میشود: دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند.

و وقتى که غافل شود از ذکر خدا رجوع میکند و وسوسه میکند: یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ که در حدیث داریم که قلب انسان دو گوش دارد در یک گوش ملک الهام میکند و اهل حق را ارشاد میکند و در یک گوش شیطان وسوسه میکند و اهل ضلالت را اضلال میکند لکن در اخبارى که کلینى در کافى و نعمانى باسناد مختلف از حضرت باقر (ع) روایت کرده ‏اند که تفسیر فرمود بوجود حضرت بقیه اللَّه که مخصوص حضرت است و وقت آن را هم تعیین فرموده در سنه دویست و شصت هجرى غیبت میفرماید و مستور میشود سپس مثل شهاب قبس ظاهر میگردد و میفرماید بر اوى که: اگر درک کردى زمان او را چشمت روشن میشود اشاره به اینکه هر که درک کند زمان ظهور را چشمش روشن میگردد.

 

منبع اصلی:  أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص ۸-۹ (نرم افزار جامع التفاسیر)

 

تفسیر : مجمع البیان 
روزى که خورشید درهم نوردیده مى‏شود:
قرآن در این سوره پس از یاد و نام با عظمت خدا به ترسیم گوشه‏اى از رویدادهاى تکاندهنده، در آستانه رستاخیز مى‏پردازد.
پیش از هر چیز از خورشید آغاز مى‏کند و مى‏فرماید:
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ‏
آن‏گاه که خورشید درهم پیچید،
آنچه آمد ترجمه و دریافتى از آیه است، و در تفسیر آن چند نظر آمده است.
۱ – به باور گروهى از جمله «مجاهد» و … منظور این است که: آن‏گاه که نور و روشنایى خورشید تمام شود، و این مشعل آسمانى تیره و تار گردد.
۲ – امّا به باور گروهى دیگر از جمله «ربیع» و «ابوصالح» آن‏گاه که خورشید فرو افتد و نابود گردد.
۳ – از دیدگاه «زجاج» آن‏گاه که خورشید بسان عمامه درهم پیچد.
واژه «تکویر» نشانگر آن است که سرانجام خورشید فروزان درهم مى‏پیچد، و نور و روشنایى آن به تاریکى مى‏گراید، و بسان آهن‏پاره‏اى تفتیده به دور افکنده مى‏شود، و خدا براى بندگانش روشنایى دیگرى پدید مى‏آورد.

آن‏گاه مى‏فرماید:
وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ‏
و آن‏گاه که ستارگان تیره و تار گردند،
از دیدگاه گروهى از مفسران پیشین از جمله «مجاهد» «ربیع» و … منظور این است که: و آن‏گاه که ستارگان از هم بپاشند و فرو ریزند.
امّا از دیدگاه «جبایى» آن‏گاه که ستارگان دگرگون و تیره و تار شوند.
به باور ما دیدگاه نخست بهتر به نظر مى‏رسد؛ چرا که در آیه دیگرى مى‏فرماید: و اذا الکواکب انتثرت(۶۴) و آن‏گاه که اختران پراکنده شوند. با این بیان دیدگاه نخست که در این آیه آمده، بهتر است مگر این که بگوییم نخست نور و روشنایى ستارگان نابود مى‏شود و تاریک مى‏گردند، و آن‏گاه فروپاشیده و پراکنده مى‏شوند.

سپس در ترسیم نشانه دیگر فرارسیدن رستاخیز مى‏فرماید:
وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ‏
و آن‏گاه که کوه‏ها به حرکت در آورده شوند و از شدت حرکت به‏صورت گرد و غبار پراکنده و سراب در آیند.

و مى‏افزاید:
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ‏
و آن‏گاه که شتران باردار یا ارزشمندترین ثروت‏ها و امکانات از سوى صاحبان آنها رها گردند، و به حال خود وانهاده شوند.
واژه «عشار» به معنى شترهایى است که به ده ماهه باردارند، و پس از آوردن بچه نیز به همین عنوان خوانده مى‏شوند. این دیدگاه پاره‏اى از مفسران پیشین، از جمله «جبایى» است؛ اما از دیدگاه پاره‏اى دیگر این واژه به معنى ابرهایى است که نمى‏بارند.
«زهرى» بر آن است که من تاکنون این واژه را به این معنا ندیده‏ام.

و آن‏گاه که حیوانات وحشى گرد آورده شوند، تا حق پایمال شده برخى به وسیله برخى دیگر، حتى به اندازه زدن یک شاخ و وارد آوردن صدمه‏اى به دیگرى مورد رسیدگى و جبران قرار گیرد.
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏
با این بیان در روز رستاخیز خداى دادگر حیوانات وحشى را که در این جهان براى امنیت خویش از یکدیگر مى‏گریزند، همه را در کنار هم گرد خواهد آورد تا به فراخور حال آنها داد مظلوم را از ضالم و تجاوزکار بگیرد و آنچه بر آنها رفته است جبران گردد.
از دیدگاه پاره‏اى آنچه به عنوان عوض به درندگان و جنبندگان داده مى‏شود ماندگار است، و آن حیوان، حیات و نعمت هماره خواهد داشت؛ امّا به باور پاره‏اى دیگر موقتى است و نه ماندگار.
پاره‏اى برآنند که خدا از رهگذر فضل و فزون‏بخشى خویش به آنها پاداشى ماندگار و مناسب مى‏دهد، تا رنج و درد ستم و تجاوز را بزداید و جبران شود، امّا از دیدگاه پاره‏اى دیگر آنها پس از این که حق خویش را دریافتند به صورت خاک درمى‏آیند.

در آیه بعد در اشاره به ششمین نشانه دررسیدن رستاخیز مى‏افزاید:
وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ‏
و آن‏گاه که دریاها بر افروخته و شعله‏ور شوند و به جوش آیند.
ممکن است منظور این باشد که: و آن‏گاه که آب گوارا و شیرین دریاها با آب‏هاى شور در آمیزند و همه آنها به هم بپیوندند.
از دیدگاه «مقاتل»، «مجاهد» و «ضحاک» منظور این است که: و آن‏گاه که با برداشته شدن فاصله از میان دریاها، همه آنها به هم درآمیزند و یکپارچه شوند.
امّا از دیدگاه «ابن عباس»، و آن‏گاه که دریاها برافروخته شده و به صورت یکپارچه شعله‏ور گردند.
به باور «حسن» و «قتاده»، و آن‏گاه که دریاها خشک گردند، و آب آنها یا در زمین فرورود و یابه صورت بخار درآید و قطره‏اى از آنها نماند.
اما به باور «جبایى» آن‏گاه که دریاها از چرکابه و خونابه‏اى که از پیکرهاى عفن‏زده دوزخیان روان است لبریز گردند.
گفتنى است که منظور از دریاها از دیدگاه پاره‏اى، نه دریاهاى دنیا که دریاهاى دوزخ است؛ چرا که دریاهاى این جهان با پدیدار شدن رستاخیز نابود مى‏گردند.

و مى‏افزاید:
وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ‏
و آن‏گاه که جان‏ها به هم درپیوندند.
از دیدگاه گروهى از جمله «حسن»، «مجاهد»، «قتاده»، «ابن عباس» و «عمر» منظور این است که: و آن‏گاه که هر انسانى با همسان و همانند خود قرین گردد و به هم بپیوندند.
در آیه شریفه از انسان به «نفس» تعبیر شده است، از «روح» نیز گاه با این تعبیر یاد مى‏گردد.
با این بیان منظور این است که: در آن روز هر انسانى با همانند خویش از نظر اندیشه و عملکرد در دنیا، از دوزخیان و یا بهشتیان قرین مى‏گردد.
امّا از دیدگاه پاره‏اى دیگر، آن‏گاه که روح‏ها به پیکرها نزدیک شده و همه آنها به پا مى‏خیزند.
به باور پاره‏اى آن‏گاه که مردم فریب‏خورده و دنباله‏رو به سوى رهبران فریب‏کار روند و حقوق پایمال‏شده خود را بخواهند.
امّا به باور پاره‏اى دیگر آن‏گاه که شایسته‏کرداران با حوریه‏هاى بهشتى ازدواج نموده و کفرگرایان و بیدادگران با شیطانها.

در ادامه سخن در این مورد مى‏فرماید:
وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ‏
و آن‏گاه که از دخترکان زنده به گور شده مى‏پرسند…
در جاهلیت در پاره‏اى از تیره‏ها و قبیله‏ها هنگامى که روزهاى کودک‏آوردن زن نزدیک مى‏شد، مردان آنها گودالى آماده مى‏ساختند تا اگر کودک نورسیده، دختر بود، او را به آن گودال سپارند و اگر پسر بود براى خود نگاه دارند.
شاعرى در این مورد مى‏گوید:سمیتها اذا ولدت تموت…
نام آن دختر را آن‏گاه که ولادت یافت «تموت» به معنى مى‏میرد نهادم و گورى که او را در برگرفته و خاموش ساخته است، داماد گرامى من است.

و مى‏افزاید:
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ‏
آن کودکان بى‏گناه و معصوم به کدامین گناه کشته شدند؟
از دیدگاه «فراء» منظور این است که: از دختر زنده به گور خواهند پرسید که به چه گناهى زنده به گور شده است؟ و بدین وسیله عاملان این جنایت دهشتناک مورد نکوهش قرار مى‏گیرند؛ چرا که دختران زنده به گور شده هر کدام فریاد مظلومیت و ستمدیدگى‏شان همه جا را مى‏گیرد که بى‏هیچ گناهى کشته شده‏اند.
سبک آیه مورد بحث بسان این است که در نکوهش شرک‏گرایان از حضرت مسیح مى‏پرسد:
أانت قلت للناس اتخذونى و امّى الهین من دون اللَّه(۶۵)
آیات تو در دعوت خویش به مردم گفتى که من و مادرم را بسان دو خدا، به جاى خداى یکتا بپرستید؟
«ابومسلم» بر آن است که: آن روز از عاملان این جنایت از دو چیز مى‏پرسند: یکى از انگیزه کشتار دخترکان معصوم و بى‏گناه، و دیگر از دلیل این جنایت.
و این بیان و این پرسش در آیه مورد بحث بسان پرسش در این آیه است که مى‏فرماید:
ان العهد کان مسئولا(۶۶)
و به پیمان خویش وفا کنید، چرا که از پیمان پرسش خواهد شد.
با این بیان در این مورد از کشندگان مى‏پرسند، چرا که آنان مسئول جنایت‏اند و نه کشته شدگان. و اگر از آن ستمدیدگان و کشته شدگان بپرسند براى سرزنش و رسوایى زنده به گورکنندگان است.

در دهمین آیه مورد بحث به بیان مرحله‏اى دیگر از رویدادهاى رستاخیز مى‏پردازد و مى‏فرماید:
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ‏
و آن‏گاه که کارنامه‏هاى زندگى گشوده شود.
مى‏دانیم که فرشتگانِ‏نویسنده و مراقب انسان در زندگى او، همه اندیشه‏ها و عملکردهاى او را نوشته‏اند و آن روز آن را مى‏گشایند تا صاحبان آن اعمال شایسته و ناروا، آنها را بخوانند و پاداش و کیفر خود را بر اساس عدل و داد دریافت دارند.

آن‏گاه مى‏فرماید:
وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ‏
و آن‏گاه که آسمان از جا کنده و درهم نوردیده شود.
از دیدگاه برخى منظور این است که: و آن‏گاه که آسمان – بسان پوستى که از تن حیوان به شدت کنده مى‏شود – از جا کنده شده و آن‏گاه در هم پیچیده و نابود مى‏گردد.
امّا از دیدگاه برخى دیگر، آن‏گاه که آسمان – بسان سقفى که از جاى خود کنده شده است، از جاى کنده مى‏شود.
و به باور پاره‏اى، آن‏گاه که پرده از روى آسمان برگرفته مى‏شود.
واژه «کشط» به معنى برداشتن پرده و روپوش از چیزى است که پوشیده است؛ درست بسان برداشتن پوست از کوهان شتر.
و مى‏افزاید:
وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ‏
و آن‏گاه که دوزخ شعله‏ور و برافروخته گردد.
به باور پاره‏اى منظور این است که: و آن‏گاه که دوزخ شعله‏ور گردد و هر لحظه بر شدت برافروختگى آن افزوده شود.
امّا به باور «قتاده» منظور این است که آنچه باعث برافروختگى و شعله‏ور شدن دوزخ و شدت آن مى‏گردد، خشم خدا بر ظالمان و بر گناهان و پلیدکارى‏هاى انسان‏هاست.

و نیز مى‏افزاید:
وَ إِذَا الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ‏
و آن‏گاه که بهشت پر طراوت و زیبا را نزدیک آورند.
آرى، آن روز بهشت را به شایسته‏کرداران و نیکان نزدیک مى‏سازند تا در آن درآیند.

و سرانجام در آخرین آیه مورد بحث که در حقیقت پاسخ و جزاى دوازده آیه است، مى‏فرماید:
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ‏
آرى، آن روز هر کس هر آنچه را فراهم آورده است مى‏داند و در مى‏یابد که براى آن روز چه کارى انجام داده و چه توشه‏اى حاضر ساخته است.
از دیدگاه پاره‏اى منظور این است که: در آن هنگام هر کس مى‏داند که چه کارهاى شایسته و ناشایسته‏اى انجام داده است.
با این بیان در آن روز بزرگ همه عملکردها حاضر مى‏گردد و چیزى از آنها کم نمى‏شود و ناپدید نمى‏گردد.
و از دیدگاه پاره‏اى دیگر منظور آماده شدن کارنامه انسان‏هاست.

 

تفسیر شریف لاهیجی

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ فلا اقسم کلمه لا زائد است بمعنى اقسم و تحقیق این کلمه قبل ازین گذشت یعنى قسم میخورم بستارگانى که خنّس‏اند یعنى رجوع کننده ‏اند بعد از رفتن، الجوار صفت خنس است یعنى آن خنسى که جاریند و حرکت میکنند در افلاک خود الکنّس نیز صفت خنس است یعنى آن خنسى که متواریند و پنهان شونده‏اند از بروج خود در زیر نور آفتاب و مراد ازین نجوم خمسه متحیره است یعنى زحل و مشترى و مریخ و زهره و عطارد و در مجمع البیان گفته این مروى از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است در کتاب کمال الدین و تمام النعمه از ام هانى ثقفیه روایت کرده که من در اول روزى از روزها بخدمت حضرت امام محمد باقر علیه السّلام رفتم و گفتم آیه فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ دل مرا باضطراب آورده و ازینجهت دیشب نخوابیده‏ام بیان معنى این از شما میخواهم حضرت فرمود

«نعم المسئله سألتنى یا ام هانى هذا مولود فى آخر الزمان هو المهدى من هذه العتره تکون له حیره و غیبه یضل فیها قوم و یهتدى فیها قوم فیا طوبى لک ان ادرکته و یا طوبى لمن ادرکه»

یعنى خوب مسئله‏ اى از من پرسیدى اى ام هانى این خنس مولودیست در آخر الزمان که اوست راه نمایند عالمیان از ذریت پیغمبر آخر الزمان صلوات اللَّه علیه و آله و او را در آخر الزمان غیبتى باشد از نظر خلایق گمراه میگردند درین غیبت جمعى یعنى آنانى که بغیبت او قائل نباشند، و براه راست روند در آن غیبت جمعى دیگر یعنى آنانى که بآن قائل شوند پس خوشا حال تو اى ام هانى اگر ادراک او بکنى و خوشا حال آن کسى که ادراک او کند ام هانئ بنون و همزه آخر اسم زنیست از انصار و اسم دختر ابو طالب نیز هست لیکن چون درین جا مقید شده به ثقفیه «۱» معلوم است که زن انصاریه است نه قرشیه

«و فى اصول الکافى عن ام هانى قال سألت ابا جعفر محمد بن على علیه السّلام عن قوله عز و جل فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ قالت فقال امام یخنس سنه ستین و مائتین ثم یظهر کالشهاب یتوقد فى اللیله الظلماء فان ادرکت زمانه قر عینیک»

یعنى ام هانى گفت که از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام معنى آیه فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ را پرسیدم ام هانى گفت امام فرمود که مراد از خنس امامیست که غائب میشود در سنه دو صد و شصت هجرى که سال فوت امام حسن عسکریست علیه الصلاه و السلم در زمان معتمد عباسى پس ظاهر میشود از افق مانند شهاب که بغایت روشن شده باشد در شب تاریک پس اگر دریابى تو اى ام هانى زمان او را روشن میشود چشم تو بسبب دیدن آن.

 

منبع اصلی: تفسیر شریف لاهیجی، ج‏۴، ص۷۲۲ (نرم افزار جامع التفاسیر)

 

 

 

 

 

 

 

 

بازدیدها: 1015

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *