دشمن وقتی مسئله مهدویت را جدی ببیند، در مقابلش موضع گیری می کنند. آنها وقتی دیدند تفکر مهدوی، قرار است عدالت را مطرح کند و در مقابل ظلم و ستم آنها بایستد؛ تصمیم گرفتند قبل از اینکه امام متولد بشود، جلوی تولد ایشان را بگیرند؛ چنان که برای حضرت موسی (علیه السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) هم این کار را انجام دادند. به این منظور جاسوسانی گماردند تا این عزیز متولد نشود، ولی خداوند اراده کرد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد و حفظ شوند. در حال حاضر هم مستکبران عالم آماده شده اند برای اینکه ظهور ولی خدا تحقق پیدا نکند.
راه های مقابله با تفکر مهدوی
انکار کردن اصل مهدویت
وقتی دشمنان و مستکبران عالم، تفکر مهدویت را مقابل خودشان می بینند، در برابر آن چهار رفتار را انجام می دهند: اول اینکه شروع به انکار اصل مهدویت می کنند و ادعا می کنند، اصل مهدویت دروغ است؛ در حالی که در تمام ادیان، وعده آمدن مردی الهی مطرح شده است! در دین اسلام، هم شیعه و هم اهل سنت، از زبان پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت دارند که فرمودند: «ابَشِّرُکُم بالمَهدیِ…؛ شما را به ظهور مهدی مژده می دهم… .» روش دشمن انکار است؛ چنان که در طول تاریخ، علومی که دانشمندان مسلمانان از جمله رازی ها، جابر بن حیان ها، ابو علی سینا ها و… به عالم عرضه کردند و نیز دستاوردهای انقلاب را انکار کردند.
در بازی ها، فیلم ها و انیمیشن هایشان، اینها را به دانشمندان خودشان استناد می دهند! تعابیر را تغییر می دهند و بعد از مدتی، به کلی فراموش می شود که ریشه این تعابیر از کجا بوده است! در همه اینها مدیون مسلمانان هستند. اصولاً هر چیز که مهم باشد، [مخالفان] سعی می کنند یا انکارش کنند یا خرابش کنند! اوّل سعی می کنند که انکار کنند؛ مثلاً قضیۀ غدیر، قضیۀ بسیار مهمی است؛ ولایت امیرالمؤمنین، ولایت ائمه (علیهم السلام) است؛ جانشینی بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. اوّل خواستند انکارش کنند و بگویند چنین چیزی نبوده است ولی وقتی دیدند نمی شود انکار کرد؛ چون صدها صحابی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این را گزارش کرده اند، گفتند: در «من کنت مولاه» کلمۀ مولی به معنای سرپرست [و ولی] نیست!» و در معنای واژه دست بردند. وقتی دیدند اصلش را نمی شود انکار کرد؛ سعی کردند یک طوری جریان غدیر را کمرنگ کنند؛ این کار خطرناکی است.
تخریب
دوّمین کاری که دشمن انجام می دهد، تخریب است. چهرۀ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در قرآن نگاه کنید. چه تهمت هایی به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) زدند: ساحر، مجنون، کذاب و دروغگو! دقت کنید هم اکنون در غالب فیلم ها و بازی ها، مسلمان ها را در عالم چطور معرفی می کنند؟! تمام جنایت کاران عالم جمع شده اند و بالاترین جنایت ها را انجام می دهند؛ آن وقت از حقوق بشر سخن می گویند! چهرۀ اسلام ، چهرۀ مسلمانان، چهرۀ ایران و چهرۀ شیعه را تخریب می کنند! چهرۀ اهل بیت (علیهم السلام) را تخریب می کنند! مگر این نگاهی که امام زمان (علیه السلام) را سمبل خشونت و شمشیر معرفی می کند، چیزی جز توهین به امام زمان (علیه السلام) است؟!
تحریف
کار سوّم دشمن، تحریف است؛ یعنی در مقابل امام زمان (علیه السلام) و در مقابل اسلام، واژه ها را تغییر می دهند؛ معناها را بی هویت می کند؛ شروع به وارد کردن بدعت و خرافه می کنند. انتظار به معنای زمینه سازی است. انتظار یعنی رصد کردن امام؛ یعنی ببینی امام از تو چه می خواهد؛ اما دشمن می آید این انتظار را این گونه معرفی می کند و معنایش را این طور عوض می کند که انتظار یعنی صبر کنیم تا امام زمان (علیه السلام) خودشان بیایند و کارها را درست کنند! یعنی به جای اینکه من وظیفه ام را انجام بدهم، به این فکر می کنم که حضرت (علیه السلام) بیایند و خودشان کارها را درست کنند! معنا و مفهوم را کاملاً تغییر می دهند؛ این تحریف است.
جایگزین سازی
کار چهارمی که دشمن انجام می دهد، جایگزین سازی است؛ یعنی در مقابل طلای ناب، بدل درست می کند. در مقابلِ پیامبران، پیامبر دروغین را مطرح کردند! مُسیلمه ها پیدا شدند! الان در ایران و غیرِ ایران چه آدم هایی آمده اند که ادعاهای متفاوتی هم دارند مثلاً خود را به عنوان منجی یا به عنوان کسی مطرح می کنند که ارتباط ویژه با امام زمان (علیه السلام) دارد! این ها دروغ است. شکل دیگر جایگزین سازی، کسانی هستند که مسیر علمی را نرفته اند؛ ولی خود را به جای علما و مراجع قرار می دهند!
شاید حتی از رو هم بلد نباشند قرآن را بخوانند یا شاید بتوانند بخوانند؛ اما گمراهانه تفسیر و تبیین می کنند! بعضی هم خودشان را به عنوان پاسخگوی دین معرفی می کنند که این هم باطل است؛ چون اهل بیت (علیهم السلام) فرموده اند: «به علمایی مراجعه کنید که دین دار هستند.» امروزه غرب، در جهان خودش را به عنوان نجات بخش بشریت معرفی می کند؛ گر چه دورۀ این حرف ها تمام شده است! در غرب، اندیشمندان بسیاری هستند که پایان لیبرال دموکراسی را اعلام کردند. غرب با این همه ادعای مردمی بودن، با این همه ادعای لیبرالیسم، به دوران چنگیز مغول برگشته است و با جنگ و خونریزی وارد کشورها می شود و این یعنی پایان لیبرالیسم.
بازدیدها: 356