وی در ادامه تصریح کرد: اگر کمی دقت کنیم واضح است که ماجرای شارلی ابدو یک تلاش از جانب صهیونیستها بود برای آنکه غرب را وارد دوران جدیدی از اسلام ستیزی کنند، مسلمانان سراسر جهان را به شهروندان درجه دوم تبدیل و قوانین ضد اسلامی را در دنیا تصویب کنند و غرب مجبور شود در سرزمینهای اسلامی مداخله کند، زیرا مدتهاست که هم اروپا و هم آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که پتانسیل و توانایی برای مداخله مستقیم در سرزمینهای اسلامی را ندارند.
“از طرفی صهیونیستها برای تغییر دادن این شرایط و خارج شدن از بنبستی که طی ماههای گذشته در آن گرفتار شده بودند، از نفوذ اطلاعاتی که بر داعش داشتند استفاده کردند و این حادثه را آفریدند”.
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: این نامه تلاشی است برای تبدیل تهدید پیشِروی جهان اسلام به فرصت، زیرا هدف از انجام کارهای تهدیدآمیز این بود که دوران جدیدی از ستیز غرب و اسلام آغاز شود. اما رهبر انقلاب تلاش کردند این نقشه شوم یعنی ستیز غربیها با اسلام را تبدیل به دوران جدیدی از آشنایی جهان با اسلام کنند. صهیونیستها میخواهند اسلام را بهدست اروپا نابود کنند، اما مأموریت اصلی این نامه و رسالتی که برای خودش قائل است این است که به جوانها در اروپا و آمریکا بگوید که ابتدا آن چیزی را که به شما میگویند باید با آن بجنگید، بشناسید و سپس تصمیم بگیرید که چگونه با آن برخورد کنید.
نامهای از سر امیدواری به آینده و ابتکار عمل
مهدی محمدی درباره غافلگیری غرب و صهیونیستها از نگارش این نامه اظهار داشت: این موضوع برای طرف غربی و اسرائیلیها بسیار غیرمنتظره بود، زیرا تصور نمیکردند مقام معظم رهبری نسبت به پروژهای که غربیها طراحی و سرمایهگذاری فراوانی کرده بودند چنین واکنشی نشان بدهند. از طرفی یک بشارت درباره آینده در این نامه وجود دارد، یعنی این نامه از سر امیدواری است نه از سر ترس. نامهای از سر ابتکار عمل است نه از سر انتقام، نامهای است که در واقع به ما بهعنوان مخاطبان خودش میگوید آینده به دست کسانی ساخته خواهد شد که ما امروز فکرش را هم نمیکنیم. همین مسئله بود که نقشه صهیونیستها را بر هم زد، زیرا آنها میخواهند اسلام را منزوی و انرژی مسلمانان را خنثی کنند.
وی تأکید کرد: این نامه یک نامه دفاعیه از جمهوی اسلامی نیست، شما در سراسر این نامه جایی را نمیبینید که حضرت آقا تلاش کرده باشند از این نامه برای جمهوری اسلامی و بهنفع جمهوری اسلامی و حل مشکلاتی که امروز در عرصه روابط خارجه داریم یا روابط منطقهای یا موضوعات هستهای و مذاکراتی که در آن قرار داریم یک استفاده سیاسی بکنند. این مسئله بهخوبی نشان میدهد که نویسنده این نامه دغدغه اسلام را دارد، نه دغدغه صرف ایران، بدین معنا که رهبر انقلاب بهعنوان یک رهبر دینی یک رسالت جهانی دارد و این موضوع سبب شده به هیچ وجه از نامه منتشر شده بهرهبرداری سیاسی بهنفع جمهوری اسلامی ایران نکنند. همین خودش عامل مهمی است برای اینکه طرفهای مختلف را متقاعد کند که این نامه نامه سود جویانه و فرصت طلبانه نیست، بلکه نامهای دغدغهمندانه است که صرفاً هدفش دفاع از اسلام است، هدفش رساندن پیام اسلام به گوشهایی است که تا امروز بهنحوی سیستماتیک اجازه داده نشده پیام اسلام را بشنوند.
لحن نامه آقا “پیامبرانه” بود/ اعتراض به سانسور اسلام در رسانههای غربی
کارشناس مسائل سیاسی در خصوص ادبیات به کار گرفته در این نامه و استفاده خاص از واژگان و عبارات گفت: ادبیات نامه، ادبیات نرم و ملایمی است، ادبیات به یک معنا پیامبرانه است. در این نامه هیچ نشانی از تهدید یا ادبیات خشن و غضبآلود وجود ندارد. تمام این نامه سراسر بشارت و رحمت است و تلاشی است برای ارتباط بهتر دلهایی که تا امروز از شناخت اسلام محروم نگه داشته شدهاند، در واقع این نامه دریافت نور اسلام و صدای اسلام است.
محمدی با اشاره به هزینههای فراوان غرب برای اسلامهراسی تصریح کرد: داعش به وجود آمده است تا تصویر خشن و تنفرانگیزی از اسلام به جهان ارائه شود و صهیونیستها بتوانند پروژههای اسلام ستیزانه خود را طراحی کنند، اما این نامه میگوید آن تصویری که از اسلام توسط داعش نشان داده میشود تصویر غلطی است. تصویر واقعی اسلام جای دیگری است که شما ندیدهاید. در واقع دعوت از مخاطبان برای اعتراض به این سانسوری که تا امروز علیه اسلام اعمال شده، یکی از اهداف مهم این نامه است. این نامه نوشته شده تا جوان اروپایی و آمریکایی از خودش بپرسد: چرا به من جوان اروپایی یا آمریکایی تصویر و چهره درستی از اسلام را نشان ندادهاند؟ این عدم آشنایی جوانان چهمنفعتی برای دولتها و قدرتها دارد؟ به چه علت چهره اسلام واقعی را پوشاندهاند و چهرهای جعلی از این دین آسمانی را به نمایش گذاشتهاند؟
“آن کسانی که دست به جعل اسلام زدهاند چه ارتباطی با سازمانهای اطلاعاتی دولتهای غربی و صهیونیسم بین المللی دارند؟ این دولتها از مخدوش کردن چهره اسلام چه نفعی میبرند؟ این نکته بسیار قابل توجهی است که کنار قرائت رایج غلطی که از اسلام توسط داعش ارائه میشود، یک قرائت دقیق و صحیح جایگزین شده که اگر هیچ کاری هم نکنیم این نامه راه خودش را پیدا خواهد کرد”.
مهدی محمدی در خصوص عدم شناخت غرب توسط اندیشمندان روشنفکر ایرانی و از طرفی تسلط رهبر انقلاب بر ادبیات انتقادی غرب اظهار داشت: تلاش این نامه این است که به غربیها بگوید اشتباهاتی که قبلاً در مقاطع مختلف تاریخی مرتکب شدید، در مورد اسلام تکرار نکنید. یک اشتباه را در دوره استعمار و حمله به سرزمینهای آسیایی و آفریقایی انجام دادند. اشتباه بعدی آنها در دوره برده داری و بهره کشی از سیاهان بود. اشتباه دیگری در جنگ جهانی دوم بود که میلیونها نفر را در سراسر جهان به کشتن داد و نیمی از جهان را به ویرانی کشید و هیچ دستاوردی برای جامعه بشری نداشت.
اشراف مقام معظم رهبری بر مطالعات انتقادی تاریخ معاصر غرب
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: اشاره به این مقاطع سیاه و تاریک در این نامه نشان از اشراف حضرت آقا بر مطالعات انتقادی تاریخ معاصر غرب است و تاریخ سدههای گذشته غرب، در واقع رهبر معظم انقلاب میخواهند بگویند تاریخ غرب مدرن به یک معنا تاریخ خفتبار و شکست و پر از نکبت و دروغ و جنایت است. از قرن هجدهم به این طرف که مدرنیته در غرب رخ داده، ارمغان این مدرنیته خشونت و نابودی و جنگ و کشتار در ابعاد وسیع بوده است. این ادبیات مطالعات انتقادی که حضرت آقا به آن استناد و اشاره کردند، ژانر مهمی در ادبیات غرب است. کسانی تحت عنوان مکتب انتقادی کارهای قابل توجهی در این حوزه کردند و مقاطع مهم تاریخی در غرب را فهرست و روایتهای رسمی مقاطع تاریخی را نقد کردند.
وی در ادامه افزود: آیا روایت رسمی از علل شروع جنگ جهانی دوم روایت درستی است؟ مطالعات انتقادی که در غرب اخیراً انجام شده نشان میدهد که «خیر» . در واقع تاریخ نگاران قرن مدرن تاریخ را بهنفع خودشان روایت کردند و از خیلی از حقایق و واقعیتها چشمپوشی کردند و گوشه گوشه تاریخ را تحریف کردند و واقعیتی مجازی را ساختهاند.
کارشناس مسائل استراتژیک در خصوص وظیفه افراد شاخص و برجسته در جهان اسلام درباره انتشار این نامه تأکید کرد: یکی از مهمترین کارهایی که باید در مورد نامه رهبر انقلاب انجام داد این است که یک دورانی از ترجمه صحیح و دقیق از ادبیات مطالعات انتقادی به زبان فارسی شروع شود. زیرا تعداد بسیار کمی کتاب در این حوزه به فارسی ترجمه شده و کتب متعدد قابل توجهی به زبان انگلیسی نوشته شده است. این شاید نقطه شروعی باشد برای اشراف واقعی بر غرب ورای تصویر دروغینی که خودشان از خودشان ایجاد کردهاند و صرفاً به درد پیش بردن منافع استکباریشان میخورد. این تصویری که از خودشان ساختهاند تصویری است که بسیار از واقعیت فاصله دارد.
محمدی ابراز کرد: شخصیتهای جهان اسلام باید این نامه را تبیین کنند و از طرفی در هموار کردن مسیر انتشار و گسترش آن از هیچ کمکی فروگذار نباشند. زیرا این نامه، نامه صرفاً ایرانی نیست و یک نامه اسلامی است.
اندیشمندان دنیای اسلام در رساندن این نامه به دست مخاطبان واقعیاش کمک کنند
“یکی از کارهای مهمی که باید انجام بشود این است که اندیشمندان دنیای اسلام به تولید ادبیات نزدیک به این نامه و رساندن این نامه به دست مخاطبان واقعیاش کمک کنند. اگر یک نهضت عمومی در دفاع از اسلام شکل بگیرد، این نامه جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد. مهمترین کاری که شما باید انجام دهید این است که بروید و چهرههای برجسته جهان اسلام را پیدا کنید و از آنها بخواهید که به وظیفه خودشان در دفاع از اسلام عمل بکنند”.
وی در ادامه در خصوص آفات غربشناسی روشنفکران داخلی گفت: یکی از آفات کشور ما این است که ما غرب را از کانال و مجرای روشنفکری شناختیم. جریان روشنفکری از دهه ۳۰ و ۴۰ قرن حاضر شروع کرده به روایت غرب، اما روایت این جریان، روایت فوق العاده سطحی و کاملاً عاشقانه نسبت به غرب است. جریان روشنفکری سعی کرده یک تصویر اتوپیایی و آرمانشهری از غرب ایجاد کند. همین کانال مخدوش برای شناخت غرب سبب شده است خیلی چیزهایی را که از غرب باید بدانیم، ندانیم.
محمدی ادامه داد: یکی از مهمترین چیزهایی که نمیدانیم، این است که یک جریان قدرتمند در خود غرب قرار دارد که مهمترین رسالت خودشان را نقض عقل مدرن میدانند. یک جریان بسیار قدرتمند در جریان سیاسی که هم از جنبههای فلسفی و نظری و هم از جنبه عملگرایانه، تا امروز نقدهای قابل توجهی به غرب وارد کرده است. چپهای جدید در غرب خیلی از این جهت پیشرو بودند.
وی در خصوص رساندن نامه رهبری انقلاب به دست جامعه هدف تأکید کرد: من فکر میکنم یکی از بهترین جریانات حامل نامه آقا همین گروههای منتقد غرب باشند، زیرا اگر خودمان بخواهیم تلاش کنیم که این نامه را یکی یکی به دست مخاطبان جوان اروپایی و آمریکایی که حتی خدا را نمیشناسند برسانیم، کار بسیار سختی خواهد بود. بنابراین، اگر مأموریت توزیع را بهعهده جریان منتقد غرب بگذاریم روش مؤثرتری است.
بازدیدها: 161