حضرت زینب سلام الله علیها انقلابی ترین زن عالم

نخبگان را بشناسیم| حضرت زینب سلام الله علیها انقلابی ترین زن عالم

خانه / پیشنهاد ویژه / نخبگان را بشناسیم| حضرت زینب سلام الله علیها انقلابی ترین زن عالم

زینب علیهاالسلام دخترحضرت على و حضرت زهرا سلام الله علیهما در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، آن بانوى بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرت، با کوله بارى از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانى را وداع گفت.

زینب علیهاالسلام دختر حضرت على و حضرت زهرا سلام الله علیهما در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، آن بانوى بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرت، با کوله بارى از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانى را وداع گفت.

زینت پدر

پیامبر صلى الله علیه وآله که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه على علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معناى «زینت پدر» است‏ براى این دختر انتخاب نمود.

ولایت مدارى

زینب علیهاالسلام که حضور هفت معصوم  را درک کرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداکارى در راه آن و) … سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت:« روحى لروحک الفداء ونفسى لنفسک الوقاء ؛[اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد.» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب علیهاالسلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در کربلا به عرصه ظهور رساند.

از یک سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد. از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود:« وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوه و معدن الرساله وسید شباب اهل الجنه ؛ لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟

و همچنین در مجلس ابن زیاد ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود.

تبعیت پذیری بی چون وچرا  از امام خود        

از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت ‏بود؛ چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتى در لحظه‏اى که خیمه گاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد  علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: اى یادگار گذشتگان … خیمه‏ ها را آتش زدند ما چه کنیم؟ فرمود:«علیکن بالفرار؛ فرار کنید.»

دفاع جانانه از امام و پیشوای خود

از این مهمتر در چند مورد، زینب علیهاالسلام از جان امام سجاد علیه السلام دفاع کرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.

الف- در روز عاشورا؛ هنگامى که امام حسین علیه السلام براى اتمام حجت، درخواست ‏یارى نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد. زینب با سرعت ‏حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روى زمین قطع مى‏گردد.

ب- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه‏ ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولى زینب علیهاالسلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمى‏گذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر مى‏خواهید او را بکشید، اول مرا بکشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر کرد.

ج- زمانى که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر کرد، زینب علیهاالسلام آن حضرت را در آغوش کشید و با خشم فریاد زد: اى پسر زیاد! خون ریزى بس است. دست از کشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد:« والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنى معه؛ به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد؛ اگر مى‏خواهى او را بکشى مرا نیز با او بکش.

ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندى، که دوست دارد من او را با على بن الحسین بکشم. او را واگذارید.

روحیه بخشی و امید دادن

در مسافرت‏ها و نیز در حوادث تلخ، آن چه بیش از هر چیز براى انسان لازم است، روحیه و دلگرمى است. اگر انسان براى انجام کارهاى مهم و حساس روحیه نداشته باشد، آن کار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا با شکست نیز مواجه شود. یکى از بارزترین اوصاف زینب علیهاالسلام روحیه بخشى اوست. او بعد از شهادت مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمى را براى تسلاى بازماندگان ایفا کرد. پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت، این صفت نیکوى زینب بیشتر ظهور کرد. او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، از گودى قتلگاه تا کوچه‏هاى تنگ و تاریک کوفه، از مجلس ابن زیاد تا ستمکده یزید، در همه جا فرشته نجات اسرا بود.

او حتى تسلى بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا که مى‏گفت:«لا یجزعنک ما ترى، فوالله ان ذلک لعهد من رسول الله الى جدک وابیک وعمک  [اى پسر برادر!] آن چه مى‏بینى (شهادت پدر) تو را بى تاب نسازد. به خدا سوگند! این عهد رسول خدا با جد، پدر و عمویت است.

صبر و شکیبایی در مصیبتها

یکى از بارزترین اوصاف انسان‏هاى کامل، صبر و بردبارى در فراز و نشیب‏هاى روزگار و تلخى‏هاى دوران است. قرآن کریم در آیات متعددى به صابران بشارت داده و پاداش‏هاى فراوان آن‏ها را یادآورى نموده است. زینب علیهاالسلام از این جهت در اوج کمال قرار دارد. در زیارتنامه آن حضرت مى‏خوانیم:« لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصا در ماجراى کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که صبر از روى او خجل است.

 نا امید کردن دشمن در هر حال

در مجلس ابن زیاد؛ آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب مى‏پاشد و براى آزردن او مى‏گوید:«کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک؛ کار خدا را با برادر و خانواده‏ات چگونه یافتى؟» او در واقع با تعریض مى‏خواهد بگوید که دیدى خدا چه بلایى به سرتان آورد؟ زینب علیهاالسلام در پاسخ درنگ نمى‏کند، با آرامشى که از صبر و رضاى قلبى او حکایت داشت فرمود:« ما رایت الا جمیلاجز زیبایى ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت مى‏ماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت‏ها متعجب مى‏شود و قدرت محاجه را از دست مى‏دهد.

علم الهى

و برترین علم‏ها، علمى است که مستقیما از ذات الهى به شخصى افاضه شود، یعنى داراى علم «لدنى‏» باشد. زینب علیهاالسلام به شهادت امام سجاد علیه السلام داراى چنین علمى است، آن جا که به عمه‏اش خطاب کرد و فرمود:« انت عالمه غیر معلمه وفهمه غیر مفهمه ؛ تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی؛ عالم و دانشمند هستی.

 عبادت و بندگى مستدام و خالصانه

زینب علیهاالسلام به خوبى از قرآن آموخته بود، که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله کمال بندگى است. «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون‏» ؛ «من جن و انس را نیافریدم جز براى این که عبادت کنند.»

او عبادت‏ها و نماز شب‏هاى پدر و مادر را از نزدیک دیده بود. در این جملات صحبت از اداى تکلیف نیست، بلکه سخن از عشق به عبادت و نماز است.

حضرت زینب علیهاالسلام نیز ازعاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتى او را از عبادت باز نداشت. امام سجاد علیه السلام فرمود:«ان عمتى زینب کانت تؤدى صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفه الى الشام وفى بعض منازل کانت تصلى من جلوس لشده الجوع والضعف  عمه‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‏نمود و در بعضى منازل از شدت گرسنگى و ضعف، نشسته نماز می گزارد.

امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است هنگام وداع به خواهر عابده‏اش مى‏فرماید:« یا اختاه لا تنسینى فى نافله اللیل ؛ خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست ‏یازیده است.

حفظ و ترویج حجاب و عفاف

زینب سلام الله علیها بود که براى پاسدارى از مرزهاى حیا و عفاف بر سر سلطان جائر ، یزید ظالم و قاتل فریاد مى‏آورد که « ا من العدل یا ابن الطلقاء تحذیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ‏ستورهن و ابدیت وجوههن؛ اى پسر آزاد شده‏هاى[جدمان پیامبراسلام] آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانى، و دختران رسول خدا صلى الله علیه وآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورت‏هاى آنان را آشکار ساختى.

عفت و پاکدامنى، برازنده‏ ترین زینت زنان، و گران قیمت‏ ترین گوهر براى آنان است. زینب علیهاالسلام درس عفت را به خوبى در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود:«ما المجاهد الشهید فى سبیل الله باعظم اجراً ممن قدر فعف یکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه؛ مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسى نیست که قدرت دارد اما عفت مى‏ورزد،- یعنی قدرت انجام گناه را دارد ولی از آن دوری می کند- نزدیک است که انسان عفیف فرشته‏اى از فرشتگان باشد.

یحیى مازنى روایت کرده است:

(( مدتها در مدینه در خدمت حضرت على علیه السلام به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه زینب سلام الله علیها دختر امیرالمؤمنین علیه السلام بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایى از او به گوشم نرسید.

به هنگامى که مى خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برود، شبانه از خانه بیرون مى رفت ، در حالى که حسن علیه السلام در سمت راست او و حسین علیه السلام در سمت چپ او و امیرالمؤمنین علیه السلام پیش رویش راه مى رفتند.

هنگامى که به قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزدیک مى شد، حضرت على علیه السلام جلو مى رفت و نور چراغ را کم مى کرد. یک بار امام حسن علیه السلام از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤ ال کرد، حضرت فرمود: مى ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند.

زینب کبرى عفت ‏خویش را حتّى در سخت‏ ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت ‏بر عفت ‏خویش پاى مى‏فشرد. مورخین نوشته‏اند: « وهى تستر وجهها بکفها، لان قناعها قد اخذ منها ؛ او صورت خود را با دستش مى‏پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود.

ایثار

یکى دیگر از صفات حسنه انسان‏هاى برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است. امام على علیه السلام فرمود:«الایثار اعلى الایمان؛ ایثار، بالاترین درجه ایمان است.» و فرمود: الایثار اعلى الاحسان؛ ایثار برترین احسان است.

زینب مجلله دراین صفت نیز گوى سبقت را از دیگران ربوده است. او براى حفظ جان دیگران، خطر را به جان مى‏خرد و در تمام صحنه‏ها، دیگران را بر خود مقدم مى‏دارد.

او در ماجراى کربلا حتى از سهمیه آب خویش استفاده نمى‏کرد و آن را نیز به کودکان مى‏داد. در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت. امام زین العابدین علیه السلام مى‏فرماید:«انها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام على الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفاً من الخبز فى الیوم واللیله؛ عمه‏ام زینب[در مدت اسارت]، غذایى را که به عنوان سهمیه و جیره مى‏دادند، بین بچه‏ها تقسیم مى‏کرد، چون در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان مى‏دادند.

او سختى‏ها و تازیانه‏ها را به جان خود مى‏خرید و نمى‏گذاشت‏ بر بازوى کودکان اصابت کند.

شجاعت و شهامت

از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر مى‏باشد. امام على علیه السلام مى‏فرماید:«عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دونه فى اعینهم ؛ خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک مى‏باشد.

سّر شجاعت اولیاى الهى نیز در همین است. زینب که خود چنین دیدى دارد، و در خانواده شجاع تربیت ‏شده است، از شجاعت ‏حیدرى بهره ‏مند است. او به«شیر زن هاشمى‏» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد مى‏زند، توبیخشان مى‏کند، تحقیرشان مى‏کند، و از کسى هراسى به دل ندارد. او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنى، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته فریاد مى‏زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهرى او گوشه‏اى مى‏نشیند و با بى اعتنایى به سؤالات او تحقیرش مى‏کند، او را «فاسق‏» و«فاجر» معرفى مى‏کند و مى‏گوید:

تبلیغ دین و تحقیر دشمن   

الحمدلله الذى اکرمنا بنبیه محمد صلى الله علیه وآله وطهرنا من الرجس تطهیراً وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا؛ سپاس خداى را که ما را با نبوت حضرت محمد صلى الله علیه وآله گرامى داشت، و از پلیدى‏ها پاک نمود. همانا فقط فاسق رسوا مى‏شود، و بدکار دروغ مى‏گوید، و او غیر ما مى‏باشد.

و همچنین در مقابل یزید و دهن کجى‏ها و بد زبانى‏هاى او، شجاعت ‏حیدرى را به نمایش گذارده، چنین مى‏گوید: «لئن جرت على الدواهى مخاطبتک انى لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک ؛ اگر فشارهاى روزگار مرا به سخن گفتن با تو واداشته[بدان که] قدر و ارزش تو در نزد من ناچیز است، ولیکن سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ مى‏دانم.

فصاحت و بلاغت

هر خطیبى بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتى، باید بارها تمرین عملى انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانى و جسمانى کاملا آماده باشد تا بتواند خطبه‏اى فصیح و بلیغ ادا کند. و مستمعین باید با او هماهنگ باشند والا یاراى سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به این که فصیح و بلیغ بگوید.

زینب بدون آن که دوره دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حال تشنگى، گرسنگى، خستگى اسارت، و از نظر روانى داغ دار، آواره و تحقیر شده با کسانى سخن مى‏گوید که نه تنها با او هماهنگ نیستند بلکه حتى سنگ و خاکروبه بر سر او ریخته‏اند، با این حال صداى زینب بلند مى‏شود که:«اى مردم کوفه! اى نیرنگ بازان و بى وفایان . . .» سخنان زینب علیهاالسلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صداى گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.

خزیم اسدى مى‏گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنى را که سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران ‏تر از او ندیدم، گویى زینب از زبان على علیه السلام سخن مى‏گفت.

مفسر قرآن

 فاضل گرامى سید نورالدین جزایرى در کتاب خود (( خصایص ‍ الزینبیه )) چنین نقل مى کند:

(( روزگارى که امیرالمؤ منین علیه السلام در کوفه بود، زینب سلام الله علیها در خانه اش مجلسى داشت که براى زنها قرآن تفسیر و معنى آن را آشکار مى کرد. روزى (( کهیعص)) را تفسیر مى نمود که ناگاه امیرالمؤ منین علیه السلام به خانه او آمد و فرمود: اى نور و روشنى دو چشمانم ! شنیدم براى زن ها (( کهیعص)) را تفسیر مى نمایى ؟

زینب سلام الله علیها گفت : آرى . امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: این رمز و نشانه اى است براى مصیبت و اندوهى که به شما عترت و فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روى مى آورد. پس از آن مصایب و اندوه ها را شرح داد و آشکار ساخت . پس آن گاه زینب گریه کرد، گریه با صدا – صلوات الله علیها.

بیان مسائل شرعى

شیخ صدوق، محمد بن بابویه رحمه الله علیه مى گوید: حضرت زینب سلام الله علیها نیابت خاصى از طرف امام حسین علیه السلام داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده از او مى پرسیدند، تا اینکه حضرت سجاد علیه السلام بهبود یافت.

روایت حدیث

شیخ طبرسى رحمه الله علیه گوید: حضرت زینب سلام الله علیها روایات بسیارى را از قول مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها روایت کرده است .

از عماد المحدثین روایت شده است که : حضرت زینب سلام الله علیها از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانى و دیگر زنان روایت مى کرد و از جمله کسانى که از او روایت کرده اند، ابن عباس و على بن الحسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغرى دختر امام حسین علیه السلام و دیگرانند.

همچنین ابوالفرج گوید: زینب بانویى عقیله که ابن عباس سخنان حضرت زهراسلام الله علیها را در مورد فدک از قول او نقل کرده و مى گوید: عقیله ما، زینب دختر على علیه السلام به من گفت .

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *