نهضت مشروطه كه برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد میكنند، اتفاقی است كه در اواخر دوران 151 ساله حكومت قاجار در ایران روی داد و روند حكومت را كه تا پیش از آن بر اساس تفكر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر كشور حاكم بود، به روندی قانونی تبدیل كرد هر چند این روند دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون، استبداد فردی بر كشور سایه افكند و برای دهها سال دیگر ایران را زیر سلطه خاندانهای مستبد نگه داشت.
نهضت مشروطیت از این جهت كه باعث كاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا كه توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را كه هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل كند.
علل شكل گیری و ریشههای نهضت مشروطه
در شكل گیری و پیروزی نهضت مشروطه زمینههای داخلی و خارجی نقش موثری داشتند، زمینه و ریشه نهضت مشروطه را از لحاظ داخلی باید در رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار و تعدی و تجاوز شاهزادگان و وابستگان دربار و حكومت حاكمان ولایات و از لحاظ خارجی مداخله بی حد و حصر دولتهای روس و انگلیس در امور ایران دید كه در نهایت باعث مخالفت مردم با آنها شد.
جرقههای نهضت:
الف – حادثه نوز بلژیكی
كلید حركت نهضت مشروطه از اهانت به روحانیون شروع شد؛ به این شرح که: با انتشار عكسی از مسیو نوز بلژیكی – مسئول امورمالی ایران بود و کسی که تعرفههای گمركی علیه بازرگانان را وضع می كرد – در لباس روحانیت و در مجلس رقص در حال كشیدن قلیان، موجب نارضایتی مردم شده و خشم عمومی آنان را برانگیخت و مردم خواستار عزل او شدند؛[1]
ب- احداث بانك استقراضی روس در قبرستان مسلمانان
حادثه دیگری كه در تحریك احساسات مردم مؤثر واقع شد، احداث بانك استقراضی روس در یك زمین وقفی و در قبرستان مسلمانان بود كه در اثنای ساخت بانك استخوانهای تازه مردگان كشف شد و روسها با بی اعتنایی اجساد و استخوانها را در چاهی ریختند؛ این اهانت باعث شد كه مردم به ساختمان در حال احداث بانك روس حمله كنند و آن را ویران نمایند[2]
ج- تنبیه تاجران
عامل دیگر، تنبیه تاجران توسط علاء الدوله حاكم تهران بود. در دوران قاجاریه بیشتر قند مصرفی ایران از روسیه تأمین میشد، روسیه نیز در این دوران تاریخی در حال جنگ با ژاپن – جنگ 1904 و 1905 م – بود به همین دلیل واردات قند از كشور روسیه كم و یا قطع شده و قند در ایران، به ویژه در تهران گران شده بود. علاء الدوله حاكم تهران كه مردی مستبد، قلدر و ستمگر بود، تصمیم گرفت چند نفر از تاجران معروف قند را به دار الحكومه دعوت كرده علت گران شدن قند را از آنها سوال كند، اما هدف اصلی او این بود كه تجار را كه در جریان «مسیونوز بلژیكی» سركشی كرده بودند، گوشمالی دهد تا برای دیگران درس عبرت شود.[3]
وی از میان تاجران دعوت شده، چهار نفر را كه تاجر قند بودند، انتخاب كرد و دستور داد به فلك بسته، شلاق بزنند. بی احترامی و كتك زدن تجار خوش نام بازار، بویژه «حاج سید هاشم قندی» كه به دیانت و صداقت مشهور بود باعث اعتراض شدید مردم و تعطیلی بازار و تجمع در مسجد شاه تهران (مسجد امام خمینی (ره) فعلی) شد.[4]مردم خواستار جلوگیری از ظلم به مردم و تشكیل عدالتخانه شدند این اجتماع با تحریك امام جمعه تهران یعنی حاجی میرزا ابوالقاسم كه داماد مظفرالدین شاه بود، و مخفیانه افرادی را در مسجد آماده كرده بود بااهانت به مردم و علما تجمع پراكنده شد و به دنبال آن هجرت صغری از تهران به حضرت عبدالعظیم شروع و مردم در عبدالعظیم تحصن كردند. پس از قبول درخواستهای متحصنین از سوی مظفرالدین شاه آنها به تهران برگشتند اما عین الدوله از اجرای كامل خواسته های آنان سرباز زد. پس از درگیری و كشته شدن یكی از طلبهها مردم دوباره در مسجد جمع شدند كه به محاصره نیروهای حكومت درآمدند و پس از چندی با درخواست آنان مبنی بر خروج از تهران موافقت شد، بدین ترتیب هجرت كبری با حركت آنان از تهران به قم و تحصن در حرم حضرت معصومه (سلی الله علیه و آله) آغاز گشت.
پیروزی نهضت و صدور فرمان مشروطیت:
مظفرالدین شاه پس از اینكه متوجه شد هر روز بر تعداد مهاجرین در قم و متحصنین در سفارت انگلیس افزوده میشود با درخواستهای آنان موافقت كرد و فرمان مشروطیت را در چهاردهم جمادی الثانی 1324 ق / 14 مرداد 1285 ش صادر كرد.[5]
پس از صدور این فرمان عضدالملك رییس ایل قاجار برای بازگرداندن علما به قم رفت و آنان را با احترام به تهران آورد چند روز بعد، مجلس در محل مدرسه نظام افتتاح شد و به تدوین نظامنامه انتخابات پرداخت نظامنامه با عجله تمام تدوین گردید و در سال 1324 هّق/ 1285 ش انتخابات تهران آغاز شد و در همان سال مجلس را افتتاح كردند.
تدوین قانون اساسی
با نفوذ جریانهای غربگرا و نیز نفوذ بعضی عناصر وابسته به دربار و بیگانه در مجلس دو دیدگاه متفاوت برای تدوین قانون اساسی وجود داشت یكی دیدگاهی كه اكثر روحانیون در راس آن قرار داشتند و سعی میكردند تا قانون اساسی بر اساس موازین اسلامی تدوین شود و دیگر دیدگاهی كه تمایل به غرب و تجدد مآبی داشت و میكوشید تا تدوین قانون اساسی ار اندیشهها و الگوهای غربی استفاده شود.[6] از این رو مدتی كوتاه گذشت كه اختلافهای بنیادین بر سر حدود و معانی نشانههایی چون آزادی، قانون، برابری و مجلس كه شورای ملی باشد یا شورای اسلامی در گرفت و تفرقه و نفاق، همدلیهای نخستین را از بین برد و امیدها را به ناامیدی تبدیل كرد.[7]
وجود گرایشهای غرب گرایانه و تمایل سكولاریستی در تدوین قانون اساسی و متهم آن باعث شد كه شیخ فضل الله به مخالفت با مشروطه بپردازد چرا كه تصور شیخ از مشروطه آن بود كه دستورهای شرع به رویه قانونی تبدیل شود و ظلم حاكمان كاهش یابد ولی روند تدوین قانون اساسی نشان میداد كه مشروطه به سوی اروپایی شدن گام برمیدارد، بنابراین شیخ فضل الله نوری حكومت مشروطه را غیر شرعی میدانست و در پی مشروطه مشروعه بود و به مخالفت با حكومت تازه برخاست او كه خود از پیشگامان نهضت بود، خاستار محدود شدن حكومت بر مبنای اصول شرعی بود.
سرانجام نهضت مشروطه
تداوم نهضت مشروطه با مرگ مظفر الدین شاه و به قدرت رسیدن پسرش محمد علی میرزا كه از مخالفان سرسخت مشروطه بود به مخاطره افتاد چرا كه او بعد از رسیدن به قدرت به مخالفت با قانون اساسی پرداخت و در ذی قعده 1325 دستور انحلال مجلس تازه تأسیس را صادر كرد كه با مقاومت مردمی روبرو شد و این دستور به اجرا درنیامد، او یك سال بعد زمانی كه از یك ترور مشكوك جان سالم به در برد به كلنل لیاخوف روسی فرمانده بریگاد قزاق در تیرماه 1287 دستور داد تا مجلس را به توپ ببندد و به دنبال آن آزادیخواهان و مشروطه طلبان دستگیر ، زندانی، تبعید و یا اعدام شدند.
این اقدامات به مدت یك سال، ایران را به استبداد ننگینی فرو برد كه از آن به استبداد صغیر یاد میكنند اما با هجوم همه جانبه آزادیخواهان كه از آذربایجان، گیلان و اصفهان و از نقاط دیگر به طرف تهران حركت كرده بودند با تصرف آن در 23 تیر 1288، محمدعلی شاه مجبور به پناهندگی نزد سفارت روسیه شد و استبداد صغیر تصرف به پایان رسید.[8] فاتحان تهران اگر چه توانستند در پرتو تلاش مردم، استبداد محمد علی شاه را از بین ببرند ولی با محاكم و اعدام شیخ فضل الله به بیراهه رفتند كه البته به بیراهه رفتن نهضت مشروطه و انحراف در نهضت مشروطه را باید در وجود زمینههای انحراف قبل از محكومیت شیخ فضل الله به اعدام جست كه به بعضی از زمینهها و عوامل انحراف نهضت مشروطه به اختصار اشاره میشود.
انحراف در نهضت مشروطه و عوامل آن
در رابطه با علل انحراف مشروطیت چند مسئله قابل بحث است:
الف- كنار رفتن و كنار زده شدن اندیشه دینی، یأس متدینین و مردم با اعتقاد
این مسئله را میتوان در عوامل و شرایط زیر تجزیه و تحلیل كرد:
اول: سادهاندیشی برخی از نیروهای معتقد در نهضت مشروطه كه فكر میكردند همدلی و فداكاری آنان باید تا زمان استقرار مشروطه باشد و بعد از آن تكلیفی جدی برای آنان نیست، به دلیل وجود چندین تفكری بوده كه در اوایل دوره مشروطه شاهد ورود و سپس رخنه بسیاری از افراد قدرت طلب، به نام و اهل زد و بندهای سیاسی در پایهها و نهادهای مهم مشروطیت هستیم.
دوم: تهمت و افترا زدنهای بیجا و در سطح وسیع و نیز انگزدنهای سیاسی كه هر روز و هر هفته در مطبوعات پخش و منتشر میشد، افزایش بی تقوایی محیط اجتماعی و سیاسی را باعث شد و این امر دلسردی و كنارهگیری بسیاری از علما و مبارزان را فراهم آورد.
سوم: دو دستگی و چند دستگی بین علما و دامن زدن به این اختلافات كه بیشتر در زمینههای نظری و اجتهادی بود، سبب شد كه نوعی سردرگمی و بی اعتمادی قلبی به مشروعیت نهضت و مبانی آن رشد كند.
چهارم: افراط در تبلیغ حریت و چماق شن مفاهیمی چون آزادی، شورا، عدالت، برابری و برادری برای مقابله با متدینین، باعث شد كه مردم دیندار به این نتیجه برسند كه در ذات این مفاهیم و الفاظ ترویج بی دینی نهفته است، پس باید از نهضت و انقلابی كه این مفاهیم را مطرح كرده دوری جست.
پنجم: اعدام شیخ فضل الله نوری در تهران و منزوی شدن بسیاری از علماء نوعی بیزاری عمومی وملی از انقلاب مشروطیت را در مردم دیندار بوجود آورد، اتفاقات رخ داده در نهایت باعث ضعیف شدن هر دو جناح عمده دینی مشروطیت شد، كه این ضعف، خلائی جدی در اركان نهادی و فكری و سیاسی مشروطیت را بوجود آورد و به جای افراد دیندار، سكولارها و سیاسیون قدرت طلب این خلاء را پر كردند.[9]
ب- خوب نشناختن غرب و دست كم گرفتن خطر استعمار
عامل مهم دیگری كه باید در زمره علل انحراف مشروطیت مطرح كرد و این عامل خود را در دو دهه فاصل بین مشروطه و رضاخان آشكارا تحمیل نمود، استعمار غرب و حضور و نفوذ سلطه آن است، از آنجا كه نهضت مشروطیت، نهضتی ضد استبدادی بود ونقطه ثقل توجه مشروطه خواهان مصروف سد كردن عوامل و مجاری استبداد شد، خطر استعمار غرب و شناخت همه جانبه غرب بدرستی مورد ارزیابی قرار نگرفت كه با در نظر نگرفتن غرب و استعمار آن، استبداد و ماهیت استبداد ایران هم درست شناخته نشد و نتیجه این سهل انگاری سیطره استبداد سلسله و نظام شاهنشاهی پهلوی بود كه در بی قانونی و استبداد كم از دوران قاجار نداشت و به شیوه نو تحت نام و ظاهر مشروطه و پارلمان آزادی را در ایران محدود نمود كه این در واقع به معنای قلب حقیقت و ماهیت مشروطیت بوده است.
بازدیدها: 45109