نوحه ای در سوگ امام موسی کاظم
هیات: خاک زندان
شنیدستم که در زندان هارون | امام هفتمین با حال محزون |
به روی خاک زندان مسکنش بود | غل و زنجیر اندر گردنش بود |
رخ از اشک روان پر ژاله می کرد | ز سوز زهر از دل ناله می کرد |
دلی لبریز از درد و محن داشت | شکایت با خدای خویشتن داشت |
که یارب تا کسی در کنج زندان | بمان زار و تنها چون غریبان |
الهی چون تویی آگه ز حالم | بکن آسوده از رنج و ملالم |
خلاصم کن از این دنیای فانی | مکان ده در سرای جاودانی |
زمانی با خدا چون راز می کرد | پس آنگه چشم حق بین باز می کرد |
به آه آتشین آن بی قرینه | صدا می زد رضا را از مدینه |
که ای نور و دل و سرو روانم | کجایی ای رضا آرام جانم |
بیا بابا که وقت احتضار است | به راهت چشم من در انتظار است |
شتابی کن به وقت جان سپردن | بیا بردار زنجیرم ز گردن |
(مرحوم حاج سید عباس جوهری)
منبع:حوزه
بازدیدها: 0