نیایش با خدا – شرحی بر دعای سحر – بخش هفتم
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأوْسَعِها وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَة؛ اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها. ای صاحب رحمت بی پایان … ای خدا .
تفسير ادبى
«رحمت» به معناى «عطوفت» است و چون نسبت به پروردگار عالم داده شده است «اعطاءُ كُلِّ ذى حَقٍّ حَقَّهُ» (1) است. پروردگار عالم رحم دارد؛ يعنى حّقِ هر كسى را قطعاً می دهد. از بزرگ ترين و نورانى ترين صفات پروردگار عالم، صفتِ رحمت است. پروردگار عالم رحمان و رحيم است.
«لا الهَ الّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيم»؛(2) مؤثرى در عالم هستى نيست جز خدا؛ خدايى كه رحمان و رحيم است. در قرآن شريف صد و چهارده بسم الله داريم كه در آن دائماً از خدا به صفت رحمان و رحيم نام برده شده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم.»
فرق بين صفت رحمان و رحيم
مراد از رحمان آن سعه وجودى فيض مقدس است: «وَ رَحمَتى وَسِعَتْ كُلَ شىْء.»(3) در دعاى كميل می خوانيد: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْء؛ اى خدا! از تو سؤال می كنم، توجه به رحمتت دارم، آن رحمتى كه همه چيز را گرفته است.»
لذا فيض مقدس را «كُنِ رحمانى» می گويند. و رحمتِ واسعه پروردگارِ عالم به نام «رحمان» ناميده شده است. اما «رحيم» آن رحمت رحمانى است كه مقرّبين خدا به واسطه هدايت او هدايت می شوند و می رسند به آن جا كه بايد برسند.
مقام بسط كمال وجود، وصول هر چيزى به كمالش از باب رحيميت پروردگار عالم است. بنابراين بين رحمان و رحيم نسبت عام و خاص است. از اين جهت هم برخى، رحمان را اين گونه معنا كرده اند: «اى خدايى كه رحم می كنى در دنيا بر مؤمن و كافر اما در آخرت فقط به مؤمن رحم می كنى.»
عرفا عالم هستى را مظهر رحمان، و بهشت را مظهر رحيميت پروردگار عالم گرفته اند. شايد آنان از قرآن شريف اين استنباط را كرده اند كه می فرمايد: «وَ رَحمَتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ.»(4) اما در جاى ديگر می فرمايد: «انَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحسِنين.»(5)
خداوند سبحان دو گونه رحمت دارد: يكى رحمانى يعنى ما سِوَى اللّه رحمت رحمانى خداست. هر نعمتى به هر كس برسد، وجود شامل هر ماهيتى كه بشود از باب رحمانيّت پروردگار عالم است. و اما «رَحْمَةُ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحسِنَينَ» خداوند متعال عنايت هاى خاصى به انسان هاى نيكوكار دارد. عنايت خاص يعنى رحيميت او.
شرح عرفانى
بنده وقتى به در خانه خدا می رود اگر توجه به رحيميت خدا كند و ببيند كه رحمت او بعضى اوسع بر بعض ديگر است. در آن حالت می گويد: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأوْسَعِها؛ خدايا به درخانه ات آمده ام، توجهم به رحمت توست و تو را به وسيع ترين رحمت هايت قسم می دهم.» يعنى به آن صفات رحمانى ات، به آن صفتى كه «وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ»(6) به «كُنِ» رحمانى تو را قسمت می دهم.
ولى ناگهان توجه پيدا می كند كه صفت رحمان و رحيم، عين ذات خداست، لذا می گويد: «وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَة اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها؛ يعنى: اى خدا! همه رحمت هايت وسعت دارد و همه آنها عين ذات توست و وجود تو اوسع از همه وجودها هست. اى خدا! به درخانه ات آمده ام و به ذات مقدست كه اوسع از هر وجودى است تو را قسم می دهم.»
گاهى هم عارف از اسماء صفات به اسماء افعال می آيد؛ يعنى به عالم كثرت گام می گذارد و نظر به فيض مقدس می كند. در آن فيض مقدس كثرت می بيند. در آن فيض مقدسى كه به آن می گويند «كُنِ رحمانى» و «مَشِيَّتِ مُطلَقِه.»
معلوم است در اين عالم وجود، حقيقت محمّدى صلّى الله عليه و آله و سلّم از همه وجودها اوسع است، لذا می گويد:«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأوْسَعِها؛ اى خدا! به درخانه ات آمده ام، توجهم به رحمت توست و به وسيع ترين رحمت هايت، به آن وجودى كه اوسع از همه وجودهاست.» (اى خدا! به پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم تو را قسم می دهم)
اما در همان حال به بساطت فيض مقدس و به اين كه همه موجودها، اشعه اى است از ذات مقدس و تجلى اى است از ذات مقدس، توجه می يابد و می گويد: «وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَة؛ اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها؛ خدايا! همه رحمت هايت يك چيز بيشتر نيست، خدايا! به درخانه ات آمده ام و به رحمت واسعه ات تو را قسم می دهم.»
درس ولايى
دعا كننده و آن كسى كه به درخانه خدا رفته است اگر عارف باشد يك وقت توجه می يابد كه بايد خدا را به اهلبيت عليهم السلام قسم بدهد و می بيند كه مظهر رحمانيت و رحيميت خدا، اهل بيت اند.
«وَلِلّهِ الْاسَماءُ الحُسْنى فَادْعُوهُبِها»؛(7) براى خدا اسماء و صفات خوب است، خدا را به آنها بخوانيد.
در روايات داريم كه می فرمايند: «نَحْنُ وَالِلَّهِ الْاسَماءُ الحُسْنى؛(8) اسماء حسناى خدا ما هستيم.»
در اين نظر می گويد: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأوْسَعِها؛ خدايا! به در خانه ات آمده ام، اهل بيت را آورده ام. تو را از نظر وجود به اوسع اين اهلبيت و حقيقت احمدى قسم می دهم.»
گاهى توجه می يابد كه اهل بيت نور واحد و رحمت واحده هستند، لذا می گويد: «وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَة اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها؛ اى خدا! به درخانه ات آمده ام، شفيع آورده ام. توسل به اهل بيت پيدا می كنم. اى خدا! به درخانه ات آمده ام و تو را به اهل بيت طيّبينِ طاهرين قسم می دهم.»
تذكر اخلاقى
وقتى كه اين جمله را می خوانيم بايد توجه داشته باشيم كه پروردگار عالم رحمان و رحيم است. در روايات می خوانيم: «پروردگار عالم صد رحمت دارد» اين از باب مثال است؛ يعنى پروردگار عالم خيلى رحمت دارد. يكى از آن صد رحمت را بين مخلوق ها تقسيم كرده است. به واسطه آن يك رحمت همه مهربانى ها و عاطفه ها و رأفت هايى كه مادر براى بچه اش دارد، يا پسر براى پدرش دارد، يا كه مسلمانان نسبت به يكديگر دارند، حتى رأفتى كه پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله به امت دارد و عاطفه اى كه اميرالمؤمنين عليه السّلام به موجودات دارد. همه و همه از آن رحمت سرچشمه گرفته اند.
و در روايات می خوانيم كه: «نود و نه رحمت ديگر را پروردگار عالم براى قيامت گذاشته است؛ يعنى يك رحمت در اين دنيا نود و نه رحمت براى آخرت.»(9)
يأس از رحمت پروردگار
پروردگار عالم در دنيا و آخرت رحيم است. ما بايد از رحمت پروردگار مايوس نباشيم، يأس از رحمت پروردگار در سرحد كفر است.
«وَ لاتَيْأَسُوا مِن رَوْحِ اللَّهِ انَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ الَّا الْقَومُ الْكافِروُن»؛(10) مأيوس از رحمت خدا نشويد. بدانيد اگر كسى از رحمت خدا مأيوس بشود گناهش در سرحدّ كفر است.
ترغيب به توبه
گنهكار- هر كس كه باشد- اگر تلاطم روحى پيدا بكند قرآن می گويد:
«انَّ اللَّهَ يُحِبُ التَوّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين»؛(11) خدا دوست دارد بندهاش توبه كند، و آنهايى را كه در پى پاك شدن باشند دوست دارد.
قرآن می فرمايد: «وَ اذا جَائَكَ الَّذينَ يُومِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الَّرحْمَة انَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سوءً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِه وَ اصْلَحَ فَانّهُ غَفورٌ رَحيم»؛(12) و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، بگو: درود بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به نادانى كار بدى كند و سپس به توبه و صلاح آيد، پس وى آمرزنده مهربان است.
«يا عِبادِىَ الَّذينَ اسْرَفُوا عَلى انْفُسِهِمْ لاتَقْنَطوُا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ انَّ اللّهَ يغْفِرُ الذُّنوبَ جَميعاً إنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم»؛(13) اى بندگان من- كه بر خويشتن زياده روى روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را می آمرزد كه او خود، آمرزنده مهربان است.
پی نوشت:
1- بحارالأنوار، ج 42، ص 43،( باب 116- جوامع معجزاته …)، ح 16،« اعطى كل ذى حقٍ حقّه».
2- بقره، آيه 163.
3- اعراف، آيه 156.
4- همان.
5- اعراف، آيه 56.
6- اعراف، آيه 156.
7- اعراف، آيه 180.
8- بحارالأنوار، ج 91، ص 6،( باب 28- الاستشفاع بمحمد وآل محمد …)، ح 7.
9- ر. ك: بحارالأنوار، ج 89، ص 249،( باب 29)، ذيل ح 29.
10- يوسف، آيه 87.
11- بقره، آيه 222.
12- انعام، آيه 54.
13- زمر، آيه 53.
بازدیدها: 0