همسرداری در سیره معصومین
پایگاه اطلاع رسانی هیات: یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام نحوه رفتار آنان با همسران شان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
احترام به همسر
احترام به همسر از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانی دارد. مادری که در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود، بدیهی است که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانیِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت.
انسان در دوران زندگی با حوادث و مسائلی رو به رو می شود که او را نگران و متأثر می سازد. فردی که احساس کند از طرف دیگران مورد ستم واقع شده، اگر برای رسیدن به حقّ خود تلاش کند و نتواند به آن برسد، دچار نگرانی خواهد شد. حال اگر برای زن یا شوهر چنین مشکلی پیش آید و با حالت تأثر وارد خانه شود، ممکن است گلایه کرده و از همسر انتظار داشته باشد که در این شرایط به او کمک کند و از او دفاع نماید. و در نتیجه، هر گونه تصوّرِ کوتاهی را در این رابطه دور از انتظار می داند.
همسر در این حالت های ویژه، باید سعی کند با مهربانی، احترام و دلجویی چنان رفتار کند که از اندوه و تأثر او بکاهد. در چنین شرایطی، سخنان منطقی و محترمانه همسر می تواند اثبات نماید که: من در دفاع از حقّ تو کوتاهی نکرده ام و آنچه مصلحت بوده و توان داشتم، در این رابطه انجام داده ام.
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله وقتی «فدک» را به ناحق از او گرفتند، برای دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلال های منطقی، موفّق نشد حقّ خود را بستاند، بنابراین با ناراحتی و تأثر شدید وارد منزل شد و اظهار ناراحتی نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام شوهرش علی علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«… هیچ کس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیری ننمود، خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگی بازگشتم، و تو این گونه پریشان نشسته ای! تو همان بودی که گرگان عرب را صید می کردی و اکنون زمین گیر شده ای! یا علی! نه گویندگان را مانع هستی و نه یاوه گویان را دافع! اختیار از کفم رفته،… از اینکه با تو این گونه سخن می گویم نزد خدا عذر می خواهم، خواه مرا یاری کنی، یا واگذاری! ای وای بر من در هر پگاه که تکیه گاهم از کف بیرون رفت و بازویم بی رمق گشت.»
علی علیه السلام با لحنی محترمانه همسر مهربانش را دلداری داد و فرمود:
«ویل و وای بر تو مباد؛ بلکه وای بر دشمنان تو باد! ای دختر برگزیده خدا و یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستی نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.»
حضرت علی علیه السلام آن چنان با خونسردی، متانت، دلجویی و احترام در برابر ناراحتی و شکوِه حضرت زهرا علیهاالسلام برخورد می نماید، که حضرت فاطمه علیهاالسلام آرام می گیرد و می فرماید:
«خداوند مرا کفایت می کند.»
و بدین گونه کار آنها را به خدا وامی گذارد و ساکت می شود.2
علی علیه السلام همواره مواظب بود که از حزن و اندوه زهرا علیهاالسلام که بعد از پدر بزرگوارش بسیار زیاد شده بود، بکاهد. زهرا علیهاالسلام به پدرش پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه زیادی داشت. حضرت می فرمود: «پیراهن پدرم را به من بدهید.» و چون پیراهن را می گرفت، آنقدر آن را می بویید تا بیهوش می شد. علی علیه السلام می فرماید:
«پیامبر صلی الله علیه و آله را در پیراهنش غسل دادم و چون وضع زهرا علیهاالسلام را مشاهده کردم که با بوییدن آن پیراهن بیهوش می شود، آن را پنهان نمودم.»3
حضرت علی علیه السلام خود درباره چگونگی برخورد با همسرش می فرماید:
«به خدا سوگند! هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود و او را به هیچ کاری مجبور نکردم… او نیز هرگز مرا خشمگین نکرد و برخلاف میل باطنی من، قدمی برنداشت.»4
برای به تصویر کشیدن بالاترین حدّ تکریمِ امام حسین علیه السلام به فرزند و همسرش نیز اشعار آن حضرت بهترین شاهد است. آن حضرت در روز عاشورا در مورد همسرش «رباب» و دخترش «سکینه» می فرماید:
لَعَمْرُکَ اِنَّنی لَاُحِبُّ داراً | تَکُونُ بِها سَکینَةٌ و الرُّبابُ |
اُحِبُّهُما وَ أبذُلُ جُلَّ مالی | و لیس لِعاتِبٍ عندی عتابٌ |
به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را می بخشم به آنان و کسی را شایسته نیست مرا سرزنش کند.5
یاریِ همسر
از مسایلی که در زندگی مشترک زن و شوهر مطرح و در سعادت و خوشبختی و نشاط خانواده تأثیر به سزایی دارد، انجام کارهای مربوط به زندگی و تأمینِ نیازها و انجام کارهای خانه است. این مسئله اگر به صورت عادلانه و صحیح حلّ شود و هریک از زن و شوهر وظیفه خود را به خوبی انجام دهند، بسیاری از مشکلات پیش نخواهد آمد و صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم خواهد شد. حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام در آغاز زندگی مشترک برای تعیین مسئولیتشان در کانون خانواده، خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند و از آن حضرت درخواست داوری نمودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله کارهای درون خانه را برعهده حضرت فاطمه علیهاالسلام گذاشت و کارهای بیرون خانه را به حضرت علی علیه السلام سپرد. فاطمه علیهاالسلام می فرماید:
«جز خدا کسی نمی داند که من چه اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهای درون خانه به من واگذار شد و از کارهای بیرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.»6
در همین زمینه در سخنی از امام باقر علیه السلام آمده است:
«فاطمه علیهاالسلام در خانه علی علیه السلام کارِ خانه؛ خمیر کردن، نان پختن و نظافت را به عهده گرفت. علی علیه السلام نیز کارهای بیرون خانه را، مانند: آوردن هیزم و تهیه مواد خوراکی به عهده داشت.»7
علی علیه السلام به کارهای بیرون خانه اکتفا نمی کرد بلکه در کارهای خانه نیز شرکت می جست. آن حضرت با علاقه ای که به زهرا علیهاالسلام داشت، به او کمک می کرد. حضرت، عدس پاک می نمود، خانه را جارو می کرد و در دستاس کردن، همسرش را یاری می نمود.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«علی علیه السلام هیزم می آورد، آب مورد نیاز خانه را تأمین می کرد و خانه را جارو می نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز آرد می کرد، خمیر آماده می نمود و نان می پخت.»8
از برخی روایات استفاده می شود که حضرت علی علیه السلام بعضی اوقات در کارهایی مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام می شتافت.
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه علی علیه السلام وارد شد، ناگاه مشاهده کرد دختر و دامادش با محبّت بی نظیر در کنار هم نشسته، و با همکاری به آرد کردن «جو» مشغولند.
پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به آنان فرمود:
اَیُّکُما اَعیی؛ کدام یک از شما خسته تر هستید، تا من به جای او نشسته، کارش را انجام دهم؟
علی علیه السلام فرمود: ای رسول خدا! دخترت فاطمه، خسته تر است.
آن حضرت کنار دامادش نشست و با هم به دستاس کردن مشغول شدند.9
پرستاری از همسر
هنگامی که حضرت زهرا علیهاالسلام به سبب ستم و ضرب و شتمِ دشمنان، زمان ارتحالش فرا رسید، در رابطه با تشییع بدن مطهّر، محلّ دفن و چگونگی غسلش سفارش هایی به شوهرش علی علیه السلام کرد. آن حضرت نیز به همان وصیّت عمل نمود. به علاوه علی علیه السلام در هنگام بیماری همسرش، مانند پرستاری دلسوز از او مراقبت می نمود. امام سجّاد علیه السلام از پدرش امام حسین علیه السلام نقل می کند:
وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام بیمار شد، به علی علیه السلام سفارش کرد جریان کسالت او را به کسی خبر ندهد. علی علیه السلام نیز چنین کرد و کسی را در جریان کسالت زهرای اطهر علیهاالسلام قرار نداد و خود آن حضرت پرستاری و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نیز به او کمک می کرد. چون هنگام ارتحال فرا رسید حضرت زهرا علیهاالسلام به شوهرش سفارش کرد که او عهده دار مراسم تجهیز و دفنش شود؛ شبانه او را دفن نماید و محلّ دفن را پنهان نگه دارد. علی علیه السلام نیز چنین کرد؛ اما پس از دفن آن حضرت، حزن و اندوه فراوان او را فراگرفت و اشک های مبارکش بر گونه هایش جاری گردید. رو به مرقد مبارک پیامبر نمود و فرمود:
«السّلام علیک یا رسول اللّه، عنّی و عن ابنتکَ النّازلَةِ فی جوارک، و السّریعةِ اللحاق بِکَ، قل یا رسول اللّه عن صفیّتِکَ صبری! وَ رَقَّ عنها تجلُّدی… فَلَقَدْ اُسْتُرْجِعتِ الودیعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهینَةُ، اَمّا حُزنی فسَرْمَدٌ وَ امّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ…10؛ سلام و درود من بر تو ای رسول خدا! و از دختر عزیزی که پس از رحلت به سرعت به تو پیوست! ای پیامبر عزیز! در اثر مفارقت زهرا توانم، به ناتوانی و صبرم، به کم صبری تبدیل گشت! ای نجات دهنده عالم هستی! امانت از من گرفته شد! امّا بدان که بعد از این، دیگر حزن و اندوه من همیشگی است، و شب ها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!»
علی علیه السلام بعد از سلام دادن و درد دل با رسول خدا صلی الله علیه و آله طبق وصیّت همسرش، او را شبانه دفن کرد و قبر او را پنهان نمود و برای عملی شدن وصیّتِ زهرا علیهاالسلام و اینکه قبر وی پنهان بماند، با کسانی که می خواستند با نبش قبر، محلّ دفن آن حضرت را پیدا نمایند، با سرسختی برخورد نمود. علی علیه السلام وقتی متوجّه نیّت دشمنانِ اهل بیت شد، در حالی که لباسِ مخصوص زمان جنگ بر تن داشت، خشمگین به سوی قبرستان «بقیع» حرکت کرد و به شمشیرش «ذوالفقار»، تکیه زد و فرمود:
«من، علیّ بن ابی طالب هستم؛ مشاهده می کنید که با چه وضعی به اینجا آمده ام. به خدا سوگند! اگر دست به سنگ یکی از این قبرها بزنید، با شمشیر با همه شما نبرد خواهم نمود.»11
توجّه به خواستِ همسر
امام حسین علیه السلام به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی می نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود رو به رو می شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می گذاشت.
جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند:
عدّه ای بر امام حسین علیه السلام وارد شدند؛ ناگاه فرش های گران قیمت و پشتی های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمی دانیم.)! حضرت فرمود: اِنّا نتزوِّج النّساءَ فنُعطیهنّ مهورهنَّ فیشترین ما شئنَ لَیس لَنا منه شی ءٌ؛ ما بعد از ازدواج، مهریّه همسران مان را پرداخت می کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می کنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست.»12
در روایت دیگر نقل شده که از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا خرید جواهرات برای زینت بچّه ها درست است؟ حضرت فرمود: «علیّ بن الحسین علیه السلام برای بچّه ها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه می کرد و آنها را با آن زیورها می آراست.»13
از این روایات و نظایر آن، به خوبی استفاده می شود که امام سجّاد علیه السلام به حسّ زیبایی دوستی همسر خود احترام می گذاشت و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، برای آنها فراهم می نمود.
آراستن خویش برای همسر
اسلام، دین فطرت است و به احساسات و عواطف افراد جامعه توجّه دارد. در سرشت هر مرد و زنی، زیبایی خواهی و آراسته گری نهفته است؛ لذا در اسلام بر آراستن خویش، پوشیدن لباس زیبا و استفاده از عطر و بوی خوش، تأکید زیادی شده است. سفارش شده که زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذّاب و دوست داشتنی و زیبا نمایند. این عمل علاوه بر اینکه به خواست و علاقه طرف دیگر است، عفّت و پاکدامنی را در جامعه تقویت می کند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
«لباس های خود را تمیز کنید، موهای خود را اصلاح نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنی اسرائیل چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.»14
امامان علیهم السلام نیز به این مطلب توجّه خاصّی داشتند. این بزرگواران خود را برای همسرانشان آراسته و مرتّب می کردند، لباس مناسب می پوشیدند و موهای خود را رنگ می زدند.
حسن بن جهم ـ از دوستان امام کاظم علیه السلام ـ گوید:
آن حضرت را دیدم که موهای خود را خضاب کرده است، گفتم: فدایت شوم، شما هم خضاب می کنید؟!
حضرت فرمود: آری، اصلاح و مرتّب بودن وضع، بر عفّت زنان می افزاید. زنانی بودند که پاکدامنی را رها کردند به این دلیل که شوهرانشان اصلاح و مرتّب بودن خود را رها کردند.
سپس فرمود: دوست داری همسرت را در حالی همانند حال خودت که خود را آراسته ننموده ای، ببینی؟
گفتم: نه!
فرمود: او نیز چنین است.
آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوی خوش و اصلاح مو، از اخلاق پیامبران است.15
یکی از دوستان امام باقر علیه السلام به نام حکم بن عتیبه می گوید:
در خانه ای زیبا و آراسته خدمت آن حضرت رسیدم، لباس زیبا و رنگینی پوشیده بود که آثار رنگ لباس بر دوش حضرت دیده می شد. خیلی شگفت زده شدم. گاهی، به خانه نگاه می کردم، گاهی به وضع لباس آن حضرت!
حضرت علیه السلام فرمود: این حالت، چطور است؟
عرض کردم: چه بگویم از این لباسی که به تن کرده اید؟ این لباس، مربوط به افراد نوجوان است.
حضرت فرمود: ای حکم! چه کسی زینت ها و چیزهای پاکیزه ای را که خداوند برای بندگانش آفریده است، حرام کرده؟ اینها از چیزهایی است که خداوند برای بندگانش آفریده است؛ اما این خانه که مشاهده می کنی مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج کرده ام.16 لباسی که مشاهده می کنی و همچنین حضور من در این خانه، به خاطر همین موضوع است.
حسن زیّاتِ بصری نقل می کند:
با یکی از دوستانم خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم. او را در خانه ای زیبا، با لباس زیبا در حالی که سرمه کشیده بود، دیدیم. سپس سؤالاتی از آن حضرت نمودیم، ایشان متوجّه شد که ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفت زده شده ایم. حضرت فرمود: فردا با دوستت نزد من بیا. همان طور که حضرت فرموده بود، روز بعد در منزلی که او بیشتر وقت ها آنجا تشریف داشت، رفتیم. مشاهده کردیم که در خانه، جز حصیر، چیزی نیست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد.
حضرت فرمود: دیروز شما پیش من آمدید، در حالی که من در خانه ای بودم که مربوط به همسرم بود و آن وسایل موجود در خانه، متعلّق به اوست. او خود را آرایش کرده بود که من هم خود را برای او آراسته و مزیّن نمایم.
سپس به من فرمود: شبهه ای در ذهنت ایجاد نشود.
گفتم: به خدا سوگند! برایم شبهه ای ایجاد شد؛ ولی الآن متوجّه شدم حقیقت آن است که شما فرمودید و خداوند، شبهه را از قلبم بیرون نمود.17
با دقّت در روایات مذکور، روشن می شود که امامان معصوم علیهم السلام چه اندازه به آرایش و زینت خود برای رعایت حال همسرانشان توجّه داشتند؛ تا جایی که گاهی اوقات دوستان و اصحاب آنها به شدّت شگفت زده شده و نسبت به وضع لباس و خانه آنها پرسش می کردند. شاید آن بزرگواران با چنین رفتاری می خواستند با آداب و رسوم غلط و بی توجّهی به همسر مبارزه کنند و منطق صحیح اسلامی را برای شیعیانشان ترسیم نمایند.
گذشت از لغزش های همسر
برای افرادی که مدّت ها با هم زندگی کرده اند و در امور زیادی منافع واحدی دارند، سر زدن لغزش و اشتباه و خطا، امری عادی و متعارف است؛ بنابراین، لازم است با بردباری از خطاها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشی نمایند. زن و شوهر در برابر کلمات تند و خشنی که برخی وقت ها به خاطر شرایط خاص، از طرف مقابل می شنوند، باید متانت و سعه صدر داشته باشند. آنان می توانند با خونسردی و گفتن چند کلمه محبّت آمیز، طرف مقابل را از حالت ناراحتی خارج نمایند.
سیره معصومان علیهم السلام چنین بوده است که اشتباه و خطای شناختی و رفتاری همسران را نادیده می گرفتند.
اسحاق بن عمّار می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حقّ زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟
امام علیه السلام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایی از او سر زد، از او بگذرد.
سپس فرمود: پدرم امام باقر علیه السلام همسری داشت که به او آزار می رساند؛ ولی پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار می داد.18
پی نوشت ها:
1. احزاب، 21.
2. احتجاج، طبرسی، ج 1، ص 281 و 282.
3. بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح 6.
4. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.
5. بحارالانوار، ج 45، ص 47.
6. وسائل الشّیعه، ج 14، ص 123.
7. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 551؛ بحارالانوار، ج 43، ص 31، ح 38.
8 . کافی، ج 5، ص 86، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 169، ح 3640، باب 2؛ امالی، طوسی، ج 2، ص 274؛ بحارالانوار، ج 43، ص 151، ح 7.
9. بحارالانوار، ج 43، ص 50 و 51، ح 47.
10. نهج البلاغه، خ 193، ص 651.
11. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
12. کافی، ج 6، ص 476، ح 1.
13. همان، ص 475، ح 1.
14. نهج الفصاحه، ص 72، ش 377.
15. وسایل الشّیعه، ج 14، ص 183؛ کافی، ج 5، ص 567، ح 50.
16. کافی، ج 6، ص 446، ح 1.
17. همان، ص 448 و 449، ح 13.
18. همان، ص 510، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3.
منبع: حوزه
بازدیدها: 0