واقعه غدیر و اهمیت آن – آیت الله جاودان – بخش دوم
غدیر در لغت به معنای آبریز و مسیل،(۳۶) و غدیر خم در جغرافیا، نام محلی است که به خاطر وجود برکهای در این محل، که در آن آب باران جمع می شده است، به این نام (غدیر خم) شهرت یافته است. غدیر در ۳ – ۴ کیلومتری جُحفه واقع شده و جحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه میباشد. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود.(۳۷) غدیر خم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان واقع میشد اما دارای گرمایی طاقت فرسا و شدید بود.(۳۸)
هنگامی که رسول اکرم در روز ۵شنبه ۱۸ذیالحجه به وادی غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از میان جمعیت، جبرئیل امین از جانب خداوند بر ایشان نازل گردید و آیه: «یا أیها الرّسول بلّغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس »(۳۹) را نازل نمود و از جانب حق تعالی، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) را امر نمود تا حکم آنچه را که در قبل بر پیامبر درباره امام علی نازل گشته بود، به مردم ابلاغ نمایند. در این هنگام، پیشتازان کاروان و افرادی که جلوتر حرکت مینمودند، حوالی جحفه رسیده بودند. رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول آیه، دستور توقف کاروانیان را صادر نمودند و امر فرمودند تا آنانی که پیشاپیش حرکت مینمودند، به محل غدیر بازگردند و افرادی که در پس قافله، عقب مانده بودند، سریعتر به کاروان در این وادی، ملحق شوند.(۴۰) همچنین به چند تن از صحابه دستور دادند تا فضای زیر چند درخت کهنسال را که در آن محل قرار داشتند، آماده نمایند؛ خارها را از زمین برکنند و سنگهای ناهموار موجود در زیر آن درختان را جمعآوری نمایند. در این هنگام، زمان به جای آوردن نماز ظهر فرارسید و رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فریضه ظهر را در گرمای شدید،(۴۱)(۴۲) به همراه جمعیت کثیر حاضر، ادا نمودند. شدت گرما در وادی غدیر به حدی بود که اشخاص، گوشهای از ردا و لباس خویش را برای در امان بودن از شدت تابش آفتاب، بر سر میافکندند و مقداری از آنرا برای کاستن از شدت گرمای شن ها و سنگ ها، در زیر پای خویش میگستردند.(۴۳) برای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) نیز پارچهای بر روی شاخسار آن درختان کهن افکندند تا مانعی در برابر حرارت موجود و تابش خورشید، ایجاد نمایند. هنگامی که حضرت از نماز فارغ گشت، از جهاز شتران، در همان محلی که به فرمان رسول خدا توسط صحابه آماده شده بود، منبری ساختند و وجود مقدس پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) بر فراز آن در آمدند و شروع به ایراد خطبه، با صدایی بلند و رسا نمودند؛ در حالیکه جمعیت فراوان همراه پیامبر، بر گرداگرد حضرت جمع گشته بودند و به سخنان نبیاکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)گوش فرا میدادند و برخی از افراد نیز برای آنکه همگان از کلام رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) مطلع گردند، سخنان آن حضرت را با صدایی بلند برای افرادی که دورتر قرار داشتند، تکرار مینمودند.
خطابه حضرت در میان جمعیت بدین گونه ایراد گردید:
«حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری میخواهیم و به او ایمان داریم و از شرور نفس هایمان و زشتی های کردارمان، به او پناه می بریم؛ خداوندی که هدایتگری وجود ندارد برای کسانی که گمراهشان نماید و گمراه کنندهای وجود ندارد برای اشخاصی که او هدایتشان نماید و شهادت میدهم که جز خدا، معبودی نیست و محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست و اما بعد؛ ای مردم، خداوند لطیف و خبیر (دارای لطف فراوان و بسیار آگاه) مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده میشوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود.(۴۴) من مسئول هستم و شما نیز مسئولید. پس (درباره دعوت و مسئولیت من) چه میگویید؟ »
حاضران در پاسخ گفتند: « شهادت میدهیم که دعوت خویش را ابلاغ نمودی و نصیحت کردی و کوشش نمودی، پس خداوند شما را جزای خیر دهد.»(۴۵)
سپس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « آیا شهادت نمیدهید که معبودی جز خدا نیست و محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست؟ و (آیا شهادت نمیدهید که) بهشت و دوزخ خداوند، حق است و مرگ، حق است و قیامت میآید و در آن شکی نیست و خداوند کسانی را که در قبرها هستند مبعوث میگرداند؟»
حاضران گفتند: « بله ای رسول خدا، شهادت میدهیم.»
سپس در ادامه، رسول اکرم خداوند را بر این امر شاهد گرفتند و از مردم پرسیدند: « آیا (کلام مرا) میشنوید؟»
حاضرین گفتند: « بله یا رسولالله.»(۴۶)
پس حضرت فرمودند: « من پیش از شما در کنار حوض (کوثر) حاضر میگردم و شما در کنار آن بر من وارد میگردید و عرض آن به اندازه فاصله مابین بُصری (شهری در حوالی شام) و صَنعا (شهری در یمن) می باشد. در آن قدحهایی به تعداد ستارگان، از جنس نقره است؛ پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین (دو شئ گرانبها) رفتار مینمایید.»
در این هنگام فردی ندا داد که « ثقلین چه هستند ای رسول خدا؟»
رسول اکرم فرمودند: « ثقل اکبر کتاب خداست. جانبی از آن بهدست خداوند و جانب دیگر آن در دستان شماست. پس به آن متمسک شوید. (آنرا گرفته و از هدایت آن بهره برید.) که اگر به آن تمسک جویید، گمراه نمیشوید و ثقل دیگر و کوچکتر، عترت من هستند. خداوند لطیف خبیر مرا خبر داد که این دو ثقل تا هنگامی که در کنار حوض بر من وارد شوند، از یکدیگر جدا نمیگردند(۴۷) و من این را از پروردگارم مسئلت نمودهام. پس، از این دو پیشی نگیرید که هلاک میگردید و از این دو، باز نمانید که هلاک میشوید.(۴۸)»
سپس رسول خدا، دست امام علی را بلند نمود تا همه مردم، ایشان را در کنار رسول خدا مشاهده نمودند.(۴۹) در این هنگام رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) از حاضرین پرسیدند: « ای مردم، آیا من از خود شما، بر شما اولی و مقدم تر نیستم؟»(۵۰)(۵۱)
مردم پاسخ دادند: « بله، ای رسول خدا.»(۵۲)
حضرت در ادامه فرمودند: «خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم میباشم.»(۵۳)
آنگاه فرمودند: « پس هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست.»(۵۴)، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) سه بار این جمله را تکرار نمودند(۵۵) و فرمودند: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن میدارد(۵۶) و یاری نما هر کسی که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا می گذارد.(۵۷)»
سپس خطاب به مردم فرمودند: «ای مردم، حاضرین به غایبین (این پیام را) برسانند.»(۵۸)
هنوز جمعیت متفرق نگشته بودند که بار دیگر جبرائیل نازل شد و از جانب خداوند، آیه: « الیوم أکمَلتُ لکُم دینَکم و أتمَمتُ علیکم نعمتی و رَضیتُ لکُم الإسلام دیناً»(۵۹) را بر پیامبر فرو فرستاد. هنگامی که این آیه نازل گردید، نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «اللهاکبر بر کامل شدن دین و تمام گشتن نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من.»(۶۰)
در این موقع، مردم به امیرمؤمنان، امام علی (علیه السّلام) تهنیت گفتند. از جمله کسانی که پیشاپیش سایر صحابه، به امام علی تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند. عمر پیوسته خطاب به امیر مؤمنان میگفت: « بر تو گوارا باد ای پسر ابیطالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.»(۶۱)
در این هنگام، حسّان بن ثابت که از شعرای زبردست بود از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواست تا آنچه را که در این موقف درباره امام علی (علیه السّلام) از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) شنیده است، در ضمن ابیاتی بسراید. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «به برکت الهی، بگو.» حسّان، خطاب به بزرگان قریش گفت: « ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.» و این چنین سرود:
«در روز غدیر پیامبرشان با بانگ بلند ندایشان در داد، غدیری که در سرزمین خم قرار داشت و ای کاش مردم جهان بودند و رسول خدا را در حال ندا میدیدند که میفرمود: آیا من سرپرست و ولی شما نیستم؟
مردم در پاسخ او بدون هیچ پرده پوشی گفتند: معبود تو، مولای ما و تو ولی ما هستی؛ و تو ای خواننده شعر، اگر در آنجا بودی، حتی یک نفر هم مخالف نمی یافتی.
در این هنگام رو به علی بن ابی طالب کرد و فرمود: یا علی، برخیز که من تو را برای امامت و هدایت خلق بعد از خود (و از جانب خداوند) شایسته دیدم.»(۶۲)(۶۳)
آنچه ذکر شد، خلاصه جریان غدیر بود و همانگونه که در پاورقی ها، با تفصیل ذکر گردید، علمای بزرگ اهل تسنن و تشیع، آن را نقل نمودهاند.
پی نوشت:
۳۶- لسان العرب، ریشه غدر، ذیل کلمه الغدیر.
۳۷- معجم البلدان، ذیل کلمه جحفه.
۳۸- ابن خلکان در وفیات الاعیان (جلد ۵، صفحه ۲۳۱) از حازمی نقل می نماید: “و هذا الوادی موصوف بکثره الوخامه و شده الحر”
“این وادی، به هیچ وجه قابل سکونت نبوده و هوای آن شدیدا گرم می باشد.”
۳۹- “ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن (و برسان) و اگر انجام ندهی (نرسانی) اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه می دارد.”
۴۰- خصائص نسائی، صفحه ۲۵ (رد من تبعه و لحقه من تخلف).
۴۱- مدارک اهل تسنن: مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۳۷۲ – معجم الکبیر جلد ۵، صفحه ۲۰۲ و ۲۰۳، حدیث ۵۰۹۲ – البدایه و النهایه، جلد ۴، صفحه ۳۸۵٫
۴۲- در لفظ عربی حدیث این گونه ذکر گردیده است که: “فصلاها بهجیر”. کلمه هجیر بر طبق نقل ابن اثیر در کتاب “النهایه” (جلد ۵، صفحه ۲۴۶)، به معنای شدت یافتن گرما در هنگام ظهر است (الهجیر و الهجاره: اشتداد الحر نصف النهار)، در نتیجه معنای این سخن آن می گردد که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در شرایطی به همراه سایر مسلمانان نماز جماعت بجای آوردند که هوا به شدت گرم بود؛ همچنین حاکم نیشابوری در “مستدرک صحیحین” (جلد ۳، صفحه ۵۳۳) و طبرانی در “معجم الکبیر” (جلد ۵، صفحه ۱۷۱، حدیث ۴۹۸۶)، از قول یکی از راویان حدیث غدیر نقل می نمایند که هیچ روزی از لحاظ گرما، شدیدتر از روز غدیر بر ما نگذشته بود (ما أتی علینا یوماً کان اشدّ حراً منه). همانطور که مشخص گشت، گرمای هوا در سرزمین غدیر و به هنگام توقف مسلمین به امر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) بسیار طاقت فرسا و شدید بوده است، بنا بر این یقیناً توقف کاروانیان در چنان شرایط جوی نامناسب، به فرمان الهی و ابلاغ رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)، برای ابلاغ امری بسیار حیاتی، حساس و خطیر به مردم صورت گرفته است.
۴۳- مدارک اهل تسنن: ابن مغازلی در مناقب، صفحه ۱۷ – شرح مقاصد تفتازانی، جلد ۵، صفحه ۲۷۳٫
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۴ و ۹۳ – اعلام الوری، صفحه ۱۳۹ (و کان یوماً قائظاً شدید الحرّ…، ان اکثرهم لیلفّ ردائه تحت قدمیه من شدّه الرمضاء) – کشف الغمه، جلد ۱، صفحه ۴۸ – کشف الیقین، صفحه ۲۴۱ (و کان اکثرهم یشدّ الرداء علی قدمیه من شدّه الحرّ).
۴۴- مدارک اهل تسنن: مستدرک صحیحین، جلد ۳، صفحه ۵۳۳ – خصائص نسائی، صفحه ۲۸ (با اندکی اختلاف در لفظ) – کنز العمال، جلد ۱، صفحه ۱۸۷، حدیث ۹۵۳ و… (کانی قد دعیت فاجبت).
مدارک شیعه: خصال، جلد ۱، صفحه ۶۶ – ارشاد، صفحه ۹۴ (با اندکی اختلاف در عبارت) (انّی قد دعیت و یوشک أن أجیب) – إعلام الوری، صفحه ۱۳۹٫
۴۵- مدارک اهل تسنن: صواعق المحرقه، صفحه ۴۳ – سیره حلبیه، جلد ۳، صفحه ۳۳۶ – کنزالعمال، جلد ۵، صفحه ۲۸۹، حدیث ۱۲۹۱۱٫
مدارک شیعه: خصال، جلد ۱، صفحه ۶۶ – کشف الغمّه، جلد ۱، صفحه ۴۹ و ۴۸ (با اندکی اضافات در عبارت).
۴۶- مدارک اهل تسنن: مجمع الزوائد، جلد ۹، صفحه ۱۰۴ و ۱۶۳ – ابن طلحه شافعی در مطالب السئول، صفحه ۱۶٫
۴۷- مدارک اهل تسنن: مستدرک صحیحین، جلد ۳، صفحه ۱۰۹ (با اندکی اختلاف در لفظ) – خصائص نسائی، صفحه ۲۱ (نقل با اختصار) – صحیح مسلم، جلد ۷، باب فضائل علی بن ابیطالب، صفحه ۱۲۳ و ۱۲۲ (با اندکی اختلاف در لفظ) – معجم الکبیر، جلد ۵، صفحه ۱۶۷ و ۱۶۶ (حدیث شماره ۴۹۷۱) – کنزالعمال، جلد ۱، صفحه ۱۸۹ و ۱۸۸، حدیث ۹۵۸٫
مدارک شیعه: خصال، جلد ۱، صفحه۶۷ و ۶۶ (با اندکی اختلاف در عبارت) – کشف الغمّه، جلد ۱، صفحه ۵۰ و ۴۹ (با اندکی اختلاف در عبارت)
۴۸- مدارک اهل تسنن: مجمع الزوائد، جلد ۹، صفحه ۱۶۲ و ۱۶۳ – معجم الکبیر جلد ۵، صفحه ۱۶۷ (حدیث شماره ۴۹۷۱).
۴۹- مدارک اهل تسنن: شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۱۹۰ (حتی رئی بیاض ابطیه) – خصائص نسائی، صفحه ۲۱ (انه ما کان فی الدوحات احد الّا رآه بعینه و سمعه باذنه) – معجم الکبیر، جلد ۵، صفحه ۱۶۶ (حدیث شماره ۴۹۶۹)، (ما کان فی الدوحات احد الّا قد رآه بعینه و سمعه باذنه) – کنز العمال، جلد ۱۳، صفحه ۱۰۴، حدیث ۳۶۳۴۰: (ما کان فی الدوحات احد الا قد رآه بعینه و سمعه باذنه).
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۴ (پیامبر دو دست امیر المؤمنین را بلند نمود) – إعلام الوری، صفحه ۱۳۹ – امالی شیخ طوسی، صفحه ۲۴۷ – خصال، جلد ۱، صفحه ۳۱۱٫
۵۰- مفهوم این گفتار نبوی اشاره به آیه ۶ سوره احزاب دارد که در آن خداوند می فرماید:
“النّبی أولی بالمؤمنین من انفسهم…”
“پیامبر نسبت به مؤمنین، از خودشان سزاوارتر و مقدمتر است.” معنای اولویت پیامبر بر مؤمنین نسبت به جانهای آنان را می توان بر اساس قرآن کریم و تعالیم معصومین به خوبی دریافت. پروردگار متعال در قرآن مجید آیه ۳۶ سوره احزاب می فرماید:
“ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله أمرا ان یکون لهم الخیره…”
“هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد.” بنابراین، چون اوامر الهی و احکام و دستورات نبوی، مبری از هرگونه انحراف و نادرستی است (به علت کمال محض ذات خداوند و مقام عصمت رسول خدا)، و حق محض می باشد، لذا نه تنها مؤمنین مأمور به اطاعت همه جانبه از آن می باشند، بلکه در برابر آن حتی نباید فکر مخالفت بکنند و یا از حکم خدا و رسول احساس ناخشنودی نمایند؛ بدان معنا که وقتی خداوند و رسول اکرم درباره چیزی، حکمی نمودند، دیگر در آن زمینه، اراده مؤمنین، خواستهها، علائق و تمایلات نفسانی آنان جایی برای بروز و ظهور نخواهد داشت و حکم الهی و فرامین نبوی، نسبت به اراده، خواستهها و تمایلات درونی آدمی، مقدمتر و برای اجرا گشتن، سزاوارتر می باشد؛ چرا که قطعاً و به طور یقین آدمی را به صراط مستقیم و حق مطلق راهنمایی می سازد و از پیمودن مسیر باطل باز می دارد. مفهوم اولویت خداوند و رسول او بر مؤمنین نسبت به جانهایشان نیز همین است.
۵۱- مدارک اهل تسنن: صحیح ابن ماجه، باب فضائل اصحاب رسول خدا، باب فضائل علی بن ابیطالب، جلد ۱، صفحه ۴۳، حدیث ۱۱۶ – مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۲۸۱ (ألستم تعلمون أّنی أولی بالمؤمنین من أنفسهم) –مستدرک صحیحین، جلد ۳، صفحه ۱۱۰ – ذهبی در تاریخ الاسلام، قسمت عهد خلفا، صفحات ۶۲۸ و ۶۳۱ و ۶۳۲ (با اندکی اختلاف در لفظ) – البدایه و النهایه، جلد ۷، صفحه ۳۸۶ – مجمع الزوائد، جلد ۹، صفحه ۱۰۴٫
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۴ (با اندکی اختلاف در عبارت) (ألست أولی بکم منکم بأنفسکم) – إعلام الوری، صفحه ۱۳۹ (با اندکی اختلاف در عبارت) – خصال، جلد ۱، صفحه ۳۱۱ – تلخیص الشافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۷ (ألست أولی بکم منکم بأنفسکم) – أمالی شیخ طوسی، صفحه ۲۴۷ (ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم).
۵۲- مدارک اهل تسنن: صحیح ابن ماجه، باب فضائل اصحاب رسول خدا، باب فضائل علی بن ابیطالب، جلد ۱، صفحه ۴۳، (حدیث شماره ۱۱۶) – مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۲۸۱ و… – تاریخ اسلام ذهبی، قسمت عهد خلفا، صفحه ۶۳۲ – البدایه و النهایه، جلد ۷، صفحه ۳۸۶ – فرائد السمطین، باب ۱۳ – خطیب بغدادی در تاریخش، جلد ۸، صفحه ۲۹۰ (ألست ولیّ المؤمنین؟ قالوا بلی) – مناقب خوارزمی، صفحه ۹۴٫
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۴ – خصال، جلد ۱، صفحه ۳۱۱ – تلخیص الشافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۷ – امالی شیخ طوسی، صفحه ۲۴۷٫
۵۳- مدارک اهل تسنن: مستدرک صحیحین، جلد ۳، صفحه ۱۰۹ (إنّ الله عزّوجلّ مولای و أنا مولی کلّ مؤمن) – البدایه و النهایه، جلد ۷، صفحه ۳۸۶٫
مدارک شیعه: کمال الدین، جلد ۱، صفحه ۲۷۶ (با اندکی اختلاف در سیاق عبارت) – غیبه نعمانی، صفحه ۶۹ – کشف الغمه، جلد ۱، صفحه ۳۱۸ (أن الله مولای و أنا مولی المؤمنین).
۵۴- مدارک اهل تسنن: صحیح ترمذی جلد ۵، باب ۲۰ (باب مناقب علی بن ابیطالب)، صفحه ۶۳۳، حدیث شماره ۳۷۱۳ – صحیح ابن ماجه، باب فضائل اصحاب رسول خدا، باب فضائل علی بن ابیطالب، جلد ۱، صفحه ۴۳، (حدیث شماره ۱۱۶) (فهذا ولیّ من أنا مولاه) و جلد ۱ صفحه ۴۵ (حدیث شماره ۱۲۱) – مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۳۷۲ و ۲۸۱ و… – مستدرک صحیحین، جلد ۳، صفحه ۱۱۰ و ۱۰۹ – خصائص نسائی، صفحه ۲۲ – ابن اثیر در کتاب نهایه، جلد ۵، صفحه ۲۲۸ – تاریخ ابن کثیر، جلد ۱۲، صفحه ۲۱۹ – صواعق المحرقه، باب ۹، حدیث ۴، صفحه ۱۲۲ – بخاری در تاریخ الکبیر، جلد ۱، قسم ۱، صفحه ۳۷۵ – التنبیه و الإشراف، صفحه ۲۲۱ (با این اختلاف که مسعودی واقعه غدیر را پس از بازگشت از صلح حدیبیه نقل می کند.)
مدارک شیعه: اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۲۹۵ و ۲۹۴ و جلد ۸، صفحه ۲۷ – ارشاد، صفحه ۹۴ – وسائل الشیعه، جلد ۵، صفحه ۵۸ – إعلام الوری، صفحه ۱۳۹ – تلخیص الشافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۷– أمالی شیخ طوسی، صفحه ۲۲۷ و ۲۴۷ و…
۵۵- مدارک اهل تسنن: تاریخ مدینه دمشق، جلد ۴۲، صفحه ۲۲۹ و ۲۲۸ – تذکره خواص الامه، صفحه ۲۹٫
مدارک شیعه: اصول کافی، جلد ۱ صفحه ۲۹۵ و ۲۹۴ – أمالی شیخ طوسی، صفحه ۲۴۷ – کشف الغمّه، جلد ۱، صفحه ۵۰٫
۵۶- مدارک اهل تسنن: صحیح ابن ماجه، باب فضائل اصحاب رسول خدا، باب فضائل علی بن ابیطالب، جلد ۱، صفحه ۴۳، (حدیث شماره ۱۱۶) – مستدرک صحیحین، جلد ۳، صفحه ۱۰۹ – مسند احمد، جلد ۱، صفحه ۱۴۸و ۱۴۹ – مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۲۸۱ و ۳۷۲ و ۳۷۳ و… – البدایه و النهایه، جلد ۷، صفحه ۳۸۶، صواعق المحرقه، باب ۹، صفحه ۱۲۲ (حدیث شماره ۴) – خصائص نسائی، صفحه ۲۱ و ۲۳ و…
مدارک شیعه: اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۲۹۵ و ۲۹۴ – ارشاد، صفحه ۹۴ – أمالی شیخ طوسی، صفحه ۲۵۴ و ۳۳۲ – تلخیص الشافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۷٫
۵۷- مدارک اهل تسنن: مسند احمد، جلد ۱، صفحه ۱۱۸ و ۱۱۹ – شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۱۵۷ – مجمع الزوائد، جلد ۹، صفحه ۱۰۵٫
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۴ – خصال، جلد ۱، صفحه ۶۶ و جلد ۲، صفحه ۴۷۹ – تلخیص الشافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۷٫
۵۸- مدارک شیعه: اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۲۸۹ – کشف الغمّه، جلد ۱، صفحه ۵۰٫
۵۹- قسمتی از آیه ۳ سوره مائده: “… امروزست که دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم…”، به غیر از مفسّرینی که نام برخی از آنان در پاورقی شماره ۲۱ ذکر شد و شأن نزول این فراز از آیه را واقعه غدیر دانستهاند، مورخین و محدثین گوناگونی نیز شأن نزول این فراز آیه ۳ سوره مائده را واقعه غدیر برشمردهاند که به عنوان نمونه در میان مورخین و محدثین اهل سنت میتوان به ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق اشاره نمود. تاریخ مدینه دمشق، جلد ۴۲، صفحه ۲۳۴ و ۲۳۳(۳ حدیث از ابوهریره) و صفحه ۲۳۷ (۱حدیث از ابو سعید خدری).
۶۰- مدارک اهل تسنن: شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۱۵۸ و ۱۵۷ – مناقب خوارزمی، صفحه ۸۰٫
مدارک شیعه: کمال الدین، جلد ۱، صفحه ۲۷۷ (الله اکبر بتمام النّعمه و کمال نبوّتی و دین الله عزّ و جلّ و ولایه علی بعدی).
۶۱- مدارک اهل تسنن: مسند احمد، جلد ۴، صفحه ۲۸۱ – تاریخ اسلام ذهبی، قسمت عهد خلفا، صفحه ۶۳۳ (أصبحت و أمسیت مولی کلّ مؤمن و مؤمنه) – ابن اثیر در نهایه، جلد ۵، صفحه ۲۲۸ – تاریخ بغداد، جلد ۸، صفحه ۲۹۰ (بخ بخ یا بن ابیطالب، أصبحت مولای و مولا کلّ مسلم) – البدایه و النهایه، جلد ۷، صفحه ۳۸۶ (هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت الیوم ولیّ کلّ مؤمن) – خطیب خوارزمی در مناقب، صفحه ۹۴ – کنزالعمال، جلد ۱۳، صفحه ۱۳۴ (هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت و أمسیت مولی کلّ مؤمن و مؤمنه).
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۴ – إعلام الوری، صفحه ۱۳۹ – کشف الیقین، صفحه ۲۵۰٫
۶۲- ینادیهم یـوم الغدیـر نبیّهم بـخـم فأسـمـع بالـرسول منادیـاً
و قال من مولاکم و ولیّکم؟ فقالوا و لم یبدوا هناک الـتعادیـا
إلهـک مـولانـا و انـت ولیّنا و لن تجدنّ منا لک الیوم عاصیاً
فقال له قم یا علی فإنّنی رضیتک من بعدی اماماً و هادیا
۶۳- مدارک اهل تسنن: تذکره خواص الامه، صفحه ۳۳ – مناقب خوارزمی صفحه ۸۱ و ۸۰ – فرائد السمطین، جلد ۱، سمط ۱، باب ۱۲، حدیث ۴۰ و ۳۹، صفحه ۷۵ و ۷۴ و ۷۳ – کفایه الطالب، صفحه ۶۴٫
مدارک شیعه: ارشاد، صفحه ۹۵ و ۹۴ – إعلام الوری، صفحه ۱۴۰ و ۱۳۹ – أمالی صدوق، صفحه ۴۶۰ (مجلس ۸۴) – خصائص الائمه، صفحه ۴۲٫
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جاودان
بازدیدها: 0