واکاوی ماهیت و پیامد همکاریهای راهبردی ایران و روسیه
هیات:
نوع و میزان تعامل و همکاری ایران و روسیه با سفر آقای رئیسی به مسکو که با ارتقاء روابط، مناسبات و همکاریهای راهبردی بین دو کشور میتواند زمینهساز تحول در روابط اقتصادی و تجاری شده و موجب تضعیف سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا و مداخلهجوییهای دولتهای غربی گردد، ازجمله موضوعاتی است که در فضای رسانهای و افکار عمومی بازتاب زیادی پیدا کرده است. حال آنکه افزایش سطح روابط در شرایط فشارهای تحریمی میتواند «توازن در روابط خارجی و تقویت روابط و مناسبات منطقهای» سرنوشتساز بهحساب آمده و نهتنها زمینهساز گشایشهایی در اقتصاد باشد، بلکه تیزی و برندگی سیاستهای تهاجمی غرب را نیز کند میکند.
بازتابهای سیاسی این سفر و دیدگاههای مطرحشده پیرامون دستاوردها و پیامدهای آن در طیفی از موافقان تا مخالفان قرار میگیرد که نشان میدهد نیازمند روشنگری و تبیین جدی است.
الف- سطح روابط و مناسبات کشورهای ایران و روسیه
از سطح روابط راهبردی بین کشورها در قالب مفاهیمی چون، «اتحاد یا ائتلاف راهبردی»، «مشارکت یا شراکت راهبردی» و «همکاری راهبردی» یاد میشود که هرکدام معنا و مفهوم خاصی دارند.
۱- اتحاد یا ائتلاف راهبردی، در ادبیات روابط بینالملل و سیاست خارجی، نوعی روابط نظامی و پیوند نظامی – امنیتی را به ذهن متبادر میکند که با توجه به استقلال جمهوری اسلامی و مطرح بودن کشورمان بهعنوان یک قدرت مستقل منطقهای، در اینجا موضوعیت ندارد و با شعار نه شرقی نه غربی نیز مغایرت دارد.
این نوع ائتلافها و اتحادها بیشتر در دوران جنگ سرد معمول بود و اینک دوران آن سپریشده و بلوک بندی های نظامی- امنیتی و حتی سیاسی – اقتصادی جایگاه خود را در روابط بینالملل ازدستداده است.
۲- مشارکت راهبردی برای حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی در شرایط بحرانی مطرح است که بین ایران و روسیه نیز معنی نمیدهد، چراکه هرکدام برخوردار از قدرت ملی و برخوردار از دولتهای مستقل و قوی بوده و نیازی به چنین حمایتی در شرایط بحرانی ندارند. آنچه در سوریه نیز اتفاق افتاد نوعی همکاری بهحساب میآمد.
۳- همکاری راهبردی که در قالب روابط دوجانبه یا چندجانبه و حتی همکاریهای منطقه ای و با توجه به اتصالات و پیوندهای جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی، برای تامین منافع ژئوپلیتیک بین کشورها دنبال میشود و در خدمت دولتها بوده و افزایش قدرت ملی کشورها را موجب میشود.
سازمانهایی چون اتحادیه اروپا، سازمان همکاریهای شانگهای، اتحادیه بریکس و… برای تامین تقاضاهای کشورها دنبال می شوند.
این نوع همکاری ها در قالب تامین منافع یا برای حل مسائل منطقهای، دوجانبه یا چندجانبه مثل توسعه تجارت، تأمین انرژی، پدیده مهاجرت، مبارزه با تروریسم و… قابل فهم است.
آنچه بین روسیه و ایران دنبال میشود نوعی «همکاری چند جانبه و راهبردی» است که میتواند در عرصه های اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی تاثیرگذار بوده و امکان ایفای نقش موثر منطقهای را با حفظ استقلال و منافع کشور فراهم آورد.
ب- عوامل و زمینه های همکاری راهبردی بین ایران و روسیه
واقعیت این است که هر توافق و رابطهای که منجر به گسترش همفکری و تعامل در بین کشورها شده و ارزش استراتژیک و بنیه اقتصادی کشور را افزایش دهد، میتواند ظرفیتهایی برای تامین منافع و افزایش قدرت ملی فراهم آورد و از این رو استقبال از آن عاقلانه و منطقی به حساب میآید.
چند عامل و دلیل که میتواند اهمیت و منفعت تقویت همکاریهای راهبردی با روسیه را معلوم سازد عبارتند از:
۱- اشتراک نظر نسبت به تهدید ناشی از گسترش نفوذ آمریکا و غرب در مناطق نفوذ سنتی و تاریخی کشورهای ایران و روسیه.
۲- نبود حس تهدید و ناامنی استراتژیک نسبت به یکدیگر، مشابه آنچه نسبت به آمریکا وجود دارد.
۳- وجود زمینههای همکاری دوجانبه و گسترش آن به چندجانبه مثل نفت و گاز و صادرات آن یا گشایش مسیرهای حمل و نقل و تجارت در پیوند با سازمان همکاریهای شانگهای و … .
۴- داشتن مسائل منطقهای مشترک و زمینههای همکاری برای مواجهه و حل آن مثل؛ تروریسم، طالبان، قاچاق مواد مخدر، اشاعه تفکر سلفیگری و … .
۵- مجاورت و نزدیکی جغرافیایی و امکان همکاری و هم افزایی در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی.
۶- اشتراک منافع در مواجهه با تحریمها و جنگ اقتصادی.
۷- قرار داشتن دوکشور در مسیر طرح «یک کمربند، یک جاده» و امکان استفاده از دالانهای منطقهای و بینالمللی.
۸- استقبال روسیه از ایران قوی و مستقل به عنوان گرانیگاه ثبات و امنیت منطقهای در جنوب روسیه.
۹- اشتراک نظر بر روی تحولات منطقه قفقاز و نزدیکی دیدگاهها که نمونه آن همکاری گروه کشورهای ۳+۳ برای مدیریت تنش بین آذربایجان و ارمنستان با حضور ایران، ترکیه و روسیه میباشد.
۱۰- وجود تهدیدها و فرصتهای مشترک در حوزه انرژی
بنابراین گسترش روابط و همکاری راهبردی بین دو کشور بر اساس « نیازهای متقابل استراتژیک» از یکسو و «پاسخگویی به برخی تهدیدها و دغدغههای مشترک» از سوی دیگر، کاملاً منطقی و پذیرفته شده است.
ج- چرایی بدبینی بخشی از افکار عمومی ایران نسبت به همکاری و روابط
واقعیت این است که هرگونه نزدیکی به قدرت های بزرگ چه آمریکا باشد یا روسیه و چین، همواره در افکار عمومی ایرانیان یا بخشهایی از آن، مولد نگرانی و دغدغه و نگاه منفی است؛ حالآنکه قاعده کلی باید استقبال از تعامل و همکاری باشد. اما بخشی از این نگاه منفی و نگرانی در پیوند با تجارب تاریخی، ذات استعماری و سلطهجویانه قدرتها، منطقی و بخشی دیگر به دلیل عدم توجه به واقعیت تحولات غیرمنطقی است.
عوامل شکلدهنده بدبینی به نزدیکی و افزایش روابط همکاری با روسیه در بخشی از افکار عمومی ایران عبارتاند از:
۱- وجود سابقه تاریخی تهاجمی و استعماری روسیه تزاری که جنگهای خونین چندگانه و قراردادهای سیاه گلستان، ترکمانچای و آخال را موجب شده و به نوعی حس حقارت و کینه عمیق تبدیل شده است.
۲- نگاه اینهمانی به روسیه فعلی با روسیه عصر شوروی و حاکمیت تزارها که یکی قطب نظام سوسیالیستی و بلوک شرق و دیگری نیز قدرتی توسعهطلب و استعماری که به دنبال کشورگشایی و رسیدن به آبهای گرم از دروازه ایران بوده است.
حال آنکه روسیه فعلی گرچه یک قدرت اوراسیایی و خواهان تأثیرگذاری بر مسائل جهانی و منطقهای است، اما با فروپاشی شوروی به واقعگرایی سیاسی رسیده که آن را در رویکرد سیاست خارجی خود بهکار گرفته است. در شرایطی که روسیه با غرب و آمریکا همچنان رقابت را پیش میبرد و با سلطهجویی و هژمونی آنها در ستیز است، توازن و چندجانبه گرایی را برای مقابله با این بحران و معادله نامتوازن، در برابر قدرت غرب دنبال و از همکاری راهبردی با دیگر قدرتها ازجمله جمهوری اسلامی به عنوان کشوری مستقل و قدرتمند استقبال میکند.
۳- نگاه انفعالی و برآمده از تبلیغات رسانهای و ادعاهای سیاسی کشورهای غربی و گروهکهای ضدانقلاب و جریان غربگرای داخلی که نگران ایجاد موازنهای جدید در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و فراهم شدن زمینه افزایش قدرت کشورمان بوده و گزاره دروغین مبنی بر غلتیدن ایران به سمت بلوک شرق یا روسیه و چین را القاء مینماید. القایی که ناشی از نگرانی غرب نسبت به تغییر موازنه به نفع جمهوری اسلامی و خنثی شدن سناریوی ایجاد انزوا و تنهایی استراتژیک جمهوری اسلامی و شکلگیری همکاریهای جدید علیه هژمونی و سلطهجویی غرب، دنبال میشود.
۴- تقلیل سطح همکاریهای راهبردی بین دو کشور به همکاری نظامی و امنیتی و تحلیل آن در چارچوب امنیتیسازی بهجای واقعنگری، که نگاهی برآمده از فقدان اعتمادبهنفس ملی و متکی بر نوعی ازخودبیگانگی و حس حقارت ناشی از بیتوجهی به سطح قدرت و توانمندی جمهوری اسلامی است. درحالی که امروز ایران اسلامی بهعنوان یک قدرت منطقهای موردتوجه سایر قدرتها قرارگرفته و به همان دلیل که آمریکا و متحدان غربی مجبور به نشست سر میز مذاکره با ایران اسلامی هستند، روسیه نیز با توجه به این جایگاه و قدرت جمهوری اسلامی از افزایش سطح همکاری و ارتباط با تهران استقبال مینماید و البته این همکاری غرب و جریان غربگرا را بهشدت نگران میسازد.
د- دلایل نگرانی دولتهای غربی و پادوهای آنان از افزایش همکاریهای راهبردی ایران و روسیه
همانگونه که غرب بارها از شکلگیری مثلث آسیایی ایران، روسیه و چین ابراز نگرانی کرده و استراتژیستهایی همچون هنری کسینجر به عواقب خطرناک آن برای امنیت و منافع غرب در منطقه و جهان بهصراحت اشاره داشتهاند، گسترش روابط و همکاری ایران با روسیه و چین که منجر به افزایش ارزش استراتژیک جمهوری اسلامی ایران شود و موقعیت کشورمان را برای ایفای نقش منطقهای و جهانی ارتقاء دهد، برای دولتهای غربی و صهیونیستها یک کابوس بهحساب میآید. آنچه نگرانی را برای دولتهای غربی موجب میشود، عبارتاند از؛
۱- کاهش اثرات تحریم و فشارهای تحریمی دولتهای غربی به ایران و روسیه، با افزایش تعامل، همکاری و همافزایی در استفاده از ظرفیتهای تولید و اقتصاد در کشور که در صورت حذف دلار از مبادلات میتواند نتایج بهمراتب بیشتری به نفع پاسخگویی به نیازها فراهم سازد.
۲- افزایش وزن ژئوپلیتیک ایران و روسیه در پیوند و اتصال مسیرهای حملونقل، بهرهگیری از ظرفیتها، هماهنگی در مواجهه با مسائل و موضوعات منطقهای و همکاری در حل آنها که مهار و برخورد با آنها را برای دولتهای غربی بهمراتب سختتر و پیچیدهتر از شرایط تنهایی راهبردی و انزوا میسازد.
۳- ایجاد وضعیت جدید در منطقه که نهتنها حضور و نفوذ دولتهای غربی و آمریکا را سخت مینماید، بلکه اعتماد کشورهای ضعیف منطقه به وابستگی و کسب حمایت کشورهای غربی را نیز کاهش داده و آنان را به پذیرش واقعیتهایی مثل افزایش و توسعه قدرت جمهوری اسلامی ایران مجبور و حتی نگران هزینههای ناشی از وابستگی و دنبالهروی از غرب میسازد.
۴- پیچیدهتر شدن معادله قدرت جمهوری اسلامی برای حضور در میز مذاکرات برجامی که نهتنها افزایش همکاری راهبردی با روسیه وزن قدرت ایران را افزایش میدهد، بلکه در نوع مناسبات و روابط جدید به نقش روسیه در این مذاکرات و احتمالات مربوط به آن مثل نحوه مواجهه شورای امنیت با این پرونده تأثیرگذار بوده و به ایران امکان ایستادگی و چانهزنی بیشتر میدهد.
۵- فراهم شدن زمینه مشارکت راهبردی با پیشبرد طرحهایی مثل دالان شمال – جنوب و تکمیل طرحهای راهآهن از مسیرهای ترکمنستان و آذربایجان، همکاری در سوریه و قفقاز که علاوه بر تأمین منافع مالی و اقتصادی برای دو کشور، میتواند به برقراری و تقویت ثبات و امنیت در منطقه نیز کمک کند.
۶- تأمین تسلیحات نظامی و افزایش قدرت نظامی و دفاعی کشور با خرید سلاح از کشور روسیه که پس از اتمام محدودیت یا منع پنجساله فروش سلاحهای نظامی به ایران بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱، همکاریهایی شروعشده بود و اینک میتواند گسترش یافته و به توافقاتی برای خرید بیشتر سلاح و کمک به واردات فناوری ساخت سلاح منتهی و قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهد.
ه- شکلدهی نظم جدید منطقهای؛ مهمترین پیامد ارتقاء همکاریهای چندجانبه راهبردی ایران و روسیه
ارتقاء سطح همکاریها و تعاملات راهبردی بین کشورهای ایران و روسیه میتواند نتایج و پیامدهای مهم اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی و امنیتی داشته باشد که به شکلگیری معادلات جدیدی در هرکدام از این عرصهها منتهی خواهد شد. پیامدهای سفر آقای رئیسی به مسکو و توافقات بین دو کشور که زمینهساز همکاریهای دوجانبه وچندجانبه را فراهم ساخته، در عرصههای سیاسی و اقتصادی عبارتند از:
۱- تکمیل و توسعه خطوط ریلی در شرق و غرب دریای مازندران که دالان حملونقل شمال-جنوب را برای انتقال کالا از خلیجفارس و دریای عمان به روسیه و سایر کشورهای حوزه قفقاز و آسیای میانه باز کرده و ظرفیت مبادله کالا با حجم سنگین را بهنفع دو کشور فراهم میسازد.
۲- خرید تعداد زیادی لوکوموتیو روسی برای تقویت و نوسازی ناوگان ریلی کشور که در شرایط تحریم تعداد زیادی از لوکوموتیوها از کار افتاده و یا باوجود فرسودگی، با بهرهوری پایین در مدار حرکت قرار دارند.
۳- توافق همکاری در حوزه نفت و گاز که علاوه بر توسعه میادین و سوآپ گازی، با کمک روسیه منابع فرسوده انرژی نیز احیاء شده و ظرفیت تولید برای شرایط بهبود صادرات فراهم میآید.
۴- گفتگو و تفاهم درباره مسائل پولی و بانکی دوکشور برای شکست سلطه دلار بر روابط پولی و بانکی، که امکان حذف دلار از مبادلات دوجانبه را نیز فراهم میآورد.
۵- توافق برای مبادله کالاهای کشاورزی و استفاده از ظرفیتهای موجود در دو کشور که امکان تأمین نیازهای متقابل را فراهم میسازد.
۶- گسترش تجارت با هدف رفع موانع و توسعه ظرفیتها که امکان رسیدن به سقف ۱۰ میلیارد دلار را فراهم نماید.
مهمتر از همه این سفر به روند همافزاییهای راهبردی دو کشور در حل مسائل منطقهای و مقابله با تهدیدهای مشترک سرعت بخشیده و به ایجاد توازن در روابط خارجی کمک میکند. همین نکته موجب نگرانی کشورهای غربی و جریان غربگرای داخلی شده است.
اما مهمترین پیامد «همکاریهای همهجانبه راهبردی» ایران و روسیه، امکان شکلدهی به یک نظم جدید منطقهای است که میتواند سلطهجویی و مداخلهگری آمریکا و متحدان آن در منطقه را با چالش مواجه ساخته و ضمن جلوگیری از دستاندازی آنان به این منطقه، مناطق نفوذ و حاشیههای راهبردی دو کشور را پاک و امن نگه دارد.
سالها است آمریکا و متحدان آن به دنبال پیادهسازی طرحهای منطقهای در قالب خاورمیانه بزرگ و تبدیل کشورهای منطقه به واحدهای سیاسی کوچک، فاقد قدرت و وابسته و همچنین وابسته سازی کشورهای حوزه قفقاز و ماورای قفقاز و آسیای میانه از طریق انقلابهای رنگی و یا استفاده از گروههای تکفیری و جنگ نیابتی هستند. حتی اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا و متحدان آن را میتوان در راستای شکلدهی به نظم منطقهای مطلوب غرب برای تأمین انرژی ارزان و کنترل رقبای جهانی دانست. ازاینرو، پیامد راهبردی افزایش همکاریهای روسیه و ایران و گسترش آن به جوانب دیگر، شکلگیری نظم جدید منطقهای با همکاری کشورهای منطقه و خروج قدرتهای فرامنطقهای میباشد.
جمعبندی
گسترش روابط و مناسبات با کشور روسیه را باید در قالب سیاست توازن در روابط خارجی و گسترش همکاریهای منطقهای و چندجانبه گرایی دید که هم در سطح دوجانبه بین ایران و روسیه، هم در سطح منطقهای و ایجاد زمینه همکاریها و مناسبات چندجانبه در منطقه و سازمانهای همکاری منطقهای و هم در سطح بینالمللی دارای کارکرد و اهمیت راهبردی میباشد.
واکنش منفی کشورهای غربی به این موضوع و ابراز نگرانی آنها نسبت به آن خود گویای کارکرد مثبت این رخداد بر روی ارزش ژئوپلیتیک و قدرت جمهوری اسلامی است که نهتنها تحریم و سیاست انزوای ایران را به چالش کشیده، بلکه نفوذ منطقهای غرب را نیز به خطر انداخته است.
ازاینرو، امپراتوری رسانهای غرب و دنبالههای منطقهای و داخلی آنها نیز فعال شده و با ادعاهایی چون غلتیدن ایران به دامان روسیه و یادآوری سوابق استعماری و مداخله جویانه روسیه تزاری و شوروی سابق، آرامش روانی و افکار عمومی را هدفگذاری کرده و وابستگی ایران و خطر توسعه و سلطه روسیه بر ایران را القاء مینمایند.
حالآنکه روسیه فعلی با تجارب تاریخی و واقعیتهای سیاسی و اقتصادی، رویکردی واقعگرایانه را اتخاذ کرده که گرچه نسبت به سلطه غرب و آمریکا و توسعه نفوذ آنها به محیط راهبردی خود حساس بوده و مقابله میکند، اما از هزینههای توسعهگرایی و سلطهجویی نیز فراری است و درکی واقع بینانه از تحولات جهانی و موقعیت خود دارد.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی نیز با برخورداری از استقلال، قدرت و اعتمادبهنفس کافی، نهتنها در سیاست خارجی خود مستقل عمل کرده و از هیچ کشوری تبعیت نمیکند، بلکه برای نیل به منافع، پاسخگویی به نیازها و مقابله با برخی تهدیدات مشترک و در راستای سیاست چندجانبه گرایی و ایجاد موازنه در روابط خارجی، میتواند از توسعه همکاریها بهسوی همکاریهای چندجانبه و راهبردی، ارزش ژئوپلیتیک خود را ارتقاء داده و وضعیت خود را در تنظیم مناسبات با سایر کشورها و ازجمله کشورهای غربی بهبود بخشد. این دقیقاً همان پدیدهای است که نگرانی غرب و پادوهای آنها را موجب شده است؛ آنها هیچگاه از فراهم شدن زمینههای تقویت قدرت ملی ایران اسلامی خشنود نبوده و نخواهند شد.
کلام آخر اینکه نباید در ارزیابی و تبیین سیاستها و دستاوردهای نگاه به شرق و همکاری با روسیه و چین، دچار هیجانزدگی شده و بزرگنمایی کرد، چراکه همه بازیگران در روابط خارجی و بینالمللی خود به دنبال بیشینه سازی منافع ملی خود هستند و نوع روابط را براساس آن تنظیم میکنند. به بیان دیگر، باوجود نگرش مثبت در روسیه فدراتیو و تحت رهبری پوتین نسبت به جمهوری اسلامی ایران، نباید فراموش کرد که اولویت این کشور همچنان منافع ملی مسکو در تنظیم مناسبات با تهران است. اگرچه خوشبختانه روسیه امروز برخلاف آمریکاییها، منافع خود را نه از طریق سلطه گری، بلکه از مسیر همکاری و شراکت راهبردی پیش میبرد.
بازدیدها: 0