پایان عصر آمریکا و بررسی کارآمدی ایران و غرب در بحران کرونا | دکتر یدالله جوانی
چکیده :
به زیر کشیدن قدرتهای شیطانی، رهایی مستضعفین جهان از چنگال مستکبرین، پی ریزی تمدن نوین اسلامی و آماده سازی زمینه های ظهور برای تحقق وعده الهی و استقرار حکومت جهانی اسلام، آرمان های اصلی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی است. مقام معظم رهبری پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی، با صراحت فرمودند، راه ما راه امام است و با قوت این راه را ادامه می دهیم. این نوع ترسیم چشم انداز و آرمان برای انقلاب اسلامی، در حالی بود که در مقطع شکل گیری انقلاب و پیروزی آن، جهان به دو قطب کمونیسم و لیبرالیسم با محوریت شوروی و آمریکا تقسیم شده بود. این دو قدرت شیطانی، هرگز اجازه ظهور قدرت سوم را نمی دادند. بر همین اساس بود که انقلاب اسلامی، با شعار نفی شرق و غرب و تاکید بر اسلام شکل گرفت و پس از پیروزی هم به همین دلیل، مورد تهاجم این دو کانون دشمنی واقع شد. هجوم همه جانبه قدرتهای شیطانی غربی و شرقی به انقلاب اسلامی و نظام نوپای جهموری اسلامی ، یک تصور فراگیری را در جهان پدید آورده بود که، انقلاب و نظام برخاسته از آن چندان دوام نخواهد یافت. اما بر خلاف این تصورات انقلاب اسلامی همان طور که در پدیدایی یک معجزه بود، در بقاء هم با عنایت الهی، هدایت امام و رهبری و ایستادگی ملت مومن و بصیر ایران، از تمامی توطئه ها، فتنه ها و موانع عبور کرد. انقلاب اسلامی در دهه اول، خطر بلوک شرق و کمونیسم را با نابودی این کانون دشمن پشت سر گذاشت. ورود انقلاب به چله دوم در شرایطی اتفاق افتاد که، از یک سو جمهوری اسلامی با حفظ تمامی شعارهای انقلابی تبدیل به قدرت منطقه ای و در حال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است و از دیگر سو دومین کانون دشمنی یعنی لیبرال دموکراسی غربی با محوریت آمریکا، در بن بست قرار گرفته است. اکنون تمامی شواهد نشان می دهد عصر آمریکا روبه پایان است. بحران جهانی ناشی از شیوع ویروس کرونا، از یک طرف ظرفیت های اسلام و توانمندی های جمهوری اسلامی را آشکار ساخت و از طرف دیگر، ناکارآمدی و شکست های مدیریتی و اخلاقی و فروریختن فلسفه اجتماعی غرب را به نمایش گذاشت. روندهای جاری به گونه ای است که با جرات و اطمینان می توان گفت، عصر جدید با عنوان عصر امام خمینی و عصر اسلام در حال شکل گیری است.
مقدمه :
انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی با شعار ((نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی)) عصر جدیدی را پدید آورد. نفی قدرتهای شیطانی و ایستادگی در برابر آن ها، اثبات کارآمدی اسلام به عنوان یک دین کامل، جامع و پاسخگوی تمامی نیازهای بشر و تامین کننده سعادت دنیوی و اخروی انسان ها از مهم ترین اهداف امام خمینی به شمار می آید. آرمان و شعار های انقلاب اسلامی که برگرفته از آراء و اندیشه های حضرت امام (ره) بود، محدود به مرزهای جغرافیایی ایران و مردمان ساکن در این سرزمین نبود. امام بزرگوار به دنبال استقلال رساندن ملت ایران و قرار دادن این ملت در مسیر پیشرفت مادی و معنوی از یک سو و رهایی تمامی مستضعفین عالم از چنگال مستکبرین از دیگر سو بود. بنابراین می توان گفت، سعادت نوع بشر روی کره خاکی آرمان اصلی انقلاب اسلامی به شمار می آید. لازمه تحقق این آرمان الهی که هدف تمام انبیاء الهی بوده، به زیر کشیدن کانون های قدرت شیطانی، رهایی مستضعفین از دست شیاطین، فرو ریختن مستکبرین و پی ریزی تمدن نوین اسلامی است. پر واضح است که قدرتهای شیطانی و مستکبرین عالم، نسبت به چنین انقلابی ساکت ننشینند و مقابله با آن را با بهره گیری از تمامی ابزار های در اختیار در دستور کار قرار دهند. به همین دلیل از روز اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توطئه ها و فشار ها بر انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برون آمده از دل این انقلاب با رای و پذیرش مردمی با عنوان ((جمهوری اسلامی))، آغاز شد و تا به امروز پس از گذشت 41 سال همچنان ادامه دارد. اما بر خلاف تمامی تصورات و برآوردهای مبتنی بر نگاه های مادی و جهان بینی های غیر توحیدی، انقلاب اسلامی همان طور که دراصل پدید آیی یک معجزه بود، به طور معجزه آسا به برکت رهبری الهی امامین انقلاب اسلامی و مقاومت و ایستادگی ملت ایران، یک چله پرافتخار را پشت سر گذاشت. دشمنان تصور می کردند با اندک تهاجم، می توانند انقلاب اسلامی و نظام نوپای مستقر در ایران را، ره سپار تاریخ کرده، و بقای خود را مبتنی بر اندیشه های مادی گرایانه برای صد ها سال تضمین کنند.
با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، نه تنها این انقلاب از حرکت باز نماند و جمهوری اسلامی ساقط نشد، بلکه این کانون های قدرت مقابل بود که در مسیر پیوستن به تاریخ قرار گرفت. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم در این خصوص آورده اند :
اکنون با گذشت چهل جشن سالانه ی انقلاب و چهل دهه ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می دهند، دست و پنجه نرم می کند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعار های خود همچنان به پیش می رود. بعد از نابود شدن کانون نظام های سوسیالیستی از نظر اندیشه و تفکر، غربی ها تصور کردند، هزاره سوم به صورت انحصاری تحت سیطره مدرنیته غربی و اندیشه لیبرال دموکراسی خواهد بود. طی سه دهه بعد از فروپاشی بلوک شرق، غربی ها به لحاظ ایدوئولوژیک، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به خاطر پرچمداری اسلام سیاسی، خطرناکترین دشمن خود ارزیابی کرده، برای نابودی اش به هر اقدامی دست زدند. غربی ها در این سال های طولانی با محوریت آمریکا به عنوان پرچمدار لیبرال دموکراسی، در اولویت اول براندازی جمهوری اسلامی، و در اولویت دوم برای ناکار سازی آن ، تلاش کردند. اما اینک واقعیات به گونه ای دیگر رخ می نمایاند. با پدیدآیی یک بحران جهانی ناشی از شیوع بیماری کرونا، تبلیغات رنگ باخت و واقعیت آشکار گردید. برخی از مختصات واقعیات کنونی عبارت است از :
- پایان عصر آمریکا در حال رقم خوردن است .
- جمهوری اسلامی ضمن تثبیت قدرت منطقه ای خود، در حال تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی و ابر قدرت جهانی است.
- کارآمدی جمهوری اسلامی در بحران جهانی کرونا در مقایسه با عملکرد دولت های غربی، ارزش های اسلای را بیش از پیش در کانون توجهات قرار داده است.
- نظام های سرمایه دارای شکل گرفته بر مبنای اندیشه لیبرال دموکراسی، در جوامع غربی رنگ باخته، ملتها در مغرب زمین به مقابله با آن روی آورده اند.
در این نوشتار به اختصار موارد پیش گفته مورد بررسی قرار می گیرد.
پایان عصر آمریکا
امپراطوری ها و قدرتهای برتر و تاثیر گذار، بر پایه یک ایدئولوژی جذاب از یک سوء و توانایی های نظامی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی از دیگر سو شکل می گیرند. تاریخ ظهور و افول امپراطوری ها و قدرتهای متعدد و گوناگونی را به خود دیده است. هر قدرتی به دلایلی در سرزمینی شکل گرفته و پس از گذشت سالیانی هر چند طولانی، عمرش پایان می پذیرد. واقعیت آن است ایالات متحده به عنوان یک قدرت برتر جهانی در دهه های گذشته، هم از لحاظ ایدئولوژی و هم از نظر قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی و مدیریتی ، آن چنان ضعیف شده که می توان گفت، پایان عصر آمریکا نزدیک است. آمریکای مدعی برتری نسبت به دیگران و داشتن صلاحیت برای رهبری جهانی به لحظ قدرتمند بودن در حوزه های گوناگون، به تعبیر مقام معظم رهبری در بستر احتضار به سر می برد. نشانه هایی از این افول و فرا رسیدن پایان عصر امریکا عبارت است از :
1. تضاد های درونی و شکل گیری جنبش های مردمی
نظام سرمایه داری حاکم بر آمریکا با رویکردهای نژاد پرستانه و ظالمانه، اکنون با پدیدآیی جنبش های فراگیر مردمی با یک چالش بزرگ در سر تا سر ایالات متحده مواجه شده است. در سال 1390 در آمریکا جنبشی با نام و عنوان «جنبش وال استریت» با «شعار نه به نظام سرمایه داری» و ما ۹۹ درصد هستیم شکل گرفت رهبران این جنبش از قشرهای گوناگون مردم آمریکا را تحت استثمار جریان یک درصدی سرمایه داری معرفی کرده، خواهان نابودی آن بودند سردمداران نظام ضد انسانی آمریکا، به شدت با این جنبش برخورد کرده و آن را سرکوب نمودند.
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در همان مقطع در تاریخ بیستم مهر ماه ۱۳۹۰، در جمع پرشور هزاران نفر از مردم کرمانشاه، با اشاره به جنبش اعتراضی وال استریت فرمودند:
«ممکن است حکومت آمریکا با شدت عمل، این جنبش را سرکوب کند، اما نمیتواند ریشههای آن را از بین ببرد. ریشه های این حرکت در آینده آنچنان گسترش خواهد یافت که نظام سرمایه داری آمریکا و غرب را زمین خواهد زد.»
معظم له در آن دیدار مردمی، با تاکید بر اینکه واقعیت های امروز نظام سرمایه داری، درس عبرت برای کسانی است که خواستار عمل به روش های نظام سرمایه داری غرب هستند، افزودند: «نظام سرمایه داری در بن بست کامل قرار گرفته و بحران غرب به طور کامل شروع شده است.»
اکنون و به دنبال مرگ یک سیاه پوست به شکل فجیع با رفتارهای نژاد پرستانه و ضد انسانی پلیس، آن چنان قیامی را در سراسر آمریکا پدید آورده که جهانیان را در بهت و حیرت فرو برده است. ترامپ به عنوان رئیس جمهور نژادپرست حاکم در کاخ سفید، جنگ علیه مردم آمریکا را با تصور سرکوب این قیام و جنبش اعلام کرده و ارتش را به خیابان ها آورده است. حضور گسترده مردم در خیابان ها به رغم سرکوب شدید و اعلام حکومت نظامی، نشان میدهد که آمریکاییها با همان شعار «ما ۹۹ درصد هستیم» جانشان از ظلم و ستم و بی عدالتی نظام سرمایه داری و سرمایه داران یک درصدی به لب رسیده است. این جنبش پر حرارت که پس از گذشت 9 سال از سرکوب جنبش وال استریت دو مرتبه قد علم کرده و از صحت پیشبینی رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۰ حکایت می کند. مقام معظم رهبری که در سال های گذشته در مقاطع مختلف از «بن بست نظام سرمایه داری» و «افول قدرت آمریکا» سخن گفتهاند؛ در سخنرانی ۱۴ خرداد سال جاری به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت امام (ره) با اشاره به حوادث اخیر آمریکا فرمودند:
«زانو زدن پلیس بر روی گردن یک سیاه پوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشای این صحنه از طرف چند پلیس دیگر، چیز جدیدی نیست، بلکه همان اخلاق و طبیعت حکومت آمریکا است که قبلاً نیز با بسیاری از کشورهای دنیا مثل افغانستان، عراق، سوریه و قبل از آن در ویتنام، همین کارها را کردهاند.»
ایشان شعار امروز مردم آمریکا یعنی «نمی توانیم نفس بکشیم» را حرف دل همه ملتهای تحت ظلم دانستند و افزودند:
« البته آمریکاییها با رفتار هایشان در دنیا رسوا شده اند. آن از مدیریت ضعیف شان در کرونا که به علت فساد موجود در هیات حاکمه آمریکا، تلفات و مبتلایان به بیماری در آمریکا چندین برابر کشورهای دیگر است.»
اکنون در آمریکا وضعیت ویژهای به لحاظ امنیتی، نا آرامی و خشم اجتماعی پدید آمده، به گونهای که عدهای سخن از انقلاب مردمی در آمریکا به میان آورده اند. آن چه قابل بیان و تاکید است؛ فروپاشی آمریکا و نظام سرمایه داری به دلیل ظلم و بی عدالتی درونی است. نظام سرمایه داری در داخل آمریکا دیگر برای مردم ایالات متحده قابل تحمل نیست. مردم آمریکا خود را در کشورشان، تحت استعمار و سلطه نظام سرمایه داری دانسته، مصمم به نابودی آن هستند.
2. بحران اقتصادی
اگر قدرت اقتصادی ایالات متحده را یکی از عوامل اصلی تبدیل این کشور به یک قدرت جهانی پس از جنگ جهانی دوم بدانیم، اکنون آمریکا در مسیر از دست دادن این قدرت، پر شتاب حرکت می کند. بسیاری از صاحبنظران مسائل راهبردی، از جمله نظریه پردازان آمریکایی معتقدند، افول آمریکا از اقتصاد شروع شده و مانند موریانه ای آرام در حال پیشروی است. روند افزایش بدهی دولت آمریکا، کاهش تولید ناخالص داخلی، ورشکستگی برخی صنایع و افزایش بیکاری، سردمداران نظام سرمایه داری در ایالات متحده را نسبت به آینده به شدت نگران ساخته است. آمریکا در پایان جنگ افغانستان و عراق ۷ تریلیون بدهی داشت اما بر اساس پیش بینی ها این رقم در سال ۲۰۲۰ به نزدیک 24 تریلیون دلار میرسد. سهم آمریکا در سال ۲۰۱۸ حدود ۲۴ درصد اقتصاد جهان بود و این سهم اکنون به کمتر از ۲۰ درصد رسیده است.
آمریکا با این روند افت قدرت اقتصادی، همانند گذشته قادر به پشتیبانی از کشورهای هم پیمان نیست. آمریکا دیگر نمی تواند در مقیاس وسیع نیروهای نظامی و پایگاه های خود را در سرزمین های دور اداره کند. اقتصاد آمریکا دیگر توان پشتیبانی از جنگ های بزرگ را ندارد.
3. کاهش قدرت نظامی
یکی از مهمترین عرصههای افت قدرت آمریکا، عرصه نظامی گری است. آمریکایی ها در دهههای گذشته، به پشتوانه قدرت نظامی خود، دیگر کشورها را اشغال کرده، دولت هایی را جابجا نموده و خواست و اراده خود را به دیگران تحمیل می کردند. اکنون این قدرت به شدت دچار سایش ناکارآمدی شده، تابوی شکست ناپذیری آنان به برکت انقلاب اسلامی شکسته شده و دیگر قادر به استفاده از قدرت نظامی خود در راستای اهداف زیاده خواهانه نیستند. آمریکایی ها آن چنان ضعیف شدهاند که، حتی قادر به انجام واکنش های حداقلی برای حفظ ابهت و پرستیژ خود در قبال برخی از وقایع نیستند. انفعال آمریکایی ها در قضیه ساقط شدن پهپاد فوق پیشرفته، موشک باران عین الاسد و ورود پنج کشتی نفتی ایران به منطقه کارائیب به عنوان حیات خلوت آمریکا، نمونه هایی از این دست است.
مقام معظم رهبری در خصوص این ضعف آمریکاییها می فرمایند:
«به وضوح امروز آمریکا، در این منطقه ضعیف تر از ده سال پیش و بیست سال پیش است؛ به وضوح رژیم صهیونیستی خبیث، امروز ضعیف تر از گذشته است… امروز ملت ایران و کشور ایران یک درخت تناور است؛ امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی غلط می کند که ملت ایران را تهدید کنند؛ تهدیدهای آن ها، حرکات آن ها، خباثت های آن ها تا امروز شکست خورده است، از این پس هم شکست خواهد خورد، سیاست هایشان هم شکست خواهد خورد، به برکت مقاومت. بنابراین آمریکا رو به افول است؛ این را همه بدانند. آن کسانی هم که به پشتیبانی آمریکا حاضرند مسئله فلسطین را در این منطقه به کلی فراموش کنند، بدانند آمریکا رو به افول است.»
4. افول آمریکا از نظر کارشناسان
در سالهای اخیر بسیاری از صاحب نظران و فعالان در عرصه امور بین الملل، از کاهش قدرت آمریکا سخن گفته اند. صحبتهایی که بعضاً نشان از پایان عصر آمریکا دارد.
مواردی از این اظهار نظرها در زیر می آید:
الف – جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: «تحلیلگران از مدت ها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و فرارسیدن پایان قرن آمریکایی صحبت کرده اند. این اتفاق الان در پیش روی چشم ما در حال وقوع است.»
ب- «جان میرشایمر» اندیشمند آمریکایی و برجسته روابط بین الملل در مقاله ای با نام «ملزم به افول؛ ظهور و افول نظم بین المللی ایران» با صراحت موضوع افول نظم تحت رهبری آمریکا را مطرح میکند.
ج- نشریه استراتژیک (The Strategist) وابسته به موسسه سیاست راهبردی استرالیا (ASPI) در مطلبی نوشته است: «جهانی شدن کووید 19، اساساً قادر است سه روند ژئوپلیتیکی بنیادین را تسریع کند: 1- ظهور آسیا 2- افول ایالات متحده 3- تقویت آلمان
جمهوری اسلامی در جایگاه قدرت جهانی
قدرت مقوله ای نسبی و سطح و میزان آن در مقایسه با قدرت های دیگر مشخص می شود. با افول قدرت آمریکا، قدرت های جدیدی چون ایران ظهور کرده است. اکنون ایران نه تنها یک قدرت منطقهای در مهمترین منطقه راهبردی جهان یعنی غرب آسیا، بلکه یک قدرت موثر بین المللی و یک قدرت جهانی است.
اگر مفهوم قدرت از نظر سیاسی و در عرصه روابط بین الملل توانایی در اعمال اراده و تحقق خواسته ها و توانایی عبور از موانع باشد؛ اکنون جمهوری اسلامی در مقیاس جهانی از چنین توانایی هایی برخوردار است. مهم ترین دلیل و نشانه برای این ادعا، ارسال محموله بزرگ سوختی به ونزوئلا با پنج فروند کشتی غول پیکر با پرچم برافراشته جمهوری اسلامی ایران است. آمریکایی ها که هم ایران و هم ونزوئلا را تحت شدیدترین تحریم ها قرار دادهاند، به خوبی میدانستند که رسیدن این کشتی ها به سواحل ونزوئلا، یعنی سواحلی با فاصله ۱۲ هزار کیلومتر دورتر از سواحل ایران چه پیام ها و پیامدهایی دارد. بنابراین شروع به تهدید نموده، سعی کردند جمهوری اسلامی را از ادامه حرکت در این مسیر باز دارند. اما جمهوری اسلامی با اعتماد به نفس بالا و صراحت هرچه تمام از طریق سازمان ملل، سفارت سوئیس در تهران و کشورهایی چون عمان و قطر، این پیام را به آمریکایی ها داد که اگر کوچکترین خطایی درباره کشتی های ایران مرتکب شوند، با واکنش قاطع جمهوری اسلامی مواجه خواهند شد. هر پنج کشتی به سواحل ونزوئلا رسید و محموله سوختی اش را تخلیه نمود و آمریکایی ها هیچ کاری نتوانستند انجام دهند. چرا؟ به دلیل اعتبار تهدیدهای جمهوری اسلامی که مبتنی و متکی بر قدرت واقعی ملت ایران است. به طور قطع پشتوانه این اعتبار، غیر از اقتدار موشکی، سرنگون شدن پهپاد فوق پیشرفته گلوبال هاوک و موشک باران عین الأسد و همچنین توقیف نفتکش انگلیسی و… نبوده و نیست.
وقتی ایران اولین کشوری باشد که با سامانه دفاعی بومی، پهپاد متجاوز آمریکایی ها را ساقط می کند و برای اولین بار طی ۷۰ سال ابرقدرتی آمریکا، به صورت رسمی با موشک باران عین الأسد به آمریکا سیلی نظامی میزند و آمریکا قادر به واکنش نیست، این وضعیت معنایی جز افول قدرت آمریکا و ظهور جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت جهانی ندارد. اکنون تمام کارشناسان امور راهبردی بین المللی، از لنگر انداختن نفتکش های غول پیکر ایرانی در سواحل ونزوئلا، به عنوان تحولات بنیادین ژئوپلیتیکی یاد میکنند. براساس دکترین ۱۹۷ ساله موسوم به مونروئه، دریای کارائیب و اقیانوس اطلس، حیات خلوت آمریکا به حساب می آمد؛ اما رسیدن کشتی های ایرانی به رغم تهدیدات به سواحل ونزوئلا این دکترین را فرو ریخت. اکنون جمهوری اسلامی، رکورددار جهانی شکستن نمادهای اقتدار ایالات متحده آمریکا به حساب می آید به طور قطع کشوری میتواند این چنین در شکستن اقتدار آمریکا رکورد بزند که خود یک ابر قدرت باشد.
میزان کارآمدی ایران و غرب در بحران کرونا
ناکارآمد معرفی کردن نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، یکی از سیاست های ثابت نظام سلطه و جریان رسانه ای او و تمامی مخالفین و معاندین طی چهل سال گذشته بوده است. دشمنان به خوبی می دانند در صورتی که مردم ایران نظام دینی را کارآمد ارزیابی نمایند، همواره از آن پشتیبانی و حمایت خواهند کرد. بر همین اساس از طریق فشارها و تحریم ها، ایجاد اخلال ها و کار شکنی ها و جنگ نرم، تلاش کرده اند تا مردم چنین ارزیابی از نظام جمهوری اسلامی نداشته باشند. با توجه به پیشرفت ها، موفقیت ها و تلاش نظام اسلامی برای بهبود وضعیت کشور و مردم، دشمنان برای ایجاد نارضایتی عمومی در ایران، از طریق جنگ ادراکی، تصویر سازی غلط و منفی از وضعیت ایران را از یک سو، و تصویرسازی غلط و مثبت را از نظام های لیبرال دموکراسی غربی از دیگر سو، با جدیت دنبال کردهاند. هدف اصلی در این حرکت دشمن، ایجاد یأس و نا امیدی و بی اعتمادی مردم نسبت به جمهوری اسلامی است. اما با پدیدایی بحران جهانی ناشی از شیوع ویروس کرونا و ابتلا جوامع بشری به بیماری ها و مرگ و میر ها، پرده ها کنار رفت و تبلیغات رنگ باخت و واقعیات آن چنان که بود رخ نمود. در این صحنه واقعی، تصاویر واقعی برعکس به شرح زیر نمایان شد:
الف) کارآمدی و عملکرد مثبت جمهوری اسلامی در بحران کرونا
- شکل گیری مدیریت جهادی برای مقابله، درمان و پیشگیری
- ایجاد وحدت و همدلی مؤمنانه در میان آحاد جامعه
- تقویت روحیه ایثارگری و حماسه آفرینی در جامعه خصوصاً در نسل جوان
- آشکار شدن توانمندی های نظام سلامت کشور در خدمت رسانی
- خدمات رایگان به آحاد مبتلایان به بیماری
- تکریم همه بیماران با هر سن و جنس
- انطباق شعائر و آموزه های دینی با شرایط کرونایی در چهارچوب نظرات کارشناسی
- احترام به اموات کرونایی از حیث غسل و کفن و دفن
- آشکار شدن ظرفیت های کشور برای تولید تمامی نیازمندی های این عرصه اعم از لوازم پزشکی و مواد بهداشتی
- برجسته شدن نگاه های خیرخواهانه ایرانی ها و نظام اسلامی برای کمک به دیگر کشورها
ب) ناکارآمدی و عملکرد منفی دولت ها در کشورهای پیشرفته و مدعی غربی در بحران کرونا
- شکست های مدیریتی و ضعف و ناتوانی دولت ها در مدیریت بحران
- شکست های اخلاقی و درگیری ها و تنش ها در فروشگاه ها به خاطر کمبود کالاها
- آشکار شدن ناکارآمدی نظام بهداشت و سلامت کشورهای غربی برای مقابله با بحران
- سربرآوردن غرب وحشی با جلوه گر شدن رفتارهای غیر اخلاقی دولت ها در راه زنی ها و سرقت ها از قبیل سرقت ماسک، دستکش و… از یکدیگر
- بی اعتنایی به سالمندان و رها کردن آنان به دلیل کمبود امکانات از یک سو، و غیر مفید بودن آنان از حیث سود رسانی به نظام سرمایه داری
- آشکار شدن رفتارهای نژادپرستانه و تبعیض نژادی به گونه ای که بیشترین آمار مرگ و میرها نسبت به جمعیت در آمریکا، متعلق به سیاه پوستان است.
- بالا بودن هزینه های درمان در کشورهای غربی و بی تعهدی دولت ها نسبت به بیماران فقیر و کم درآمد.
- بی احترامی به مردگان کرونایی و دفن دسته جمعی در گورهای جمعی
در یک نگاه اجمالی و مقایسه آمار و ارقام مشخص میشود که نظام مردم سالاری دینی در ایران، از بحران کرونا با موفقیت در حال عبور است؛ اما بیشتر کشورهای غربی و از جمله آمریکا در این بحران ناکارآمدی را در پرونده خود ثبت کردند.
بازدیدها: 0