مهمترین چالش های اقتصادی کشور و راهکارهای برون رفت از آن
آخرين حربه دشمن در اين روزها را ميتوان جنگ هوشمندانه ترکیبی ناميد. جنگ هوشمندانه بر مبناي به کارگيري توامان ابزارهاي جنگ نرم و نيمهسخت طرحريزي ميشود و تلاش دارد با تنوع فشارها، مسئولان کشور را دچار اشتباه محاسباتي کرده و به انفعال، تغيير رفتار يا فروپاشي سوق دهد. در اين جنگ ابزار فشار اقتصادي، فشار رواني و فشار عملي و آشوبافکني، سه ضلع مثلثي است که به طور همزمان کليد خورده است که هر يک با اهداف مشخصي دنبال میشود.
هدف از فشار اقتصادي به ستوه آوردن ملت از طريق ابزارهاي اقتصادي است. اين بعد از جنگ که در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامي با عنوان «جنگ تمامعيار اقتصادي» ياد شده است، مدتهاست که کليد خورده و با ابزارهايي چون؛ تحريمهاي بيسابقه، جلوگيري از همکاري اقتصادي ديگر کشورها و شرکتهاي صنعتيـ تجاري، کاهش ارزش پول ملي و… دنبال ميشود.
اینک واقعیتهای تحمیل این جنگ بر ایران اسلامی آشکارشده و حتی خوشخیالترین افراد و سادهانگارانهترین نگاهها نیز این جنگ تمامعیار را حس میکنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم منازعه سلطه گران بینالمللی علیه ملت ایران وارد مرحله جدیدی شده و نمیتوان بدون درک اقتضائات این مرحله جدید به تصمیم و اقدام مناسب رسید.
از آنجا که هدف امریکا در تمامی دشمنیها از جمله تشدید فشارهای تحریمی پس از نقض برجام براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است و از جنگ نظامی با کشورمان مأیوس میباشد، بیتردید امریکا ایجاد بیثباتی و آشوب از راه جنگ اقتصادی را دنبال میکند و لذا رهبر حکیم انقلاب ضمن هوشیارباش به مسئولان به بیان راهکارهای عملیاتی نیز پرداخته و حل این مسئله را مستلزم پایبندی مسئولان به موارد ذیل میدانند:
1- باور به حل مشکلات اقتصادی با ظرفیتهای داخلی که ما را از معطلی مجدد برای گشایشهای نسیه و احتمالی ناشی از همکاری اروپاییها معاف و اراده استفاده از توان داخلی را در مسئولان رقم زند.
2- بیاعتمادی به نسخههای غربی برای حل مسائل اقتصادی که نهتنها با شرایط بومی کشور تناسب و انطباقی ندارد بلکه در بسیاری موارد، نوعی کلاهبرداری برای چپاول منابع و حفظ وابستگی در پوشش طرحهای کارشناسی به حساب آمده و محاسبات مسئولان را به ضرر منافع ملی و حل مشکلات بر هم میزند و موجب خسارتهای آشکار و پنهان میشود.
3-تنها در حد اضطرار امور اقتصادی و تولید به طرفهای خارجی سپرده شود که موجب سوءاستفاده و فرصتطلبی آنان برای حفظ انحصار نشده و در بزنگاههای تاریخی به نقض تعهد بدون پرداخت غرامت منجر نگردد. تجربه خروج شرکتهای بزرگ اروپایی از کشور به بهانه تحریمهای امریکایی، تجربه گرانسنگی در این زمینه به حساب میآید.
4- تشکیل ستاد مقابله با جنگ اقتصادی در دولت و همراهی وزارت خارجه با آن که در مقابل اقدام امریکا در استفاده از وزارت خزانهداری برای پیشبرد جنگ اقتصادی و تشدید تحریمها عمل کند و وزارت خارجه نیز فعال هم به طرح دعاوی حقوقی در محافل بینالمللی بپردازد و هم به حل گرههای احتمالی با استفاده از ظرفیت دیپلماتیک مشارکت داشته باشد.
به عبارتی اگر ظرفیتهایی که بر روی مذاکره و توافق سیاسی با طرفهای خارجی متمرکز شده به سمت استفاده از ظرفیتهای داخلی و بهرهگیری از منابع خارجی غیر از امریکا و اروپا هدایت شود امکان فرار از فشارهای تحریمی و بلکه شکست دشمن در این جنگ اقتصادی فراهم میشود.
در طول چهار دهه عمر انقلاب اسلامي، روزي نبوده که استکبار جهاني براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي و ناکام گذاشتن ملت ايران برنامهاي نداشته باشد. تحريک تجزيهطلبان، طرحريزي کودتا، تجهيز تروريستها، هدايت گروهکهاي برانداز، پشتيباني از گروههاي سياسي معاند، جاسوسي و نفوذ، بلواي منافقين، تجاوز مستقيم به خاک کشور و… از جمله اقداماتي است که همگي طی کمتر از دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي به طور همزمان اجرا شد، اما بينتيجه ماند و در نهايت حمله نظامي رژيم بعثي عراق در دستور کار استکبار قرار گرفت!
پس از پايان جنگ تحميلي نيز حربههاي مختلف جنگ نرم و نيمهسخت اعم از تهاجم فرهنگي، ناتوی فرهنگي، تحريم اقتصادي، تهديد نظامي، نفوذ و براندازي، کودتاي رنگي به کار گرفته شده، اما يکي پس از ديگري ناکام ماندهاند.
آخرين حربه دشمن در اين روزها را ميتوان جنگ هوشمندانه ترکیبی ناميد. جنگ هوشمندانه بر مبناي به کارگيري توامان ابزارهاي جنگ نرم و نيمهسخت طرحريزي ميشود و تلاش دارد با تنوع فشارها، مسئولان کشور را دچار اشتباه محاسباتي کرده و به انفعال، تغيير رفتار يا فروپاشي سوق دهد. در اين جنگ ابزار فشار اقتصادي، فشار رواني و فشار عملي و آشوبافکني، سه ضلع مثلثي است که به طور همزمان کليد خورده است که هر يک با اهداف مشخصي دنبال میشود.
هدف از فشار اقتصادي به ستوه آوردن ملت از طريق ابزارهاي اقتصادي است. اين بعد از جنگ که در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامي با عنوان «جنگ تمامعيار اقتصادي» ياد شده است، مدتهاست که کليد خورده و با ابزارهايي چون؛ تحريمهاي بيسابقه، جلوگيري از همکاري اقتصادي ديگر کشورها و شرکتهاي صنعتيـ تجاري، کاهش ارزش پول ملي و… دنبال ميشود.
در بعد دوم، یعنی فشار رواني، دلسرد کردن ملت هدفگذاري شده است. به واقع، با سناريوهاي رسانهاي و جنگ رواني تلاش دارند به نحوي القا کنند که دستاوردهاي جمهوري اسلامي نه تنها نقاط قوت نيستند؛ بلکه به عاملي براي چالش و ضربهپذيري کشور تبديل شدهاند که ضروري است مسئولان نظام براي حفظ حيات و امنيت کشور، از آن دست بکشند.
به واقع با فريب افکار عمومي ابزار قدرت کشور را به مثابه نقطه آسيب ما تصويرسازي میکنند. به همين دلیل است که مدتهاست تلاش ميشود دستيابي به فناوري هستهاي، توان موشکي، موفقيتهاي منطقهاي و نظایر آن که به عواملي مؤثر در پيشرفت و توانمندسازي کشور بدل شده را اقداماتي غیر مفيد و پردردسر معرفي کنند که آرامش و امنيت کشور در گرو دست کشيدن از آنها خواهد بود.
بعد سوم و تکميلکننده جورچین دشمن فشار عملي و ناامنسازي داخلي از طريق ايجاد آشوب و بلوا در کشور است که گام اول آن در ديماه سال گذشته برداشته شد. در اين مسير نقشه دشمن بهرهبرداري از مطالبات مردمي است که خود را در قالب اعتراضاتي نشان دهد. در چنين مواردي عوامل نفوذي وارد شده و اجتماعات آرام مردم را به حرکت ضدّ امنيتي و آشوبگرانه تبدیل ميکنند.
براي مواجهه با اين سناريوي چندجانبه دشمن بايد ضمن داشتن برخی ملاحظات به نکاتی توجه کرد که مهمترين آن حفظ وحدت ملي است. بیشک از جامعه منسجم و متحدی که در آن همه توان نيروي انساني به جاي آنکه صرف منازعات و درگيريهاي داخلي شود، صرف هوشمندي براي مقابله با تهاجم دشمن میشود، ميتوان انتظار داشت که بر مشکلات فائق آيد و ترفندهاي دشمن را ابتر بگذارد.
اين مهم در بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در خطبههاي نماز عيد فطر به همه اقشار جامعه چنین توصيه و تأکيد شده است: «يک مسئله مهمّ مسئله وحدتِ آحاد مردمـ وحدت ملّي و وحدت اجتماعي مردمـ است. متأسّفانه امروز در فضاي عمومي، در فضاهاي مجازي، توهين به يکديگر، اهانت به يکديگر، تهمت زدن به يکديگر از سوي جمعي رايج شده است؛ البتّه اين جمع، مسلّماً جمع زيادي نيستند، لکن کارشان به کشور و به فضاي عمومي کشور صدمه ميزند؛ بعضي از اينها گناه کبيره است. بايستي روح وحدت و روح اهتمام [باشد]؛ پرداختن به يکديگر را بگذارند براي يکوقت ديگر؛ امروز که دشمن در مقابل کشور ايستاده است، همه با هم دست به دست هم بدهند، متّحد باشند، در يک جهت کار کنند براي استقلال و عظمت کشور.»
ضرورت تشکیل اتاق فرماندهی برای اقتصاد کشور
رهبر انقلاب بارها مجموعه قوای سه گانه را به پیگیری حل مشکلات اقتصادی از طریق جلسات هماهنگی فراخواندند و توصیه کردند که کانونی که برای هماهنگی بین سه قوه با حضور روسا و برخی مسئولان قوا تشکیل شده است، درباره مسائل اقتصادی قاطعانه تصمیم بگیرد و اجرا کند.
اگر به معضلات اقتصادی کشور نگاهی بیندازیم، یکی از اصلی ترین مشکلات ضعف هماهنگی بین نهادهای مسئول است. این ضعف هماهنگی نه فقط بین سه قوه بلکه حتی درون خود هر یک از قوا نیز بعضا دیده شده و می شود. طی سال های مختلف موارد متعددی اختلاف بین نهادهای مسئول درباره مدیریت بازار ارز، نرخ سود بانکی، سیاست های تجاری و برخی موضوعات دیگر دیده شده است. در این میان توصیه رهبر انقلاب به مسئولان این بوده است که سازوکاری برای تصمیم گیری مشترک و اقدام هماهنگ تشکیل شود.
تشدید جنگ اقتصادی آمریکا با ایران
همانگونه که اشاره شد، اکنون در مرحله تشدید جنگ اقتصادی آمریکا با ایران هستیم، جنگی که با استفاده آمریکا از نقاط ضعف اقتصادی ایران صورت می گیرد. خاصیت جنگ تصمیمات سریع و اقدامات قاطع است. برای مواجهه با جنگ نیز باید سریع و قاطع تصمیم گرفت و اقدام کرد.
رهبر انقلاب در دیدار ماه رمضان با کارگزاران نظام با اشاره به جلسه ای که با حضور ایشان تشکیل شده بود، فرمودند: «ما این جا دو، سه هفته پیش جلسهای تشکیل دادیم درباره مسائل اقتصادی کشور؛ رؤسای محترم سه قوه حضور داشتند، مسئولان فعال اقتصادی در بخش های دولت و مجلس و قوه قضاییه حضور داشتند؛ بحث نسبتاً خوبی در آن جا شد، حرف هایی زده شد. البته بنده اقتصاددان نیستم؛ حرف ها متکی به حرف های کارشناسها بود؛ مطالبی را گفتیم، یک ترتیبات شکلی قرار شد که انجام بگیرد. دوستان همین ها را باید دنبال کنند؛ الان من توصیه می کنم -رؤسای سه قوه تشریف دارند، همان آقایانی که در آن جلسه حضور داشتند، الان همه این جا هستند- [اگر] همان چیزهایی را که آن شب صحبت و تصمیمگیری شد و تأکید شد، با جدیت دنبال کنید، قطعاً مسائل اقتصادی پیش خواهد رفت؛ ما تردید نداریم.» پس از آن برای پیگیری ترتیبات شکلی که رهبری فرموده بودند، در تاریخ شنبه ۵ خرداد نخستین جلسه «شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سهگانه» تشکیل شد.
سپس رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز عید فطر فرموده اند: «خوشبختانه یک کانون مرکزی برای رسیدگی به این امور با حضور روسای سه قوه و فعالانِ مسئولانِ قوای سهگانه تشکیل شده است که این مسئله -مسئله مهم اقتصاد- را قدمبهقدم دنبال کنند و تصمیمهای قاطع بگیرند و اجرا کنند؛ این کار باید انشاءا… با جدیت دنبال شود.»
در این میان مشاهده می کنیم که باز هم مطالبه رهبر انقلاب، «تصمیمات قاطع» و پیگیری برای «اجرایی شدن» آن هاست. بنابراین لازم است تصمیماتی که از سوی این شورا برای رفع مشکلات اقتصادی اتخاذ می شود، صریح و شفاف اعلام شود و نحوه پیگیری اجرای آن، وظایف هر یک از دستگاه ها، زمان بندی اجرای اقدامات و در نهایت گزارش پیشرفت کارها اعلام شود.
در حقیقت نظام تصمیم گیری اقتصادی کشور در ۳ قوه باید با استفاده از تجربه دفاع مقدس و اتاق فرماندهی مشترکی که همه هماهنگی ها، تصمیمات و اقدامات لازم برای عملیات نظامی را به سرعت و با قاطعیت انجام می داد، از مسیر بوروکراسی پیچیده و جلسات هماهنگی کم فایده و رسمی به ستادی سریع و چابک با رصد لحظه ای تهدیدها و چالش های اقتصادی و اتخاذ تصمیمات قاطع تبدیل شود.
سابقه جنگ مالی آمریکا با ایران
راهبرد کلان آمریکا افزایش فشارهای اقتصادی بر ایران و بازخورد گرفتن از فضای نارضایتی داخلی است که با ابزارهای متنوعی مانند تحریم، تهدید و تطمیع کشورهای طرف تجارت با ایران صورت می پذیرد. در سطح نخبگی نیزآمریکا حمایت های خاصی را از برخی صاحب نظران و اندیشکده هایی که رویکرد ضد ایرانی دارند در دستور کار قرار داده است. در همین راستا اندیشکده آمریکایی موسوم به بنیاد هریتج در واشنگتن به تازگی نشستی با عنوان «درسهای جنگ مالی آمریکا ضد ایران» برگزار کرد.
سخنران ویژه این نشست جی سولومون خبرنگار ارشد بین المللی نشریه وال استریت ژورنال بود که چندی پیش کتاب جدیدش را با عنوان «جنگ های ایران: بازیهای جاسوسی، نبردهای بانکی و قراردادهای محرمانه ای که شکل خاورمیانه را تغییر داد» به بازار عرضه کرده است. مقالات سولومون تاکنون سه مرتبه نامزد جایزه معروف پولیتزر در آمریکا شده که جایزه ای شناخته شده درحوزه روزنامه نگاری است.
در این نشست جی سولومون هم نکات مختلفی را از فرایند تغییرات در دو دهه گذشته مطرح کرد که به بخش مهم سخنان وی که در مورد جنگ مالی است اشاره می کنیم. او قصه جنگ مالی را اینگونه بیان می کند: «در پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش و آغاز دوران مسئولیت باراک اوباما، مطالب زیادی درباره جنگ سایبری نوشته شد که براساس آن گفته می شد تاسیسات هسته ای ایران هدف حملات سایبری قرار گرفته است.اما خود من به جنگ مالی بسیار علاقه مند بودم .شاید علت این علاقه آن بود که من خبرنگار وال استریت ژورنال بودم که اساسا نشریه ای اقتصادی است. شاید علت دیگر این علاقه آن بود که ابزارهای مورد استفاده برای هدف قراردادن اقتصاد ایران، می تواند درمقایسه با حملات سایبری محدود، ولی تاثیرات بسیار بزرگتری داشته باشد.حتی در اواخر دوران ریاست جمهوری جرج بوش شاهد آن بودیم که جنگ مالی علیه ایران در جریان بود که تا پیش از آن ، همانند آن را مشاهده نکرده بودیم.ما در طول تاریخ از ابزارهای قهری مالی استفاده کرده بودیم اما همانطورکه در کتابم نوشته ام، آشی که برای ایران در این زمینه پخته شد، بی سابقه بود.»
سولومون در ادامه سخنرانیش به رویکرد دو دولت گذشته آمریکا در باره جنگ اقتصادی که بر ضد ایران داشته اند اینگونه تحلیل می کند.« دولت جرج بوش و در ادامه آن، دولت باراک اوباما، توانستند یک رویکرد تنظیم شده زمانی را در فاصله سالهای 2006 تا 2012 دنبال کنند که ایران را عملا از بازار انرژی (نفت) جهانی خارج کنند.باتوجه به وابستگی آمریکا به منابع انرژی، این تحول بسیار مهم بود.این کارها با اقدام وزارت خزانه داری در سال 2006 شروع شد که بانکهای دولتی ایران را هدف قرار داد.این اقدام سبب ناخشنودی ایران شد اما ظاهرا نتیجه چندانی نداشت.مذاکراتی هم در جریان بود که راه به جایی نمی برد.از آن به بعد بود که ایالات متحده از بسیاری جهات، به نوعی کشورهای اروپایی و کشورهای دیگر را به گونه ای هدفمند تحت فشار قرار داد تا تقریبا با همه بخشهای اقتصاد ایران قطع ارتباط کنند بطوریکه شرکتهای کشتیرانی، شرکتهای هواپیمایی، شرکتهای بیمه ای، شرکتهای بیمه اتکایی و همه بانکهای ایران هدف قرارگرفتند.
در سال 2012 نیز دیدیم که گزینه هسته ای نیز در کنار رویکرد مالی مطرح شد به این معنا که ایالات متحده ابتدا بانک مرکزی ایران را تحریم کرد و سپس اتحادیه اروپا به این روند ملحق نمود و تحریم نفتی علیه ایران را اعمال کرد.این کار سبب شد بیش از نیمی از صادرات ایران در مدت حدود شش ماه کاهش یابد.بلافاصله پس از این امر بود که واحد پولی ایران به شدت سقوط کرد و این کاهش ارزش پول ایران حدود شصت درصد بود.درآمدهای دولتی ایران نیز حدود پنجاه درصد کاهش یافت.همه این اتفاقات درمدت تقریبا یک سال رخ داد.درست است که تحریمهای تشدیدشونده تاثیرگذار بود اما از اواسط سال 2012 بود که با قطع صادرات نفتی ایران و بیرون راندن ایران از شبکه بانکی بین المللی موسوم به سوئیفت ، ایران به شدت دچار مشکل شد.این اقدامات بخش مهمی از تشدید جنگ مالی با ایران بود.دولت اسرائیل و دولت عربستان سعودی و حتی وزارت خزانه داری آمریکا در ابتدای امر تصور نمی کردند که تحریمهای مالی می تواند تا آن اندازه به کشوری ضربه بزند که تامین کننده بزرگ انرژی بود.»
وی نتیجه ای که از بحث می گیرد را به این نحو تبیین می کند «ترکیب رویکرد دولت اوباما یعنی تمایل به مذاکرات از یک سو و اعمال فشارهای مالی علیه ایران از سوی دیگر، دولتهای کشورهای دیگر را اساسا وادار کرد تا با آمریکا همسو شوند و همین وضع ، ایران را مجبور کرد تا درنهایت، سر میز مذاکرات حاضر شود.ایالات متحده در این زمینه بسیار خوب عمل کرد.»
در کنار موارد مذکور در این برهه زمانی درباره چشم انداز رویکرد دولت ترامپ درباره ایران نیز باید گفت علاوه بر خروج ترامپ از برجام و مواضع ضد ایرانی ، انتصاب مقاماتی که در دولت ترامپ ما شاهد آن هستیم که تندروترین مقامات متصور برای دولت آمریکا درباره رویکرد واشنگتن درخصوص تهران هستند.وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی و شماری از مقامات دارای رتبه های پایین تر در حوزه امنیت ملی آمریکا که تقریبا همه آنها از نظامیان هستند و همچنین مایک پومپئو رئیس جدید سازمان سیا ، همگی چنین نگرشی درباره ایران دارند.این افراد به دنبال آن بوده اند که ایران به شدت مهار شود و با این وضعیت جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران وارد فاز جدیدی خواهد شد.
با توجه به سرمایه گذاری دولت جدید آمریکا درباره تشدید تحریم های اقتصادی و اعمال فشار بر ایران، به نظر می رسد باید برنامه ریزی وزارت خزانه داری آمریکا که فرماندهی پیشبرد جنگ اقتصادی علیه ایران را دستور کار قرار داده است، جدی گرفت.در آمریکا وزارت خزانهداری مسئول اعمال تحریمها علیه اهداف سیاست خارجی آمریکا است که ایران هم یکی از این اهداف است. با توجه به خروج آمریکا از برجام به نظر می رسد، ماموریت های جدید ضدایرانی از سوی وزارت خزانه داری آمریکا که در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف، به عنوان نهاد مامور در پیشبرد جنگ اقتصادی علیه ایران اشاره شده است، دنبال خواهد شد. شاهد این ادعا می تواند، توجه به این نکته باشد که بخشی از بودجه وزارت خزانه داری آمریکا برای سال آینده میلادی نیز به افزایش فشار تحریم ها علیه ایران از طریق اجرای قانون «مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم ها» تخصیص یافته است.
اتاق جنگ اقتصادی آمریکا محصول دولت ترامپ یا اوباما
برای درک درست از رویکرد ضدایرانی وزارت خزانه داری آمریکا یا همان اتاق جنگ اقتصادی علیه ایران توجه به نکات ذیل که نشان دهنده یک برنامه ریزی دقیق از سوی دشمن با هدف استحاله نظام ایران است، ضروری به نظر می رسد:
1-جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران با نقش آفرینی وزارت خزانه داری این کشور سابقه حداقل 15 ساله دارد. درواقع بیش از 15 سال است که آمریکا طراحیهای زیادی برای از پای درآوردن اقتصاد ایران انجام داده است و در این مسیر، گامبهگام طراحیهای خود را اجرا میکند که اوج این جنگ اقتصادی، تحریمهای سالهای پایانی دولت دهم (1389 به بعد) بود. یکی از مصادیق این جنگ تمامعیار اقتصادی، در سال 1391 اتفاق افتاد که براساس آن آمریکا بانک مرکزی و نفت ایران را تحریم کرد. علاوهبر این، سایر طراحیها نیز در همین راستا برای از کار انداختن سیستم مالی کشور در دهههای اخیر انجام شده است.
2- ایجاد «معاونت اطلاعات مالی و تروریسم» پس از یازده سپتامبر، برای تحریم افراد و نهادهای ایرانی در قالب «لیست تحریمی آمریکا» یا (SDN)و تحریم بیش از 230 شخصیت حقوقی و حقیقی ایران از جمله اقدامات ضدایرانی این اتاق جنگ اقتصادی در 15 سال گذشته بوده است.
3- «مرکز هدفگیری تامین مالی تروریسم» در عربستان که همزمان با سفر سال گذشته ترامپ به این کشور تاسیس شد، همانند پایگاههای نظامی آمریکا، با همکاری بخش اقتصادی عربستان وظیفه از کار انداختن زیرساختهای اقتصادی کشور و محدود کردن روابط مالی ایران در حوزه خلیجفارس را دارد که ازجمله اقدامات این مرکز هم میتوان به ایجاد اختلال در بازار ارز کشور در ماه های اخیر اشاره کرد.
4- در حوزه رایزنیهای دیپلماسی به استناد گزارش کنکره آمریکا (سال 2013)، وزارت خزانهداری این کشور برای اعمال تحریمها علیه ایران، طی دو سال با 165 بانک در سراسر جهان مذاکره کرده است. در همین راستا، می توان به رایزنیهای بسیار فعالانه این نهاد با بخشهای اقتصادی کشورهای دیگر اشاره کرد که هدفش همراه کردن بخشهای اقتصادی کشورهای مختلف جهان برای کاهش مبادلات تجاری و تحریم اقتصاد ایران است. این تعاملات که با عنوان دیپلماسی مالی در روابط بینالملل شناخته میشود، از سوی وزارت خزانهداری بهصورت فعالانه انجام میگیرد.
5- ایجاد تسلط بر جریانات مالی و رهگیری آنها یکی دیگر از اقدامات اتاق جنگ اقتصادی علیه ایران است. وزارت خزانهداری رهگیری جریانات مالی را با رصد جریان مالی دلار به عنوان ارز جهان و همچنین با استفاده از سازمان های بینالمللی در این زمینه مانند FATF نیز انجام می دهد.
با توجه به سرمایه گذاری دولت جدید آمریکا درباره تشدید تحریم های اقتصادی و اعمال فشار بر ایران، به نظر می رسد باید برنامه ریزی وزارت خزانه داری آمریکا که فرماندهی پیشبرد جنگ اقتصادی علیه ایران را دستور کار جدی قرار دارد، تدوین طرحی برای مقابله با اقدامات احتمالی این نهاد، از سوی مسئولین امر، نکته ای است که باید به طور جدی به آن توجه و اقدام کرد.از سوی دیگر مسئولین کشور علی الخصوص در امر اجرایی باید به این نکته واقف باشند که نمی توان به آمریکا و امثال او اطمینان کرد بهترین روش در این شرایط خاص تکیه بر ظرفیت های داخلی و ساخت درونی قدرت با نگاه به عملیاتی سازی اقتصاد مقاومتی است .
مزیت های ایران در جنگ اقتصادی
مزیتهای جغرافیایی ومنابع طبیعی ارزشمند از جمله وسعت سرزمینی، همجواری آبهای آزاد، همسایگی با ۱۵ کشور و قرار داشتن در نقطه اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب در کنار بسیاری از ظرفیت های دیگر از جمله معادن زیر زمینی قابل توجه، داشتن اقلیم چهار فصل ، جمعیت جوان و فعال نیروی کار، نیروی تحصیلکرده، بسترهای کشاورزی، ترانزیت کالا ، نفت و گاز فراوان و ….از نقاط قوت کشورایران است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تاکید داشته اند.رهبر انقلاب در یک جمعبندی از امکانات و ظرفیتهای کشور، تأکید کردند:« اگر این ظرفیتهای فراوان با ابتکار و حضور جوانان و مدیران فعال و کوشا در عرصه همراه شود، اقتصاد ایران جزء ۱۲ اقتصاد اول پیشرفته دنیا خواهد شد.»
سپس معظم له مانع عمده استفاده نشدن کامل از ظرفیتها را «باور نداشتن یا اهمیت ندادن برخی مسئولان در دولتهای مختلف به ظرفیتهای کشور» عنوان کردند.
رهبر معظم انقلاب مهمترین چالش کشور را چالش ذهنی و ناآگاهی افکار عمومی و برخی مسئولان از ثروت انسانی و طبیعی ایران دانستند و گفتند: دشمن از همین بیاطلاعی استفاده و اینگونه القا میکند که ایرانی «نمیتواند» و ایران، منابع کافی در اختیار ندارد ولی من در مقابل، اصرار دارم که «ما میتوانیم» و ایران از امکانات فراوانی برخوردار است.در این مقاله تلاش داریم بخشی از ظرفیت های نظام را بر شماریم تا بدانیم در کجا قرار داریم تا به تناسب این داشته ها، مبلغین در مقابل القائات دشمن، امیدواری را به جامعه تزریق کرده و دشمن را از برنامه های طراحی نموده خود پشیمان کنند.
راه حل های بی اثر ماندن تحریم ها
اولین گام در جهت حل مشکلات اقتصادی و عدم تاثیر فضای بین المللی بر روی فضای اقتصادی داخلی، این است که باور و ذهنیت عمومی در خصوص توانمندی های ملی تبدیل به مسئله ای بنیادین و غیرقابل مناقشه شود.
یکی از مسائلی که کشور را به خود مشغول کرده است این است که چگونه می توان مانع از تاثیر گذاری تحریم ها بر اقتصاد ایران شد. چگونه می توان شرایط جامعه را به جایگاهی رساند که هر روز متاثر از اخبار خروج شرکت های بین المللی از اقتصاد ایران نشود؟ چگونه می توان خروج شرکت هایی چون توتال، پژو و ایرباس از اقتصاد و فضای داخلی ایران را تا حدی بی تاثیر کرد که آن ها نسبت به خروج از اقتصاد ایران با هم مسابقه نگذارند.
وابستگی به شبکه اقتصادی جهانی اگرچه می تواند منجر به تاثیرات کوتاه مدت برای اقتصاد کشورهای در حال توسعه باشد، اما در شرایطی که برخی از کشورها دارای منازعات ایدئولوژیک و استراتژیک هستند، این وابستگی همچون سمی برای اقتصاد ملی آن ها محسوب می شود. تلاش آمریکایی ها برای از بین بردن انسجام اقتصاد ملی ایران در دو دهه گذشته یکی از نمونه هایی است که پیش روی بسیاری از کارشناسان و محققان اقتصادی برای سنجش موفقیت وابستگی به شبکه اقتصادی بین المللی است.
اقتصاد ایران در سال های گذشته بیشترین آسیب را از خروج شرکت های بین المللی از پهنه سرزمینی ایران دیده است. اما چگونه می توان این آسیب را به کمترین میزان ممکن رساند، چگونه می توان شرایط اقتصاد کشور را طوری پیش برد که ضمن داشتن ارتباط گسترده با دنیا، متاثر از تصمیمات سیاسی برخی از کشورهای غربی از جمله آمریکایی ها نشود. راه حل اقتصاد کشور چیست؟
1- از بین بردن باور عمومی بر سر این موضوع که «راه حل مشکلات اقتصادی در وابستگی است».تئوری های وابستگی اقتصادی که در دهه های 1970 و 1980 میلادی بسیار پررنگ بود و طرفداران بسیاری در حوزه اقتصادی و سیاسی داشت، موید آسیب پذیری و حساسیت کشور ها نسبت به مسائل اقتصادی سایر کشورها می شد. طبق تئوری های وابستگی، اقتصاد کشورهای مختلف به صورت متقابل به یکدیگر وابسته بود و این موضوع سبب پیشرفت اقتصادی کشورها محسوب می شد.
برآیند تئوری های وابستگی فلج شدن اقتصاد بسیاری از کشورها از جمله کشورهای امریکای لاتین بود. کشورهای آمریکای لاتین که مشهور به آزمایشگاه توسعه یافتگی بودند، مهد منازعات تئوریک کشورهای غربی برای آزمون تئوری های توسعه یافتگی بودند و آخرین تئوری هایی که اندیشمندان غربی همچون کینز و فریدمن در حوزه اقتصاد مطرح می کردند در این کشورها آزمون می شد. نتیجه این شد که کشورهای آمریکای لاتین تبدیل به اردوگاهی از کشورهایی شدند که ورشکستگی از سر و پای آن ها می بارید و آن ها با حجم فراوانی از بدهی، وارد شرایط بحرانی فقر و بیکاری در دهه 1990 میلادی شدند.
بنابراین آزمون تئوری های وابستگی در این کشورها این نتیجه را در پی داشت که کشورها در صورتی که بخواهند بدون پشتوانه ملی و توان اقتصادی داخلی به دنبال آزمون تئوری های غربی باشند، به نتیجه موفقیت آمیزی نخواهند رسید و این موضوع جز بحران های اقتصادی چیزی برای آن ها به ارمغان نخواهد آورد.
در سوی دیگر ماجرا دو کشور ژاپن و آلمان مشاهده می شود. ژاپن و آلمان دو کشوری هستند که بعد از جنگ جهانی دوم برای توسعه اقتصاد های خود، متوسل به توانایی ها داخلی و نگاه حمایت گرایانه نسبت به کالاهای داخلی خود شدند. تئوری های نهادگرایی که بعد از جنگ دوم جهانی در آلمان به وجود آمد، سبب شد تا آلمانی ها برای رسیدن به توسعه اقتصادی به دنبال آزمون مسائلی باشند که در حد و توان آن ها بوده است. این موضوع در مورد ژاپنی ها نیز به همین منوال بوده است و ژاپنی ها نیز به دنبال تکیه بر توانمندی های ملی برای پاسخ به نیازهای اقتصادی خود رفته و سطح اقتصاد ملی خود را تا جایی پیش بردند که سبب شد اقتصاد ملی ژاپن در حوزه 5 قدرت اول دنیا قرار گیرد. موضوعی که منجر به احساس تهدید کشورهای غربی و سپس تلاش برای مهار اقتصادی ژاپن در دهه های 1980 و 1990 میلادی شد.
در خصوص ایران نیز راه حل اول از بین بردن مسئله ناتوانی و تاثیر شرکت های بین المللی و کشورهای معاند بر روی القتصاد ایران و بهره برداری سیاسی از مسئله اقتصاد و شروع جنگ اقتصادی و کنترل این جنگ، این است که باور عمومی در خصوص «ظرفیت و توانمندی ملی ایرانیان در خصوص مسئله اقتصاد داخلی» شکل گیرد و این مسئله نیز به وجود نمی آید مگر اینکه در نخبگان اجرایی و فکری کشور تغییر نگرشی در خصوص مسئله اقتصاد و لزوم حل مشکلات داخلی با ظرفیت های داخلی به وجود آید. تا زمانی که نخبگان داخلی در ایران راه حل مشکلات کشور را در تئوری های غربی، توانمندی های غربی و … بدانند، این تغییر نگرش در مردم نیز به وجود نمی آید. تا زمانی که نخبگان اجرایی تصور کنند که بایستی «مدیر نیز از خارج از کشور وارد شود« این باور عمومی در مردم نیز شکل نمی گیرد که «می توانند شرایط داخلی را متاثر از توانمندی ها ملی کنند.»
اولین گام در جهت حل مشکلات اقتصادی و عدم تاثیر فضای بین المللی بر روی فضای اقتصادی داخلی، این است که باور و ذهنیت عمومی در خصوص توانمندی های ملی تبدیل به مسئله ای بنیادین و غیرقابل مناقشه شود. تاریخ 50 ساله ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم نمودی از چنین ظرفیت و اعتماد به نفس ملی برای رسیدن به توسعه یافتگی بدون توجه و توکل به ساختارهای اقتصادی بین المللی و با نگاه حمایت گرایانه نسبت به ظرفیت های ملی در حوزه اقتصادی است.
2-دوری از خام فروشی؛ اقتصاد ایران تا حدود بسیاری وابسته به نفت است. همین موضوع سبب می شود تا کشورهای غربی در اولین گام برای تنبیه فضای سیاسی ایران به سراغ از بین بردن توانمندی ایران در حوزه نفت بروند. این موضوع نیز با تحریم خرید و فروش نفت ایران همراه است.
بعد از سال 2012 بود که آمریکایی ها تمرکز خود را بر روی مسئله نفت ایران قرار دادند و به تعبیر خود تحریم هایی را در این زمینه وضع کردند که اقتصاد ایران را فلج کند. ایران در حوزه اقتصادی تبدیل به کشوری شده است که با نفت معرفی می شود. کشورهای بسیاری هستند که نفت کالای نخست آن ها محسوب می شود. نروژ از جمله کشورهایی است که با نفت به دنیا معرفی می شود. اما مدیریت نروژ در استفاده فن آورانه از نفت سبب شده است تا این کشور از خام فروشی نفت فاصله گرفته و وارد محیط اقتصادی در خصوص این کالای استراتژیک شود.
ایران با خام فروشی نفت، به طور خود خواسته سیستم مشروعیت فشارها و تهدیدات بین المللی علیه این کالای استراتژیک را به رسمیت شناخته است. با دوری از خام فروشی نفت، به راحتی می توان مانع از سیاست های تنبیهی و تحریمی کشورهای دیگر در خصوص این کالای مهم شد.
3-اقتصاد مقاومتی؛ سیاست های اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان، توجه به تکنولوژی های نوین، انرژی هسته ای، برق هسته ای، پیشرفت داخلی با حوزه نانو، سلول های بنیادین، هوا و فضا و … همه مسائلی هستند که برای پیشر فت یک کشور و دوری از فضای تحریمی کافی هستند.
اقتصاد مقاومتی نه اقتصاد ریاضتی و نه اقتصاد جدا شده از نظام و شبکه اقتصادی بین المللی است. اقتصاد مقاومتی نسخه ای بومی متناسب با ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی ایران برای برون رفت از مشکلات اقتصادی است که در دوره تحریم و بعد از آن برای اقتصاد ایران مورد نیاز است.
عملیاتی سازی اقتصاد مقاومتی؛ مقام معظم رهبری همزمان با تشدید تحریم ها در طی دیداری که در شهریورماه سال ۱۳۸۹ با جمعی از کارآفرینان داشتند، برای اولین بار کلیدواژه اقتصاد مقاومتی را مطرح نمودند.
معظم له در این دیدار فرمودند:« از نظر نظام سلطه، گناه بزرگ ملت ایران این است که خودش را از زیر بار سلطه آزاد کرده؛ میخواهند مجازات کنند به خاطر این گناه، که چرا خودت را از زیر بار سلطه، اى ملت! آزاد کردهاى. این ملت راه را پیدا کرده. اصلاً محاسباتشان اشتباه است؛ نمیفهمند چه کار باید بکنند و چه کار دارند میکنند. خب، اما فشار مىآورند؛ فشار اقتصادى از راه تحریمها. ما باید یک اقتصاد مقاومتىِ واقعى در کشور به وجود بیاوریم.»
پس از آن بود که واژه ی جدید «اقتصاد مقاومتی» به ادبیات اقتصادی کشور اضافه و به فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است.برای مفهوم اقتصاد مقاومتی در همین مدت تعاریف متفاوتی ارائه شده که هر کدام از جنبه ای به این موضوع نگاه کرده اند. در این میان، تعریف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتی را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه داده اند. ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودند:«اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد.»[ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان، 16 / 5 / 91]
اهدافی که از اقتصاد مقاومتی باید به دست آید دارای ویژگی ها و شاخصه هایی است که به صورت فهرست وار به آنها اشاره می شود:
-مقاوم بودن در برابر بحرانها ، تکانه ها و تحریمهای اقتصادی بینالمللی
– تکریم و تقویت فرهنگ کار همراه با توسعه کار شایسته و کارآفرینی
– ارتقاء قابلیتهای رقابتی محصولات و خدمات
– ارتقاء شاخصهای سهولت کسب و کار و کارآفرینی
– جهتگیری اقتصاد مبتنی بر منابع به اقتصاد متکی به نوآوری
– بازنگری مقررات و رویههای مرتبط با فعالیتها با رویکرد شفافسازی
– فعال سازی بخش خصوصی به عنوان موتور و محرک اصلی رشد اقتصادی و صنعتی کشور
– حمایت ازتولید ملی،کار و سرمایه ایرانی
– محدود سازی اقتصاد دولتی و آزاد سازی اقتصاد
– مردمی کردن اقتصاد از طریق میدان دادن به فعالان بخش خصوصی و رفع موانع و مشکلات
– توجه به نخبگان واستفاده ازفناوری نوین با میدان دادن به نخبگان در عرصه صنعت، تجارت و کشاورزی،
– خلاصی از وابستگی به درآمد نفت، مصداق خود اتکایی
– فرهنگ سازی اولویت تولید بر واردات و خرید کالای داخلی
– ایجاد فضای رقابتی دربخش تولید و توزیع در برخی از گروه کالایی
– کاهش سطح بیکاری و ایجاد اشتغال پایدار
– کاهش وابستگی شدید بودجه سالانه کشور به درآمدهای حاصل از فروش نفت خام
فرصت های تحریم؛ و ظرفیت های نظام برای عبور از آن
با توجه به تجربه 40 ساله کشور، می توان وجود تحریم ها را از 4 منظر به عنوان فرصتهایی بی نظیر برای کشور تلقی نمود که در صورت عدم استفاده و انفعال از سوی مردم و مسولین، فرصت ها به تهدیدهای بزرگ مبدل خواهند شد:
الف-شناسایی نقاط آسیب پذیر کشور
اظهارات ریچارد نفیو، معمار تحریم های ایران در دولت اوباما که به تازگی در قالب یک کتاب تحت عنوان «هنر تحریم» منتشر شده است ، نشان می دهد که سازو کار تحریم تا چه میزان در آمریکا، رشد یافته و به صورت فعال عمل میکند. این سازو کار دقیقاً به مثابه یک اتاق فرماندهی و اتاق جنگ، نه در وزارت دفاع، بلکه در دل مجموعه تصمیم گیری اقتصادی آمریکا قرار گرفته است. کار اصلی این اتاق استفاده از سازوکارهای اقتصادی و کاملاً نرم، برای اثرگذاری بر نقاط ضعف اقتصادی کشورهای مخالف است تا با این کشورها نه از طریق سخت و مستقیم بلکه به طور غیر مستقیم و از درون، مقابله کند و رفتار آن ها را به زعم خود تغییر دهد.
این یک واقعیت است که دشمن بر خلاف ما به طور شبانه روزی در حال عرق ریختن و تلاش کردن برای کشف و استخراج نقاط ضعف ماست. عقل اینگونه حکم می کند تا ما نیز از نتایج تلاش دشمن استفاده کرده و نقاط مورد هدف آنها را رصد کنیم. این فرآیند منجر به شناسایی نقاط ضعف کشور می شود و راهنمای خوبی برای اولویت گذاری اصلاح امور در داخل کشور است.
ب-تقویت مساله محوری و سوق دادن مراکز علمی به نافعیت اجتماعی
در نگاه اسلامی، علمی که نفع ندارد، مطلوب نیست؛ حتی بزرگان معصوم علیهم السلام از این علم به خدای سبحان پناه برده اند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت است که فرمود: اللهم اعوذبک من علم لاینفع. و از علی علیه السلام روایت است که فرمود: «خیری نیست در دانشی که سود ندارد. امام کاظم علیه السلام ماجرایی را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است که بسیار شایان توجه و قابل تامل است. امام علیه السلام می فرماید:روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مسجد آمد. گروهی را دید که پیرامون مردی گرد آمده اند.
پرسید: این کیست؟
گفتند: علامه است.
فرمود: در چه چیز علامه است؟
گفتند: داناترین مردم به انساب و وقایع عرب است و بیشتر از همه به روزهای مهم جاهلیت و اشعار عربی آگاه است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: این را اگر کسی نداند، زیان نمی کند و کسی که می داند، نفعی نمی برد.
علم انساب برای نظام جاهلی عرب که بر مدار روابط خویشی و عشیره ای سازمان می یافت، نفعی عظیم داشت و آن نظام بدون این علم استمرار نمی یافت؛ ولی اسلام نظام اجتماعی نوینی را بنیاد نهاد که بر اساس تبارنامه آسمانی و الهی انسان شکل می گرفت. اسلام همچنان که با نظام جاهلی عرب به ستیز پرداخت، با دانش ها و فنون و ابزارهایی نیز که به آن نظام خدمت می کرد، به مبارزه پرداخت. به همین دلیل، از علم الانساب، که بنیان های فرهنگی و نظام جاهلی را حفظ می کرد و به دیگران انتقال می داد، استقبال نکرد و آن را دانشی مفید ندانست.
حجم بالای فارغ التحصیلان دانشگاهی و حوزوی کشور، به هیچ عنوان با حل مسایل و معضلات کشور نمی خواند. این موضوع نشان می دهد، یا علوم آموخته شده از نافعیت لازم برخوردار نیستند یا اساسا این تعداد دانشجو و طلبه چیزی فرا نگرفته اند. مهم ترین راهکار پیش رو لزوم مساله محوری و یادگیری، حول مساله است. حال مساله به فراخور موضوعش، می تواند کاربردی یا بنیادین باشد. وجود تحریم ها ضرورت جلوگیری از فرصت سوزی در حوزه علمی و پژوهشی کشور را ایجاب می کند و نظام تصمیم گیری کشور را به سمت ارجاع مسایل مبتلابه، به مراکز پژوهشی، دانشگاهها و حوزه ها سوق می دهد. این امر باعث تقویت علم نافع در کشور شده و بالتبع با حل معضلات، سبب رضایت مردم می شود.
ج-سرعت بخشی به روند تصمیم گیری در کشور
واقعیت آن است که نظام تصمیم گیری و مجریان کشور تا زمانیکه عدم تصمیم گیری، هزینه ای را برای آنها نداشته باشد، اقدام درخوری برای حل ریشه ای مسائل صورت نمی دهند. تحریم ها باعث می شود، ناکارآمدی و تعلل مسولین بیش از گذشته به چشم آمده و عملکرد آنها مستمرا، زیر ذره بین مردم قرار گیرد. این موضوع باعث تحرک بیشتر و تسریع در حل و فصل مشکلات مردم شده و باعث کوتاه شدن و حذف زواید، در فرآیند تصمیم گیری خواهد شد.
د- داشتن جسارت لازم برای انجام تحولات اساسی
فشار مردم از یک سو باعث رضایت دادن به انجام جراحی های اقتصادی ای می شود که در شرایط عادی ممکن است با عدم همراهی مردم مواجه شود و از سوی دیگر انگیزه و جسارت لازم برای اتخاذ تصمیمات بزرگ را به مسولین میدهد. تدابیر زیادی در طول حاکمیت جمهوری اسلامی در شرایط سخت، با همراهی مردم اتخاذ گردیده که نشان می دهد، پتانسیل لازم برای عبور از چنین گردنه های صعب العبوری در کشور وجود دارد. تحریم ها در فراهم کردن چنین شرایطی نقش ویژه ای ایفا می کنند.
تحریم بنزین و تدبیر ایران
در حالیکه روند تقاضای بنزین در کشور روندی صعودی به خود گرفته بود و تقاضای بنزین از حدود ۳۳ میلیون لیتر در سال ۱۳۷۵ به ۶/۷۳ میلیون لیتر در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته بود،کشور نیازمند واردات حجم بالایی از واردات بنزین بود. این تقاضا دستاویزی برای امریکا شد تا طرحی را برای تحریم واردات بنزین و ضربه به ایران طراحی کند اما ایران با شناخت از این تصمیم امریکا طرحی را پیادهسازی کرد که این توطئه امریکا را نیز خنثی کرد. ایران در زمان کوتاهی توانست با استفاده از سهمیهبندی بنزین تقاضای این ماده استراتژیک را مدیریت کند.
اجرای این طرح تاثیر چشمگیری بر روی میزان مصرف و واردات بنزین در نیمه دوم دهه 80 و نیمه اول دهه 90 داشت و نقشی کلیدی در اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها، توسعه صنعت CNG و ناکامی برنامه غرب برای تحریم صادرات بنزین به ایران داشت. با اجرای این طرح، رشد 10.1 درصدی مصرف بنزین در نیمه اول دهه 80 متوقف شد و میزان مصرف بنزین در محدود 60 تا 70 میلیون لیتر در روز در هشت سال اخیر کنترل شد.
مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی با عنوان «درباره گام سوم هدفمند کردن یارانهها: دلایل اجرا و کسری احتمالی منابع»، می نویسد: ارائه سوخت با کارتهای سوخت که از سال 1386 آغاز گردیده است، دستاوردهایی برای کشور به ارمغان آورده که از آن جمله می توان به مواردی همچون شفافیت نظام توزیع سوخت، کاهش واردات و قاچاق سوخت به خارج از کشور و نیز مدیریت بر مصرف سوخت اشاره کرد. به علاوه، کارت های سوخت بستر و ابزار مناسبی برای اعمال سیاست های انرژی و جمع آوری اطلاعات با ارزش از میزان سوخت مصرفی در کشور می باشد.
هدفمندی یارانه ها، جراحی اقتصادی در برابر تحریم ها
در سال 89، درحالیکه فشارهای بین المللی هر روز بیشتر از روز گذشته در حال تشدید بود و از طرفی کشور طعم بحران سال 88 را چشیده بود، اجرای طرح هدفمندی یارانه ها کلید خورد. این درحالی بود که علی رغم مخالفت های داخلی و هجمه های سنگین علیه این طرح، حتی دشمنان خارجی نیز نتوانستند واقعیت اجرای این طرح را کتمان کنند.
وال استريت ژورنال با اشاره به تاثير هدفمندي يارانه در افزايش قدرت مقابله ايران در برابر تحريمها نوشت: دشمن شماره يک آمريکا، از نظر صندوق بينالمللي پول يک اصلاحگر اقتصادي است. اين روزنامه در ادامه نوشت: در حالي که فشار ها و تحريمها عليه ايران رو به افزايش است دولت ايران طي هفت ماه گذشته اصلاحات اقتصادي زيادي را به مرحله اجرا گذاشته است که صندوق بين المللي پول اهميت اجراي اين اصلاحات را در گزارشهاي خود عنوان کرده است . ايران با کاهش يارانه پرداختي به انرژي و مواد غذايي از دسامبر گذشته قيمت اين کالاها را افزايش داده تا 60 ميليارد دلار از هزينه هاي تحميلي بر بودجه را کاهش دهد . اين مساله موجب کاهش چشمگير مصرف نفت و گاز در داخل ايران شده است و موجب شده تا ظرفيت صادرات انرژي ايران طي سالهاي آينده افزايش يابد.
در حالي که اکثر کارشناسان ايراني و کارشناسان صندوق بينالمللي پول بر اين باورند اقشار ثروتمند و مرفه جامعه بيشترين بهره را از يارانه ها مي برند اجراي اصلاحات اقتصادي از سوي دولت احمدي نژاد موجب توزيع مجدد سرمايه و ثروت در ايران خواهد شد. دولت ايران هر ماه مبلغی به هر فرد ايراني پرداخت مي کند تا فشارهاي تورمي ناشي از افزايش قيمت کالاها را جبران کند .
دومينيک گوييلام کارشناس ارشد صندوق بين المللي پول در اين باره تاکيد کرد اين اصلاحات اقتصادي در مرحله و گام نخست براي مقابله با اتلاف منابع است . اين اصلاحات موجب خواهد شد تا سهم مردم از درآمدها و ثروت نفتي افزايش يابد . طي سال هاي اخير بانک جهاني و صندوق بين المللي پول فشار زيادي را به کشورهاي نفت خيز خاور ميانه وارد کرده اند تا در پرداخت يارانه ها و سيستم پرداخت يارانه اصلاحات ساختاري ايجاد کنند ولي تا کنون غير از ايران هيچ کشوري اين اقدامات را آغاز نکرده است.
در واقع با اعمال فشارهاي مالي و اقتصادي غرب بر ضد ايران، لاجرم، استراتژي تجاري ايران تغییر کرد. در این راستا ميزان مبادلات تجاري خود با غرب را کاهش داده و در عوض مبادلات تجاري خود را با کشورهاي همسايه مثل ترکيه، عراق و چين گسترش داد . همچنين با تشکيل اتحاد در بين اعضاي اوپک مانع از افزايش توليد اوپک به منظور کاهش قيمت نفت شدیم.
به اعتقاد کارشناسان اقتصادي اجراي اصلاحات اقتصادي با هدف افزايش قيمت کالاهاي اساسي، قدرت ايران در برابر فشارهاي ناشي از اعمال تحريم ها افزايش داد. به طور مثال، ايران پيش از اين مجبور بود 40 درصد بنزين مورد نياز خود را از طريق واردات تامين کند اما با اجرای چنین طرحی علاوه بر تامين نياز داخلي بنزين توانست ميليونها دلار بنزين به کشورهاي همسايه صادر کند.
کاهش اتکا به درآمدهای نفتی، ماحصل تحریم نفتی
یکی از دستاوردهای مهم تحریم ها، کاهش سهم نفت در بودجه سالانه بود که باعث شد در سالهای 94 و 95 برای اولین بار در تاریخ کشور به 25 درصد برسد. تحمیل تحریمهای بین المللی بر اقتصاد کشورمان باعث شد بازار نفت ایران به صورت جدی مورد تهدید قرار بگیرد. از طرفی طبیعی است که وقتی بودجه کشور عمدتاً به نفت وابسته باشد، همواره نگران نوسانات قیمت یا تحریمهای جدید مبنی بر نخریدن نفت از سوی دیگر کشورها یا کارشکنی در بازگشت پول فروش نفت باشیم.
کارشکنیهای دشمنان ما و در صدر آنها آمریکا و سعودیها و جنگ نفتی که با روشهای گوناگون مانند افزایش تولید نفت شل و یا افزایش بیسابقه تولید نفت عربستان به بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز انجام شد هم نشانههای دیگری از متزلزل بودن تکیه بر فروش نفت است. تجربه سلاهای اخیر و کاهش قیمت جهانی نفت تا کانال ۳۰ دلار نشان داده که نمیتوان به هیچ عنوان چشم امیدی به دلارهای نفتی داشت. این موضوع زمانی مهمتر جلوه میکند که بدانیم، بسیاری از کشورها با فشار مستقیم یا توطئه غیرمستقیم این کشور، خرید نفت از کشورمان را تحریم میکنند و از سوی دیگر مسدود کردن چرخه دلار- به عنوان ارز جهانروای مبادلات نفتی- کاملا تحت اشراف آمریکاییهاست. دقیقا همین موضوع هم باعث شده توافقنامه هستهای موسوم به برجام، که با عمل ایران به همه تعهداتش رسمیت یافت، با این قبیل کارشکنیهای آمریکا به یک توافقنامه بیفایده برای ما بدل بشود. حال چه آمریکا در آن باشد چه نباشد. دلایل فوق ضرورت کاهش سهم نفت در بودجه و جایگزین نمودن درآمدهای پایدار نظیر مالیات را برای کشور ایجاب می کند. در این راستا هرچند با شدت گرفتن تحریم ها درصد اتکای بودجه به نفت در عوض افزایش دراآمدهای مالیاتی کاهش مناسبی داشت اما روند صعودی آن مانع از تداوم چنین پیشرفتی شده است.
الزامات مردم و مسئولان برای خنثی سازی توطئه های دشمن
مقام معظم رهبری اگرچه در گذشته به مناسبتهای مختلف ،در زمینه خنثی سازی تحریم های اقتصادی و مقابله با آن سیاستهای متعددی را ابلاغ و راهکارهای متعددی را نیز برای اجرا به مسئولان پیشنهاد داده بودند ،اما در مراسم دانشگاه امام حسین علیه السلام الزامات مردم ومسئولان برای خنثی سازی توطئه های دشمن را به شرح زیر مورد تأکید قرار دادند:
1–صبر وتقوا: رهبر انقلاب در گام اول لازمه بیاثر شدن توطئههای دشمنان را صبر و تقوا برشمردند و یاد آور شدند: انقلاب اسلامی، ریشهدار و آیندهدار است و دستیابی به آرمانهای بلند آن، به صبر و استقامت نیاز دارد.ایشان همچنین گفتند: تقوا به معنای مراقبت از خود در مقابل دشمن است و لازمه این مراقبت، هوشیاری در برابر حیلههای دشمن و اعتمادنکردن به او، تدبیر و عقلانیت و پرهیز از سهلانگاری و سستی است.
2–تقویت مؤلفههای قدرت نظام اسلامی؛استقلال، ایمان ،اعتماد به نفس ملی،جرأت اقدام و…:رهبرمعظم انقلاب اسلامی استقلال را یکی از مؤلفههای قدرت نظام اسلامی دانسته و با یادآوری سلطه انگلیس و آمریکا بر ایران در طول 57 سال حکومت پهلوی، گفتند: با پیروزی انقلاب اسلامی، غل و زنجیر از دست و پای مردم باز و طعم واقعی استقلال و آزادی چشیده شد.ایشان یکی دیگر از عناصر قدرت نظام جمهوری اسلامی را «اعتماد به نفس ملی» و «تأثیرگذاری مردم در همه امور کشور» دانستند و افزودند: این اعتماد به نفس ملی همراه با ایمان بود، ایمانی که همچون روحی در کالبد حرکت عمومی کشور زمینهساز زنده شدن، امید و ایثار و فداکاری در جامعه شد که نمونههای فراوانی از آن را در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم.
3–استفاده به هنگام از مؤلفههای قدرت ملی:فرمانده معظم کل قوا با تأکید بر اینکه ملت ایران باید ضمن حفظ و تقویت عناصر قدرت خود از آنها استفاده بهنگام کند، خاطرنشان کردند: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از مؤلفههای قدرت است که باید از نظر کیفی، روزبروز اعتلاء یابد و از ظرفیت های فراوان آن استفاده شود.ایشان در همین زمینه افزودند : برخی می گویند چرا در توصیف قدرت ملت ایران مبالغه می کنید، در پاسخ باید گفت، این، مبالغه نیست بلکه عینِ واقعیت است.رهبر انقلاب یادآور شدند : بزرگترین دلیل برای اقتدار ملت ایران، این است که یکی از سفاّکترین و بیرحمترین قدرتهای دنیا یعنی آمریکا، در چهل سال گذشته از هیچ تلاش و شرارتی برای مقابله با ملت ایران فروگذاری نکرده اما نتوانسته غلطی بکند و در مقابل، ملت ایران پیشرفتهتر شده است.
4– توجه به تحرکات وتوطئه های دشمنان داخلی:رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه علاوه بر دشمن خارجی، دشمنان داخلی هم در طول این سالها مشغول تحرک و توطئه بودند، ضمن تبیین تحرکات سه جریان معارض در داخل کشور در سالهای اولیه انقلاب؛ «جریان به اصطلاح لیبرال که دلبسته آمریکا و غرب بود»، «کمونیست های اسلحه بهدستی که از هیچ اقدامی اِبا نداشتند» و «منافقین، با ظاهر اسلامی و با باطنی خبیث و کفرآمیز و بی هویت» و با تأکید بر اینکه هر سه جریان، مغلوب و منکوب انقلاب اسلامی شدند،برهوشیاری نسبت به تحرکات جریان های مخالف داخلی برای بستر سازی چالشهای درونی تأکید ورزیدند.
5– توجه به تحرکات دشمن بیرونی؛ دشمن تا آنجایی که بتواند به موذیگریهای خود ادامه خواهد داد.ایشان با اشاره به تلاش دشمن برای تشکیل ائتلافهای منطقهای برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی یادآور شدند: اگر آمریکا میتوانست به تنهایی به اهداف خود برسد، نیازی به تشکیل ائتلاف با کشورهای روسیاه و مرتجع منطقه نداشت.ایشان خاطرنشان کردند: به دلیل قدرت و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی، دشمنی امریکا بیشتر شده است و البته نفرت ملت ایران هم از آمریکا، روزبروز بیشتر شده است.
6- ایستادگی و عدم تسلیم:فرمانده معظم کل قوا با اشاره به تجویز برخیها برای تسلیم شدن مقابل دشمن، افزودند: هزینه تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت و ایستادگی است و فایده و دستاوردهای ایستادگی صدها برابر بیشتر از هزینههای تسلیم شدن است.ایشان تأکید کردند: تسلیم شدن در برابر دشمن عنود و لجوج نتیجهای جز لگدمال و بیهویت شدن نخواهد داشت.ایشان به یک قانون تخلفناپذیر الهی اشاره کردند و گفتند: اگر سست نشوید و با دشمن سازش نکنید، خداوند متعال در مقابل این صبر و مجاهدت، کم نخواهد گذاشت و پاداش آن را بهطور کامل خواهد داد.
7–پرهیز از سهلانگاری، تنبلی، اشرافیگری وتکبر نسبت به مردم :مقام معظم رهبری همه آحاد ملت ایران و مسئولان را به هوشیاری و مراقبت از کار خود دعوت و خاطرنشان کردند: مسئولان مراقب باشند از سهلانگاری، تنبلی، اشرافیگری، تکبر نسبت به مردم و تکیه به جایگاه چند روزه ریاستی اجتناب کنند.
نوید پیروزی وامید به آینده مهمترین شاخصه بیانات رهبری در شرایطی است که دشمنان همه تلاش خود را برای چالش سازی داخل بکار گرفته اند .ایشان تأکید کردند: آن روزی که ملت ایران در جایگاهی قرار گیرد که دشمنان جرأت تهاجم نظامی، اقتصادی و امنیتی و سیاسی را نداشته باشند، دیر نخواهد بود و جوانان آن روز را خواهند دید.
اعتماد به جوانان ؛ کلید حل مشکلات کشور
رهبر معظم انقلاب اسلامي در طول سالهاي اخير همواره توجه و عنايت ويژه اي به جوانان و نيروي جواني داشتهاند. معظم له از يکسو با شناخت ويژگيهاي جواني و از ديگر سو با اعتماد به آن تلاش نمودند تا زمام امور کشور را به جوانان مومن و انقلابي بسپارد تا هم اقدامات با پويايي و شادابي و سرعت و کيفيت بالاتري انجام گيرد و هم آينده کشور با تربيت نيروهاي توانمند تضمين گردد.
دلبستگي معظم له به جوانان را ميتوان در بيانات ایشان در مراسم دانش آموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين علیه السلام مشاهده نمود که در تعابيري چنين ميفرمايند: «اين نسل، اين مجموعهي جوان، يکي از جلوههاي بالندگي و حيات کشور عزيز ما است. اساساً حيات يک ملّت و بالندگي يک ملّت، وابسته به اين است که مؤلّفههاي قدرت و عناصر قدرت را در خود تقويت کند و آنها را در جاي لازم و بهنگام، مورد بهرهبرداري و استفاده قرار بدهد.»
در اين راستا، رهنمودهاي معظم له معطوف به حل امروز مشکلات کشور را ميتوان در بندهاي زير خلاصه نمود:
1-جوانان؛ موتور محرک جامعه
2-جوانان؛ پيشرانهاي انقلاب
3- دستيابي به آرمانها با نيروي جواني
4-حل مشکلات کشور به دست جوانان
5- موفقيت جوانان در عرصههاي مختلف
6- نقش جوانان در مقابله با نقشههاي دشمنان
7- ضرورت سپردن اداره امور کشور به جوانان
جوانان؛ موتور محرک جامعه
اراده آدمي مهمترين منشاء تحول در جهان هستي است. اين اراده اگر معطوف به اهداف متعالي قرار گيرد ، ميتواند طرحي نو در اندازد و جامعه بشري را يک گام به کمال و سعادت و آرامش و امنيت و عدالت نزديک کند، و اگر در حصار تنگ اهداف حيواني نفس آدمي به اسارت درآمده باشد ميتواند به عاملي براي گسترش ظلم و نابرابري و جنگ و خونريزي بدل گردد. تاريخ بشريت داستان همين فراز و فرود اراده هاي آدمي است!
دوران جواني را ميتوان نقطه اوج تجلي اراده سالاري دانست. نيروي جواني برآمده از سه مولفه انرژي، اميد و ابتكار است که ميتواند آن را مبدل به موتور محرک جامعه نمايد. به فرموده رهبري: «جوان، سرشار از اميد و نشاط است و مايل است كاري به او محوّل كنند و آن را با شجاعت و خطرپذيري انجام دهد.» (81/8/13) و همين ويژگي است که موجب پيشگامي جوانان در تحولات مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و … خواهد شد.
جوانان؛ پيشرانهاي انقلاب
جوانان همانطور که در خيزش اسلامي ملت ايران و تداوم استقرار جمهوري اسلامي نقش آفرين بودند، امروز نيز پيشگام و پيشران حرکت انقلاب به سمت اهداف و آرمانها به حساب ميآيند. از نگاه رهبري مجموع آحاد ملّت و کشور مأموريت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ اين وظيفهي همهي ما است؛ امّا جوان پيشران است، موتور حرکت است. (95/9/3) در نگاه ايشان حتي انديشهي پيران و فکر و تجربهي آنها آنوقتي به کار ميآيد که حرکت جوانانهي جوانان وجود داشته باشد؛ پيشران حرکت انقلاب، جوانها هستند.
دستيابي به آرمانها با نيروي جواني
انقلاب اسلامي فرآيندي پنج مرحلهاي است که براي رسيدن به آرمانهاي خود همينک در مرحله سوم تحقق دولت اسلامي قرار دارد. به واقع از دو مرحله پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام اسلامي گذشته و دو مرحله تشکيل جامعه اسلامي و تشکيل تمدن اسلامي(حکومت جهاني اسلام) را نيز پس از عبور از مرحله سوم پيش روي خود دارد.
طي اين مسير بدون محوريت جوانان ممکن نخواهد بود. لذا رهبري تاکيد دارند : «از اينجايي كه انقلاب شروع كرد، تا آنجايي كه بايد ملت ايران برسد، راهِ طولاني است. اين راه طولاني پر از چالشهاي گوناگون است؛ همت ميخواهد، نيرو ميخواهد، نشاط ميخواهد، ابتكار ميخواهد، تراكم عظيم نيروها را ميطلبد. اينها بايد به وسيلهي جوانها، روحيهي جوان، نشاط جواني تأمين شود.» (86/2/19)
رهبر انقلاب در اين راستا ميفرمايند: «عقيده من اين است كه اگر چنانچه نيروي جواني، يعني قدرت فكري و بدني، و اگر نشاط و روحيه و حالت تحرك و همچنين جسارت، يعني خط شكنيها كه در جوانها به عنوان خصيصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پيدا نخواهيم كرد. لذا جوانها در زمينه دسترسي به آرمانها و تحقق آرمانهاي انقلاب و آرمانهاي اسلامي، داراي مسئوليتهاي بزرگي هستند و كارآمدي بسيار بالائي هم دارند. هر كسي كه در پي تحقق آرمانها است، بايد نقش جوانها را جدي بگيرد؛ و بدانيد بنده نقش جوانها را جدي ميگيرم. آنچه كه من در مورد جوانها، چه جوان دانشجو – البته بخصوص جوان دانشجو – و چه غير دانشجويان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زباني نيست؛ اعتقادم اين است و معتقدم كه جوانها ميتوانند گرهگشائي كنند.» (92/5/6)
حل مشکلات کشور به دست جوانان
براي حل مشکلات و معضلات کشور راههاي مختلف ارائه گرديده و نسخههاي متنوعي پيچيده شده است. از يک منظر نظريات مطرح در اين باب را ميتوان به دو دسته تقسيم نمود. دسته اول ديدگاهي است که وابستگي به بيگانه و بهره برداري از توان قدرتهاي بزرگ را راهکاري براي حل مشکلات کشور ميدانند و اعتماد به الگوي توسعه غربي را پيشنهاد ميدهند. ديدگاهي ديگر بر اتکا به خود و توان و استعدادهاي داخلي تکيه دارد و با محور قرار دادن دکترين “ما ميتوانيم” نسخه هاي بومي را براي درمان دردها چاره ساز ميبيند. دال مرکزي چنين نگاهي، اعتماد به جوانان کشور و اميد به نيروي جواني است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در بررسي اين دو ايده چنين ميگويند: «سازش با آمريکا مشکلات کشور را حل نميکند، بلکه افزايش خواهد داد؛ مشکلات سياسياي اگر داشته باشيم، مشکل اقتصادي اگر داشته باشيم؛ مشکلات ما را خودمان بايد حل کنيم؛ مشکلات ما را شما جوانها بايد حل کنيد.» (95/8/12)
اين نگاه به جوانان که برآمده از اعتماد کامل ايشان به توانايي آنان است، امروز بايد به گفتمان فراگيري نزد مسئولين کشور نيز بدل گردد و آثار خود را در دستگاههاي مختلف نشان دهد، که يکي از نشانههاي جوانگرايي در نيروي انساني و سپردن مسئوليتهاي بيشتري به جوانان است. نسلي که با خلاقيت و پويايي و ابتکار و پشتکار ميتواند بخش عمدهاي از گرههاي ايجاد شده در بوروکراسي تنبل سازمانهاي مختلف را حل نمايد.
موفقيت جوانان در عرصه هاي مختلف
جوانان با حضور در عرصههاي مختلف، توانايي و کارآمدي خود را به اثبات رسانده و کارنامه درخشاني براي خود رقم زدهاند. از نگاه رهبري هر چه زمان به پيش ميرود، اميد ملت ايران به نسل جوانِ درس خوانده و بالندهاش بيشتر ميشود. جوانان اين ملت در همهي ميدانها توانستهاند برتريها و درخشندگيهاي خود را به اثبات برسانند. (87/11/27)
معظمله يادآوري ميفرمايند: «اگر صحبتِ كارهاي فناوري پيچيده است، همين جوانها هستند؛ انرژي هستهاي را هم جوانهاي ما دارند سر پا ميكنند؛ در سلولهاي بنيادي هم جوانهاي ما دارند فعاليت ميكنند؛ و در فناوري زيستي، فناوري نانو، و انواع و اقسام فناوريها، هر جا ميرويم جوانهايند؛ جوانهائي كه نه دوران جنگ را ديدند، نه امام را ملاقات كردند، نه از اول انقلاب خاطرهاي دارند. پس اين حركت، حركت پوينده و بالنده است. به ميدان عمل و خدمت و تلاش كه ميرسيم، همين حركت عظيم بسيج سازندگي را ميبينيم؛ به ميدان سياست و اعلام حضور كه ميرسيم، حركت 9 دي را ميبينيم، حركت 22ي بهمن را ميبينيم، حضور عظيم در انتخابات را ميبينيم؛ اينها معناش چيست؟ معناش اين است كه امروز جوانان ما – كه اكثريت قاطع ملت ما هستند – و عموم ملت ما در همان جهت حركت انقلاب اسلامي و با همان ضرب دست انقلاب، رو به فزايندگي هستند، دارند پيش ميروند. بيانات در ديدار جهادگران بسيج سازندگي (89/6/31)
رهبري معظم انقلاب تلاش دارند تا نمونههاي فراواني از کارهاي بزرگي که توسط جوانان انجام شده را به مسئولين کشور گوشزد کنند و حاصل فرآيند اعتماد به جوانان را براي ملت نيز رونمايي نمايند. لذا در کلام ايشان مثالهاي متعددي از اين موفقيت ها بارها آورده شده است. نمونه بارز اين موفقيت ميدان توليد علم و فناوري است که معظمله تاکيد دارند: «هر جا که ما بر ابتکار و استعداد جوانان با انگيزه، مومن و مخلص تکيه کرديم و آنها را ارج نهاديم، چشمههاي جوشان پيشرفت پديدار شد که پيشرفتهاي هستهاي، دارويي، سلولهاي بنيادي، نانوتکنولوژي و برنامههاي صنعتي دفاعي نمونههاي عيني اين واقعيت هستند» (93/2/23)
نقش جوانان در مقابله با نقشههاي دشمنان
تقابل امروز جمهوري اسلامي با دشمن به روزهاي سخت و حساسي رسيده است و استکبار جهاني با همه توان براي ضربه زدن به نظام اسلامي و ملت ايران به ميدان آمده است. مواجهه همهجانبهاي که با محوريت جنگ اقتصادي دشمن اين روزها شاهد آن هستيم، سناريوي چند لايهاي است که راه مقابله با آن نيز هوشمندي و تدبير مسئولين و ملت را ميطلبد. يکي از ملاحظات مهم در مقابله با اين جنگ اقتصادي بهره گيري از نبوغ و توانمندي جوانان است. جوانان کشور امروز نيز در صف اول مدافعان اين سرزمين قرار دارند. به تعبير رهبري: «امروز نيز جوانان ما با روحيه و حماسهاي شورانگيز مهياي دفاع، از دستاوردهاي انقلاب اسلامياند. امروز نيز ملت ما و جوانان ما در همهي ميدانها آمادهاند تا از افتخارات خود دفاع كنند.» (81/11/17)
لذا بايد به جوانان اعتماد نمود و فرصت بيشتري براي نقشآفريني ايشان در عرصه اقتصادي به آنها داد، بالاخص آنکه مهمترين راهبرد مقابله با جنگ اقتصادي دشمن، توجه به ساخت دروني و روي آوردن به نسخههاي اقتصاد مقاومتي است که اساس و بنيان نيروي انساني آن را جوانان مومن و متخصص تشکيل ميدهند.
ضرورت سپردن اداره امور کشور به جوانان
حاصل اين مباحث، ضرورت جوانگرايي و گردش نسلها در حوزه مديريتي کشور و سپردن تدريجي امور به جوانان است. تا انرژي، پشتکار، خلاقيت و ابتکار جواني در خدمت تحول مديريتي در کشور قرار گيرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي از سالياني دور تاکيد دارند: «تجربهي من اين است كه اگر ما به جوان اعتماد كنيم – آن جواني كه شايسته دانستيم به او مسؤوليت بدهيم و صلاحيتش را داشت؛ نه هر جواني و هر مسؤوليتي – از غير جوان، هم بهتر و مسؤولانهتر كار را انجام ميدهد؛ هم سريعتر پيش ميبرد، هم كار را تازهتر و همراه با ابتكار بيشتري به ما تحويل خواهد داد؛ يعني روند پيشرفت در كار حفظ ميشود. برخلاف غير جوان كه ممكن است كار را بالفعل خوب انجام دهد، اما روند پيشرفت در آن متوقّف خواهد شد. غالباً اينگونه است.»
معظم له يادآوري ميفرمايند : آن زمان كه ما در شوراي انقلاب بوديم، نسبت به همين موضوع، به ما و دوستان ديگري كه در آن شورا بوديم، اعتراض ميشد. افراد مسنّي – عمدتاً شصت ساله، هفتاد ساله، هفتادوپنج ساله – هم در آن شورا بودند، كه خيلي عقيده به جوانان نداشتند و ميگفتند چرا شما به جوانان رو ميدهيد و اينها را بيخود وارد كارهاي عمده ميكنيد؟! اينها دوست نميداشتند كه به جوانان خيلي ميدان داده شود. البته دوست ميداشتند كه جوانان از آنها اطاعت كنند و دنبالشان راه بروند! ميگفتند آنها جوانند، ما پيريم؛ بايد دنبال ما بيايند. خيلي حاضر نبودند به جوانان اعتماد كنند؛ ولي ما اعتماد ميكرديم و جواب آنها را هم در واقع با تجربهي عملياي كه ميديدند خوب كار انجام ميگيرد و پيشرفت ميكند، ميداديم و داده ميشد.(77/2/7)
رهبري سيره حضرت امام(ره) را گوشزد ميکنند و ميفرمايند: «امام به جوانان اعتماد و اعتقاد داشتند. لذا مثلاً فرماندهان اوّليه سپاه پاسداران – که هسته اوّليه سپاه را اينها گذاشتند – اين مجموعه عظيم را تشکيل دادند و سپاه در جنگ آن همه نقش آفريد. وقتي اينها به امام معرفي شدند و امام اينها را شناختند، به هيچ وجه نگفتند که شما جوانيد، چطور ميخواهيد اين کار را بکنيد؛ نخير، بلکه استقبال هم کردند. يا مثلاً در کابينه شهيد رجايي، يک عدّه جوانان خيلي خوب بودند. اوّلين کابينهاي که جوانان را به معناي واقعي کلمه وارد مسؤوليت کرد، کابينه شهيد رجايي بود.» (13/11/77)
امروز که سخن از تغييرات در کابينه دولت با هدف چابکسازي و کارآمدسازي متناسب با شرايط حساس کشور و بالاخص قرار گرفتن در جنگ اقتصادي مطرح است، بنظر ميرسد رويکرد جوانگرايي و توجه به سيره حضرت امام(ره) و رهنمودهاي رهبري ميتواند راهکاري عملي براي دولتمردان در جهت حل مشکلات باشد.
جنگ احزاب امروز و ضرورت مقاومت مؤمنانه
تردیدی نیست که نظام مقدس جمهوری اسلامی یکی از سختترین گردنههای تاریخی خود را میگذراند و در یک جنگ همه جانبه (نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) در مقابل دنیای کفر و استکبار ایستادگی کرده است. انقلاب اسلامی به عنوان تنها پایگاه حاکمیّت الله در دنیای امروز در شرایطی مورد هجوم قرار گرفته است که تجربهی چهل سال دشمنی، حکومت و ملّت را بیش از پیش قدرتمند و مقاوم ساخته است. در این بین برای تبیین و تشریح شرایط امروز نظام اسلامی میتوان آن را با شرایط حکومت اسلامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ احزاب مقایسه کرد.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبههی امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابهسازی بکنیم، میشود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده میکنید دیگر؛ همهی دنیاپرستان و قدرتطلبان و جنایتکاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در ردههای مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیدهاند و حمله هم کردهاند و دارند از همهی جوانب حمله هم میکنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد…»
آغاز نبرد احزاب
جنگ احزاب یا غزوهی خندق در سال پنجم هجری به طراحی یهودیان و همکاری کفّار برای هدم ریشهی نظام اسلامی اتّفاق افتاد. در واقع ریشههای جنگ به اخراج یهودیان (بنی نضیر) از مدینه به دلیل نقض عهد و خیانت علیه نظام اسلامی بازمی گردد. پس از آن، همهی یهودیان با هم متحد شده و به همراهی راهبردی مشرکین و کفّار قریش و تأمین مالی یهودیان برای جنگ با نظام نوپای اسلامی عازم مدینه شدند.
اغلب منابع عدد مشرکین را 10 هزار نفر میدانند و این تعداد برای سپاه اسلام در منابع تاریخی در حدود سه هزار نفر و در منابع شیعی چون کتاب کافی 900 نفر ذکر شده است. از حیث تجهیزات نیز به هیچ روی دو سپاه با هم توازن نداشتند. از این رو ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فرمانی به همهی قبائل دستور دادند تا با مشارکت در حفر خندق و پاسداری از آن مشارکت نمایند. در همین میان برخی منافقین و افراد سست عنصر در درون نظام اسلامی با وجود تلاش مجاهدانه ی برخی مؤمنان از خود سستی و رخوت نشان داده و بدون اجازهی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست از کار میکشیدند.
سختیهای نبرد احزاب
خیانت قبیلهی دیگری از یهودیان ساکن در مدینه (بنی قریظه) به سپاه اسلام و نگرانی بابت حملات تروریستی آنها در شب، طولانی شدن جنگ، سرما و گرسنگی ناشی از قحطی و حملات ایذایی کفّار ادامهی نبرد برای یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار سخت شد.شرایط زندگی برای مسلمانان آنقدر سخت شد که تعابیر قران کریم دربارهی آن ماجرا بی سابقه است:
«إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَاهُنالِکَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیداً وَ إِذْ یقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً »
«آن گاه که از طرف بالا و پایین (شهر) تان به شما روی آوردند ، و آن گاه که چشمها (از غایت ترس مانند چشم غش زدگان) کج شد و دلها به حنجرهها رسید و به خداوند گمانهای ناروا میبردید. در آن هنگام مؤمنان آزمایش شدند و سخت متزلزل و مضطرب گشتند. و (به یاد آر) زمانی که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری ( ضعف ایمان ) است میگفتند: خدا و رسولش به ما جز وعدهای فریبنده ندادهاند.»
نقش جریان نفاق و یأس در نبرد احزاب
فارغ از آنچه از جانب یهودیان و کفار بر سپاه اسلام میگذرد، جریان نفاق و شایعه پراکنان در درون شهر و نظام اسلامی هستند که مدام در راستای عملیّات روانی دشمن سعی بر اثر گذاری بر افکار عمومی و منصرف کردن ایشان از ادامهی مقاومت دارند. آنچنان که در آیهی 12 سورهی احزاب ذکر شد اساساً منافقین با هجمهی تبلیغاتی علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وعدههای نصرت و پیروزی ایشان به مردم را یک فریب و دروغ (معاذ الله) معرفی مینمایند.
همین جریان در کنار طیفهای دیگری همچنان در نقش پیاده نظام دشمن سعی در القای یأس و ترس در درون جامعهی اسلامی دارند. در آیهی 60 و 61 سورهی احزاب خداوند متعال با اشاره به چنین رسانههایی از خشم و غضب خود نسبت به ایشان خبر میدهد:«لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً مَلْعُونینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً »
« البته اگر منافقان و کسانی که در دلهایشان مرض ( ضعف ایمان یا حب گناه ) است و شایعه پراکنان در شهر که در مردم ایجاد اضطراب میکنند، (از افسادشان) دست بر ندارند حتماً تو را بر ضدّ آنها برمی انگیزیم ( تا دستور تبعید آنها را صادر نمایی ) آن گاه در این شهر جز اندک مدتی مجاور تو نخواهند بود. در حالی که ملعون (از جانب خدا و مطرود از سوی مردم) بوده، هر کجا یافته شوند باید دستگیر شده و به طرزی بد و دسته جمعی کشته شوند.»
خطای راهبردی این جریان در تئوریزه کردن خط سازش و ترس در برابر دشمن بود. قران کریم این گروه را منافق و ترسوهایی خطاب میکند که حتّی در مقابل دشمن به سادگی از دینشان خارج شده و مرتد میشوند:«وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِی یقُولُونَ إِنَّ بُیوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِی بِعَوْرَةٍ إِنْ یریدُونَ إِلاَّ فِراراً وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَیهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ یسیراً »
«و (یاد کن) آن هنگام که گروهی از آنها گفتند: ای اهل مدینه (این میدان) عرصه مقاومت شما نیست (و گرنه همه کشته میشوید) پس بازگردید و گروهی هم از پیامبر اجازه بازگشت میخواستند ، میگفتند: خانههای ما بی حفاظ است ، در حالی که بی حفاظ نبود ، آنها جز فرار (از جهاد) چیزی نمیخواستند. و اگر احزاب از اطراف مدینه در خانههای آنها بر آنها وارد میشدند سپس از آنها خواسته میشد که دست از دینشان بردارند حتماً آن را میپذیرفتند و جز اندک زمانی در پذیرش درنگ نمیکردند. »
پیروزی در سایهی مقاومت
با وجود همهی خباثتها و دشمنیها، محاصرهی مدینه بیش از بیست روز طول نکشید و در این مدت جریان معاند داخلی تمام تلاش خود را در راستای تضعیف روحیهی مسلمانان انجام دادند. «در جنگ احزاب عدهای منافق و سست ایمان، مومنان را مورد عتاب و خطاب قرار میدادند که چرا کوتاه نمیآیید و سیاست خود را عوض نمیکنید اما یاران واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به آنها میگفتند: ما از این فشارها تعجب نمیکنیم و نمیهراسیم و به راه خود ادامه خواهیم داد.» قرآن کریم از این لحظات مجاهدانه چنین یاد میکند:«وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیماً .مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً »
« و چون مؤمنان، احزاب (و سپاهیان دشمن) را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند و (دیدن آنها) جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. از مؤمنان مردانیاند که آنچه را با خدا بر سر آن پیمان بستند (که در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخی از آنها به نذر خویش وفا کردند (شهید شدند) و برخی از آنان انتظار میکشند، و هیچ تغییری (در پیمان خود) ندادند. »
در نهایت با مجاهدتهای امیرالمؤمنین در صحنههای نبرد و پاسداری شبانه روزی از مدینه و سپاه اسلام امداد الهی پس از دعای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد. طوفانی به وجود آمد و بساط سپاه کفر را ریشه کن نمود. آنچنان که خیمههای کفّار کنده میشد و لوازمشان واژگون میشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آن شب تا یک سوم از شب گذشته، نماز خواندند.
خداوند متعال به پاس ایستادگی و مقاومت جامعهی اسلامی به رهبری پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم با امداد غیبی خود مشرکان را مضمحل نمود و نصرت را نصیب سپاه اسلام کرد:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ جاءَتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً»
« ای کسانی که ایمان آوردهاید ، به یاد آرید نعمت خدا را بر خود آن گاه که ( در جنگ احزاب ) لشکریانی ( انبوه از قبایل متعدد عرب ) به شما روی آوردند ، پس بر آنها بادی ( سرد و تند ) و سپاهیانی ( از فرشتگان) که شما آنها را ندیدید فرستادیم ، و همیشه خداوند به آنچه عمل میکنید بیناست.»
در اولیّن روزهای زعامت، رهبر معظم انقلاب اسلامی در تطبیق شرایط انقلاب اسلامی با جامعهی اسلامی عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:«روزی که ما پشت سر امام عزیز و علمدار اسلام ناب، شعارهای اسلام واقعی را مطرح میکردیم، میدانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرایی میکنند. در صدر اسلام هم همینگونه بود. آن روزی که یهودیها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینهی پیامبر را محاصره کردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعی گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ این، چیز تازهیی نیست. خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد. بنابراین، آنها چون صدق وعدهی الهی را دیدند، ایمانشان قویتر شد. هرجا که اسلام واقعی آشکار شد، اگرچه قدرتهای خبیث و پلید در مقابل آن صفآرایی کردند، اما انسانهای پاک و دلهای مطهر و روحهای صاف و فطرتهای پاک و ناآلوده، با همهی توان و وجود از آن حمایت کردند…»
امروز با توجه به هجمه تمام عیار دشمن در همه حوزه ها و تنگ کردن محاصره اقتصادی با هدف تسلیم و به زانو در آوردن جمهوری اسلامی، دیگر بر کسی پوشیده نیست که در شرایط جنگ احزاب قرار گرفته ایم و تنها نسخه نجات بخش کشور ، اتکا به ظرفیت های موجود در کشور و پیاده سازی اقتصاد مقاومتی و بهره گیری از جوانان مومن و انقلابی برای عبور از این گردنه نفس گیر است که می تواند پرچم اسلام و انقلاب اسلامی را همواره افراشته نگه دارد و این میسور نگردد مگر همچون جنگ احزاب که مومنین به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای عبور از آن شرایط ، اعتماد به حضرتش کردند ، امروز هم مردم باید با اعتماد به رهبر انقلاب ، در برابر دشمنان بایستند و لحظه ای تردید به خود راه ندهند که همانند جنگ احزاب، پیروزی از آن جبهه انقلاب اسلامی است.
رضا داوری
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 2513