چرا باید در کرانه باختری با صهیونیست‌ها جنگید؟

خانه / گوناگون / چرا باید در کرانه باختری با صهیونیست‌ها جنگید؟

حملات متناوب ارتش صهیونیستی در سال‌های ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ به نوار غزه نه ناشی از اتفاقات برنامه‌ریزی نشده بلکه برآمده از راهبردی است که تل‌آویو برای سرکوب متناوب تهدیدات مقاومت به‌کار بسته است.

جنگ در نوار غزه همراه با تلفات انسانی همچنان ادامه دارد. تا به‌حال قریب به ۱۲۰۰ شهید و ۷۰۰۰ مجروح فلسطینی بر جای نهاده و به‌نظر می‌رسد تلاش‌های دیپلماتیک برای رسیدن به توافق بین تل‌آویو و غزه به‌جایی نرسیده است. اما این بار اول نیست که ارتش صهیونیستی این‌چنین نوار غزه را آماج حملات خود ساخته و جان انسان‌های بی‌گناه را می‌گیرد.

در نوار غزه طی سال‌های اخیر تهدیداتی علیه رژیم صهیونیستی وجود داشته که در دیگر مرکز جمعیتی فلسطینی یعنی کرانه باختری به‌چشم نمی‌خورده است. ارتش صهیونیستی برای سرکوب تهدید مقاومت در غزه، در سال ۲۰۰۸ جنگ ۲۲ روزه را علیه نوار غزه هدایت کرد. پس از آن در سال ۲۰۱۲، جنگ ۸ روزه رخ داد که این بار خیلی سریع و با دخالت واضح دولت سرنگون‌شده محمد مرسی در مصر به‌پایان رسید. این بار در سال ۲۰۱۴ نیز ارتش اسرائیل دست به‌عملیاتی در نوار غزه زده است که هنوز معلوم نیز به جنگ چند روزه معروف خواهد شد؟

راهبرد «تنوع تهدید» مقاومت در برابر راهبرد «سرکوب متناوب» اسرائیل /// آقای سلیمانی

نکته‌ای کاملا شایان توجه در این سه جنگ وجود دارد. جنگ اول در حالی رخ داد که صهیونیست‌های چپ‌گرا بر ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی حاکم بودند حال‌آنکه جنگ‌های هشت روزه و فعلی، در حالی حادث شده‌اند که راست‌گرایان لیکودی بر اسرائیل حاکم‌اند. این نکته از آن رو شایان توجه است که حملات متناوب به نوار غزه را از سطح تاکتیک حزبی به سطح راهبرد کلان ارتقا می‌دهد. اگر هم چپ‌ها و هم راست‌گرایان صهیونیست به‌ غزه یورش می‌برند، پس این یورش‌های متناوب در چارچوب راهبرد رژیم اشغال‌گر صورت می‌پذیرد، نه در چارچوب تفکرات یک حزب یا جناح سیاسی اسرائیل.

اما چرا صهیونیست‌ها باید هر از گاهی غزه را با بمب‌های ویرانگر خود مورد نوازش قرار دهند؟ چرا در تدبیر کلان اسرائیل، کودکان غزه به‌جای سهمیه دارو و شیرخشک، هر از چند سهمیه بمب‌های فسفری و خوشه‌ای دارند؟ چرا اسرائیلی‌ها حاضرند در شبکه‌های اجتماعی به بدترین چهره ضدانسانی منقش شوند اما غزه را به خاک و خون بکشند؟

راهبرد «تنوع تهدید» مقاومت در برابر راهبرد «سرکوب متناوب» اسرائیل /// آقای سلیمانی

بدیهی است با حملاتی نظیر جنگ فعلی یا دو سلف قبلیش، حماس و جهاد اسلامی فلسطین خلع سلاح نخواهند شد بلکه نهایتا «برای مدتی» تضعیف می‌شوند. مقاومت نشان داده که حتی به غزه تحت حصر هم می‌توان سلاح و تجهیزات آورد و حتی در شرایط سخت جنگ هم می‌توان غزه را اداره نمود. با این حال، اسرائیل متناوبا غزه را آماج حملات خود قرار می‌دهد.

* راهبرد سرکوب متناوب

پاسخ این سوال را باید در یادداشتی جست‌وجو کرد که اخیرا «جورج فریدمن»، رئیس و بینان‌گذار موسسه استراتفور به رشته تحریر درآورده است. استراتفور یک موسسه تحلیل ژئوپلتیک نزدیک به‌ جمهوری‌خواهان آمریکا است و از این رو باید تحلیل‌های آن در قبال اسرائیل را جدی گرفت و با مداقه خاص مورد مطالعه قرار داد.

فریدمن می‌نویسد: «در شرایط فعلی، راهبرد اسرائیل حفظ قدرت در سطح بیشینه و استفاده از تمام ابزارها برای جلوگیری از ظهور تهدیدهای جدید است. از این منظر است که راهبرد اسرائیل در خصوص ایجاد شهرک‌های یهودی معنی‌دار جلوه می‌کند. اگر قرار است مذاکره‌ای در کار نباشد، اسرائیل باید مزیت اصلی خود را با ایجاد عمق استراتژیک در کرانه باختری حفظ کند اما اگر قرار بود که توافقی حاصل شود، این راهبرد چندان موجه نبود. اسرائیل همچنین باید از زمانی به زمان دیگر، هر نیروی فعال فلسطینی دشمن را شکست دهد و آنها را چند سال به عقب براند و علاوه بر این قابلیت‌های اسرائیل را با اهداف روانی به نمایش گذارد.»

راهبرد «تنوع تهدید» مقاومت در برابر راهبرد «سرکوب متناوب» اسرائیل /// آقای سلیمانی

جورج فریدمن

جان کلام بنیان‌گذار استراتفور آن است که اسرائیل چون نمی‌تواند چاره‌ای قطعی برای مشکل خود با توان نظامی مقاومت بیاندیشد، مجبور است هر از گاهی با یک عملیات نظامی این توان را کاهش دهد تا از یک‌سو بار دیگر خود را قوی جلوه داده باشد و از سوی دیگر، تهدید را در سطح پایین نگه دارد.

اگر آنچه فریدمن نوشته صحیح باشد، هدف از جنگ فعلی با غزه نیز اشغال این منطقه یا سرنگونی حماس از قدرت نیست، بلکه تضعیف توان مقاومت، اصلی‌ترین هدف از ورود تل‌آویو به نبرد اخیر است.

* ضد راهبرد

بدیهی است که چنین راهبردی نیازمند ضد راهبرد است. تا زمانی تهدید از منظر نظامی، سیاسی و جغرافیایی تنها در نوار غزه متمرکز شده، کار صهیونیست‌ها برای سرکوب متناوب آن چندان سخت به‌نظر نمی‌رسد. افکار عمومی کم‌کم به این واقعیت عادت می‌کنند که هر دو سال یا سه سال یک‌بار، کشتاری در غزه در راه است. طبعا با آن همه نفوذ صهیونیست‌ها در کشورهای غربی، فشار چندانی هم برای قطع این روند متوجه آنها نبوده و نخواهد بود.

راهبرد «تنوع تهدید» مقاومت در برابر راهبرد «سرکوب متناوب» اسرائیل /// آقای سلیمانی

از سوی دیگر و از منظر رئالیستی، حفظ این راهبرد برای صهیونیست‌ها به‌معنای حفظ بقا برای رژیم صهیونیستی است. بنابراین تنها با قدرت سخت است که می‌توان این سیاست سخت را تحدید نمود.

یک راه برای تحدید توان صهیونیست‌ها در مسیر به‌کارگیری متناوب قدرت سخت علیه ملت فلسطین، متنوع ساختن تهدیدها علیه اسرائیل در گستره فلسطین است. تنها گزینه موجود برای تنوع‌سازی هم «بعد جغرافیایی» است. این واقعیت، ناظر به همان بیان مقام معظم رهبری است که بر لزوم مسلح ساختن مردم فلسطین در کرانه باختری و تسری عملیات نظامی به این منطقه تصریح کردند.

* اسرائیل در کرانه باختری جناح داده

فرض کنید که یک کشتی در فاصله چند کیلومتری شما قرار دارد و درست روبروی شما قرار گرفته. در چنین شرایطی، اگر قرار باشد این کشتی را هدف قرار دهید، تنها یک نقطه وجود دارد که قابل هدف قرار دادن است. اما اگر این کشتی با یک تغییر مسیر، طول خود را در معرض دید و برد سلاح شما قرار دهد، نقاط متعددی را در اختیارتان قرار می‌دهد تا به آن ضربه بزنید. این مفهوم را اصطلاحا «جناح دادن» نام نهاده‌اند.

شهرک‌های صهیونیست در کرانه باختری اگرچه عمق استراتژیک اسرائیل را افزوده‌اند اما از سوی دیگر جناح گسترده‌ای را برای هدف قرار دادن در اختیار مبارزان فلسطینی قرار داده‌اند. بعضی از این مناطق را می‌توان با سلاح‌های بسیار ساده‌تر از راکت‌های حماس هدف قرار داد.

از سوی دیگر، وجود پستی‌ها و بلندی‌های بیشتر در کرانه باختری نسبت به نوار غزه، از جمله مزیت‌هایی است که نبرد را در این منطقه برای مبارزان فلسطینی ساده‌تر می‌سازد.

تسلیح کرانه باختری به تجهیزات مختلف نظامی، می‌تواند راهبردی را که فریدمن بیان کرده تخطئه کند. اگر اسرائیل باید از شکل‌گیری تهدیدات جدید جلوگیری کند، پس حتما فلسطینی‌ها باید به‌فکر ایجاد تهدیدات متنوع باشند.

بازدیدها: 248

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *