چرایی تحریف عاشورا و مهدويت
حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی میرباقری
امروزه خط سرخ عاشورا و خط سبز مهدوي به عنوان اصليترین «اهداف» جنگ فرهنگي جبهه كفر در مقابله با جبهه حق تشخيص داده شده است. از نظر دشمنان، جامعه شيعه بهدلیل تأثيرپذيري ويژه از اين دو نقطه حساس، داراي انسجام و قدرت حركت بيشتري است و براي فروپاشي آنها بيش از هر چيز بايد به از بين بردن اين ثروتهاي بزرگ انديشيد!
عاشورا داراي اثرگذاري عميقي در شكلگيري و شفافيت صفبنديهاي تاريخي حق و باطل است. هيچ خصلت نيكي نيست، مگر اينكه در عاشورا به ياري سيدالشهداء(ع) شتافته است و هیچ رذیله اخلاقی نیست، مگر اینکه در لشکر عمرسعد و سپاه یزید سربازی کرده است. عاشورا محل ظهور اسرار نهانی و شیطنتهای مخفی است. از این رو، دمخور بودن با عاشورا، بصیرتآور و غفلتسوز است.
مهدويت نيز همان آينده روشني است كه هر تغيیر و تحرّكي را براي محك و سنجش به سمت خود ميطلبد و هر آنچه با او سازش نداشته باشد، به دور افكنده ميشود.
در عصر تجدد كه عصر تكامل قدرت تزوير و توان جبهه باطل است تحريفاتي در فرهنگ انتظار رخ داده است. آنها سعي ميكنند تا حركت بشر به سوي يك نقطه روشن پيشروي را اولاً، حركتي تدريجي و بدون جهش و ثانياً، متكي به نيروهاي بشري معرفي نمايند؛ يعني اين طور نيست كه ولي الهي، محور شكلگيري اين حادثه باشد! لذا دقيقاً مفهوم انتظار را به يك مفهوم كاملاً زميني و خاكي تبديل ميكنند و آرمان آن به گونهاي تفسير ميشود كه بر مكاتب بشري مثل نظام ليبرالي منطبق باشد! در اين فرهنگ جديد تلقي انسان از انتظار آن است كه جريان انتظار همان «شيب اصلاحاتي» است كه به سمت مدرنيسم و ليبرال دموكراسي در حال جريان است و جامعه موعود انبيا همان جامعه ليبرال دموكراسي است!
در مورد عاشورا هم در گذشته، منزوي كردن عاشورا در حوزه عرفان فردي دنبال ميشد و امروز به گونه دیگری است. اگرچه عميقترين لايههاي عاشورا، لايههاي عرفاني عاشورا و لايه عبوديت حضرت سيدالشهداء(ع) است، امّا اين حادثه عرفاني از زاويه ديگر، اقدامي اصلاحي و اثرگذار بر اجتماعات بشري و تاريخ است و قصد دستگيري از همه موحدين تاريخ را دارد؛ لذا يك رابطه دو سويه بين نگاه عرفان فردي در حادثه عاشورا و تقليل درگيري امام حسين(ع) به درگيري بين بنيهاشم و بنياميه وجود دارد و هر دو تفسير، خدمات شاياني به يكديگر كردهاند تا دست آخر بتوانند هرگونه مسئوليتپذیري و جامعهسازي را از حوزه آموزههاي عاشورا نفي كنند و عاشورا را قطعهاي رها شده در تاريخ، بدون اثرگذاري اجتماعي و فقط در حوزه عرفان و مناسك فردي تعريف كنند!
حادثهاي كه محور كلمه توحيد در عالم است و شعار اصلي پرچمداران امام زمان(عج) را نيز شکل ميدهد (يالثارات الحسين) به يك حادثه عصر بنياميه و سپس عرفان فردي محدود ميكنند. يعني به نظر ايشان از آنجا كه جامعه جهاني به سمت سكولاريسم حركت ميكند، چگونگي تفسير هرمنوتيكي عاشورا در جهت هماهنگي با اين حركت عمومي تجدد بسيار مهم است، به اين فكر ميشود كه عاشورا چگونه تفسير شود تا با جامعه جهاني هماهنگ شده، برسر راه سكولاريسم و مدرنيسم مانعتراشي نكند و مزاحم جهانيسازي مدرنيسم و ليبرال دموكراسي نشود! اين بزرگترين تحريف پيرامون عاشورا است.
بازدیدها: 97