گذری بر زندگینامه ی عموی گرامی پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله جناب حضرت حمزه ی سیدالشهدا علیه السلام
- حضرت حمزه از دیدگاه قرآن؛
- حضرت حمزه در کلامرسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهمالسلام؛
- حضرت حمزه در جنگها؛
- حرم حضرت حمزه در بستر تاریخ.
نگاهی کوتاه به دوران زندگی حضرت حمزه علیه السلام
حمزه بن عبدالمطلب ملقب به «سیدالشهدا»، «اسدالله» و «اسدالرسول» کنیه او ابوعماره و ابویعلی است. مادرش هاله دختر «وهیب» و دخترعموی «آمنه» بنت وهب، مادر رسول خدا صلی الله علیه و آله است. حضرت حمزه عموی پیامبر اسلام و برادر رضاعی او است؛ زیرا هر دو از پستان مادری بنام ثُوَیْبه شیر خوردهاند.
حضرت حمزه، بنابر نظر مشهور دو سال از رسول خدا بزرگتر بود و بنا به گفته مشهور مورخان، او در سال دوم بعثت، اسلام را پذیرفته است. بنا به نقل ابن اثیر و گروهی از مورخان، چون حمزه سیدالشهدا ایمان خویش را اظهار کرد، سردمداران قریش فهمیدند که پیامبر از این پس نیرومند شده و اسلام دارای مدافع قوی گردیده است و با گرویدن وی به اسلام، از طرحها و نقشههای زیادی که بر علیه اسلام و مسلمین ترسیم کرده بودند منصرف شدند.
حضرت حمزه همزمان با هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه، هجرت نمود و در صف مهاجرینِ اولین قرار گرفت. او اولین فرمانده و پرچمدار اسلام است که از سوی رسول خدا در رأس گروهی از مسلمانان برای پاسخگویی به حمله مشرکان، به محلی بنام «سیف البحر» اعزام گردید.
در جنگهای متعدد دیگر مانند بدر و احد شرکت نمود و در بدر امتحان سختی را از سرگذراند و از سران قریش چند نفر، از جمله شیبه بن ربیعه و طُعَیمه بن عدی را به دست خود هلاک ساخت و در قتل یکی دیگر از مشرکان نامی؛ یعنی «عتبه بن ربیعه» با امیرمؤمنان علیه السلام شرکت جست. شجاعت حضرت حمزه در جنگها زبانزد خاص و عام و مورد تأیید دوست و دشمن است ولذا درجنگ بدر و اُحُد وی با هر دو دست و با دو شمشیر میجنگید.
حضرت حمزه در میدان جنگ با نصب کردن «پرِ شترمرغی» به سینهاش از دیگر فرماندهان و جنگجویان مشخص و برجسته بود و به همین جهت در جنگ بدر یکی از سران دشمن پس از آن که به اسارت مسلمانان درآمد و چشمش به حمزه افتاد، پرسید: این کیست؟ گفتند: حمزه بن عبدالمطلب. وی با تعجب گفت «ذلِکَ فَعَلَ بِنا الأفاعِیل» او بود که صفوف ما را تار و مار کرد و ما را به روز سیاه نشاند! حضرت حمزه در سال سوم هجرت در جنگ احد پس از کشتن سی و یک تن از سران دشمن به مقام ارجمند شهادت نایل گردید.
حضرت حمزه از دیدگاه قرآن
در قرآن مجید چون به آیاتی مانند آیه شریفه «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللّه × وَالَّذِینَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ۵ میرسیم، حمزه بن عبدالمطلب را در رأس این مؤمنان حقیقی مشاهده میکنیم: ایمان آوردن در وضعیت سخت، یاریکردن و پناهدادن به رسول خدا در مقابل دشمنان، آنگاه که همه مشرکان و دشمنان بر علیه او بسیج شده بودند.
و باز چون به آیه شریفه «لاَیَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنْ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا…»۶ میرسیم حضرت حمزه را در اول این صف از مؤمنان میبینیم که قبل از فتح، جان خویش را در طبق اخلاص گذاشت و با دشمنان به قتال و جهاد پرداخت و به خیل اولین شهدای اسلام پیوست؛ قتال و شهادتی که با مثله و قطعه قطعه شدن اعضای بدنش توأم گشت و علفهای بیابان بر پیکر خونینش کفن گردید. و آیات متعدد دیگری که سیدالشهدا، حمزه علیه السلام مصداق روشن و نمودار بارزی از این آیات است.
ولی در قرآن مجید آیات متعدد دیگری وجود دارد که طبق نظر مفسران و محدثان و بر اساس مضمون روایات از ائمه هدی علیهمالسلام بخصوص درباره حضرت حمزه سیدالشهدا نازل شده و خداوند سبحان در این سند آسمانی و از طریق وحی بر ایمان و پایداری او در دفاع از اسلام مهر تأیید زده و استقبال او از شهادت در راه خدا را ستوده است که در این زمینه به نقل شش آیه بسنده میکنیم:
- هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِنْ نَارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمْ الْحَمِیمُ[۷]؛ اینان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، کسانی که کافر شدند، لباسهایی از آتش برای آنها بریده شده و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته میشود».
در صحیح بخاری[۸] و صحیح مسلم[۹] و سنن ترمذی[۱۰] و ابن ماجه[۱۱] و منابع دیگر از اهل سنت و شیعه[۱۲] آمده که حضرت ابوذر رحمه الله فرموده است: این آیه درباره دو گروه؛ گروهی حامی و مدافع سرسخت اسلام و گروه دیگر دشمن کینهتوز و سرسخت اسلام نازل گردیده است. گروه اول امیرمؤمنان و حمزه و عبیده[۱۳] و گروه دوم ولید، عتبه و شیبه از سران قریش میباشند که در جنگ بدر مقابل هم قرار گرفتند.
در تفسیر فرات کوفی نزول آیه شریفه را از طریق سُدیّ از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل و اضافه میکند که رسول خدا پس از نزول این آیه فرموده است: «هؤلاءِ الثلاثه یَوم القیامه کواسطه القلاده فِی الْمُؤمنین و هؤلاءِ الثلاثه کَواسطه القلاده فی الکفّار[۱۴]؛ در روز قیامت این سه تن در میان مؤمنان همانند مهره درشت گردن بند خواهند درخشید، همان گونه که این سه تن دیگر در میان کفار و مشرکین مانند مهره درشت گردنبند خواهند بود».
- ذمِنْ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوااللّه عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً[۱۵]؛ در میان مؤمنان مردانی هستند که بر عهدی که با خدا بستهاند، صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و گروهی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند».
در تفسیر قمی ابن ابی الجارود از امام باقر علیه السلام نقل میکند که این آیه درباره حمزه و جعفر و علی علیهمالسلام نازل گردیده است. منظور از «مَنْ قَضَی نَحْبَهُ» حمزه و جعفر و منظور از «مَنْ یَنْتَظِر» علی بن ابی طالب است.[۱۶]
ابن حجر مکی نقل میکند: امیرمؤمنان علیه السلام در کوفه بر فراز منبر بود که از ایشان درباره این آیه پرسیدند. حضرت فرمود: «أللّهمَّ غُفْرا» این آیه درباره من و عمویم حمزه و پسرعمویم عُبیده نازل شده است که عبیده در بدر و حمزه در اُحد به شهادت رسیدند و اما من منتظر شقیترین این امتم تا محاسنم را از خون سرم خضاب کند. این پیمانی است که حبیبم ابوالقاسم صلی الله علیه و آله از آن خبر داده است.[۱۷]
- أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الاْءَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ[۱۸]؛ آیا کسانی را کهایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، همچون مفسدان در زمین قرار دهیم یا پرهیزکاران را همچون کافران؟!».
در تفسیر فرات کوفی از ابن عباس نقل میکند که این آیه درباره سه تن از مؤمنان متقی که عمل صالح انجام داده بودند؛ علی بن ابی طالب و حمزه و عبیده و سه نفر مشرک مفسد؛ عتبه و شیبه و ولید بن عتبه نازل گردیده است. ابن عباس اضافه میکند این دو گروه بودند که در جنگ بدر با هم به مبارزه برخاستند؛ علی علیه السلام ولید را کشت، حمزه عتبه را و عبیده شیبه را.[۱۹]
- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوااللّه وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ[۲۰]؛ ای کسانی کهایمان آوردهاید، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید».
مرحوم طبرسی درباره مصداق «صادقین» که در پایان آیه شریفه آمده است، چند احتمال ذکر نموده و میگوید: و گفته شده است که منظور از صادقین در این آیه همان افرادی است که خداوند در آیه دیگر از آنها یاد کرده و فرموده است: «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوااللّه َ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ… حمزه بن عبدالمطلب و جعفربن ابی طالب و «وَمِنْهُم مَنْ یَنْتَظِرُ» یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام».[۲۱]
- وَمَنْ یُطِعْ اللّه وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّه عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقا[۲۲]؛ و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ ازپیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقهای خوبی هستند».
شیخ طوسی از انس بن مالک نقل میکند که روزی با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را بجای آوردیم، آن حضرت پس از نماز رو به ما نشست، من عرض کردم: ای فرستاده خدا، اگر صلاح بدانید تفسیر این آیه «وَمَنْ یُطِعْ اللّه…» را بیان کنید. پیامبر فرمود: مصداق «نبِیِّینَ» من هستم و مصداق «صِدِّیقِینَ» برادرم علی است و مصداق «شهداء» عمویم حمزه و اما مصداق «صالحان» دخترم فاطمه و دو فرزندش حسن و حسین میباشند.[۲۳]
- مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَاللّه فَإِنَّ أَجَلَ اللّه لاَآتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ × وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ…[۲۴]؛ کسانی که امید به دیدار و لقای پروردگار و رستاخیز دارند، (در اطاعت او میکوشند) زیرا سرآمدی که خدا تعیین کرده، فرامیرسد. و کسی که (در راه خدا) جهاد و تلاش میکند برای خود جهاد میکند».
حسین بن سعید از ابن عباس نقل میکند که این آیه درباره بنی هاشم نازل گردیده که از آنها است حمزه بن عبدالمطلب و عبیده بن حارث. ابن عباس میافزاید: درباره آنها این آیه نیز نازل گردیده است؛ وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ…[۲۵]
حضرت حمزه در حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله
اینک به بیان بخشی از فضایل حضرت حمزه میپردازیم که از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده و به دست ما رسیده است و با بخشی دیگر، در صفحات آینده و به مناسبتهای مختلف آشنا خواهیم شد.
- حمزه، سید همه شهدا، جز انبیا و اوصیا است:
شیخ المحدثین صدوق رحمه الله در ضمن حدیث مفصلی، با اسناد به حضرت سلمان، نقل میکند: «در ایام مریضی رسول خدا صلی الله علیه و آله که به ارتحال آن بزرگوار منتهی گردید، در کنار بستر آن حضرت بودم که حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام وارد شد، وقتی ضعف شدید را در پدر بزرگوارش دید، اشک به صورتش جاری گردید. رسول خدا برای تسلی و آرامش دخترش، از عنایات و برکات خداوند بر اهل بیت سخن گفت و بخشی از نعمتهای خدا را، که بر این خاندان ارزانی داشته است، برشمرد تا بدین جا رسید که: …دخترم! ما اهل بیتی هستیم که خداوند شش صفت و ویژگی را بر ما عطا کرده است که بر هیچیک از گذشتگان و آیندگان عطا ننموده است؛ زیرا پیامبر ما سید انبیا و مرسلین است و آن پدر تو است و وصی ما سید اوصیا است و آن همسر تو است و شهید ما سیدالشهدا است و آن حمزه بن عبدالمطلب عموی پدر تو است. فاطمه علیهاالسلام گفت: ای فرستاده خدا، آیا او فقط سید شهیدانی است که با وی به شهادت رسیدهاند؟ پیامبر فرمود: نه، بلکه او سید شهدای اولین و آخرین، بجز انبیا و اوصیا است.[۲۶]
با توجه به مضمون این حدیث، معلوم میشود که هم حضرت حمزه و هم حضرت حسین بن علی علیهماالسلام برای همیشه، از افتخار «سیدالشهدا» بودن برخوردارند. و این لقب برای همیشه به آن دو بزرگوار اطلاق میگردد؛ با این تفاوت که حسین بن علی حتی نسبت به حضرت حمزه هم سید و سرور است ولی حضرت حمزه سید است نسبت به سایر شهدا.
- حضرت حمزه از سروران اهل بهشت است:
شیخ صدوق همچنین از انس بن مالک نقل میکند که: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم. رسول الله، حمزه سیدالشهدا، جعفر ذوالجناحین، علی، فاطمه، حسن، حسین و مهدی علیهمالسلام.[۲۷]
- حضرت حمزه، محبوبترین عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله:
صدوق رحمه الله از امام صادق علیه السلام و آن بزرگوار از جدش رسول خدا نقل میکند که فرمود: «اَحَبّ اِخوانی اِلَیَّ علّی بن أبیطالب و أحَبّ أعْمامی اِلیَّ حَمْزَه[۲۸]؛ محبوبترین برادرانم علی بن ابی طالب و محبوبترینِ عموهایم حمزه است».
- حمزه محبوبترین نامها در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله:
کلینی رحمه الله از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که: «جاءَ رَجلٌ اِلَی النبی صلی الله علیه و آله فقال یا رَسُول اللّه وُلِدَ لی غلامٌ فماذا اُسَمّیه؟ قال: سَمِّهِ بأحَبِّ الأسماء اِلیّ؛ حَمْزه[۲۹]؛ شخصی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: ای فرستاده خدا، فرزند ذکوری برایم متولد شده است، چه نامی بر وی نهم؟ فرمود: او را «حمزه» نام بگذار که محبوبترین نامها در نزد من است».
- حمزه یکی از چهار راکب در قیامت:
مرحوم صدوق رحمه الله در ضمن حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل میکند: «و ما فی القیامه راکبٌ غَیرنا وَ نَحنُ أربعهٌ فَقام اِلَیه العَبّاس بن عبدالمطلب، فَقال: مَنْ هُم یا رسول اللّه؟ فقال: امّا أَنا فَعَلی البراق… و عَمّی حمزه بن عبدالمطلب اسداللّه و اسد رسوله سیدالشهدا عَلی ناقتی الغضباء… و أخی علیّ، عَلی ناقه من نوق الجنّه[۳۰]؛ در قیامت همه پیاده هستند به جز ما چهار تن. عباس بن عبدالمطلب عرض کرد: ای رسول خدا، آن چهار تن کدامند؟ فرمود: اما من سوار بر براق خواهم بود… و عمویم حمزه بن عبدالمطلب اسدالله و اسد رسول و سیدشهدا بر شتر غضبای من سوار خواهد شد. و برادرم علی بر شتری از شتران بهشتی».
- حضرت حمزه انجام دهنده نیکیها و بجاآورنده صله رحم:
ابن حجر عسقلانی نقل میکند که: رسول خدا چون در کنار جسد مُثله شده عمویش حمزه نشست، خطاب به وی چنین فرمود: «رَحِمکَ اللّه أی عمّ، لَقَدْ کُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخیرات[۳۱]؛ ای عمو! خدای رحمت کند تو را، که در صله رحم و انجامدادن کارهای نیک فعال و کوشا بودی».
و این توصیف از زبان رسول خدا و معرفی حضرت حمزه به عنوان «وَصُول رَحِم» و «فَعول خیرات» امتیازی است که اختصاص به آن حضرت دارد.
- حضرت حمزه شفیع در روز قیامت:
در حدیث مفصلی که امیرمؤمنان علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده، آن حضرت، درباره حضرت حمزه میفرماید: «اما انّ حمزه عمی یُنَحّی جهنّم مِن مُحِبِّیه[۳۲]؛ همانا در قیامت عمویم حمزه جهنم را از دوستدارانش دور خواهد کرد».
- در پایه عرش نوشته شده است: «حمزه اسداللّه» و…
در بصائرالدرجات در حدیثی از امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت درباره تعداد انبیا و تعداد اولوالعزم از آنان و این که هر پیامبری دارای وصی بوده، سخن گفته و آن گاه به خصوصیات خود و خاندانش اشاره میکند و در ضمن آن میفرماید: «وَعَلی قائمه العرش مکتوبٌ: حمزه اسدالله و اسد رسوله و سیدالشهدا».[۳۳]
- حضرت حمزه در دعای رسول خدا صلی الله علیه و آله:
ابن ابی الحدید نقل میکند[۳۴] که در جنگ خندق چون امیرمؤمنان علیه السلام با عمرو بن عبدوَد مواجه شدند و مبارزه آنان آغاز گردید، پیامبر صلی الله علیه و آله رو به آسمان کرد و دستانش را بالا گرفت و این دعا را مکرر خواند: «أللّهمّ اِنّکَ اَخَذْتَ مِنّی عُبیده یومَ بَدر وَ حمزه یَوْمَ اُحُد فَاحْفَظ عَلَیَّ الیومَ علیّا… رَبِّ لاَتَذَرْنِی فَرْدا وَ أَنْتَ خَیْرُالْوَارِثِینَ[۳۵]؛ خدایا! پسرعمویم عبیده را در جنگ بدر و عمویم حمزه را در جنگ احد از من گرفتی پس امروز علی را برایم نگهدار! خدایا! مرا تنها نگذار، وَ انْتَ خَیْرالْوارثین».
- حضرت حمزه افضل شهدا است:
شیخ مفید از ابوایوب انصاری نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین فرمود: «شهیدنا أفضل الشهداء و هو عمّک وَ مِنّا مَنْ جَعَل اللّه لَهُ جِناحَین یطیرُ بِهِما مَعَ الملائکه وَ هُوَ ابنُ عَمِّکَ[۳۶]؛ شهید ما أفضل شهدا است و آن عموی تو و از خاندان ما است؛ کسی که خداوند بر وی دو بال عنایت فرموده که در میان فرشتگان پرواز میکند و آن پسرعموی تو است».
حضرت حمزه در گفتار ائمه علیهمالسلام
اینک به نقل و بیان گفتار ائمه هدی علیهمالسلام در این زمینه میپردازیم و سخن آن بزرگواران را که همانند حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله در بیان شخصیت حضرت حمزه به عنوان یکی از افتخارات از خاندان نبوت و در کنار شخصیت وجود مقدس رسول الله و امیرمؤمنان و حسنین و حضرت مهدی علیهمالسلام عنوان گردیده است، در اختیار خواننده ارجمند قرار میدهیم:
حضرت حمزه در گفتار و احتجاج امیرمؤمنان علیه السلام:
- حمیری[۳۷]در قرب الإسناد آورده است که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
«منّا سبعهٌ خَلَقَهم اللّه عزوجل لم یخلق فی الأرض مثلهم؛ مِنّا رسول اللّه صلی الله علیه و آله سید الأوّلین والآخرین، خاتم النبیین و وصیّه خیرالوصیین و سبطاه خیرالأسباط؛ حَسَنا و حُسَینا و سیدالشهداء حمزه عمّه و من قد کان مع الملائکه جعفر والقائم عجل الله تعالی فرجه[۳۸]؛ خداوند در میان خاندان ما هفت نفر خلق کرد که در روی زمین مانند آنها را نیافریده است. آنگاه در معرفی این هفت تن چنین فرمود: از ما است رسول خدا که سید اولین و آخرین و خاتم پیامبران است. و از ما است وصی او که بهترین اوصیا است و دو سبطش حسن و حسین که بهترین اسباطند و عمویش سیدالشهدا و جعفر که به همراه فرشتگان پرواز میکند و قائم عجل الله تعالی فرجه شریف»
- حضرت حمزه در احتجاج امیرمؤمنان در شورای شش نفری:
عمر بن خطاب هنگام مرگش خلافت را به شورای شش نفری، متشکل از امیرمؤمنان، عثمان بن عفان، طلحه، زبیر، عبدالرحمان عوف و سعد بن ابی وقاص محول نمود و دستور داد پس از مرگ وی این شش نفر در خانهای برای تعیین خلیفه جمع شوند و با وی بیعت کنند، به طوری که اگر چهار نفر با یکی از آنان بیعت کرد و تنها یک نفر امتناع ورزید، گردن او را بزنند و اگر دو نفر امتناع کرد گردن آن دو نفر را بزنند و زمینه را طوری فراهم نمود که با عثمان بن عفان بیعت نمودند. در این جلسه امیرمؤمنان سخنانی ایراد کرد و خصوصیات خانوادهاش را برای اتمام حجت برشمرد تا این که فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا در میان شما به جز من کسی هست که عمویش سیدالشهدا باشد؟ گفتند: نه. «نشدتکم باللّه هَلْ فیکُم اَحَدٌ عَمُّهُ سیّدالشهداء غیری؟! قالوا: لا».[۳۹]
- حضرت حمزه در احتجاج امیرمؤمنان در بصره:
مرحوم کلینی[۴۰] از اصبغ بن نباته نقل میکند: روزی که در بصره امیرمؤمنان علیه السلام بر لشگر طلحه و زبیر پیروز گردید، در حالی که به شتر مخصوص رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار بود در معرفی خود و خاندانش خطاب به مردم چنین فرمود: آیا میخواهید بهترین خلق در قیامت را برای شما معرفی کنم؟ ابوایوب انصاری گفت: آری، ای امیرمؤمنان معرفی کن، زیرا تو همیشه شاهد و حاضر بودی و ما غایب. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: بهترین مردم در روز قیامت هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب خواهند بود که انکار نمیکند فضیلت آنها را مگر کافر. در این جا عمار عرض کرد: ای امیرمؤمنان، آنها را به نام معرفی کن، فرمود: روزی که خدا مردم را در یک وادی جمع میکند، بهترین آنها پیامبرانند و افضل پیامبران محمد صلی الله علیه و آله است و بهترین هر امت پس از پیامبرشان وصی آن پیامبر است تا پیامبر دیگری مبعوث شود، پس بهترین همه اوصیا وصی محمد است علیه و آله السلام.
آنگاه فرمود: آگاه باشید که افضل خلق بعد از اوصیا، شهدا هستند و افضل همه شهدا حمزه بن عبدالمطلب و جعفر بن ابی طالب است که دارای دو بال رنگین است. و این دو بال از این امت به کسی جز وی داده نشد و خداوند به وسیله او به محمد کرامت و شرافت بخشید و دیگر دو سبط پیامبر حسن و حسین و دیگری مهدی است که او را از خاندان ما انتخاب میکند. آنگاه این آیه را خواند: «وَمَنْ یُطِعْ اللّه وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّه عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقا × ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنْ اللّه وَکَفَی بِاللّه عَلِیما».[۴۱]
امیرالمومنین علیه السلام در این بیان، حضرت حمزه را در فضیلت و منزلت در روز قیامت در ردیف پیامبر و امیرمؤمنان و حسنین و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف قرار داده و با خواندن آیه شریفه «وَ مَنْ یُطِعْ اللّه…» او را از مصادیق شهدایی که قرآن مجید از آنان یاد نموده، معرفی کرده است.[۴۲]
- حضرت حمزه در احتجاج امیرمؤمنان علیه السلام با معاویه:
امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ نامهای که معاویه به آن حضرت نوشته بود، در معرفی خاندان خود و بیان نقاط ضعف خاندان معاویه، به نکاتی اشاره میکند و حضرت حمزه را همانند حسنین، «سیّدَی شباب اَهْل الجنّه»، از امتیازات این خاندان میشمارد و میفرماید: «أَلا تَرَی غَیْرَ مُخْبِرٍلَکَ، وَلکنْ بِنِعْمَهِ اللّه أُحَدِّثُ أَنَّ قَوْما اسْتُشْهِدوا فی سَبیلِ اللّه تَعَالَی مِنَ المُهَاجِرِینَ وَالأَنْصَارِ، وَلِکُلِّ فَضْلٌ، حَتَّی إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِیدُنَا قیلَ: سَیِّدُالشُّهَدَاءِ، وَ خصَّهُ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله بِسَبْعینَ تَکْبیرَهً عِنْدَ صَلاتِهِ عَلَیْهِ… وَ أَنَّی یَکُونُ ذلکَ وَ مِنَّا النَّبِیُّ وَ مِنْکُمُ الْمُکَذَّبُ، وَ مِنَّا أَسَدُاللّه وَمِنْکُمْ أَسَدُالإَحْلافِ، وَ مِنَّا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ، وَ مِنْکُمْ صِبْیَهُ النَّارِ وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمینِ، وَ مِنْکُمْ حَمَّالَهُ الْحَطَبِ…[۴۳]؛ مگر نمیبینی ـ نه این که بخواهم خبرت دهم بلکه به عنوان شکر و سپاسگزاری نعمت خداوند میگویم ـ جمعیتی از مهاجران و انصار در راه خدا شربت شهادت نوشیدند و همه آنان مشمول فضل خداوند میباشند، اما هنگامی که شهید ما (حمزه) شربت شهادت نوشید به او گفته شد «سیدالشهدا» و رسول الله هنگام نماز بر وی (به جای پنج تکبیر) هفتاد تکبیر گفت… چگونه این دو خاندان با هم برابر است در حالی که پیامبر (محمد) از ما است و تکذیب کننده او (ابوجهل) از شما. اسدالله (حمزه) از ما است و اسدالأحلاف؛ یعنی ابوسفیان سرکرده و سامان دهنده احزاب برای جنگ با پیامبر از شما. دو سید و آقای جوانان بهشت (حسن و حسین) از مایند و کودکان آتش (فرزندان مروان یا عقبه بن ابی معیط) از شما. بهترین زنان جهان (فاطمه) از ما است و حماله الحطب (همسر ابولهب) از شما…».
- حضرت حمزه در احتجاج امیرمؤمنان علیه السلام با دانشمند یهودی:
در روایت مشروحی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران خود از حضرت حسین بن علی علیهماالسلام نقل کرده، چنین آمده است: یکی از دانشمندان یهود، پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه در جلسهای که گروهی از صحابه؛ از جمله امیرمؤمنان علیه السلام حضور داشتند، شرکت نمود و در تفضیل حضرت ابراهیم علیه السلام و بعضی انبیای گذشته بر پیامبر اسلام، به صورت مناظره دلایلی ذکر کرد و امیرمؤمنان علیه السلام به یکایک دلایل او پاسخ گفت؛ از جمله مسائلی که آن دانشمند مطرح نمود این بود که: «فانّ هذا ابراهیم قد اَضجع وَلَدَهُ و تلّه للجبین…؛ این ابراهیم بود که فرزند خود اسماعیل را برای اجرای امر خداوند بر زمین انداخت و صورت دلبندش را به روی خاک گذاشت و آماده ذبح او گردید، ولی در پیامبر شما چنین حرکتی وجود نداشته است».
امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ وی فرموده: «لَقَدْ کانَ کَذلکَ وَ لَقَدْ اُعْطیِ اِبْراهیم بعد الأضجاع الفداء و محمد اصیب بأفجع منه فجیعه انّه وقف عَلی عَمِّه حمزه اسداللّه و اسدالرسول و ناصر دینه و قد فرّق بین روحه و جسده فلم یبیّن علیه حرقهً ولم یفضِ علیه عبرهً ولم ینظر الی موضعه من قلبه و قلوب اهل بیته لیرضی الله عزوجل بعبده و یَسْتَلِم لأمره فی جمیع الفعال و قال: لولا أن تحزن صفیّه لترکته حتّی یحشر من بطون السِّباع و حواصل الطّیر لولا أن یکون سنهً بعدی لفعلت ذلک؛ این مطلب را که درباره حضرت ابراهیم علیهه السلام گفتی صحیح است، ولی خداوند برای جبران این ناراحتی، بلافاصله فدیه و عوض (گوسفند بهشتی) را بر وی فروفرستاد. اما محمد صلی الله علیه و آله بر مصیبتی بالاتر از آن مبتلا گردید؛ زیرا در کنار جسد بیروح و مثله شده عمویش و ناصر و یاور دینش، حمزه اسداللّه و اسدالرسول قرار گرفت ولی برای جلب رضای خداوند و تسلیم امر او صبر و شکیبایی را در پیش گرفت، نه اظهار ناراحتی کرد و نه اشکی جاری ساخت و نه به جایگاه و محبوبیت حمزه که در دل پیامبر و خاندانش از آن برخورداربود، توجه نمود و چنین فرمود: اگر نبود حزن و اندوه صفیه و این که پس از من مردم از این روش پیروی کنند، پیکر حمزه را دفن نمیکردم تا از شکم درندگان و پرندگان محشور شود».[۴۴]
حضرت حمزه در احتجاج امام حسن مجتبی علیه السلام:
شیخ طوسی رحمه الله از امام صادق علیه السلام از پدر ارجمندش امام باقر علیه السلام و او از امام سجاد علیه السلام نقل میکند که: امام حسن مجتبی علیه السلام در یک محاجه و مناظره با معاویه چنین فرمود: «…قال الحسن بن علی فیما احتجّ علی معاویه: و کان مِمَّن استجاب الرسول اللّه صلی الله علیه و آله عمّه حمزه و ابن عمّه جعفر فقتلا شهیدین رضی اللّه عنهما فی قتلی کثیره معهما من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله فجعل الله تعالی حمزه سیدالشهدا من بینهم و جعل لجعفر جناحین یطیر بهما مع الملائکه کیف یشاء من بینهم و ذلک لمکانهما من رسول اللّه صلی الله علیه و آله و منزلتهما و قرابتهما عند رسول الله و صلی عَلی حمزه سبعین صلاهً من بین الشهداء الذین استشهدوا معه؛ و از کسانی که دعوت رسول خدا را اجابت کردند، عمویش حمزه و پسرعمویش جعفر بود که هر دو به همراه گروهی از اصحاب پیامبر شربت شهادت نوشیدند اما خداوند از میان همه آنان حمزه را به عنوان «سیدالشهدا» معرفی کرد و برای جعفر دو بال عنایت فرمود که آزادانه در میان فرشتگان پرواز میکند و این دو امتیاز برای این دو شهید به جهت موقعیت «معنوی» و قرابت آنها نسبت به رسول خدا بود و باز رسول خدا از میان همه شهدا که با حمزه به شهادت رسیده بودند، تنها بر پیکر او هفتاد بار نماز خواند».[۴۵]
حضرت حمزه در احتجاج حسین بن علی علیهماالسلام:
حسین بن علی علیهماالسلام در صبح عاشورا، پس از تنظیم صفوف لشکر خویش، بر اسب سوار شد و در برابر دشمن قرار گرفت و با صدای بلند و رسا، خطاب به افراد لشگر عمر سعد، سخنان مفصلی ایراد کرد و با آنان اتمام حجت نمود و در ضمن این بیانات، چنین گفت: «أیّها الناس أنسبونی من اَنا ثمّ ارجعوا إلی انفسکم و عاتبوها وانظروا هل یحلّ لکم قتلی و انتهاک حرمتی؟! اَلَستُ ابن بنت نبیّکم و ابن وصیّه و ابن عمّه و اوّل المؤمنین باللّه والمصدّق لرسوله بما جاء من عند ربّه؟ أوَلَیس حمزه سیدالشهداء عمَّ أَبی أوَلَیس جعفر الطیّار عمّی أوَلَم یبلغکم قول رسول اللّه لی ولاِءخی هذان شباب اهل الجنّه…[۴۶]؛ مردم ! بگویید من چه کسی هستم، سپس به خود آیید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا قتل من و شکستن حرمتم برای شما جایز است؟ آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ آیا من فرزند وصی و پسرعموی پیامبر شما نیستم؟ مگر من فرزند کسی نیستم که پیش از همه به خدا ایمان آورد و پیش از همه رسالت پیامبر را تصدیق کرد؟ آنگاه فرمود: آیا حمزه سیدالشهدا عموی پدر من نیست؟ آیا جعفر طیار عموی من نیست؟ آیا شما سخن پیامبر را در حق من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان بهشت هستند؟…».
حضرت حمزه در گفتار و احتجاج علی بن الحسین علیهماالسلام:
- صدوق رحمه الله از ثابت بن ابی صفیه نقل میکند:
«نَظر علیّ بن الحسین سیّدالعابدین علیهماالسلام الی عبیداللّه بن عبّاس بن علیّبن ابی طالب علیه السلام فاستعبر ثمّ قال: ما مِنْ یوم اَشَدّ علی رسول اللّه مِنْ یوم اُحُد قُتِلَ فیه عمّه حمزه بن عبدالمطلب اسداللّه و اسد رسوله و بعده یوم موته قتل فیه ابن عمّه جعفربن ابی طالب، ثمّ قال ولایوم لیوم الحسین علیه السلام اذ دلف الیه ثلثون ألف رجل یزعمون اَنّهم من هذه الأمّه کلٌ یتقرّب اِلیاللّه عزوجل بدمه…؛ روزی علی بن الحسین علیهماالسلام عبیدالله فرزند عباس بن علی را دید و اشک در چشم آن بزرگوار حلقه زد، آنگاه فرمود: برای پیامبر روزی سختتر از جنگ احد پیش نیامد؛ زیرا در آن روز بود که عمویش حمزه بن عبدالمطلب، اسدالله و اسدالرسول شربت شهادت نوشید و پس از احد سختترین روز برای آن حضرت جنگ موته بود که پسرعمویش جعفر بن ابی طالب را شهید کردند. و سختتر از روز حسین علیه السلام پیش نیامده؛ زیرا سی هزار نفر آن بزرگوار را احاطه کرده بودند که همه آنها خود را جزو امت پیامبر صلی الله علیه و آله تصور میکردند و همه آنها با ریختن خون فرزند همان پیامبر به پیشگاه خدا تقرب میجستند…».[۴۷]
- تعصبی که پاداش آن بهشت است:
کلینی رحمه الله از حبیب بن ثابت نقل میکند که امام سجاد علیه السلام فرمود: «لم یدخل الجنّه حَمیّه غیر حمیّه حمزه بن عبدالمطلب و ذلک حین اسلم غضباً للنّبی فی حدیث السلا الّذی اُلقی علی النبی صلی الله علیه و آله[۴۸]؛ هیچ تعصبی صاحب خود را داخل بهشت نکرد، جز تعصب حمزه بن عبدالمطلب، آنگاه که بچهدان شتری به وسیله مشرکین مکه به سر و صورت پیامبر انداخته شد و حمزه برای دفاع از آن حضرت و دفع شر دشمنان، اسلام را پذیرفت».
مشروح این جریان در بخش آینده، از نظر خوانندگان خواهد گذشت.
- حضرت حمزه در محاجه امام سجاد علیه السلام:
یکی از خطبههای تاریخی و مهیج و انقلابی که به وسیله امام سجاد علیه السلام ایراد گردیده و در منابع تاریخی ثبت شده است، خطبهای است که آن حضرت پس از حادثه عاشورا و به هنگام اسارت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در شام و در مسجد جامع این شهر ایراد کرد؛ جلسهای که انبوه شرکت کنندگان در نماز جمعه و از جمله شخص یزید بن معاویه و درباریان وی، در آن شرکت داشتند.
در این مقاله، به نقل یک فراز از آن خطبه مهم، که محل شاهد ما است بسنده میکنیم و آن را از مقتل خوارزمی (متوفی ۵۶۸) میآوریم. وی مینویسد: در این مجلس حساس، پس از آن که علی بن الحسین بر عرشه منبر قرار گرفت و حمد و ثنای پروردگار را بجای آورد، چنین فرمود: «أیّها الناس اُعْطینا ستّا و فضلنا بسبع، اعطینا العلم والحلم والسماحه والفصاحه والشجاعه والمحبّه فی قلوب المؤمنین و فضّلنا بأن منّا النبی المختار محمدا صلی الله علیه و آله و منّا الصدیق و منّا الطیّار و منّا اسداللّه و اسدالرسول و منّا سیّده نساء العالمین فاطمه البتول[۴۹] و منّا سبطا هذه الأمّه و سید اشباب أهل الجنه…».[۵۰]
حضرت حمزه در کلام امام صادق علیه السلام:
عیاشی از حسین بن حمزه نقل میکند که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله در کنار جسد مثله شده حضرت حمزه قرار گرفت، چنین گفت: «أللّهم لک الحمد والیک المشتکی و أنت المستعان عَلی ما أری».
سپس فرمود: اگر من هم پیروز شوم از مشرکان چند برابر مثله خواهم کرد! در این جا بود که این آیه شریفه نازل شد: «وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ»[۵۱] امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله با نزول این آیه فرمود: «اَصْبِرُ، اَصْبرُ؛ من هم صبر خواهم کرد».[۵۲]
حضرت حمزه در احتجاج محمد حنفیه:
صدوق رحمه الله از زرین نقل میکند که از محمد بن حنفیه رضی الله عنه شنیدم که چنین میگفت: «فینا ستّ خصال، لم تکن فی أحد ممّن کان قبلنا ولاتکون فی أحدٍ بعدنا، مِنّا محمد سید المرسلین و علی سید الوصیین و حمزه سیدالشهداء والحسن والحسین سید اشباب أهل الجنّه و جعفر بن أبیطالب المزین بالجناحین یَطِیرُبِهِما فی الجنه حیث یشاء و مهدی هذه الأمّه الذی یصلی خَلْفَه عیسی بن مریم».[۵۳]
حضرت حمزه در احتجاج شیخ مفید رحمه الله:
شیخ مفید رحمه الله میگوید: گروهی از جوانان شیعه برای تعلم و فراگیری مطالب کلامی، در پای درس من حاضر میشدند، روزی یکی از آنها گفت: حضرت استاد! روز گذشته در جلسهای بودم که طبرانی، دانشمند زیدی مذهب نیز حضور داشت. او در چند مطلب بر ما شیعه اشکال و اعتراض کرد که من پاسخ قانع کنندهای نداشتم؛ از جمله اشکالات وی این بود که شما شیعیان به بعضی از عقاید و اعمالی که سنیهای حنبلی مذهب دارند انتقاد و اعتراض میکنید، در حالی که در موارد متعدد با آنان همعقیده بوده و مانند آنان عمل میکنید. و چند مورد را این گونه برشمرد: زیارت قبور اولیا، عبادت کردن در نزد آن قبور و…
شیخ مفید میفرماید به آن شاگرد گفتم: نزد طبرانی برو و پاسخ پرسشهای او را همان گونه که من توضیح میدهم با او در میان بگذار. شیخ مفید به یکایک پرسشهای طبرانی پاسخ مشروح داد تا به پرسش درباره زیارت قبور اولیا رسید و گفت: به طبرانی بگو که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حال حیات خویش، هم به مسلمانان دستور داد که قبر حضرت حمزه را زیارت کنند و هم خود به زیارت قبر عمویش و سایر شهدا میپرداخت و همچنین دخترش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز مکرر به زیارت قبر عمویش حمزه میرفتند. پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و طبق روش آن حضرت مسلمانان هم به زیارت قبر او میرفتند و در کنار این قبر به زیارت و عبادت میپرداختند. بنابراین اگر عمل شیعه درباره زیارت مشاهد ائمه و پیشوایان، دور از عقل و عملی حنبلی! باشد پس این، اسلام و رسول خدا است که راه خلاف عقل را پیش پای مسلمانان قرار داده و آنان را به کار ناروایی واداشته است. مسلم است که چنین گفتاری ناشی از ضعف ایمان و عدم بصیرت در دین است.[۵۴]
این بود، از گفتار معصومان و بزرگان دین درباره عظمت و شخصیت حضرت حمزه که ما بدست آوردیم.
پانویس
- عبدالمطلبملقب به شیبه الحمد، مردی عظیم و رفیع متصف به اوصاف حمیده و افعال پسندیده نصیح و ینبع بود قوم قریش او را قبول و با وجودش مباهات نمودند او کلیدداری خانه کعبه و پردهداری کعبه را هر دو که بزرگترین سمت در اسلام و قبل از اسلام بشمار میآورند بوده داشته، پاسخ صریح عبدالمطلب به فرمانده لشکر ابرهه به هنگام تهاجم به مکه و نذر او در قربانی کردن یکی از فرزندانش همانند حضرت ابراهیم علیه السلام و کشف چاه زمزم و… بیانگر عظمت روح و ارتباط وی با عالم معنویات در سطحی فوقالعاده و خارج از متعارف است.
- زید بن حارثه از نزدیکترین و صمیمیترین اصحاب پیامبر است که او را به پسرخواندگی خویش پذیرفت و در جنگ موته فرماندهی لشکر را به او محول نمود و او در بین جنگ به شهادت رسید.
- سوره حشر/ آیه ۸٫
- برخلاف طبقاتابن سعد و کامل ابن اثیر و طبری فقط حمزه را به عنوان خواستگار معرفی میکند ولی با توجه به این که همه مورخان نوشتهاند که خطبه عقد به وسیله ابوطالب ایراد گردیده و متن خطبه نیز در منابع منعکس شده است. معلوم میگردد او نیز به همراه حمزه در امر ازدواج پیامبر دخیل بوده است.
- «و آنان که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقیاند، برای آنها آموزش «رحمت خدا» و روزی شایستهای است».سوره انفال/ آیه ۷۴٫
- کسانی که قبل از پیروزیانفاق کردند و جنگیدند با کسانی که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند، یکسان نیستند، آنها بلند مقامتر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند. سوره حدید/ آیه ۱۰٫
- سوره حج/ آیه ۱۹٫
- ج ۴، تفسیر سوره حج.
- به تفسیر الدرالمنثور والمیزان، تفسیر سوره حج مراجعه شود.
- همان.
- همان.
- همان.
- عبیده بن حرث بنعبدالمطلب، پسرعموی رسول خدا است. او از شجاعان عرب و از مدافعان اسلام بود که در جنگ بدر به شهادت رسید.
- .تفسیر فرات کوفی، ص ۲۷۱٫
- .سوره احزاب/ آیه ۲۳٫
- .تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۸۸٫
- .صوائق محرقه، ص ۸۰٫
- .سوره ص/ آیه ۲۸٫
- .تفسیر فرات کوفی، ص ۳۵۹، چاپ سال ۱۴۱۰ هـ تهران.
- .سوره توبه/ آیه ۱۱۹٫
- .مجمع البیان، ج ۳، ص ۸۱، چاپ صیدا.
- .سوره نساء/ آیه ۶۹٫
- .کنزالفوائد، به نقل بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۳۱٫
- .سوره عنکبوت/ آیه ۵ و ۶٫
- .تفسیر فرات کوفی.
- .«قالت یا رسول الله صلی الله علیه و آله هو سیدالشهداء الذین قُتِلوا معه؟ قال بل سید شهداء الأوّلین والآخرین، ما خلا الأنبیاء والأوصیاء». مشروح و متن این حدیث را در اکمال الدین، ج ۱، ص ۲۶۴ـ۲۶۳، چاپ دارالکتب الاسلامیه ملاحظه کنید.
- .«نحن بنو عبدالمطلب ساده أهل الجنه، رسول اللّه و حمزه سیدالشهداء…». امالی صدوق، مجلس هفتاد و دوم.
- .امالی صدوق، مجلس هشتاد و دوم، عمده ابن عقده ۲۸۱٫
- .کافی کتاب العقیقه باب الأسما والکنی.
- .خصال باب الأربعه.
- .اصابه، ج ۱، ص ۳۵۴٫
- .تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص ۱۷۶، چاپ ۱۳۱۴٫
- .بصائرالدرجات، ص ۳۴؛ بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۷٫
- .شرح نهج البلاغه، ج ۱۹، ص ۶۱٫
- .سوره انبیاء/ آیه ۴۹٫
- .امالی شیخ، به نقل از بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۳٫
- .وی از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام است. و کتابش قرب الاسناد، از منابع حدیثی شیعه میباشد.
- .قرب الإسناد، چاپ کوشانفر، ص ۳۹٫
- .مشروح این سخنرانی در احتجاج طبرسی، ج ۱، صص ۱۸۸ـ۲۱۰ آمده است.
- .کافی، ج ۱، ص ۴۵۰٫
- .سوره نساء/ آیه ۷۰ـ۶۹٫
- .عن الأصبغ بن نباته قال رأیت امیرالمؤمنین یوم افتتح البصره و رکب بَغْلَهَ رسول اللّه (ثم) قال اَیّها النّاس اَلا اُخبرکم بخیر الخلق یوم یجمعهم اللّه؟ فقام الیه ابوایوب الأنصاری فقال یا امیرالمؤمنین، حد ثنا فانّک کنت تشهد و نغیب فقال ان خیرالخلق یوم یجمعهم اللّه، سبعه مِنْ وُلْدِ عبدالمطلب لاینکر فَضلَهُم اِلاّ کافر ولایجحد به الاّ جاحد، فقام عمّاربن یاسر رحمه الله فقال یا امیرالمؤمنین، سِمْهم لنا لنعرفهم، فقال: انّ خیر الخلق یوم یجمعهم اللّه الرسل و انّ اَفضل الرّسل محمد صلی الله علیه و آله و ان افضل کلّ أحد بعد نبیها وصی نبیها حتی یدرکه نبیّ اَلا وَ اِنّ أفضل الأوصیاء وصی محمد صلی الله علیه و آله اَلا و انّ أفضل الخلق بعد الأوصیاء الشهداء، اَلا و انّ اَفضل الشهداء حمزه بن عبدالمطلب و جعفر بن ابی طالب لَه جناحان خضیبان یطیر بهما فی الجنّه لم یُنْحَل اَحَدٌ من هذه الأمّه جناحان غیره شیء، کرّم اللّه به محمدا و شرّفه و السبطان الحسن والحسین والمهدی یجعله اللّه من شاء منّا اَهْل البیت ثمّ تَلاهذه الآیه وَ مَنْ یُطِعْ اللّه وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّه عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقا. ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنْ اللّه وَکَفَی بِاللّه عَلِیما.
- .نهج البلاغه، نامه ۲۸٫
- .مشروح این مناظره در احتجاج طبرسی، ج ۱، صص ۳۳۵ـ۳۱۸؛ بحار، ج ۱۰ ص ۱۷، ۴۹، ۵۱ و ۲۹۸ـ۲۷۳٫
- .مجالس طوسی به نقل بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۸۳٫
- .این سخنرانی با مختصر اختلاف در متن آن، در تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۲۸؛ کامل ابن اثیر، ج ۳، ص ۲۸۷؛ ارشاد مفید، ص ۲۳۴؛ مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۲۵۳ و طبقات ابن سعد آمده است.
- .امالی صدوق، ص ۲۷۷؛ بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۴ و ج ۴۴، ص ۲۹۸٫
- .کافی، ج ۲، ص ۳۰۸٫
- .در کامل بهایی، که نفس المهموم هم از وی نقل کرده است، به جای «حضرت فاطمه» آمده است و «المهدی الذی یقتل الدجال».
- .مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۶۹٫
- .سوره نحل/ آیه ۱۲۵٫
- .تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۷۴٫
- .خصال، ابواب السّته.
- .الفصول المختاره، ج ۱، ص ۸۴ و بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۴۴۲٫
منبع: دانشنامه اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 506