شهید به حدی به حقایق قدسی عالم «غیور» می شود که نمیتواند ببیند که این حقایق در پرده بماند و دیگران در حجاب از این حقایق باشند. بنابراین شهید آن کسی است که بلای الهی را تحمل می کند تا هم خود به مقصد برسد و هم دیگران را به مقصد برساند. جان خود را میدهد و هم همه عزیزانش را به رنج میاندازد تا حجابهایی که بر حقایق عالم افتاده است برای دیگران نیز برداشته شود…
شهدا هم می خواهند خود توحید را دریافت کنند و از غیبت جدا شوند و بیگانه با شرک شوند، هم اینکه نمیتوانند بپذیرند که کفر و شرک و فساد و بیخدایی را در عالم تحمل وجود داشته باشد. این فرق شهدا با سالکینی است که به دنبال سلوک خودشان هستند.
شهدا هم می توانستند سلوک شخصی را انتخاب کنند اما چون نسبت به حقیقت غیور هستند برداشته شدن پرده حجاب از روی حقایق را طلب می کنند.
شهدای عزیزی که فداکارانه به دور از مرزها میروند و از مکتب اهل بیت علیه السلام دفاع میکنند، خیلی قیمتی هستند؛ برای اینها فرق نمیکند که کجا بروند از اسلام دفاع کنند؛ آنچه برای آنها موضوعیت دارد، دفاع از جبهه حق، دفاع از اسلام و دفاع از مکتب تشیع است.
اینها شهدای ناب و ویژهای هستند که در جنگ با عدوترین و بدترین دشمنان مکتب اهل بیت علیه السلام به شهادت میرسند. ما بدتر از داعش و خبیثتر از این جبههٔ متحد با یهود و با کفار و مستکبرین جهان، که نداریم…
اگر مبارزات ما برای رفتن یک دولت به جای دولت دیگر بود و یا رسیدن به رفاه بیشتر در دنیا بود، واقعا نمی ارزید که هیچ انسانی حتی یک قطره از خود را بدهد!
اگر این انقلاب برای این بود که ما آمریکا را زمین بزنیم و به جای آمریکا قدرتمند مستکبر دنیا شویم، آیا می ارزید که یک قطره خون ریخته شود؟
اما واقعا اگر این زحمت معامله با خدا باشد و مزد آن یک قدم زمینه سازی ظهور توحید و ولایت باشد، همه این زحمت ها و سختی ها و رنجهای شهدا و خانواده هایشان می ارزید!
بازدیدها: 105