استاد قرائتی در گفتاری با موضوع :سیره رفتاری امام کاظم(علیهالسلام) و دلایل کاظم بودن ایشان در روایات گفت : در روايت داريم به این امام همام كاظم، ميگويند یعنی«كظم غيظ» ميكند يعني افرادي را كه بد عاقبت بودند ميديد ، و اين بد عاقبتها را هم ميشناخت، اما به زبان نميآورد. اين معناي كاظم است.
* کظم غیظ امام کاظم(علیهالسلام) در برابر نااهلان
ما دوازده امام داريم که پیغمبر نام تمام اين دوازده امام را ذکر کرده است. يعني فرموده: بعد از من عليبن ابيطالب، بعد امام حسن، امام حسين، تا امام زمان علیه السلام. ولي يك عده هفت امامي شدند. يعني امام كاظم را قبول داشتند، امام رضا علیه السلام را قبول نداشتند. حالا چرا قبول نداشتند؟ یک دلیلش این بود که مثلا يك مقداري پول از وجوهات، خمس و زكات نزد نمايندهي امام كاظم جمع شده بود و امام كه شهيد شد، باید پولها را به امام رضا می داد. گفت: اصلاً ديگر امامي نيست براین اساس يك عده هفت امامي شدند، يعني امام كاظم علیه السلام را قبول داشتند، امام رضا را قبول نداشتند. امام كاظم علیه السلام اينها را كه ميديد ميشناخت. ميديد خود آقا را قبول دارد، اما امام رضا را قبول ندارد. آنوقت امام به اينها نگاه ميكرد و دائم غصه ميخورد. در روايت داريم اينكه كاظم، ميگويند: كاظم «كظم غيظ» ميكند. يعني ميديد افرادي را كه بد عاقبت هستند، و اين بد عاقبتها را هم ميشناخت، اما به زبان نميآورد. اين معناي كاظم است.
پس کاظم بودن امام دو دليل داشت. يا از دست افرادي غيظ ميكرد كه اينها بد عاقبت هستند، ولي نميخواست بگويد: تو بد عاقبت هستي. ميشناخت، انحراف اينها را ميدانست ولي به زبان نميآورد.. يا از جنايات حكومتهاي بني عباس خون دل ميخورد!
* عبادت، سخاوت و کرامت امام کاظم(علیهالسلام)
دربارهي امام كاظم علیه السلام چند تا تعبير آمده است. «اَعبَد»، «اَفقَه»، «اسخی»، «اكرم»، «احسن». «اَعبَد» يعني بيشترين عبادت را داشت. «افقَه» چون خيليها عبادت ميكنند اما شناخت ندارند. آدمهايي هستند كه مستحبات انجام ميدهند، اعمال ام داوود انجام ميدهند ولي شب كه ميشود با يك غيبت همه چيز را آتش ميزند. عبادتي ارزش دارد كه اگر هم گريه ميكند، «الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» (مائده/83) اشك بر اساس معرفت «اَفقه» باشد.
لذا در قرآن چند تا «يَحْسَبُون» داريم. يكجا ميگويد: «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُون» (كهف/104) «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون» (اعراف/30) آيهي ديگر «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُون» يك آيهي ديگر «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْء» (مجادله/18) سه تا آيه داريم. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون» يعني خيال ميكند فكرش درست است. كج ميفهمد. خيال ميكند درست ميفهمد. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُون» يعني كارش غلط است، فكر ميكند كارش درست است.
افرادي هستند عبادتشان خوب است. بصيرت ندارند. فقهشان خوب است. سخاوت ندارند. بعد امام «أَحْسَنَهُمْ صَوْتاً بِالْقُرْآن» (بحارالانوار/ج48/ص102) قرآن كه ميخواند، حديث داريم امام كاظم علیه السلام وقتي قرآن ميخواند انگار با كسي حرف ميزند. ما رسم داريم روضه بخوانند گريه كنند. ولي روايت داريم كه بايد «سُجَّداً وَ بُكِيًّا» (مريم/58) قرآن كه ميخوانيد آيات بهشت را كه ميخوانيد شاد شويد. آيات دوزخ را بخوانيد محزون شويد. امام كاظم بسياري از وقتها اين دعا را زياد ميكرد. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَاب» (بحارالانوار/ج48/ص101) در سجدهها هم اين را ميخوانند. در سجدهي آخر، «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ» خدايا وقت مرگ من راحت جان بدهم. داريم مؤمن وقتي ميخواهد بميرد، انگار گل بو ميكند. راحت است. خدايا من ميخواهم راحت بميرم. «وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَاب» روز قيامت هم كه ميخواهي از من حساب بكشي، من را عفو كن. شتر ديدي… من را ببخش!
حالا جامعيت اسلام را نگاه كنيم ، خداوند كل هستي را براي بشر و انسان را براي عبادت خلق كرده است. در عبادتها مهمترين عبادت نماز است. در نماز مهمترين جاي نماز، سجده است. آنوقت در سجده ميگويد كه بگو: خدايا «وارزق لي و لعيالي» يعني خدايا خرجي خانمم را به من بده. يعني اسلام يك چنين ديني است. كه در حساسترين جا ميگويد: خرجي خانم يادت نرود. يعني فكر زن و بچه باش. از آنطرف هم ميگويد: «إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ» آينده هم يادت نرود. «الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ» اين زيبايي و جامعيت اسلام است كه هم در سجده ميگويد: توجه به مسائل خانواده داشته باش. خانمت گرسنه نباشد. خيليها هستند از زن و بچهشان كم ميگذارند.
* برخورد زیبای امام کاظم با دشمن امام علی(علیهماالسلام)
يكي از بستگان خليفهي دوم با امام كاظم علیه السلام بد بود. و به عليبن ابي طالب هم ناسزا ميگفت. شيعهها گفتند: او را بكشيم. فرمود: نه او را نكشيد. يك روز امام كاظم علیه السلام بلند شد و به مزرعهي او رفت. گفت: نيا! امام كاظم اعتنا نكرد و رفت. گفت: چقدر خرج مزرعه كردي؟ گفت: مثلاً صد درهم. گفت: اميد داري چقدر ميوه بگيري؟ گفت: دويست درهم! گفت: اين سيصد درهم را بگير، براي خودت! اين طرف جا خورد و از ناسزاها كه گفته بود و از اين حرفهاي زشتي كه زده بود.پشیمان شد «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) قرآن ميگويد: با آدم نااهل كه رفتي، سلام كن. «وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا» (فرقان/72) امام كاظم علیه السلام يك كسي كه داشت به اميرالمؤمنين ناسزا ميگفت، با محبت او را متحول كرد. متأسفانه در جامعه ما افرادي هستند تخصص دارند كه اگر كسي هم ناراحت است، ناراحتياش را بيشتر كنند. نه اينكه ناراحتياش را برطرف كنند.
* فروتنی امام کاظم(علیهالسلام) در برابر فرودستان
يكبار امام كاظم علیه السلام ميرفت ديد، يك كسي هم زشت است. هم فقير وسياه و درمیان كوچه نشسته است. امام كاظم اين قيافه را ديد، پياده شد و كنار او نشست. حالت چطور است؟ كاري داري بگو من در خدمت شما هستم. اصحاب گفتند: آقا اين يك آدمي است فقير و بیچاره . خيلي آدم بدبختي است آخر اين در شأن شما نبود که پیاده شوی. فرمود: شما چه ميگوييد؟ «عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّه» او بندهي خدا بود. من هم بندهي خدا هستم «أَخٌ فِي كِتَابِ اللَّه» مسلمان بود من هم مسلمان بودم. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (حجرات/10) برادر ديني هستيم. «جَارٌ فِي بِلَادِ اللَّه» بالاخره در منطقهي ما كه مينشيند. همسايهي ما هم هست. «عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّه»، «أَخٌ فِي كِتَابِ اللَّه»، «جَارٌ فِي بِلَادِ اللَّه»، «يَجْمَعُنَا وَ إِيَّاهُ خَيْرُ الْآبَاءِ آدَمُ ع وَ أَفْضَلُ الْأَدْيَان» (بحارالانوار/ج75/ص324) پدر هردوي ما حضرت آدم است. مكتب هردوي ما دين اسلام است. بعد هم فردا ممكن است من به او محتاج شوم و اين فرد محتاج وضعش خوب شود. گاهي وقتها بالاي بالاها پايين ميآيند. پايينها بالا ميروند. ما چه ميدانيم چه ميشود؟لذا مسخره نكنيد.
*علامت ایمان کامل
علامت ايمان كامل را هم براي شما بگويم. اینکه اکنون ايمان شما ناقص است يا كامل؟ حديث داريم علامت ايمان كامل اين است كه انسان اعتمادش به آنچه در دست خداست، بيش از آن باشد كه اطمينانش به دست خودش است. اگر گفت: من حتماً برنده ميشوم. چون آموزش كامپيوتر ديدم. مطالعه كردم. استاد خصوصی آوردم. كلاس ديدم. پدر و مادرم به من كمك كردند. نميدانم آموزشهاي كذايي دارم. اگر متکی به آموزشها باشي، يكوقت ميبيني دم بزنگاه همه چيزها يادت ميرود. تكيه نكنيد به چيزهايي كه داريد. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ» (آل عمران/122) «وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوت» (فرقان/58) علامت ايمان كامل اين است كه اعتماد انسان به مقدرات الهي باشد نه به تحصيلات خودش. نه اينكه چيزي تحصيل نكنيم. ما بايد نهايت فكر و تدبير و مشورت را بكنيم. اما فكر نكنيم حالا كه چنين شد، پس ما…
امام كاظم علیه السلام سحرها در خانهي فقرا بر دوش خودش مثل اميرالمؤمنين علی علیه السلام غذا ميبرد. همين كه ميوهها ميرسيد، ميگفت: ميوهها را ببريد بازار بفروشيد، شب به شب بخريد. احتكار نميكرد. ميگفت: ميوه كه رسيد به بازار ببريد. ما هم مثل مردم يك كيلو يك كيلو مثلاً ميخريم. گاهي در مزرعه با بردهها مشورت ميكرد و گاهي طبق نظر بردهها عمل ميكرد. از اول محرم براي محرم احترام قائل بود. ديگر نميخنديد.
* مبارزه امام کاظم(علیهالسلام) با شهرت طلبی
از لباس شهرت بدش ميآمد. همان كه دخترها و پسرهاي ما الآن مبتلا هستند. مثلاً ميخواهد در عروسي يك لباسي بپوشد كه همه بهت زده شوند. لباس شهرت حرام است. نه لباس شهرت حرام است. ريش و سبيل شهرت هم حرام است. كسي يك ريشي ميگذارد، همه ميگويند: اين كيه؟ اين چه كسي است؟ اين همه ريش ميخواهي چه كني؟ يك كفشي ميپوشد… زنگ موبايلش صداي گاو ميدهد. خوب اين همه زنگ است. ميخواهد بگويد: مثلاً صداي موبايل من با همه فرق ميكند. عطسهاش با همه فرق ميكند. امام كاظم لباس نو هم كه ميخريد ميگفت: بگذاريد در آب خيس بخورد. يك آب بخورد كه اين آهارش برود.
امام سجاد لباس شيكي پوشيد، داشت مسجد ميرفت. مقداری كه رفت برگشت. به خانمش گفت: آن لباس ديروزي را بده. گفت: چرا؟ گفت: اين لباس را پوشيدم «كاني لست بعلي بن الحسين» انگار من ديگر امام سجاد ديروز نيستم. در امضاهايمان ادا درميآوريم ، امام كاظم علیه السلام فرمود: هر دختر و پسر و هر انساني كه دست به كاري بزند، كه مردم او را نگاه كنند، اين پيداست كمبود دارد و عقدهاي است، ميخواهند مردم نگاهشان كنند. كمالي هم ندارند. وگرنه آدم آرام، آرام است.
منبع: درس هایی از قرآن
بازدیدها: 149