برخی هیأتها به واسطه شور و احساس جوانان بستر را برای حضور پررنگ مادحین فراهم میکنند و از سوی دیگر نقش منبرها را کم رنگ جلوه میدهند. این کار عامدانه یا غیرعامدانه آسیبهای مختص بهخود را دارد که بهطور مستقیم در جامعه نمود مشخص دارد. میتوان برشهایی از آن را در سطح جامعه به نظاره نشست. واقعا تا چه اندازه میتوان از هیأتهای مذهبی در راستای ارتقای سطح اخلاق در جامعه و ایجاد نشاط و زندگی بهتر برای خانوادهها ناظر به اصلاح سبک زندگی، انتظار داشت؟ موانعی که بر سر راه تحقق این مهم وجود دارد چیست؟ در این خصوص با حجتالاسلام علی ثمری، کارشناس مسائل مذهبی به گفتوگو نشستیم. متن کامل این گفتوگوی تفصیلی پیش روی شماست.
شور و شعور دو مقوله مهم و اساسی در مجموعه هیأتهای مذهبی بهحساب میآید. در این میان بهنظر میرسد طی دو دهه اخیر مقوله شور زلف محکم تری با هیأتها گره زده و در این بین مسائل معرفتی در برخی از محافل و مجالس عزارداری اباعبدالله الحسین و ائمه معصومین کمرنگتر شده است. ریشه این موضوع را در چه میدانید؟
یکی از پدیدههایی که متأسفانه امروز نه فقط هیأتهای ما را، بلکه مساجد و نسل جوان ما را تهدید میکند و باید نسبت به آن توجه و دقت داشته باشیم، ارائه محتوا براساس احساسات و شور صرف است. گاهی اوقات میبینیم حرکت کردن بدون توجه به اینکه این احساسات و شور باید به شعور و معرفت تبدیل شود به یک مبنای کلی مبدل شده است. باید همه جا به این معنا توجه شود. بالاخره محبت آل محمد با همه وجود جامعه ما عجین شده است. مردم ما مردمی ولایت محور هستند و کسی هم با مقوله شور مخالفتی ندارد. جوانی که با مختصات خاص خودش در اوج حس و توجه قرار دارد ابتدا به ساکن مقدس و خوب است، مشروط بر اینکه همین جا نماند و درجا نزند. آن احساسات مقدس و پاک و ارزشمند باید به معرفت تبدیل شود. این شورهای آن چنانی در هیئات مذهبی باید مقدمهای برای شعور باشد.
یعنی معتقدید که باید این شور، هدایت شده و در نهایت به شعور برسد، همینطور است؟
بله دقیقا. نکتهای که بهعنوان تهدید باید به آن نگاه شود و میبایست از آن ترسید، اینکه جوان با این شور و احساسات در مسجد و هیأت حضور مییابد، آن وقت ما این شعور و حس مقدس را نتوانیم درست هدایت کنیم. این مقوله یک وظیفه سنگینی بر دوش هیأتها محسوب میشود. مدیریت این احساسات مقدس و این شورها لازمهاش تربیت مداح پربار از جهت محتوایی و اهل مطالعه است. کنار دست هیأتها و متولیان هیأتها خود برادران عزیز مداح ما باید به این معنا توجه داشته باشند که جهت دهی به شور و احساسات جوانان در راستای تکامل معرفتی یکی از وظایف حیاتی آنها بهحساب میآید. در این زمینه باید مراعات شود و همه با هم هماهنگ شوند.
قبل از پیروزی انقلاب، منابر مذهبی نقش بسیار حیاتی در شکلگیری مسیر و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی داشتند.در آن دوران، پس از پیروزی انقلاب و حتی در دوران هشت ساله دفاعمقدس، منابر بهعنوان رسانهای قدرتمند، اثرگذار و پویا نقش جدی در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی داشت. منتهی بعد از دوران دفاعمقدس بهنظر میرسد منبرها از بعد محتوایی، دیگر اثرگذاری آن دوران را نداشت. آیا نباید منابر ما در ارتقای سطح اخلاقی جامعه و در راستای اصلاح سبک زندگی و حتی بهبود جنبه تربیتی جامعه گام بردارد؟
اکنون با دو مبحث روبهرو هستیم. یک مسئله این است فضایی که در برخی هیأتهای ما غالب شده فضای درستی نیست. هیأتها به نوعی مدیران خود را نمیشناسند و اصلا معلوم نیست کی به کی هست. برخی رفتارهای غلط، حرکت کسانی را که دغدغه دارند هم تحت الشعاع قرار میدهد. باید فکری به حال کسانی شود که میکروفون در دست میگیرند و هر چه به دهانشان آمد را بر زبان جاری میکنند. معمولا پای تریبونها این افراد را میببینید. آدم جا افتادهای که منطق و عقل برایش مفهوم و معنای آن چنانی داشته باشد کم دیده میشود. متولیان هیأتها باید توجه کنند کسانی که به هر دلیلی صاحب تریبون میشوند مدیریت شوند تا هر مفهوم اشتباهی را نخوانند.
شاید برخی بگویند کار مداح ساخت شور است و تنها میتواند یک بال مستمع را به سوی معرفت کامل کند و بال دیگر وظیفه منبر است.
نه. این منطقی نیست. بله، مداحی و منبر مکمل هم هستند، ولی همه یک هدف عالی دارند و آن رسیدن به نقطه هویتی است. اگر شوری ایجاد میشود، باید مقدمهای برای شعور باشد. اگر یک مداحی توانست شور ایجاد کند، اما نتوانست آن را در مسیر درست قرار دهد و به شعور برساند، این مداح کار را خراب کرده است.
خب این موضوع درخصوص منبر هم صدق میکند، اینطور نیست؟
همانطور که اشاره کردید برخی خطبا و اهل منبر ما گاهی نسبت به آن وظایف و رسالت آسمانی و الهی که بر عهده دارند بیتوجهی میکنند. گاهی اوقات میبینیم که مخاطب شناسی این بزرگواران صفر است. جوانی که به تعبیر حضرت آقا از قتلگاه فضای مجازی پای منبر من آمده باید برایش جاذبه ایجاد کنم تا در اینجا ماندگار شود. البته این مهم یک سری ریزه کاری دارد. بسته به نوع مباحثی که مطرح میشود، بیان و شیوه گفتار و ارتباطی که با مستمع برقرار میشود. متأسفانه در هیأتها با آفات مختلفی روبهرو هستیم. گاهی اوقات میبینیم یک دخمه درست کردهاند و عدهای داخل هستند. مداح و روحانی را – تازه اگر منبری داشته باشند – از سوراخی وارد و مقابل جمع میآورند. بعد هم مینشیند یک سری حرف که ان شاالله حساب شده است، میزند و بعد تمام میشود. قدیم اینطور نبود. یادم هست در هیأت بعد از پناه پدر و مادری که بالای سر ما بودند نام روحانی هیأت مطرح بود که بهعنوان مربی تربیتی و پرورشی پا به پای ما میآمد. الان متأسفانه اینطور نیست. مطلق این حرف را نمیزنم، ولی اکثرا دنبال کار خودشان هستند.
خب چه باید کرد، منبریها چه وظیفهای برعهده دارند؟
قطعا من به اندازه وقتی که میخواهم از مستمع بگیرم باید زمان بگذارم، مطالعه کنم و نیازسنجی دقیق از مخاطب خودم داشته باشم. شما ببینید؛ امروز چند درصد بچه هیأتیهای ما بچه مذهبی هستند؟ اول وقت مقیدند نماز بخوانند؟ من آخوند و آن برادر مداح هر دو وظیفه مان این است که مشوق جوانان باشیم و بگوییم، برادر و خواهر من مقدمه همه عزاداریها برای اباعبدالله علیهالسلام و هیأت گرفتنها، نماز است. اگر نماز پذیرفته شود یعنی شور و احساسات تو، سکوی پرتاب تو میشود. ولی بعضا میبینیم که گاهی اوقات متأسفانه هیأت قتلگاه نماز میشود.تازه بعضی از مداحهای موجه و چهره ما هم میگویند، وقتی خوابیدید قضا شد که مواخذه ندارد، مگر میشود اینقدر بیرمق و بیتعهد. با این گوشهای خودم شنیدم گفت تو کارت را بکن، عزاداری بکن، صبح نمازت قضا شد، اشکالی نیست، بهخاطر نماز قضا کسی را چوب نمیزنند.
استنباط من از سخنان شما این است که شاید روحانیت شناخت و ارزیابی دقیق از ذائقه جوان امروز ندارد. محتوایی که ارائه میشود با اقبال نوجوانان و جوانان از منابر مذهبی نسبت مستقیم دارد. یک سری افراد بر این نکته تأکید میکنند که شرایط جامعه تغییر کرده و اساسا با منبر دیگر نمیتوان ارتباط برقرار کرد، اما عکس این موضوع را میبینیم. منابری که در ایام محرم وماه مبارک رمضان برگزار میشود و یک سری از سخنرانان را بهخود میبیند که همچون آهنربا جمعیت جوان و نوجوان را بهخود جذب میکند. با توجه به شرایط امروز در عرصه فضای مجازی میتوانیم از هیأتهای مذهبی این انتظار را داشته باشیم که عرصه تبیین سبک زندگی ایرانی– اسلامی را در دستور کار قرار دهند و ما نیز شاهد اثرپذیری جامعه از این مهم باشیم؟
شکی در این نیست و چنین توقعی کاملا بجا و درست است. خوب است در این خصوص آسیب شناسی کرد و جایگاه منابر را در هیأتها ارتقا داد. من میخواهم از تعبیر مداح محوری که شما فرمودید فراتر بروم و از این بگویم که چه شده ما با نسل جوان نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم؟ ما با شور و احساسات اینها چه کار کردیم؟ چرا برخی از آنها به حرف ولی خود گوش نمیکنند و چشمشان در دهان مداح است؟ این آفت خطرناکی است. چه کار کردیم؟ چه قوارهای برای این جایگاه پر نور دوختید که آش اینقدر شور شد که آشپز هم صدایش درآمد. یک وقتهایی حضرت آقا در دیدار با ذاکرین و مادحین سیدالشهدا علیهالسلام حرفهای اساسی و نابی را فرمودند، ولی متأسفانه به یک شکلی در فضایی افتادند که اصلا به روی خودشان نمیآورند. این تکلیفی است که به دوش جامعه مادحین ذاکرین و اهل منبر است و آن اینکه جلسات، مقدمهای برای بندگی خدا و تبلیغ سبک زندگی درست ایرانی و اسلامی باشد، نه اینکه جلسات را محل تسویه حسابهای قومی و شخصی کنیم.
خب بالاخره چه کنیم تا هیأتها، کارکرد اصلی خود را پیدا کنند؟
برخی از هیأتها به واسطه منیتها، مقابل همدیگر قرار گرفتند. هماکنون هر کسی میخواهد طرحی نو دراندازد و یک عدهای را جمع کند. ریشه گرفتن عوامل ناپسند در بدنه برخی هیئات مذهبی سبب شده برای جذب مخاطب بیشتر و شهرت افزون تر، قالب هیأتها را از بار شعور و محتوایی تهی کنند و هیأت را میدانی برای رقابت بپندارند. در همین راستا نیز مقام معظم رهبری هر سال بیاناتی دارند. اگر بیانات ایشان را درباره هیأت و هیأت داری از اواخر دهه ۶۰مورد ارزیابی قرار دهید، ملاحظه خواهید کرد که ایشان بارها و بارها نسبت به انحراف در مقوله هیأت و هیأت داری و نحوه برگزاری مراسم تذکرات لازم را دادهاند. اگر اینطور شد و گرهها رفع شد، آن وقت آن کارکرد مدنظر شما نیز قطعا به وقوع خواهد پیوست. حضرت آقا میخواهند ما مسیر را اشتباه نرویم. چون دلخور هستم این را میگویم که حضرت آقا فرمودند و تذکر دادند که قلبی و زبانی با لخت شدن مخالف هستند. یک عده از این بزرگواران مداح گوش نکردند و بعدا هم برای خودشان محل شرعی درست کردند که آقا فتوا نداده است. این یعنی ما در فضایی غیرمعنوی افتادهایم که سبب شده مسیر اصلی را گم کنیم.
حوزههای علمیه و مراکز مرتبط پژوهشی
از حجتالاسلام علی ثمری میپرسیم که حوزههای علمیه و مراکز مرتبط پژوهشی در بعد تولید محتوا و خوراک معنوی برای هیأتها چه کردهاند؟ او در پاسخ میگوید: «امروز به برکت خون شهدا بعد از ۴۰سال انقلاب واقعا ما متنها و محتوایی داریم که غنی و حساب شده است و از فیلترهای متعدد و درستی رد شده. اما متأسفانه این مواد غنی دست آشپزهای ناشی افتاده است، لذا نگاه کنید در هیأتی که مراقبت میشود و روی انتخاب متن و مداح درست پیش میروند خروجیهای خوبی نیز پیدا میکنند.» او به کارکردهای خوب مجالس مذهبی هم اشاره کرده و میافزاید: «با همه این تفاسیر آنچه در فتنهها دشمن را ناکام گذاشته خروجی همین مساجد و هیأتهای ماست. ما ناشکری نمیکنیم، منتهی میگویم این کافی نیست و بهنظر میرسد اگر یک سر و سامانی خصوصا در جامعه مداح ما صورت پذیرد قطعا شرایط از اینی که هست بهتر خواهد شد. متأسفانه الان بعضی از ترانههای زمان طاغوت را با بعضی از اشعاری که بعضی از ذاکرین ما میخوانند و شور میگیرند کنار هم بگذاریم، میبینیم که هیچ فرقی با هم ندارند. حالا که تریبون دستتان است هر چیزی را نخوانید، آن شخص در اوج شور منتظر است ببیند من چه میگویم تا با من بالا و پایین کند. نیم ساعت نه، گاهی دو ساعت. بعضی از جلساتی که خودم منبر میرفتم گاهی تا یک یا دو شب عزاداری میکردند و جمعیت قابل توجهیشان همگی صبح نمازشان قضا بود. خب من مینشینم بالای منبر نصیحت میکنم بهعنوان منبری که ان شالله دلسوز باشم و میگویم پسر خوب، عزیزم. تو که تا دو شب اینجا میمانی مگر زن و بچه یا پدر و مادر نداری؟ مگر صبح نماز نداری؟ در هسته مرکزی بعضی جلسات وارد شویم، میبینیم که بعضی از آدمهای پایه ثابت هیأت، خانوادهشان را از دست دادهاند. برخی خانوادهها هم که انگار از درون پوکیده و از این جهت که بچهشان تا سحرگاه هیأت است نگران نیستند. برایم جالب است که وقتی نصیحت میکنم یک وقت نماز صبحت قضا نشود، آن شخص مداح برای اینکه بازارش تعطیل نشود، میگوید نماز صبح که قضا شد خیالی نیست قضای نماز چوب ندارد. گفتن قضایش را بخوان، تو حواست به امام حسین علیهالسلام باشد که یک وقت عزاداری قضا نشود. حالا که به برکت خدا و خون شهدا این بستر فراهم شده نباید همینطور بالای منبر برویم و سخنان اشتباه بر زبان جاری کنیم.
شور و شعور دو مقوله مهم و اساسی در مجموعه هیأتهای مذهبی بهحساب میآید. در این میان بهنظر میرسد طی دو دهه اخیر مقوله شور زلف محکم تری با هیأتها گره زده و در این بین مسائل معرفتی در برخی از محافل و مجالس عزارداری اباعبدالله الحسین و ائمه معصومین کمرنگتر شده است. ریشه این موضوع را در چه میدانید؟
یکی از پدیدههایی که متأسفانه امروز نه فقط هیأتهای ما را، بلکه مساجد و نسل جوان ما را تهدید میکند و باید نسبت به آن توجه و دقت داشته باشیم، ارائه محتوا براساس احساسات و شور صرف است. گاهی اوقات میبینیم حرکت کردن بدون توجه به اینکه این احساسات و شور باید به شعور و معرفت تبدیل شود به یک مبنای کلی مبدل شده است. باید همه جا به این معنا توجه شود. بالاخره محبت آل محمد با همه وجود جامعه ما عجین شده است. مردم ما مردمی ولایت محور هستند و کسی هم با مقوله شور مخالفتی ندارد. جوانی که با مختصات خاص خودش در اوج حس و توجه قرار دارد ابتدا به ساکن مقدس و خوب است، مشروط بر اینکه همین جا نماند و درجا نزند. آن احساسات مقدس و پاک و ارزشمند باید به معرفت تبدیل شود. این شورهای آن چنانی در هیئات مذهبی باید مقدمهای برای شعور باشد.
یعنی معتقدید که باید این شور، هدایت شده و در نهایت به شعور برسد، همینطور است؟
بله دقیقا. نکتهای که بهعنوان تهدید باید به آن نگاه شود و میبایست از آن ترسید، اینکه جوان با این شور و احساسات در مسجد و هیأت حضور مییابد، آن وقت ما این شعور و حس مقدس را نتوانیم درست هدایت کنیم. این مقوله یک وظیفه سنگینی بر دوش هیأتها محسوب میشود. مدیریت این احساسات مقدس و این شورها لازمهاش تربیت مداح پربار از جهت محتوایی و اهل مطالعه است. کنار دست هیأتها و متولیان هیأتها خود برادران عزیز مداح ما باید به این معنا توجه داشته باشند که جهت دهی به شور و احساسات جوانان در راستای تکامل معرفتی یکی از وظایف حیاتی آنها بهحساب میآید. در این زمینه باید مراعات شود و همه با هم هماهنگ شوند.
قبل از پیروزی انقلاب، منابر مذهبی نقش بسیار حیاتی در شکلگیری مسیر و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی داشتند.در آن دوران، پس از پیروزی انقلاب و حتی در دوران هشت ساله دفاعمقدس، منابر بهعنوان رسانهای قدرتمند، اثرگذار و پویا نقش جدی در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی داشت. منتهی بعد از دوران دفاعمقدس بهنظر میرسد منبرها از بعد محتوایی، دیگر اثرگذاری آن دوران را نداشت. آیا نباید منابر ما در ارتقای سطح اخلاقی جامعه و در راستای اصلاح سبک زندگی و حتی بهبود جنبه تربیتی جامعه گام بردارد؟
اکنون با دو مبحث روبهرو هستیم. یک مسئله این است فضایی که در برخی هیأتهای ما غالب شده فضای درستی نیست. هیأتها به نوعی مدیران خود را نمیشناسند و اصلا معلوم نیست کی به کی هست. برخی رفتارهای غلط، حرکت کسانی را که دغدغه دارند هم تحت الشعاع قرار میدهد. باید فکری به حال کسانی شود که میکروفون در دست میگیرند و هر چه به دهانشان آمد را بر زبان جاری میکنند. معمولا پای تریبونها این افراد را میببینید. آدم جا افتادهای که منطق و عقل برایش مفهوم و معنای آن چنانی داشته باشد کم دیده میشود. متولیان هیأتها باید توجه کنند کسانی که به هر دلیلی صاحب تریبون میشوند مدیریت شوند تا هر مفهوم اشتباهی را نخوانند.
شاید برخی بگویند کار مداح ساخت شور است و تنها میتواند یک بال مستمع را به سوی معرفت کامل کند و بال دیگر وظیفه منبر است.
نه. این منطقی نیست. بله، مداحی و منبر مکمل هم هستند، ولی همه یک هدف عالی دارند و آن رسیدن به نقطه هویتی است. اگر شوری ایجاد میشود، باید مقدمهای برای شعور باشد. اگر یک مداحی توانست شور ایجاد کند، اما نتوانست آن را در مسیر درست قرار دهد و به شعور برساند، این مداح کار را خراب کرده است.
خب این موضوع درخصوص منبر هم صدق میکند، اینطور نیست؟
همانطور که اشاره کردید برخی خطبا و اهل منبر ما گاهی نسبت به آن وظایف و رسالت آسمانی و الهی که بر عهده دارند بیتوجهی میکنند. گاهی اوقات میبینیم که مخاطب شناسی این بزرگواران صفر است. جوانی که به تعبیر حضرت آقا از قتلگاه فضای مجازی پای منبر من آمده باید برایش جاذبه ایجاد کنم تا در اینجا ماندگار شود. البته این مهم یک سری ریزه کاری دارد. بسته به نوع مباحثی که مطرح میشود، بیان و شیوه گفتار و ارتباطی که با مستمع برقرار میشود. متأسفانه در هیأتها با آفات مختلفی روبهرو هستیم. گاهی اوقات میبینیم یک دخمه درست کردهاند و عدهای داخل هستند. مداح و روحانی را – تازه اگر منبری داشته باشند – از سوراخی وارد و مقابل جمع میآورند. بعد هم مینشیند یک سری حرف که ان شاالله حساب شده است، میزند و بعد تمام میشود. قدیم اینطور نبود. یادم هست در هیأت بعد از پناه پدر و مادری که بالای سر ما بودند نام روحانی هیأت مطرح بود که بهعنوان مربی تربیتی و پرورشی پا به پای ما میآمد. الان متأسفانه اینطور نیست. مطلق این حرف را نمیزنم، ولی اکثرا دنبال کار خودشان هستند.
خب چه باید کرد، منبریها چه وظیفهای برعهده دارند؟
قطعا من به اندازه وقتی که میخواهم از مستمع بگیرم باید زمان بگذارم، مطالعه کنم و نیازسنجی دقیق از مخاطب خودم داشته باشم. شما ببینید؛ امروز چند درصد بچه هیأتیهای ما بچه مذهبی هستند؟ اول وقت مقیدند نماز بخوانند؟ من آخوند و آن برادر مداح هر دو وظیفه مان این است که مشوق جوانان باشیم و بگوییم، برادر و خواهر من مقدمه همه عزاداریها برای اباعبدالله علیهالسلام و هیأت گرفتنها، نماز است. اگر نماز پذیرفته شود یعنی شور و احساسات تو، سکوی پرتاب تو میشود. ولی بعضا میبینیم که گاهی اوقات متأسفانه هیأت قتلگاه نماز میشود.تازه بعضی از مداحهای موجه و چهره ما هم میگویند، وقتی خوابیدید قضا شد که مواخذه ندارد، مگر میشود اینقدر بیرمق و بیتعهد. با این گوشهای خودم شنیدم گفت تو کارت را بکن، عزاداری بکن، صبح نمازت قضا شد، اشکالی نیست، بهخاطر نماز قضا کسی را چوب نمیزنند.
استنباط من از سخنان شما این است که شاید روحانیت شناخت و ارزیابی دقیق از ذائقه جوان امروز ندارد. محتوایی که ارائه میشود با اقبال نوجوانان و جوانان از منابر مذهبی نسبت مستقیم دارد. یک سری افراد بر این نکته تأکید میکنند که شرایط جامعه تغییر کرده و اساسا با منبر دیگر نمیتوان ارتباط برقرار کرد، اما عکس این موضوع را میبینیم. منابری که در ایام محرم وماه مبارک رمضان برگزار میشود و یک سری از سخنرانان را بهخود میبیند که همچون آهنربا جمعیت جوان و نوجوان را بهخود جذب میکند. با توجه به شرایط امروز در عرصه فضای مجازی میتوانیم از هیأتهای مذهبی این انتظار را داشته باشیم که عرصه تبیین سبک زندگی ایرانی– اسلامی را در دستور کار قرار دهند و ما نیز شاهد اثرپذیری جامعه از این مهم باشیم؟
شکی در این نیست و چنین توقعی کاملا بجا و درست است. خوب است در این خصوص آسیب شناسی کرد و جایگاه منابر را در هیأتها ارتقا داد. من میخواهم از تعبیر مداح محوری که شما فرمودید فراتر بروم و از این بگویم که چه شده ما با نسل جوان نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم؟ ما با شور و احساسات اینها چه کار کردیم؟ چرا برخی از آنها به حرف ولی خود گوش نمیکنند و چشمشان در دهان مداح است؟ این آفت خطرناکی است. چه کار کردیم؟ چه قوارهای برای این جایگاه پر نور دوختید که آش اینقدر شور شد که آشپز هم صدایش درآمد. یک وقتهایی حضرت آقا در دیدار با ذاکرین و مادحین سیدالشهدا علیهالسلام حرفهای اساسی و نابی را فرمودند، ولی متأسفانه به یک شکلی در فضایی افتادند که اصلا به روی خودشان نمیآورند. این تکلیفی است که به دوش جامعه مادحین ذاکرین و اهل منبر است و آن اینکه جلسات، مقدمهای برای بندگی خدا و تبلیغ سبک زندگی درست ایرانی و اسلامی باشد، نه اینکه جلسات را محل تسویه حسابهای قومی و شخصی کنیم.
خب بالاخره چه کنیم تا هیأتها، کارکرد اصلی خود را پیدا کنند؟
برخی از هیأتها به واسطه منیتها، مقابل همدیگر قرار گرفتند. هماکنون هر کسی میخواهد طرحی نو دراندازد و یک عدهای را جمع کند. ریشه گرفتن عوامل ناپسند در بدنه برخی هیئات مذهبی سبب شده برای جذب مخاطب بیشتر و شهرت افزون تر، قالب هیأتها را از بار شعور و محتوایی تهی کنند و هیأت را میدانی برای رقابت بپندارند. در همین راستا نیز مقام معظم رهبری هر سال بیاناتی دارند. اگر بیانات ایشان را درباره هیأت و هیأت داری از اواخر دهه ۶۰مورد ارزیابی قرار دهید، ملاحظه خواهید کرد که ایشان بارها و بارها نسبت به انحراف در مقوله هیأت و هیأت داری و نحوه برگزاری مراسم تذکرات لازم را دادهاند. اگر اینطور شد و گرهها رفع شد، آن وقت آن کارکرد مدنظر شما نیز قطعا به وقوع خواهد پیوست. حضرت آقا میخواهند ما مسیر را اشتباه نرویم. چون دلخور هستم این را میگویم که حضرت آقا فرمودند و تذکر دادند که قلبی و زبانی با لخت شدن مخالف هستند. یک عده از این بزرگواران مداح گوش نکردند و بعدا هم برای خودشان محل شرعی درست کردند که آقا فتوا نداده است. این یعنی ما در فضایی غیرمعنوی افتادهایم که سبب شده مسیر اصلی را گم کنیم.
منبع:ماهنامه هیأت رزمندگان اسلام
پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 168