گفتگو با هادی جانفدا شاعر آیینی؛ شعر فاطمی زاییده انقلاب اسلامی است
برایمان از سابقه شعر فاطمی که یکی از پدیده های شعر آیینی است بگویید و اینکه از کجا و چگونه شروع شد؟
شعر فاطمی به این معنایی که امروز بین اهالی ادب و اهالی شعر مطرح است، شعر نوظهوری است، البته سنایی، ناصر خسرو و دقیقی طوسی از صديقه کبری نام برده اندامانه به این مفهومی که امروز شعر فاطمی می دانیم. همچنین سنایی در قصیدهای به نام حضرت زهرا س لام الله علیها اشاره می کند تا در آنجا تشیع خودش را ابراز کند و از اعتقاداتش بحق س خن می گوید که می فرماید: «مر مرا باری نکوناید ز روی اعتقاد/ حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن/ آنکه او را بر س ر حیدر همی خوانی امیر کافرم گر می تواند کفش قنبرداشتن» در این بیت از اعتقاداتش و از مذهبش به صراحت و شفافیت سخن می گوید درست است که این بیت، بیت فاطمی است اما هنوز شعر فاطمی اینجا متولد نشده است و بعد از آن هم ناصرخسرو بسیار به نام شریف خانم حضرت زهرا سلام الله علیها و مخصوصا غصب فدک و قضیه خلافت اشاره می کند. شاید این نخستین رگه های بیت های فاطمی است که در تاریخ وجود دارد.اما آن چیزی که مدنظر ماست موید بعد از انقلاب است، انقلاب اسلامی همانطور که بر خیلی از شئون زندگی مردم تأثیر گذاشت، در حوزه فرهنگی بر ادبیات تأثير ویژه ای داشت
، مضاف بر اینکه خود حضرت زهرا سلام الله علیها شخصیتی است که در طول تاریخ قله وجودی ایشان، مه آلود و راز آلود بوده است و تقریبا نزدیک ۲۰ سال است که در تقویم های رسمی کشور ما روز شهادت ایشان، از رحلت به شهادت تبدیل شده است. چرا که ما از نظر کلامی و از نظر روایی با برادران اهل تسنن بر سر شهادت حضرت زهرا اختلاف داریم.
پیش از این هم در بین شیعیان این اختلاف بود که شهادت ایشان را رحلت می دانستند درست است ؟
خاطر است که شعر فاطمی موید ۱۵، ۲۰سال اخیر است و یک شعر نوپایی است، من خیلی اصرار دارم نو پا بودن را بگویم چون نو پا بودن یک جریان در قضاوتش مؤثر است، شما هیچ وقت یک کودک را مانند یک مردم عاقل و کامل قضاوت نمی کنید چرا که نوظهور بودن در قضاوتها مؤثر است. این مدل شعر فاطمی، شعر نوظهوری است و ما همه باید در قضاوت، بررسی، نقد شعر فاطمی این نوجوان بودن شعر را در نظر بگیریم و در ذهن داشته باشیم.
تأثیر هیأت بر ترویج شعر فاطمی چقدر است؟ با توجه به اینکه ما قبل از انقلاب هم مجامع هیأتی داشتیم اما بروز شعر فاطمی بعد از انقلاب اتفاق می افتد.
قطعا خیلی مؤثر است، شرایط قبل از انقلاب را نمی توانیم با شرایط بعد از انقلاب مقایسه کنیم، مخصوصا با سالهای اخیر، با به وجود آمدن رسانه های مختلف، رسانه های جمعی، سیر تحولات قاعدتا سریع تر می شود، یک نفر شاید در زمانی که این امکانات و این رسانه ها نبود، یک شعری در مورد اهل بیت می گفت و شعر خوبی هم بود، شاید یکماه طول می کشید، تا آن شعر به دست مردم بندرعباس برسد، امروز شاید این زمان به زیر ۱ساعت تقلیل پیدا کرده است، سرعت زیاد تحولات و سرعت زیاد اشاعه اطلاعات، روی خیلی چیزها اثر گذاشت، البته اثرش هم باید بررسی شود، یک جاهایی ضرر کردیم و یک جاهایی به نفع ما بوده است. هیأت هم همینگونه است، هیأت مهم ترین رسانه شیعه است
. معارف اهل بیت را شما باید یکی یکی به انسانها انتقال بدهید. اما یک جلسه هیات که برگزار می شود، ۲ هزار نفر، ۰۰ انفر، ۵۰نفر، بدون هیچ ممانعتی در هیأت جمع می شوند، حتی افکار عمومی اینها را تشویق هم می کند در نتیجه صددرصد به ترویج آنگونه از شعر هم کمک می کند، من به این اذعان می کنم که ممکن است ادبیات و ادبا از اشعار فاطمی که در هیأت خوانده میشود نصفش را هم قبول نداشته باشند و اینها را طبق موازین شعر و ادبیات ندانند، همچنین بر کیفیت
فنی اش و به حرف هایی که گفته می شود، اما نوظهور بودن شعر فاطمی را اینجا هم لحاظ کن و هیأت خاستگاه عرضه اینگونه شعرهاست، هیات فضا و رسانه ای است که شاعر شعرش را آنجا عرضه می کند و فوق العاده مؤثر است این مؤثر بودن همانطور که
می تواند یک نقطه ضعف هم باشد، چون اگر یک شعر ضعیفی یا یک حرفی که در شأن اهل بیت نیست به آن سرعت منتشر شود سرعت تخریب بالاتر می رود. پس بله هیأت هم در این فضا تأثیر داشته است ولی هنوز شعر فاطمی با آن چیزی که نقطه آمال و آرزوهای ماست خیلی فاصله دارد.
چرا اکثر اشعار فاطمی در حوزه مرثیه و محدوده شهادت حضرت زهرا است و باقی شنون زندگی ایشان را در بر نمی گیرد؟
ادبیات زاییده غم است ، ما از همه مردم سؤال کنید بگویید یک بیت شعر بخوانند، شعر غمناک می خوانند، حافظ هم نمی گوید بیا تا گل برافشانیم او می در ساغر اندازیم، می گوید من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب، اصلا شیرینی ادبیات به غم است، همه جای دنیا اینگونه است. ادبیات بشگن زدن نیست، انسانی که می رود دنبال ادبیات به جست وجوی گمشده هایش می رود، آدمی هم گمشده دارد که غمناک است، ذات ادبیات اینطور است. شاعر وجدان بیدار انسانیت است چون وجدانش بیدار است این بر مبنای فطرت سلیم است
، شاعر گیرنده ها و سنسورهای او حساستر است و به مطلبی که حساستر است بیشتر می پردازد. عباس صفایی یک شعر دارد که من خیلی دوست دارم می گوید: «زمستان را بیشتر از هر فصل دیگری دوست دارم، چون تو در صف تئاتر هر چقدر هم لباس بیشتر پوشیده باشی، خودت را بیشتر به من می چسبانی» این یک عشق زمینی است حالا فرض کنید شاعر محبوبش را از دست بدهد ایا این غم همه خاطرات خوش را تحت تأثیر قرار نمی دهد؟ اینجا وجود حضرت زهرا سلام الله علیها با احدی قابل قیاس نیست
، این بانویی که از روز اول مونسش غم بوده، شیرین ترین لحظه برای مادر زمانی است که بچه دار می شود، این لذت راما هیچ وقت متوجه نمی شویم، در آن لحظه گریه می کند، رسول الله می گوید دخترم برای چه گریه می کنی؟ می گوید کودک دارد با من سخن می گوید و سخنانش حزن آلود است، چطور می شود جز غم چیزی بگویید؟ یا اگر یک چیز دیگری هم میگویید باز یک غمی است که همه این شادیها را تحت تأثیر قرار می دهد، مدتی نمی گذرد که رسول خدا از دنیا می رود، بالاخره یک حادثه ای است که كل عالم هستی را تحت تأثیر قرار می دهد، چطور شعر را تحت تأثیر قرار ندهد؟! جلوتر غصب خلافت و آزارهایی که به خانم رسیده، بالاخره این اتفاقاتی است که تمام زندگی انسانها را تحت الشعاع قرار میدهد، شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها | اتفاق عظیمی است که همه چیز را تحت تأثیر قرار می دهد. حضرت امیر علیه السلام می فرماید این مصیبتی است که هیچ جایگزینی ندارد و چیزی جای این مصیبت را پر نمی کند ولی این حرف هم در عین حال درست است که شهادت حضرت زهرا
س لام الله علیها یکی از ابعاد وجودی حضرت زهرا س لام الله علیها است
، خانم ابعاد وجودی دیگری هم دارد، این هم درست است ولی ما نمی توانیم به یک شاعر بگوییم اینطور شعر بگو، مانند اینکه من به مولوی بگویم چرا تو از این تأثیر گرفته ای باید می آمدی از این تأثیر می گرفتی!شاعر خودش دریافت دارد و متاثر می شود و براساس تاثراتش شعر می گوید.
تا چه حد در حوزه مرثیه به آن لایه های مخفی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را طبق آن چیزهایی که در روایات به دست ما رسیده است پرداخته است؟
ما در موضع حق طلبی و ظلم ستیزی صدیقه طاهره سلام الله علیها موفق بودیم، ما وقتی در مورد شعر صحبت می کنیم خواه ناخواه توقع هنرمندانه بودن داریم، با اینکه در بعد مرثیه آثار هنرمندانه ای هم در این سال ها شکل گرفته است، ولی متأسفانه آنطوری که باید به هیأت ها راه پیدا نکرده است در مورد عموم صحبت می کنیم همیشه مستثنایی در قضیه وجود دارد، آن چیزی که در عموم محافل مذهبی خوانده شده است ، به نظرم با آن مرثیه هنرمندانه فاصله دارد.
به عنوان بحثی که فکر می کنم خیلی مهم باشد اینکه بالاخره ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها یک ماجرایی است که پرداختن به آن خیلی حساس و خطرناک است و چه شاعر و چه کسی دیگر باید خیلی نکات ریز را هم رعایت کند تا با توجه به جمله مقام معظم رهبری ایام فاطمیه محل اختلاف مسلمین نشود. باید چگونه بود که هم حق را بگوییم و ه م از این طرف دچار افتادن در پرتگاه نشویم؟
خیلی این سؤال خوب است. درست است ماجرای شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها جای حساسی است و تقریبا ۱میلیارد نفر روی کره زمین هستند که قاتلین حضرت زهرا س لام الله علیها را مقدس و پیشوا می دانند و شما نمی توانید این موضوع را به آنها بقبولانید پس باید که حداقل اختلاف درست نکنیم، این اختلاف درست نکنیم به معنای نگفتن حق و حق طلبی نیست، هیچ کس به اندازه حضرت زهرا س لام الله علیها و امام علی علیه السلام برای وحدت مسلمین زحمت نکشیده است، تاریخ این را شهادت می دهد، ۰ ۷بار رفت به خلیفه دوم کمک کرد ولی ما الگویمان حضرت زهرا س لام الله علیها است که در عین حال که نگران وحدت مسلمین است و نمی خواهد تفرقه ایجاد شود، در عین حال حق طلبی را تعطیل نمی کند، روایت است از وجود مبارک ایشان که می فرماید برای زن هیچ چیز بهتر از این نیست که او نامحرمی را نبیند و نامحرمی او را نبیند، ببینید چقدر حق و حقیقت مهم که حضرت زهرا را از خانه خارج می کند و بر شتر می نشاند تا با حسین برود در خانه ها را بزند بگوید به علی کمک کنید، این باید باشد. همین امروز هم ما باید بگوییم بیایید به علی کمک کنید، همین امروز هم ما باید بگوییم علی تنهاست، این حق طلبی است، همین امروز هم باید بگوییم حق با علی است، ولی این با ایجاد اختلاف و تفرقه متفاوت است و اینجا هنر به کمک مامی آید، استعاره هایی که در شعر شاعران زیاد است مثلا ش ب ، ظلمت، این کار هنر است که شما حرفی بزنید که اهلش متوجه شوند و در عین حال گزکی دست کسانی که می خواهند بهانه ای پیدا کنند و باعث اختلاف بین مسلمانان بشوند ندهید. اصلا اینجا فرق شاعر با آدم عادی مشخص می شود. می گوید: «مردآفرین زنی که خلیلانه میشکست بتخانه خلاف خلافت زشیونش /تا کعبه راز چشم شرافت نیفکند از چشم روزگار معان است مدفنش»شعر آقای خسرو احتشامی؛ این زبان هنر است.
در این سال ها شاعری برای اهل بیت و صدیقه طاهره سلام الله علیها نوشتید، طبعااز طرف اهل بیت با کراماتی مواجه ش ده اید که با واضح و آشکار یا در لفافه بوده است. اگر صلاح می دانید یکی را که قابل گفتن است برای ما بگویید.
شما وقتی با عشق حرکت می کنید لحظه لحظه آن واقعا خاطره است، واقعا همه لحظاتش شیرین است همین که ما زنده هستیم و داریم نفس می کشیم در این شرایط مادی و اقتصادی و فرهنگی واقعا کرامت اهل بیت است. کسی که ماهی یک میلیون تومان حقوق می گیرد و ماهی ۴ میلیون تومان هزینه زندگی اش است و زندگی می کند این به جز کرامت چیست مثلا اهل بیت به ما کمک کردند و ما خانه داریم، من نه کاسبی بلد هستم و نه تجارت ولی خانه خریدم خود شاعری یک نوع کرامت است همچنین بحث معنوی اش هم این است که همین که نام علی بن ابیطالب می آید دلمان میلرزده چه معجزهای بالاتر از این؟ حالا مردم دنبال چیزهای عجیب و غریب هستند مثلا انتظار دارند یک فوت بکننده یک چیزی پول بشود، نه اینطور اعتقادم نبست.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 257