کرامات امام حسین علیهالسلام
آنطور که در کتاب کرامات و مقامات عرفانی امام حسین علیهالسلام آمده:
۱-سلمان گوید: روزی به در خانهی حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم. دیدم که حضرت زهرا علیهاالسلام مشغول آسیاب کردن است. و دستاس را میچرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است. عرض کردم: «ای سیدهی زنان و ای مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمیدهید. تا دستاس نماید.» جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده .که کارهای خانه یک روز بر عهدهی من و یک روز بر عهدهی فضه باشد. و اینک نوبت من است.» در این سخن بودیم. که ناگاه امام حسین علیه السلام در گهواره به گریه درآمد. پس عرض کردم:«ای سیدهی عالمیان! مرا نیز در کارتان شریک نمایید.» حضرت فرمود: «تو دستاس کن تا من حسین را آرام نمایم.» سلمان گوید: «من مشغول دستاس کردن شدم. مدتی بعد بانگ اذان برخاست. و من جهت اقامهی نماز عازم مسجد شدم.» پس از نماز امیرمومنان علیه السلام را گفتم:«ای امیرمومنان! شما اینجا نشستهاید. و فاطمهی زهرا سلام الله علیها دستان مبارکش از دستاس کردن مجروح شده است.»
پس امیرمومنان علیه السلام گریان شد. و فورا به خانه رفت. هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود. که آن حضرت شادمان و خوشحال بازگشتند. حضرت رسولالله ﷺ فرمودند:«یا علی! گریان رفتی و خندان آمدی؟!»عرض کرد:«یا رسول الله! چون وارد خانه شدم. فاطمه سلام الله علیها را دیدم. که از خستگی خوابیده است. و دستاس بی آنکه کسی آنرا حرکت دهد میگردد. و گهوارهی حسین بیآنکه کسی آنرا بجنباند در حال جنبش است. و ندایی میآمد که برای حسین لالایی میگفت و چنین میخواند:
ان فی الجنه نهرا من لبن لعلی و لزهرا و حسین و حسن کل من کان محبا لهم یدخل الجنه من غیر حزن.
پس حضرت رسول ﷺ فرمودند:«یا علی! بشارت باد تو را به بهشت جاویدان و جوی شیر که طعم آن هرگز متغیر نمیشود و بشارت باد دوستان تو را.»آنگاه فرمود: «یا علی! آیا دانستی که چه کسی دستاس را میچرخانید. و چه کسی گهواره را میجنباند.» عرض کرد: خدا و رسولش بهتر میدانند. » حضرت فرمود: «آنکه گهواره را میجنباند. جبرییل و آنکه دستاس را میچرخانید میکاییل بود.».
فطرس ملک
۲-هنگامی که امام حسین علیه السلام متولد شد، خداوند هزار ملک را به همراهی جبرییل امین از برای تهنیت و مبارک باد، حضور خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد. و جبرییل چون هبوط به زمین کرد با فطرس ملک که از جملهی فرشتگان مقرب بود ملاقات کرد. فطرس از جملهی ملکهی عرش بود. و به دلیل تاخیر در اجرای امری از اوامر الهی (و ترک اولی) مورد غضب خداوند قرار گرفت و پرودگار او را مخیر نمود. که عذاب خویش را در دنیا ببیند. یا اینکه در آخرت گرفتاری شود و او عذاب دنیا را اختیار نمود. زیرا که عذاب دنیا موقت و زودگذر و گرفتار آخرت سرمد و تمامنشدنی است. پس خداوند پر و بال او را درهم شکست. و در یکی از جزایر دورافتاده افکند. و دود عظیمی هم در آن جزیره ایجاد نمود. تا او در اذیت باشد. و او در حدود هفتصد سال در آن جزیره معذب بود. تا اینکه جبرییل با هزار ملک هبوط به زمین کرده و دانست که امر مهمی در زمین روی داده است. پس از جبرییل سوال کرد: «با این همه شکوه و جلالت به کجا میروید؟»جبرییل پاسخ داد:«خداوند مولودی به پیامبر اسلام عطا فرموده و ما از برای تهنیت و عرض تبریک به حضور او میرویم.»
فطرس عرضه داشت:
«معلوم میشود که این مولود در نزد خداوند بسیار گرامی و معزز است» و آنگاه گفت:«ای جبرییل! مرا نیز به همراه خود ببر؛ شاید به برکت آن مولود معظم خداوند از سر تقصیر من بگذرد. و مرا به مقام خویش برگرداند.» جبرییل تقاضای فطرس را پذیرفت و او را به همراه خود به حضور حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آورد و بعد از عرض سلام و ابلاغ تبریک و تهنیت از طرف حضرت سبحان، حال فطرس را تذکر داد.فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «یا فطرس! امسح جناحک علی هذا المولود»پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای فطرس! پر و بال خود را به قنداقهی این مولود عزیز بکش».«فمسح فطرس جناحه علی الحسین علیه السلام فرده الله الی حالته الاولی.» «سپس فطرس پر و بال خویش را به قنداقهی سیدالشهداء علیه السلام کشید و به مجرد این کار پر و بال شکستهاش به حالت اول بازگشت و مورد عفو خداوند سبحان قرار گرفت.» چون فطرس شفا یافت و بخشش خداوند را دریافت، بینهایت شادمان گشت.
و گفت:«ای رسول خدا! به جهت منتی که فرزندت حسین بر من دارد. سه کار را تا روز قیامت برای او متعهد میشوم:
۱ – هر کس در هر کجا بر حسین سلام کند، فورا سلام او را به آن حضرت ابلاغ میکنم.
۲ – هر کس صلوات و درود و تحیت بر آن جناب بفرستد. صلوات او را به آن حضرت عرضه میدارم.
۳ – هر کس از خانهی خویش به قصد زیارت حسین حرکت کند. او را در راه از خطرات حفظ میکنم. تا اینکه موفق به زیارت قبر آن بزرگوار شود.» و چون فطرس به طرف آسمان پرواز کرد میگفت: «من مثلی و انا عتاقه الحسین.» «چه کسی مثل من است و به مقام من نایل میشود. و حال آنکه من آزاد شدهی حسین هستم.
بازدیدها: 0