بسم الله الرحمن الرحیم
ترکیببند به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان
گناهکارترین بندهی توام یارب
بهجان فاطمه شرمندهی توام یارب
ببین بهپا شده بتخانه در دلم
اماهنوز معتقدم بندهی توام یارب
تمام عمر مرا سربلند کردی
و منتمام عمر سرافکندهی توام یارب
گناه، خیمهی غم در دلم زده اما
هنوز منتظر خندهی توام یارب
به روسیاهی من بیشتر اضافه شده
که بین خلق نمایندهی توام یارب
اگر نظر کنی از لطف، رام خواهم شد
منی که عبد گریزندهی توام یارب
گناهکارترین بندهام، ولی دلخوش
بهدست رحمت بخشندهی توام یارب
در این جهان سیاهی، امید ماست حسین
که دست رحمت بخشندهی خداست حسین
همیشه آنچه برای عروج ما پل شد
همین دعا و همین خلوت و توسل شد
خوشا به حال زبان کسی که در دنیا
زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد
علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن
محبت است که آغاز هر تحول شد
هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس
ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد
جهان پر شده از غصههای ما، تنها
بهلطف یاد خدا قابل تحمل شد
گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود
گناه کوچک ما مانع تکامل شد
بهخویش آمد و از دست اینوآن دل کند
هرآنکه عافیتش بسته بر توکل شد
بس است در دل دریای غفلت و نسیان
برای گل شدن ما نسیمی از رمضان
هزار توبه نمیسوخت در حرارت نَفْس
اگر درآمده بودیم از اسارت نفس
چه ساده لذّت شیرینی عبادت راگرفت
از دل و از جان ما مرارت نفس
اسیر پنجه غفلت شدیم و میبینیم
چگونه کشور دین میرود به غارت نفس
بپرس از همهی عارفان، بگو در چیست
کمال آدم اگر نیست در طهارت نفس؟
دلی که پاک شد آیینهی خداوند است.
خدا هرآینه پیداست در حقارت نفس.
خدا نیاورد آن وقت روسیاهی را
که غیرقابل جبران شود خسارت نفس
سر امام بریدن، خداستیز شدن…
چه کارها که نمیآید از شرارت نفس
ولی به لطف خدا میشویم اهل نجات
که از دو دیدهی ما جاری است آب حیات
نگاه لطف تو یک عمر شاملم بوده است
اگر خیال من از هر دوعالم آسوده است
دلی که خانهی امن خدای خویش نشد
شبیه خاک کویر است، خشکوفرسوده است
خدا کند که مرا گریه استحاله کند
که نفس من به هزاران گناه آلوده است
هزار مرتبه توبه، هزاربار گناه…
بدون عزم قوی، توبه نیز بیهوده است
«دوای درد گناهان ماست استغفار»
امام صادق علیهالسلام فرموده است
هزارشکر خدا را، که باز در رمضان
به لطف خویش از این بنده نیز خشنود است
خدا مرا به تو بخشیده ای امام زمان
که بر بدی من و خوبی تو افزوده است
زبان الکن ما قاصر از سرودن توست
بیا که ماه مبارک به یُمن بودن توست
مجتبی خرسندی
ارث
به من از کار جهان سینهزدن ارث رسید
کاروبار پدرم بود و به من ارث رسید
«از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند…»شکر!
حالا به من این فیض کهن ارث رسید
لب من نام تو را برد و دلم عاشق شد
عشق در لحظهای از سر به بدن ارث رسید
یکنفر آمد و یک طایفه را عاشق کرد
از اویس است که رحمت به قرن ارث رسید
هرکسی گفت؛ حسین، اشک مرا جاری کرد
عاقبت داغ دل گل به چمن ارث رسید
وطن مادری گریهکنان کرببلاست
نسل در نسل به ما حبّ وطن ارث رسید
بیکفن ماند، ولی از حرم اطهر او
در همه عمر به زوّار کفن ارث رسید
زخمهای تن بابا به حسینبنعلی
بی حرم بودن مادر به حسن ارث رسید
مجتبی خرسندی
بازدیدها: 0