بسم الله الرحمن الرحیم
ما آن جلسه داشتیم می گفتیم که بعد از یک روضه ی سنگین چه کار باید کنیم؟ این ها را گفتیم، برویم سراغ یک درس دیگر.
ما یک چند بیت می خوانیم مستمع خسته می شود، به من جواب بدهید که چرا خسته می شود؟ ۱- جَو حاکم ۲- نوع خواندن ما ۳- یک نوا خواندن ۴- خود شعر ۵- سیستم صوتی ۶- موسیقی انتخابی ۷- خود صدایمان هم آماده نبوده، بابا شما همه را انداختید گردن یک چیزهای دیگر، یک: وضو داری، دو: زنت از تو راضی است؟، نفرین چه کسی پشت سرت است که هرچه می خوانی جلو نمی رود؟!، زدی در گوش بچه آمدی داری چه می خواهی بگویی! این ها هم است. خستگی هم موضوعیت دارد.
گفت جو حاکم، ما چگونه می توانیم جو حاکم را تغییر دهیم؟ این جو حاکم گاهی وقت ها چند مطلب است، یک: نسبت به ما واکنش منفی دارند، گاهی این را دیگر هیچ کاری نمی شود کرد، باید زود بخوانی بدهی بغلی. بدون دعوت آدم جایی نمی رود، مگر جلسه ی دوستش یا جلسه ی استادش. همه وقتی هم آدم میکروفن نمی گیرد. یکی از روش ها این است که ما در شعر خواندنمان این کاری را که در زنگ قبل یاد دادیم انجام دهیم، سه بیت خواندیم دیدیم نشد، یا آهنگش را عوض می کنیم یا شعرش را. یکی از کارهایمان این است که از مردم هم کمک بگیریم، زمزمه ای که سر زبان مردم بیفتد. یکی دیگر این است که چیزهایی را که مردم بلد هستند را بخوانیم و آن ها را با خودمان به کار بکشیم؛ مثلا شعر داریم می خوانیم راجع به همبستگی و این ها، “تا صداقت بود از صدق و صفا بهره وری / گر صداقت رود از بین صفا می میرد”، و بعد، “بنی آدم اعضای یک دیگرند…”، همراهت می آیند. یک وقت آدم سه بیت می خواند، آدم همینطوری نمی خواند برود، گاهی برای یک بیت صحبت می کند، حدیثی می گوید، روایتی می گوید، این جا معنویتش؛ گاهی من آمدم شروع کردم خواندن، عُجبی، تکبُّری، می بینم نه، آقا این منیّت من جلسه را خراب کرده، این را من خودم پی ببرم؛ آن جا ما باید یک طوری با بیتی با شعری که این قضیه را تصدیق میکند بیفتیم به اینکه خودشکنی کنیم، مجلس اهل بیت است، این را درستش کنیم، استغفاری، در صحبتمان مردم را بکشانیم به یک استغفاری؛ یکی دیگر صحبت کردن متذکرشدن عظمت مجلس است، گاهی مستمع غافل از عظمت مجلس اهل بیت می شود و اینکه متذکر بشویم که خواننده علت مُبدعه است نه همه چیز. خدا رحمت کند مرحوم آقای حق شناس، می گفت خواننده مثل کبریت می ماند، تو باید باروت باشی، این را ما به مردم یادآوری کنیم. گاهی گفتن اینکه خسته هستی، مردم را خسته می کند، گاهی گفتن اینکه ” می دانم خسته هستید”، هم دردی کردن! “من هم زیاد وقتت را نمی گیرم”، طرف می گوید خب خدا پدرش را بیامرزد؛ “من هم به اندازه ی وظیفه ای که به عهده ی من گذاشته شده”! گاهی بعضی از سبک ها هم خستگی در آور است، سبک هایی که یک مقدار تند است. یک چیز دیگر هم است، آن زمزمه هایی که از مردم ذکر می گیری.صبح زود می گویند چهارگاه بخوانید، چون مستمع را از خواب در می آورد. گاهی به من مربوط است، در درونم استغفار کنم، به من مربوط است متوسل شوم به امام زمان(ارواحنا فداه) که آقا مجلس شما است؛ گاهی هم نه ما می خوانیم رد می شویم می رویم نمی گذاریم صدایش در بیاید؟، تشخیص ماهم غلط است عمدتا؛ چرا می گویید جمعیت بی حال است، این جمعیت این همه راه آمدند که برسند به جلسه ی شما، شما برایشان بخوانی، چرا می گویی بی حال هستند! تشخیص ما غلط است. اما یک وقت یک کولر یا یک بخاری، یا باز نبودن یک پنجره، ما می توانیم یک کات بدهیم، آن صحبتی را که کردیم، حق دارید واقعا خسته بشوید از صبح تا حالا چند نفر خوانده اند و من هم زیاد مصدع نمی شوم ولی خواهش می کنم آقای فلانی آن در را یک مقدار باز کنید بگذارید هوا بیاید. یک وقت مشکل روشنایی است، بعضی وقت ها چراغ جلوی چشم آدم است، جمعیت زود خسته می شوند. گرمایش، سرمایش، روشنایی، این ها همه تاثیر دارد. گاهی نوع صورت من هم خستگی دارد. و اینکه درد مشترک مردم را بدانید که آمدند دوایش را بگیرند، از آن شروع کنید. یک کار دیگر هم است، اشاره کنیم به قساوت قلب خودمان، “خدایا پناه می برم به تو از کسالت و از اینکه تا مجلس اهل بیت هم آمدم دلم را با خودم نیاوردم”، گریه ات گرفت، همین است دیگر. یا اینکه شعرش اصلا شعر نیست، یک وقت یک شعر می خوانی، نحوستش مجلس را می گیرد، چون غلط بوده، چون خراب بوده، چون جنس شعر خوب نبوده، به جای اینکه بالا ببرد، پایین آورده، یا زیادی بالا آورده؛ بعضی ها شعر می خوانند جلوی حضرت عباس خیس عرق می شود، جلوی امام حسین خیس عرق می شود می گوید آقا من شرمنده هستم، من به این ها نگفتم این ها از خودشان… . شما باید اخلاصت، تقوایت، غلبه کند، اذکار پیش از مجلس داشته باشی، دعای خانواده پشت سرت باشد، دعای مردم پشت سرت باشد، مال حرام در شکمت نباشد، حق مردم گردنت نباشد، مجلس کار خودش را می کند، بعد هم باید بعدش بروی در خانه ی امام حسین(علیه السلام) گریه و زاری آقا نمی شود اگر قرار باشد ما بخوانیم و مجلس یخ کند نمی خوانیم دیگر، این حرف ها را هم به او بزنیم. بعد اینکه حرفی را که پشت میکروفن می زنید به آن عمل کنید، پس مواظب باش که پشت میکروفن چه می گویی. ببین دعایی که می خواهی بکنی اندازه تو است یا نه. شعری را که می خوانی ببین اندازه تو است یانه. بعضی از شعرهارا می خوانید می بینید که آخه در این لاف است، ببین اندازه ات است، اگر هست بخوان، اگر نه، نخوان؛ اگر می خواهی بخوانی، بگو خوش به حال آن کسی که زبان حالش این است.
برای پدر آقا مهدی مقدم و برای اموات و شهدا و امام فاتحه مع الصلوات.
بیست و یکمین جلسه آموزش مداحی، مجمع الذاکرین، هیأت رزمندگان اسلام استاد میهمان : حاج یدالله بهتاش
بازدیدها: 1