بیست و یکمین جلسه آموزش مداحی، مجمع الذاکرین، هیأت رزمندگان اسلام استاد میهمان : حاج یدالله بهتاش

خانه / آموزش / بیست و یکمین جلسه آموزش مداحی، مجمع الذاکرین، هیأت رزمندگان اسلام استاد میهمان : حاج یدالله بهتاش

بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):«للسعید ثَلاثَ عَلاماتٍ »، من چون عادت دارم هر جا  می روم یک حدیث اول مجلسم می خوانم، حالا من قبل از آن مطالبی که می خواهم راجع به این مجلس صحبت بکنم، یک حدیثی برای شما می خوانم،یادداشتش کنید، ان شاءالله خرجش کنید در مجالستان. این حدیث را من در سفینه البحار(آدرسش: سفینه البحار مرحوم آقای شیخ عباس قمی- جلد 2-چون سفینه حدیث هایش الف بایی است، در قسمت «ل» نگاه کنید، در آن قسمت است) من اتفاقا پنج سال شب های عاشورا، یک سال هم شب تاسوعا، محضر آقا پشت سرهم منبر می رفتیم، عرض می کنم که سال آخر شب تاسوعا، یک شعری را خواندم از صائب، بعد خدمت آقا من همیشه حدیث می خوانم، هر وقت هم می رویم خدمت آقا می گوید که خیلی خوب بود، مخصوصا همین حدیث را که من یک شب خواندم خدمت آقا، آقا فرمود که شعرت شاهکار صائب بود، این موعظه ها خوب است، این مواعظ را برای مردم بگویید(عین سخن آقا است).

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):«للسعید ثَلاثَ عَلاماتٍ» یعنی آدم سعادتمند(عاقبت بخیر. کسی سعید است که عاقبت بخیر باشد) کسی که عاقبت بخیر می خواهد بشود، سه تا علامت دارد، هرکه سه تا کار بکند عاقبت بخیر می شود؛ خیلی این حدیث قشنگ است، از ما یادگاری داشته باشید که اگر بعدها ما نبودیم یک خدا بیامرزی برای ما داشته باشید؛ پس«للسعید ثَلاثَ عَلاماتٍ »، برای کسانی که عاقبت بخیر می شوند سه تا علامت است، ببینید عزیزانم قبل از آنکه آن سه علامت را بگویم، الان معلوم نیست چه کسی عاقبت بخیر است و چه کسی عاقبت به شر است، خیلی ها آدم های خوبی بودند، اما خوب از دنیا نرفتند، خیلی ها آدم های بدی بودند ولی آخرش عاقبت بخیر شدند، یک رفیق خوب به تورش خورد، یک سفر زیارتی رفت، یک روحانی یک مداح خوبی بود تذکراتی داد یک دفعه دیدیم عوض شد؛ یک کتاب خوب خواند یک دفعه عوض شد، برعکسش، این است که امیرالمومنین(علیه السلام) به یکی از فرزندانشان می فرمودند پسرم تا یک آدم بد دیدی نگو این عاقبت به شر می شود، از کجا معلوم یک وقت می بینی عاقبت به خیر شد، یا آدم خوبی دیدی یک دفعه نگو خوش به حال این، شاید همین هم عاقبت بخیر از دنیا نرود؛ شما الحمدالله اهل مطالعه هستید، شما می دانید در کربلا ما یک کسی را داشتیم تا آخرین لحظه با امام حسین(علیه السلام) بود، وقتی همه ی اصحاب امام حسین(علیه السلام) شهید شدند بود، آن آخر که امام حسین(علیه السلام) دیگر تنها ماند، آمد سوار اسبش شد و فرار کرد، با امام حسین(علیه السلام)بود ولی با امام حسین(علیه السلام) باقی نماند؛ البته صبحش هم گفته بود، گفته بود امام حسین من اهل کشته شدن نیستم، من اگر بدانم کشته می خواهم بشوم در می روم، صبح هم اسبش را زین کرد و دهنه هم به آن زد و در خیمه ای بست و آمد مشغول جنگ شد، اسم آن “ضحاک بن عبدالله مشرقی”، هم  آقای مطهری در کتابش دارد، من خودم هم یک کتاب روایت کربلای من را شاید بعضی ها داشته باشند؛ یک نفر در کربلا آخرین لحظه امام حسین(علیه السلام) را تنها گذاشت، از صبح با امام حسین(علیه السلام) بوده جنگ کرده و این ها، اما آخرین لحظه امام حسین(علیه السلام) را گذاشت و فرار کرد؛ حالا برعکسش، ما هفتاد و دو تن، وقتی می روید کربلا بخوانید اسم هایشان را نوشته، یکی نوشته ابوالهتوف، برادرش هم سعد است، این دوتا تا آخرین لحظه در لشگر عمر سعد بودند، وقتی امام حسین(علیه السلام) در گودی قتلگاه افتاده بود، آنقدر تیر و نیزه به بدنش خورده بود، وقتی نفس می کشید خون از این حلقه های زره بیرون می رفت، این دوتا برادر یک نگاهی به هم کردند یک نگاه هم به آقا کردند، آقا هم یک نگاهی به آن ها کرد، آن نگاه هم نگاهی بوده، یک دفعه عوض شدند؛ (بگذارید یک دعایی کنم بگویم امام حسین یکی از آن نگاه ها را به ما و بچه هایمان هم بکن)، شروع کردند جنگ کردن، بعد هم هر دو شهید شدند، نوشتند امام حسین(علیه السلام) با همان حالش آمد سر همین ابوالهتوف را به دامن گرفت، اشک هایش ریخت روی صورت ابوالهتوف و شهید شد، ای بابا آن تا آخرین لحظه با امام حسین(علیه السلام) است، امام حسین(علیه السلام) را می گذارد و می رود، عاقبت به شر می شود، این در لشگر عمر سعد است، سرش روی دامن امام حسین(علیه السلام) از دنیا می رود. بچه های من، من اینجا نیامدم که به شما چیزی یاد بدهم، من می دانم که این حرف هایی که میزنم را شما بلد هستید، می خواهم یادتان بیاورم، توروخدا جدی بگیرید، در قنوتتان همیشه بخوانید« اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً » خدایا عاقبتمان را بخیر کن. در همین مملکت خودمان هم داشتیم، بعضی ها در میدان مین کم نیاوردند، در میدان اقتصاد آمدند کم آوردند، تا صد میلیون هم خوب بودند اما به میلیارد که رسید کم آوردند، خداکند عاقبتمان بخیر شود. خب حالا چه کار کنیم که عاقب بخیر شویم؟ فرمود سه تا کار اگر بکنید عاقبت بخیر می شوید، این را در مجالستان بگوید، آدرس حدیث را هم عرض کردم، اولیش فرمود«قوت الحلال» اگر می خواهی عاقبت بخیر شوی باید لقمه ات را حلال کنی، حرام خور عاقبت بخیر نمی شود، خیلی در این زمینه حرف داریم منتهی من حرفهای دیگر دارم می خواهم برایتان بزنم. «قوت الحلال» نان حلال سر سفره ات نبر، بچه ات هم می خواهی عاقبت بخیر شود، زنت هم می خواهی عاقبت بخیر شود، لقمه ها حلال باشد، نان حرام سر زندگی ات نبر، این هایی که امام حسین(علیه السلام) را کشتند آن ها هم حرام خورده بودند دیگه، چقدر ما روضه اش را می خوانیم، امام زین العابدین(علیه السلام) گفت بابا خودت را معرفی نکردی؟ گفت چرا، منتهی این ها اینقدر لقمه حرام خورده اند که حرف من امام حسین هم در این ها دیگر تأثیر ندارد. سر هر سفره ای ننشینید، هر نانی را نخورید، خیلی تأثیر دارد این یک. حالا که لقمه ات حلال است 2. فرمود که « مُجَالَسَةُ الْعُلَمَاءِ » یعنی هم نشینت اهل علم باشد نه اینکه عمامه به سر ؛ چون ما در ذهنمان است، یعنی

 همنشین تو از تو به باید

تا تو را عقل و دین بیافزاید،

یعنی رفیقت خوب باشد؛ لقمه ات حلال باشد، رفیقت هم خوب باشد، نگو من خودم خوب هستم، خودت خوبی اما اگر رفیقت خوب نباشد خوب باقی نمی مانی. خیلی ها آدم های خوبی بودند، با رفیق بد نشستند، در همین صنف خود ما هم داشتیم، بچه ی خوبی بود، روضه خوان خوبی بود، مداح خوبی بود ولی با رفیق های بد نشست بد شد، وجهه اجتماعی اش خراب شد، عزیزان من با هرکسی ننشینید،

تو را از برگ گل هرچند دامن پاک تر باشد

 مشو با ناکسان هم دم که صحبت را اثر باشد.

ما خیلی باید مواظب رفتار و کردارمان باشیم، مردم ما را زیر ذره بین دارند، مخصوصا با این موبایل ها و با این عکس هایی که می گیرند، یک دفعه می بینی همه اش در مجلس اهل بیت بوده، یک جا رفته همان جا را گرفتند فوری بلوتوثش کردند برای همه آبروی چندین ساله… خیلی مواظب باشید، در هر مجلسی ننشینید، در هر جمعی شرکت نکنید، با هر کسی ننشینید، بعضی کارها مباح است ، حرام نیست ولی ما نباید بکنیم، سیگار کشیدن شاید حرام نیست اما مداح امام حسین(علیه السلام) باید مراعات کند، قلیان کشیدن شاید مشکلی ندارد، اما در مجموع من مداح امام حسین(علیه السلام) مخصوصا باید مراعات کنم، با هر کسی ننشینید، در هر محفلی شرکت نکنید، این هم دوتا. 3. فرمود که«صلاه الخمس بالامام» یعنی نمازهایتان را سعی کنید با جماعت با امام بخوانید، عاقبت بخیر می شوید. بعضی ها می گویند که حاج آقا خب آدم نمازش را در خانه اش می خواند، نمازش را مثلا در مغازه اش می خواند، در دفتر کارش می خواند چه فرقی دارد؟! امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا نماز جماعت خواند یا نماز فرادی!؟ پس ببینید نماز جماعت خیلی مهم است، اگر مهم نبود امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا؛ ما می گوییم امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا نماز خواند، نه بابا جان، امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا نماز جماعت خواند، نماز امام حسین(علیه السلام) سه تا پیام داشت روز عاشورا، یکی نماز بخوانید، یکی نماز در وقت بخوانید، یکی نماز با جماعت بخوانید، این ها پیام دارد. سعی کنیم خودمان را عادت بدهیم به نماز جماعت خواندن، خیلی اثر دارد، باعث عاقبت بخیری آدم می شود؛ خب حدیث تمام. پس« للسعید ثلاث علامات: قوت الحلال، مجالسة العلماء، صلاه الخمس بالامام ». از آن صلوات قشنگ ها بفرستید الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

حالا جمع خوبی دارید و ما دورادور گاهی در سایت ها و گاهی در مجله و این ها دیدم این مجلس را، کسانی که آمدند و این ها دنبال می کنیم خلاصه، اساتید بزرگی آمدند اینجا، حالا خود آقای سعید حدادیان که دیگر واقعا یک توفیقی است که انسان شاگرد ایشان باشد و از نفس گرم ایشان. حالا یک شوخی هم بکنیم و هر چه باداباد؛ فکر کنم این هفته کسی گیرشان نیامده بود، گفتند جهنم همین بهتاش را می گوییم بیاید. وقتی من را دعوت کردند گفتم چه بگویم برای این جمع، چون همه این ها ماشاءالله خودشان اهل اطلاع هستند، می خواهم، عرض کنم به عنوان یک مداحی که من شصت و چهار پنج سالم است، چون من متولد 29 هستم، حدودا نیم قرن است دارم می خوانم، بیش از نیم قرن است، چون من از هفت هشت سالگی مداحی می کردم، عرض کنم که من در بین حرف هایم چیزی از خودم می گویم حمل بر تعریف و این ها نشود، می خواهم شمارا تحریکتان کنم، اولا من سی و پنج عنوان کتاب چاپ شده دارم، کتاب هایی دارم چهارده مرتبه تجدید چاپ شدند، کتاب روایت کربلای من الان چاپ چهاردهمش در بازار است، مقتل است، کاربردی هم هست برای شما، عرض کنم حدیث اهل بیتم را من در هیئات بسیج و خانه مداحان و این ها تدریسش می کنم، خیلی هم کاربردی است برای شما، من چهارده معصوم را تک تک کتاب نوشتم، یعنی چهارده جلد کتاب دارم به نام چهارده معصوم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اشرف الانبیاء، امیرالمومنین(علیه السلام) اول مظلوم عالم، فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) در سوگ کوثر، امام حسن(علیه السلام) کریم اهل بیت، امام حسین(علیه السلام)روایت کربلا، تا امام زمان(عج) که ستاره ی تابان است، کتاب های اخلاقی دارم، البته کتاب اولی است، کلاس اولی هست فکر نکنید کتاب دانشگاهی است، ولی الحمدالله در جامعه اثر گذار بوده، من در ژنو سوئیس روضه خواندم، در ژنوهای ایتالیا روضه خواندم، در هاید پارک لندن هم روضه خواندم، حالا کشورهای عربی جای خودش را دارد، عرض کنم که نه سبک دارم، نه صدای خوبی دارم، می خواهم تجربه ام را برای شما بگویم، همه اش سبک نیست، همه اش صدا نیست، این ها را یادبگیرید. نمی گویم یاد نگیرید، سبک یاد بگیر، شعر خوب یادبگیر، اما یک چیزهای دیگرهم هست، دیدید بعضی ها یک چهار روز گل می کنند و سی دی و خودشان و … یک دفعه می بینید چنان فراموش شد انگار این آدم در دنیا نبوده،اما یک کسانی می بینید، هفتاد سالش است، هشتاد سالش است، نفس ندارد اما می گویند السلام علیک یا اباعبدالله، دل ها را تکان می دهد، هنوز در مردم محترم است، هنوز مرجع تقلید جلوی پایش پا می شود، یک مداح امام حسین(علیه السلام)، چه کار کنیم که آن بشویم، من هفت هشت تا مطلب یادداشت کردم تا جایی که فرصت بشود همین طور فهرست وار برای شما می شمارم، این ها را یادداشت کنید بعد در خانه تان که می روید این ها را نگاه کنید، ببینید کدامشان را ندارید خدایی ناکرده، یا کدامش کم رنگ است، آن ها را درست کنید، این ها را من هم از احادیث اهل بیت استفاده کردم، هم یک تجربیاتی است که دارم، عنوانش هم اگر می خواهید بگذارید، بگذارید عوامل ماندگاری یک مداح اهل بیت چیست، البته در همه ی کارها هم همین است، منتهی ما چون مداح هستیم آن عواملی که باعث می شود انسان ماندنی بشود. عرض کردم یک وقتی چهار روز گل می کند آدم ، صدایش برو و بیا، یک دفعه هم می بینی که …، و یک چیز دیگر خیلی ها مشهور هستند ولی محبوب نیستند، یک کاری کنیم در دل مردم قرار بگیریم، بعضی ها را دیدید مداح هایی هستند مرده اند ولی هنوز که هنوز است اسمشان با احترام برده می شود، مردم طلب مغفرت برایشان می کنند، و ما باید یک کاری کنیم که ان شاءالله با امام حسین(علیه السلام) محشور شویم نه اینکه فقط با نام امام حسین(علیه السلام) مشهور شویم، بعضی ها مشهور می شوند با نام امام حسین(علیه السلام) اما با امام حسین(علیه السلام) محشور نمی شوند، ما باید یک کاری کنیم با امام حسین (علیه السلام) محشور شویم، آن عوامل چه است؟

  1. خلوص، قدم اولی که انسان را ماندگار می کند خلوص است؛ خلوص اگر ساده بگویم یعنی ما بخواهیم خدا را مطرح کنیم، اهل بیت را مطرح کنیم، کارمان برای خدا باشد، نمی خواهم خودم را مطرح کنم، نمی خواهم صدایم را مطرح کنم، نمی خواهم سبکم را مطرح کنم، نمی خواهم حال طرف را بگیرم یک خواننده بعد از من را، یا آنی که قبل از من خوانده، ما می خواهیم اهل بیت را مطرح کنیم، کار برای خدا باشد، ببینید عزیزان من« کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ» ببینید همه چیز از بین می رود فقط خدا می ماند هرکه هم با خدا وابسته باشد برای خدا باشد می ماند، اما هرچه از خدا جدا بشود ماندنی نیست، پس خلوص، این یک. باز درباره ی خلوص بروید خودتان آیات را نگاه کنید، روایات را ببینید، چون خیلی نمی خواهم طولانی بشود.
  2. صداقت، راست بگویید، با دروغ آدم ماندنی نمی شود، روضه هایتان را مستند بخوانید، الان که الحمدالله امکانات هست؛ می آید می گوید که اسم یک مرده ای را می آورد می گوید که ایشان گفته بود، خب بابا من از کجا بروم آن را از قبر در بیاورم به او بگویم تو گفته بودی یا نگفته بودی؟! مستند حرف بزنیم، یک کتابی است به نام لؤلؤ و مرجان حتما این را بگیرید بخوانید اگر نخوانده اید تاحالا، برای مرحوم محدث نوری است، استاد مرحوم آقای شیخ عباس قمی، نجف که رفتید از باب قبله که می روید داخل ، دست راست قبر آقای شیخ عباس قمی است بغلش هم قبر مرحوم نوری است، یک کتاب دارد، البته ایشان کتاب مستدرک، کتاب فقهی دارد، اما یک کتابی است برای ما نوشته است ما روضه خوان ها، پله ی اول و دوم منبر، آن جا نوشته روضه خواندن چقدر ثواب دارد، گریه کردن چقدر ثواب دارد، این ها همه را می گوید بعد می گوید دو تا شرط دارد، هر گریاندنی ثواب ندارد، اتفاقا آن دو تا شرط هم این دوتا اولی است، می گوید1. خلوص 2. صداقت، راست بگویید. هان جا یک قضیه ای را گفته، من یک وقت در یک مصاحبه ی تلویزیونی گفتم، فکر نمی کردم پخشش کنند، پخشش هم کردند، که ایشان در همان کتاب لؤلؤ و مرجان، من در مقدمه ی روایت کربلای خودم هم این را نوشته ام که طرف می گوید خواب دیدم بدن امام حسین(علیه السلام) را چنگ می اندازم، گوشت های بدن امام حسین را دارم می کنم خون افتاده، از وحشت از خواب بیدار شدم، خب حالا خواب حجیت ندارد، اما گفت رفتم پهلوی یکی از علما گفتم چنین خوابی دیدم، طرف یک نگاهی به ما کرد، گفت تو روضه خوانی گفتم بله، گفت معلومه دروغ می خوانی، امام حسین (علیه السلام) را اذیت می کنی. روضه خواندن خیلی ثواب دارد اما هر گریاندنی که ثواب ندارد، یک جایی یقه مان را می گیرند به حضرت عباس. اینکه می گویم لؤلؤ و مرجان را بگیرید بخوانید، همان جا دارد، یک روضه خوان خیلی مشهوری را شرح حالش را نوشته، یک دفعه روضه خوانی را ول کرده، پرسیدم چرا ول کردی؟ گفت یک شب خواب دیدم قیامت برپا شده، مأمورهای خدا آمدند گفتند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) کارت دارد بیا، من نمی خواستم بروم، این پس گردنم را گرفتند کشیدند و بردند، پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود این نسبتی که به پسرم امام حسین(علیه السلام) دادی از کجا آوردی؟! گفت ما یک روضه ای خوانده بودیم، دروغی ساخته بودیم، گفت در دلم گفتم کی به کی است، این جا که کتابخانه ای چیزی نیست، گفتم یا رسول الله من در کتاب نفس المهموم مرحوم آقای شیخ عباس قمی دیدم، پیامبر فرمود آقای شیخ عباس قمی اینجا است؟ نفس المهمومش را بیاورید به آقا نشان دهید ببینیم از کجا، گفت دیدم علما ایستاده اند کتاب هایشان هم همه جلویشان است، آورد من که می دانستم که نیست، گفتم نه مثل اینکه لهوف سید بن طاووس بود، گفت سید بن طاووس هم آن طرف است بیاوریدش، گفتم نه جلد 41 بحار بوده، گفت بیاوریدش، گفت از خواب پریدم فهمیدم این حرف هایی که می زنم یک جا یقه ام را می گیرد، ممکن است شما بگویید حاج آقای بهتاش این داستان بود، آن خواب بود! آیه قرآن برایت می خوانم سوره ی ق «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» این دیگر آیه قرآن است، اینکه مو لای درزش نمی رود، می گوید هر لفظی از دهان شما بیرون می آید رقیب و عتید دارند یادداشت می کنند. پسرم راست بگو. من یک حدیث درباره ی دروغ بگویم، اصلا دروغ گفتن چقدر گناه دارد، قال الباقر(علیه السلام)«جعل الله لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب‏ »، الله اکبر، می گوید خدا برای همه ی گناهان قفل زده، کلیدش شراب است( چون اگر کسی مشروب می خورد، مریض شد نباید عیادتش بروید، مرد نباید تشییع جنازه اش بروید، بر بدنش نباید نماز بخوانید، دختر به مشروب خوار بدهی انگار که به زنا دادی) می گوید کلید همه ی گناهان شراب است اما « الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ » یعنی دروغ از شراب بدتر است (اصول کافی جلد 2صفحه ی 338 این حدیث را دارد). حالا آدم بیاید نسبت دروغ به اهل بیت بدهد. به زن و بچه ات دروغ نگو، در کاسبی ات دروغ نگو، به کسی دروغ نگو، روضه دروغ نخوان، بابا این همه روضه ی راست است، روضه ی راست ها را درست بگوییم بخدا مردم گریه می کنند، لازم نیست که…، بعدش هم ما که گاز اشک آور نیستیم که همه اش بگریانیم مردم را، بنا نیست که فقط بگریانیم به ما چه مربوط است، ما داریم مقتل اهل بیت را می گوییم اگر دلشان باشد گریه می کنند دیگر. این هم دوتا.
  3. مطالعه، ما باید مداوم مطالعه داشته باشیم، اگر یک مداح ماندنی می خواهی بشوی بخدا قسم با سی دی و این ها آدم مداح نمی شود، بله حالا یک سبکی می خواهد یاد بگیرد، باید زحمت بکشید، من سفارش می کنم به شما که اقلا یک دوره چهارده معصوم را همه ی ما باید مطالعه داشته باشیم؛ یعنی از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا زمان امام زمان(عج). ببخشید جسارت نشود، بعضی ها فقط روضه خوان دو سه تا امام هستند، ذکر علی بگیر بلد است، امام حسین هم بخوان بلد است، اما مثلا بگویی امام هادی بخوان، امام جواد بخوان، امام عسگری بخوان! ما باید روضه خوان چهارده معصوم باشیم، اقلا یک منتهی الامال بگیریم از اول تا آخر مطالعه کنیم، اگر خیلی حوصله هم نداریم، خب مرحوم مجلسی هم یک کتاب درباره ی چهارده معصوم دارد، من خودم هم یک کتابی دارم به نام حدیث اهل بیت، فشرده من این کتاب را چون من خودم روضه خوان هستم می دانم یک روضه خوان چه می خواهد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دو سه صفحه یک بیوگرافی کوتاه نوشتم بعد معجزات و کراماتی که به درد منبر می خورد و مستند است بعد روضه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را بخواهیم بخوانیم کدام مطالب ما به درد روضه می خورد که بتوانیم گریز بزنیم واین ها، شعر های مناسب و بعد هم چندتا حدیث از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، باز مولا علی همین طور تا امام زمان(عج)، که بعضی از منبری های مشهور به من گفتند این کتاب، کتاب دم دستی ما است. ( کتاب های من همه یک ناشر دارد به نام نشر سبحان- میدان امام حسین- خیابان خواجه نصیر- شماره تلفن77539246). خدا حفظ کند رهبر بزرگوارمان را فرمود مجالستان خالی از موعظه نباشد. شعرهای یک بار مصرفی را بگذارید کنار، شعرهای اخلاقی خوب بخوانیم به مناسبت هم یک حدیثی چاشنی اش بکنیم، منتهی مستند باشد، آقا وقتی مستند باشد هیچکسی نمی تواند حرف بزند. عرض کردم، در حضور رهبر بزرگوارمان من شش سال حدیث خواندم و هیچ وقت آقا نگفته چرا حدیث خواندی، همیشه می گوید خوب است، این مواعظ را برای مردم بگویید. اگر علما به ما گیر می دهند بخاطر این است که ما گاهی غیر مستند حرف میزینم؛ می گوید تو که بلد نیستی حرفت را درست بزنی خب نزن. این را از من بشنوید اگر تاحالا این کار را نکردید حتما یک مطالعه ی چهارده معصوم، یک دفترچه هم داشته باشید، من سبک مطالعه خودم این است، وقتی یک کتابی را می خرم یا کسی به من می دهد اولا از اول تا آخر می خوانم ثانیا یک دفترچه کنار میز کارم دارم، آن چیزهایی که می دانم بعدا احتیاج پیدا می کنم آن جا یادداشت می کنم آدرسش را هم می نویسم، همین کار باعث نوشتن کتاب هایم شده. از همین امشب شروع کنید، یک دوره زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، یک دوره زندگی امیرالمومنین(علیه السلام)… بعد خودتان خلاصه یادداشت هایی داشته باشید، با سیره ی اهل بیت ما باید آشنا شویم، پیامبر ما با مردم چگونه رفتار می کرد، عبادت هایش چه طوری بود، این ها را باید توجه داشته باشیم.
  4. خودسازی. آقاجان مردم فقط به خواندن ما نگاه نمی کنند به اعمال ماهم نگاه می کنند، ما خیلی ها را داریم خوب می خواند اما می گوید خواندنش را گوش می دهم ولی به خودش اعتقادی ندارم، این خیلی بد است، یک مداح امام حسین باید یک طوری زندگی بکند، ما باید خانواده هایمان به ما التماس دعا داشته باشند، باید دخترم، پسرم، زنم به من بگوید التماس دعا، مادرم بگوید التماس دعا.

خدایا تو شاهدی من برای تعریف کردن نمی گویم می خواهم ان شاءالله اثر بگذارد؛ من همسرم علویه است، سادات است، پدر خانم من امام جماعت است سید خندان، وارد رسالت می شوی آن جا مسجد جامع محمدیه، من پیش ایشان مقدمات عربی را پیش ایشان خواندم تا باب رابع مغنی را من پیش ایشان خواندم، همسر من هم سیده است من خودم 64سالم است خب ایشان هم حدود 60سالشان است دیگه، یک وقت به من یک چیزی گفت خیلی در من اثر گذاشت، هنوز هم که هنوز است اثر دارد، یک روز به من گفت حاج آقا (به این منبر فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) نمی خواهم مجلس گرمی کنم) من جوراب های شما را که می شورم، جورابتان را نمی شورم چون که شوهرم هستی، جورابت را می شورم که نوکر حسین(علیه السلام) هستی، همان وقت که دارم جورابت را می شورم می گویم مادر، فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) دارم جوراب های نوکرت را می شورما؛ آن وقت من به خودم گفتم بیچاره زنت به تو اعتقاد دارد، اعتقادات این زنت را خراب نکنی یک وقت، خب این اگر ببیند نماز صبح من قضا می شود باز هم با همین نیّت می شورد، نه، اگر ببینید من در مجالس خصوصیم چون زن و بچه اش را آدم که نمی تواند گول بزند، من شما را می توانم گول بزنم، ما امکان ندارد در خانه مان باشیم و نماز جماعت نخوانیم، یعنی خودم هم نخواهم بخوانم نوه هایم می آیند جای نماز پهن می کنند می گویند بابا بزرگ نماز نمی خوانیم! خب نمازهم که می خوانم مثل همین جا بر می گردم یک مسئله می گویم، نصیحت می کنم، خود این ها چقدر تأثیر دارد، ما باید یک کاری کنیم زنمان به ما اقتدا کند. علامه مداح را حتما اسمش را شنیدید دیگه، هدیه نور را دارد و ایشان مداح خیلی خوبی بود خدا رحمتش کند خود ایشان برای من گفت، باز من از خود مداحی بود در اصفهان به نام آقای حسام، من در سوگ کوثرهم به مناسبت این را نوشتم، ایشان از این روضه خوان های خیلی خوب، می گفت شب ها، مثلا محرم، صفر ما روضه هایمان زیاد است دیر می رویم خانه، گفت همین که می رفتم خانه دستم را می زدم به در مادر پیری داشتم پشت در نشسته بود فوری در را باز می کرد، آخه آن وقت ها که اف اف و این ها که نبود، معلوم می شود که این پیر زن می آمد قبلا می نشست این جا که تا من در می زنم در را باز کند، گفتم مادر آخه این چه کاری است!؟ گفت ننه من بچه های دیگر هم دارم، چرا در را برای آن ها باز نمی کنم؟! برای تو در باز می کنم چون تو نوکر حسین(علیه السلام) هستی، از این خانه می روی در آن خانه از آن خانه اشک می گیری از مردم، صبح هم روضه داری می خواهم زود بروی بخوابی خستگی ات در برود، اما ننه یک توقع از تو دارم، وقتی مردم تو بندهای کفن من را باز کن، صورتم را روی خاک بگذار؛ سفارشم را به اربابت امام حسین(علیه السلام) بکن. به خدا ماها خیلی موقعیت داریم. گفت وقتی مادرم از دنیا رفت، خواهر و برادرهایم می دانستند، رفتند کنار، من بندهای کفنش را باز کردم، صورت مادرم را گذاشتم روی خاک، دیگر اشکم هم جاری و منقلب شدم، گفتم امام حسین این پیر زن، من هم که بچه اش بودم بخاطر تو به من احترام می گذاشت، امام حسین شب اول قبرش است، سفارش مادرم را به مادرت بکن، می گفت فردا شب یک وقت دیدم خاله ام دارد می آید گریه می کند، گفت حسام دیشب خواهرم را خواب دیدم گفت برو به او بگو فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) تحویلم گرفت. ما باید خیلی قدر خودمان را بدانیم. ببخشید من حرف های قلمبه سلمبه بلد نیستم؛ گاهی می روم جایی می بینیم همین پرچم ها زده شده دم درهای هیئت ها، طرف می آید دست می کشد به این پرچم ها به صورتش می کشد، یا پرچم را می بوسد، من با خودم می گویم خدایا این پرچم که خب مثل پارچه های دیگر است، چه شده! چون رویش نوشته شده یا فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)، یاحسین(علیه السلام)؛ الان این فرش ها اگر در خانه شما باشد، با کفش بیایید رویش هیچ اشکالی ندارد، اما اینجا که است می گویید نه، این فرش امام حسین است با کفش نیا رویش؛ همین چایی امام حسین، این آبی که به نام امام حسین است این ها تبرک شده، چایی امام حسین تبرک است، من شصت سال است دارم می گویم یاحسین، تبرک نیستم؟! به خدا ماهم تبرک هستیم، شماهم تبرک هستید، منتهی به شرط اینکه مواظب باشیم خودمان را آلوده نکنیم. همه اش زوم نکنید روی سبک و…، بله باز تکرار می کنم نروید بگویید بهتاش گفت سبک نخوانید، می گویم سبک بخوان، این ها را یادبگیر، اما فقط این ها نیست، یک چیزهای دیگرهم است؛ می خواهی ماندنی بشوی این هاهم است. خلوص، صداقت، مطالعه، خودسازی، عمل به واجبات، ترک محرمات، روی این دو تا خیلی کار کنید، عمل به واجبات، آن چیزی که ما را به جایی می رساند همین دوتا است، مستحبات را اگر عمل نکردی چوبت نمی زنند، منتهی همه ی واجبات را عمل کنیم نه «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض»؛ مثلا خیلی از ماها هستیم مداح امام حسین(علیه السلام) هستیم، نماز هم می خوانیم اما خمس مالمان را نمی دهیم، وقتی می گویم واجبات، یعنی همه آن ها، نمازت را باید بخوانی، روزه ات را بگیری، خمست را بدهی، اگر میدان جهاد شد جهادت را بروی، امر به معروف و نهی از منکر، همه ی این ها باید باشد، ما می بینیم نمازش را می خوانیم، روزه اش را می گیریم، اما خمس و زکات که می شود نمی دهیم، میدان جبهه و جهاد که می شود می گوید حاج آقا تیر و تفنگ به ما نمی سازد. می گفت طرف رفته بود گفته بود اسلام در خطر است، همین که رسید به جبهه یک خمپاره آمد جلویش در رفت، گفتند تو که می گفتی اسلام در خطر است، گفت بابا، جانم در خطر است، اسلام را ولش کن؛ حالا می بینی بعضی ها اینطوری هستند. در حرام ها هم همینطور، الان ماهایی که اینجا نشستیم(جسارت نشود) من قسم حضرت عباس می خورم این جمعیتی که اینجا نشستند مشروب خوار نیستند، اما خداوکیلی دروغ هم نمی گوییم؟ به حضرت عباس، هم مشروب خوار ها می روند جهنم و هم دروغگوها؛ (چرا قلمه سلمبه حرف بزنیم، بگذار ساده بگوییم)، من می توانم قسم حضرت عباس را بخورم که این جمعیتی که اینجا نشستند نوکرهای امام حسین(علیه السلام) هستند، دامنشان پاک است، آلوده ی به زنا نیست، اما می توانیم قسم حضرت عباس بخوریم که این جمعیت غیبت هم نمی کند؟! خب هم زنا کارها می روند جهنم و هم غیبت کن ها، ما که الان حدیث برای شما خواندیم، دروغ از شراب بدتر است، غیبت از زنا بدتر است، خب آن شرابش را می خورد و من دروغش را می گویم، خودسازی بکنید یعنی این؛ خودسازی بکن یعنی به همه ی واجباتت عمل کن، حرام ها را هم ترک کن، هم شراب نخور و هم دروغ نگو، هم زنا نکن و هم غیبت نکن، هم کسی را نکش و هم فتنه انگیزی و خبر کِشی نکن، آمده شعر گفته می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن! چه کسی گفته!! نه می بخور، نه منبر بسوزان و نه مردم آزاری کن، همه ی این ها بد است. پس عمل به واجبات و ترک محرمات، روی این کار بکنید، خودسازی است، خب حالا بعدش ان شاءالله قدم های بالاتر، مستحبات، نماز شب، نوافل را بخوانید، روزه های مستحبی؛ فردا هم یادتان نرودا ما در طول سال یک شب، شب لیله الرغائب داریم بگذرد دیگه سال دیگه، آن هم جمعه ی اول ماه رجب است، فردا را روزه بگیرید بین مغرب و عشاء یک نمازی دارد در مفاتیح است، بخوانید، می گوید وقتی انسان را در قبر می گذارند، یک صورت زیبا و خوشگلی می آید می گوید من تا قیامت با تو هستم و تورا تنهایت نمی گذارم، می گوید تو که هستی؟ می گوید من اعمال شب لیله الرغائب تو هستم، این ها خودسازی است، این ها انسان را می سازد ؛اول واجبات، ترک محرمات و بعد اینجور چیزها. من دوتا مطلب دیگر می گویم و خدانگهدارتان باشد، حالا اگر ان شاءالله باز یک وقتی گذر ما افتاد، مطالب دیگری هم داریم، خدمتتان عرض می کنیم، یکی آموختن احکام مداحی است، مداحی احکام دارد، آقا سینه زدن ثواب دارد ولی چه طوری سینه بزنی؟! این احکام دارد، لخت بشوم، نشوم، زنجیر بزنم، نزنم، به زنجیرم از این میخ ها ببندم، نبندم، این ها را بگویم، نگویم، بپرم بالا، نپرم، خب این ها همه نوحه خوانی است، روضه خوانی است دیگر. الان هم که الحمدالله هم کتاب احکام مداحی است و هم به سایت آقا مراجعه کنید، جاهای دیگر بزنید در اینترنت احکام مداحی می آید، همه ی شما هم که الحمدالله الان دیگر اهل… ، بله خوبش را باید استفاده کرد، من هم یک وب سایت دارم، بزنید یدالله بهتاش می آید. مجلس شادی اهل بیت باید شاد باشیم ولی شادی اش یک حد و مرزی دارد دیگه، حالا چون شادی است دیگر هرجوری! من هم بلد هستم. امام رضا(علیه السلام) به ریان بن شبیب فرمود: یابن شبیب«إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَافْرَحْ لِفَرَحِنَا وَعَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ» من هم حدیثش را بلد هستم، ولی خب این یک حد و مرزی دارد؛ آقا دست زدن چقدرش حلال است، چقدرش نیست، کجا بزنیم، کجا نزنیم، بچه های من احکام مداحی را یاد بگیرید؛ آقا دستشویی رفتن احکام دارد، غذا خوردن احکام دارد، مداحی هم احکام دارد، دِیمی نیست، خب آدم می بیند دیگه. نوحه هایی که انتخاب می کنید، خب بعضی ها! ما می خواهیم مردم را به یاد اهل بیت بیندازیم، تا شروع می کند خواندن می گوید این سبک فلان خواننده است که دارد می خواند، یعنی به جای اینکه به یاد امام حسین(علیه السلام) بیفتد به یاد آن خواننده می افتد. من خودم یک خاطره ای دارم، چون من الان کمتر به عنوان مداحی دعوت می شوم؛ به عنوان سخنران دعوت می شوم؛ یک جایی ما را دعوت کرده بودند، صبح بود داشتند زیارت عاشورا می خواندند بعدش ما منبر برویم، از رفقا داشت می خواند، بعد هم سبک امام علی(علیه السلام)، سبک سنگینی هم هست خیلی چیز نیست، ولی به جان بچه ام دیدم یک کسی پا شد به صاحب خانه گفت برو به او بگو اینجوری نخواند من به یاد قطام افتادم؛ خب حالا ما که نمی خواهیم مردم را به یاد قطام بیندازیم و به یاد فلان خواننده بیندازیم، می خواهیم مردم را به یاد اهل بیندازیم. مجلس های شادی مان هم، بله شادی بکنیم اما حد و مرزها را مراعات کنیم. پس یکی هم احکام مداحی را حتما توجه داشته باشید. یکی دیگر از چیزها تواضع است، یکی از چیزهایی که آدم را ماندنی می کند تواضع است، ببینید، ماها نیست که چهار نفر دورمان را می گیرند، یک کفشی برایمان جفت می کنند، چایی را می آورند جلوی ما می گذارند، گاهی می بینی یک دفعه غرور آدم را می گیرد؛

 افتادگی آموز  اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.

من تجربه کردم، عالم متکبر را مردم دوست ندارند، اما عالم متواضع را مردم دوست دارند، خب مداح متکبر را هم دوست ندارند، مسئولین متکبر را مردم دوست ندارند ولی مسئولینی که می گویند ما نوکر شما هستیم، خدمت گذار شما هستیم این ها را مردم دوستشان دارند، پول دارهای متکبر را مردم دوست ندارند، ولی یک پول داری که می بینی می گویی خاکی است، وضعش خوب است اما از خودمان است، در همین دنیا هم می خواهید عزیز بشوید، هرچه رفتید بالا( سفارشی باز به شما می کنم، خواهش می کنم جدی بگیرید، این دعای مکارم الاخلاق را حتما یک دفعه بخوانید با ترجمه اش، اگر حوصله داریم، آقای فلسفی این را شرحش کرده، اما اگر حوصله ندارید فقط ترجمه اش. همان جا یک فرازی دارد که می گوید خدایا هرچه من را پیش مردم بالا می بری، پیش خودم پایینم بیاور). یک رباعی می گویم این را هم از ما یادگاری داشته باشید،

گیرم که هزار مصحف از بر داری( هزارتا کتاب آسمانی را از حفظ هستی) / با آن چه کنی که نفس کافر داری/ سر چیست که بر خاک نهی بهر نماز / آن را به زمین بنِه که در سر داری ( سرت را می گذاری روی خاک، اما می خواهد بگوید آن باد کله ات را بریز، تکبر نداشته باشید).

دیگری ادب مداحی است، فقط یک نمونه برایتان می گویم، این آقای صالحی خوانساری را که می شناسید( یکی مداح است، یکی واعظ، این را من از قول آن آقای واعظشان می گویم)، ایشان می گوید علامه ی امینی مریض بود، و ما هم نزدیک خانه ایشان می نشستیم، رفته بودیم عیادتشان، بعد گفتیم حالا که آمدیم خدمت علامه امینی، ایشان هم مریض بود و خوابیده بود و یک پتویی هم تا روی سینه اش کشیده بودند، گفتیم حالا یک سؤالی از ایشان بپرسیم، گفتیم آقا من یک سؤالی دارم از شما، گفت سؤال راجع به چی است؟ گفتم راجع به فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها)، می گوید تا گفتم، گفت نه بایست، من را بلندم بکنید بنشانید، می گفت خانم ها از پشت پرده گفتند نگذارید آقا بلند بشود، ولی بلند شد نشست، پاهایش را جمع کرد، گفت حالا نام فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) را بیاورید. ادب. حالا می آید می گوید حسین، همه چیز می توانی از آن بفهمی الا اینکه حسین گفت یا چه می گوید! بابا اسامی اهل بیت را مؤدب ببریم، ادب را در مجالس اهل بیت مراعات کنیم.

یکی هم عفت، عفت در لغت که نگاه کنید به معنی خودداری است دیگه، این عفت که می گوییم فقط پاک دامنی نیست یعنی چشممان به هرچیزی نگاه نکند، بعضی ها بی عفت هستند منتهی چشمشان بی عفت است، کسی که فیلم گناه نگاه می کند، عکس گناه نگاه می کند، این بی عفت است، بد است که آدم بشنود در خانه ی مداح آنتن ماهواره ای است. یک مداح باید با عفت باشد، زبان یک مداح، کسی که فحش می دهد، کسی که حرف بی تربیتی می زند، ما هر شوخی نباید بکنیم، هر جوکی نباید بگوییم. دامنمان عفت داشته باشد.

اگر خسته تان کردم معذرت خواهی می کنم، فقط یک شعر از قول خودم می خوانم و مجلس را به پایان می برم،

عمری است به خانه تان نمک گیر شدم / دائم سر سفره ی شما سیر شدم / هر کس به رهی جوانی خود را داد / من هم در خانه ی شما پیر شدم / ای مردم عالم بشناسید و بدانید / مهری که به پیشانی ما خورده بخوانید / آقام حسین است آقام حسین است / من بی سر و پا هستم و خود را به تو بستم / هر چند نمک خورده نمکدان بشکستم/ آقام حسین …  . خدایا کمک کن که تا آخر عمر حسینی بمانم، حسینی بمیرم. من به مجلس شما دل بستم، چندتا امن یجیب بخوانیم، من خودم هم حاجت هایی دارم شما هم دعا کنید.

اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم.

أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء. أللّهُمَّ إنّا نَسألُکَ وَ نَدعُوکَ بِاسمِکَ العَظیمِ الأَعظَمِ الأَعَزِّ الأَجَّلِّ الأَکرَمِ یَا اللهُ. خدایا فرج امام زمانمان را برسان. خدایا همه ی ما را عاقبت بخیرمان کن. خدایا توفیق زبان ساده، خلوص در عمل، مطالعه، خودسازی، به همه ی ما عنایت بفرما. خدایا ما را نوکرهای خوبی بریا اهل بیت قرار بده. خدایا لقمه ی حلال، همنشین های خوب، توفیق نماز اول وقت که باعث عاقبت بخیری می شود را به همه ی ما عنایت بفرما. خدایا یک عده به ما حق دارند، شهدایمان، مرحوم امام غریق رحمتشان بگردان. این امنیت مملکتمان را حفظ کن. رهبرمان را محافظت بفرما. یک عده هم به من التماس دعا داشتند، دیگر یکی یکی نگویم حوائج شرعیشان را بر آورده به خیر بگردان. این عزیران من را هم عاقبت به خیرشان بگردان. اگر خسته تان کردیم حلالمان کنید. صلوات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *