درس‌گفتار قرآن کریم روز یازدهم | لزوم استغفار دائمی

خانه / مطالب و رویدادها / درس‌گفتار قرآن کریم روز یازدهم | لزوم استغفار دائمی

خدای متعال مکرر در قرآن و از جمله در این آیه ما را امر می‌کند به آمرزش‌طلبی و توبه‌ی به سوی خدا. توبه، یعنی برگشت. این برگشت، هم در مرحله‌ی ایمان و هم در مرحله‌ی عمل و رفتار است. ما کوتاهی‌هایی داشتیم و داریم؛ باید خود را اصلاح کنیم؛ و این در درجه‌ی اولِ اهمیت است.

* *

* احتیاج همه افراد به استغفار

خدای متعال مکرر در قرآن و از جمله در این آیه ما را امر می‌کند به آمرزش‌طلبی و توبه‌ی به سوی خدا. توبه، یعنی برگشت. این برگشت، هم در مرحله‌ی ایمان و هم در مرحله‌ی عمل و رفتار است. ما کوتاهی‌هایی داشتیم و داریم؛ باید خود را اصلاح کنیم؛ و این در درجه‌ی اولِ اهمیت است. سوره‌ی مبارکه‌ی هود این‌طور شروع می‌شود: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. الر. کتاب احکمت ایاته ثمّ فصّلت من لدن حکیم خبیر. الّا تعبدوا الّا اللَّه انّنی لکم منه نذیر و بشیر و ان استغفروا ربّکم ثمّ توبوا الیه» (۱). یعنی رسالت قرآنی در درجه‌ی اول مسأله‌ی توحید است؛ بلافاصله بازگشت به خدا و آمرزش‌طلبی از خدا مطرح می‌شود. این، مربوط به همه‌ی طبقات است؛ از پیغمبران گرفته تا درجات پایین؛ منتها گناهی که از آن استغفار می‌کنیم، در ما یک چیز است؛ در پاکان و برجستگان چیز دیگری است. «کار پاکان را قیاس از خود مگیر». آن‌ها هم احتیاج دارند به استغفار؛ آن‌ها هم ممکن‌اند؛ «سیه‌رویی ز ممکن در دو عالم، جدا هرگز نشد واللَّه اعلم»؛ آن‌ها هم احتیاج دارند که طلب مغفرت کنند و این نقص و نرسیدن و این کُندی نسبی را با طلب مغفرت از خدا جبران کنند. در مورد ما هم که خطا‌ها و گناهان یکی دو تا نیست؛ ما انواع و اقسام خطا‌ها را داریم. این، حرف اصلی ماست.

* استغفار موجب بهره‌مندی نیکو از زندگی می‌شود
روایتی را هم در این‌جا ذکر کنم: «ادفعوا ابواب البلایا بالاستغفار» (۲)؛ درِ بلا را به وسیله‌ی استغفار ببندید. در همین آیه هم که خواندیم، دارد «یمتّعکم متاعا حسنا»؛ یعنی بهره‌مندی نیکو از زندگی، با استغفار و توبه و آمرزش‌طلبی از خدای متعال حاصل خواهد شد.

 در یک روایت دیگر دارد: «خیر الدّعا الأستغفار» (۳)؛ از همه‌ی دعا‌ها بهتر، طلب آمرزش از خدای متعال است. در مناجات شعبانیه آمده است: «الهی ما اظنّک تردّنی فی حاجة قد افنیت عمری فی طلب‌ها منک» (۴). این حاجت چیست؟ حاجتی که می‌گوید من همه‌ی عمرم را در طلب آن سپری کردم، عبارت است از مغفرت الهی. آمرزش الهی به معنای اصلاح خطاهاست؛ به معنای جبران کردن ضربه‌هایی است که بر خودمان و بر دیگران وارد کردیم.

* مراحل استغفار

اشکال کار ما انسان‌ها غفلت از خطای خود، غفلت از لزوم اصلاح، و غفلت از اجرایی کردن اصلاح در خود است. اگر این غفلت‌ها از بین رفت و اگر این عزم به وجود آمد، همه چیز اصلاح می‌شود. در مرحله‌ی اول – که مرحله‌ی مقدماتی و جزو بزرگ‌ترین وظایف ماست – خودمان اصلاح می‌شویم، که اساس هم این است؛ یعنی همه‌ی کار‌ها مقدمه‌ی اصلاح خود است.
مرحله‌ی دیگر، استغفار اجتماعی و اصلاح اجتماعی است؛ مسیر و هدف جمعی و کارکرد عمومی را در حوزه‌ی توانایی خودمان اصلاح کنیم؛ که این واضح‌ترین نمونه از تأثیر استغفار و مفهوم و محتوا و مضمون واقعی استغفار است.
 نباید این کار را دشوار به حساب آورد. اگر اراده کنیم، این کار آسان است و ما می‌توانیم. این شب‌ها در دعای شریف ابوحمزه خواندید: «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ پروردگارا! کسی که به سمت تو بیاید، راهش نزدیک است. عمده، عزم کردن، حرکت کردن و همت گماشتن است. «و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجبهم الأعمال دونک». (۵) ما به دست خود و با خطاهای خود، بین خود و خدا فاصله ایجاد می‌کنیم. خدای متعال با ما فاصله‌یی ندارد؛ راه نزدیک است. اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانه‌ی رحمت الهی است. اگر توانستید از دل استغفاری برآورید و عزمی و حرکتی بکنید، بدانید که توفیق الهی و توجه الهی شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب می‌کنند و می‌کِشند. خدا در موارد متعدد توبه را به خودش نسبت می‌دهد؛ «ثمّ تاب علیهم لیتوبوا»؛ (۶) خدا توبه کرد تا انسان‌ها توبه کنند. توبه یعنی چه؟ یعنی توجه و برگشت. خدا به شما عطف توجه کرد؛ این موجب شد تا دل شما هم به خدای متعال متمایل شود.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی        کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

* انواع گناه
الف) گناهان فردی

از سه گونه گناه باید استغفار کرد؛ این‌ها به درد ما می‌خورد؛ من و شما در کارهای مدیریتی هم به آن نیاز داریم. غفلت از این‌ها خسارتهای بزرگی را بر ما وارد کرده است و می‌کند. سه جور گناه وجود دارد: یک‌جور گناهی است که فقط ظلم به نفس است – که تعبیر ظلم به نفس در قرآن و در حدیث فراوان است – گناهی است که فرد مرتکب می‌شود و اثر مستقیمش هم به خود او برمی‌گردد؛ گناهان متعارفِ فردیِ معمولی.

ب) گناهان فردی دارای آثار اجتماعی

نوع دیگر، گناهی است که فرد مرتکب می‌شود، اما اثر مستقیم آن به مردم و به دیگری می‌رسد. این گناه، سنگین‌تر است. این گناه، ظلم به نفس هم هست؛ اما چون تعدی و تجاوز به دیگران است، دشواری کار آن بیشتر است و علاج آن هم سخت‌تر است؛ از قبیل ظلم، غصب، پایمال کردن حقوق مردم، پایمال کردن حقوق عمومی انسان‌ها. این گناه بیشتر متعلق می‌شود به حکومت‌ها؛ این گناه مدیران است؛ این گناه سیاستمداران است؛ این گناه شخصیت‌های بین‌المللی است؛ این گناه آنهایی است که یک کلمه حرفشان، یک امضایشان، یک عزلشان، یک نصبشان می‌تواند خانواده‌هایی و گاهی ملتی را تحت تأثیر قرار دهد. مردم عادی معمولاً این‌طور گناهی ندارند؛ اگر هم داشته باشند، دایره‌اش خیلی ضعیف است؛ کسی راه برود و مثلاً پای کسی را عمداً لگد کند؛ در این حد است. اما من و شما اگر قرار شد مبتلای به این نوع گناه شویم، دامنه‌اش وسیع است. همین‌طور که گفتیم، یک امضای ما، یک حکم ما، یک حرف ما، یک قضاوت ما، یک نشست و برخاست ما در محل تصمیم‌گیری می‌تواند اثر مستقیم خودش را به جماعت‌های زیادی برساند. این نوع گناه هم استغفار متناسب با خودش دارد. گناه نوع اول استغفارش به این است که انسان صادقانه از خدای متعال آمرزش بخواهد؛ اما گناه نوع دوم مسأله‌اش فقط با استغفار حل نمی‌شود؛ انسان باید آن را درست کند. مقوله‌ی اصلاح کردن و درست کردن و مشکلات را برطرف کردن، این‌جا پیش می‌آید.

ج) گناهان جمعی ملت‌ها

نوع سوم، گناهان جمعی ملتهاست. بحث یک نفر آدم نیست که خطایی انجام دهد و یک عده از آن متضرر شوند؛ گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی می‌شوند. این گناه هم استغفار خودش را دارد. یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت می‌کند و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛ این‌‌ همان «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» (۷) است؛ این‌‌ همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل می‌کند؛ این‌‌ همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملتهای گنهکار مسلط می‌کند. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری را بالای دار بکِشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با این‌که جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم این‌که با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند – که هنوز هم یک عده قلمزن‌ها و گوینده‌ها و نویسنده‌های ما همین حرف دروغ بی‌مبنای بی‌منطق را نشخوار و تکرار می‌کنند – پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. آن‌ها یک عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملی و عمومی بود. «و اتّقوا فتنة لاتصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛ (۸) گاهی مجازات فقط شامل افرادی که مرتکب گناهی شدند، نمی‌شود؛ مجازات عمومی است؛ چون حرکت عمومی بوده؛ ولو همه‌ی افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند. همین ملت آن روزی که به خیابان‌ها آمدند و سینه‌شان را مقابل تانک‌های محمدرضا پهلوی سپر کردند و از مرگ نترسیدند؛ یعنی تحمل و صبر و سکوت گناه‌آلود پنجاه ساله را تغییر دادند، خدای متعال پاداش آن‌ها را داد؛ حکومت ظلم ساقط شد، حکومت مردمی سر کار آمد؛ وابستگی ننگ‌آلود سیاسی از بین رفت، حرکت استقلال آغاز شد و ان‌شاءاللَّه ادامه هم دارد و ادامه پیدا خواهد کرد و این ملت به توفیق الهی و به همت خود، به آرمانهای خودش خواهد رسید. این به خاطر این بود که حرکت کرد. بنابراین گناه نوع سوم هم یک‌طور استغفار دارد. (۹)

پی‌نوشت:
۱) هود: ۱-۳

۲) مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج ۵، ص ۳۱۸. «ادْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَایَا بِالِاسْتِغْفَارِ» پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: درهای بلا و سختی را به وسیله استغفار ببندید.
۳) الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج ۲، ص ۵۰۴، ح ۱. «خَیْرُ الدُّعَاءِ الِاسْتِغْفَارُ» امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: بهترین دعا استغفار کردن است.
۴) اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص ۶۸۵. «… إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لَا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ فَتَرْضَی…» امام علی (علیه‌السلام) [در مناجات شعبانیه اینگونه] فرمودند: خدایا گمان ندارم که مرا بازگردانی در مورد حاجتی که عمر خویش را درخواستن آن از تو، سپری کردم، خدایا ستایش خاص‌ تو است ستایش ابدی جاویدان همیشگی که فزون شود ولی کم نگردد، بدان نحو که دوست داری و خوشنود شوی.
۵) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص ۵۸۳. «… أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ…» امام سجاد (علیه‌السلام) [در دعای ابوحمزه ثمالی اینگونه] فرمودند: آنکه به سوی تو سفر می‌کند فاصله او به تو نزدیک است و تو از آفریدگان خود پنهان نمی‌شوی مگر آنکه کردارشان آنان را از تو بپوشاند.

۶) توبه: ۱۱۸
۷) رعد: ۱۱
۸) انفال: ۲۵
۹) بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۴/۰۸/۰۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *