سربازانِ جنگ نرم، لب مرز

خانه / مطالب و رویدادها / سربازانِ جنگ نرم، لب مرز

رامین دانشور یک جوان اردبیلی فارغ‌التحصیل رشته فلسفه اسلامی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران در مقطع کارشناسی ارشد است. او فعالیت‌های مختلف فرهنگی-آموزشی داشته که یکی از آن‌ها مسئولیت فرهنگی موسسه تحقیقاتی شهید مطهری اردبیل است. دانشور با راه‌اندازی «بنیاد مهدویت و هویت» اردبیل تلاش کرده تا سریع‌تر و کارآمدتر به اهداف فرهنگی خودش برسد. این بنیاد با توجه به هم‌مرز بودن و ارتباط با کشور آذربایجان، علاوه بر آموزش‌های فرهنگی- اعتقادی به نوجوانان و جوانان، مبدع ایده‌های نو و به‌‌روز برای مقابله با هجمه‌های فرهنگی به این استان مرزی و ترک‌زبان است.

رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان، آن‌ها را به تلاش جدی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه توصیه نمودند. ایشان در ضمن این بحث فرمودند: «من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار.»

علت و چگونگی تشکیل بنیاد مهدویت و هویت را بفرمایید.

در سال 91 امام جمعه محترم اردبيل حضرت آيت‌الله عاملي اعلام نیاز برای سروسامان دادن به آموزش نسل جوان و نوجوان در خصوص مسائل فرهنگی- اسلامی را اعلام کردند. بر همین اساس بنیاد مهدویت و هویت به عنوان يك مجموعه تربيتي با اهداف خاص شكل گرفت. در واقع زمانی كه به مقوله تربيتي در این استان احساس نیاز ‌شد، بررسي‌هايي در اين رابطه انجام شد و ما مطمئن شدیم كه این مجموعه با اين اهداف بايد در استان شكل بگيرد. البته این نکته فراموش نشود که دوستانی كه قبلاً در مجموعه مطالعات تحقيقات شهيد مطهري بودند بعد از فعالیت در آن مجموعه، اين دغدغه را داشتند كه يك كار فرهنگي با زيربناي محكم‌تري انجام دهند و به اين نتيجه رسيده بودند كه برای رسیدن به اهدافشان يك مجموعه‌ با اهداف تربيتي تشكيل دهند. مطالبه حضرت آيت‌الله عاملي ما را به اين نقطه رساند كه حتماً اين مجموعه را تشكيل دهيم. بنابراين تاسیس این بنیاد نه تنها یک اقدام دستوری و سفارشی نبود بلکه بر اساس نیاز و توصیه دوستان ما و امام جمعه محترم شهر اردبیل بود. بنابراين این احساس نیاز دو طرفه شکل گرفته بود. اگر به صورت اجمالی هم بخواهم اهداف بنیاد را ترسيم كنم در يك كلمه مي‌توانم بگويم كه عرضه انسان تراز انقلاب اسلامي هدف كلان مجموعه ما است.

جنابعالی به عنوان یک مدیر جوان فرهنگی، چه تلقی از انسان تراز انقلاب اسلامی و اهداف کار فرهنگی دارید؟ 

وقتي در ايران يك انقلاب اسلامي شكل گرفته است قطعاً كارهاي فرهنگي ما متناسب با اين واقعه باید انجام شود. يعني ما نمي‌توانيم چشممان را ببنديم و به صورت سليقه‌اي كار كنيم. ولو اینکه بگوييم ما روي اعتقاد مخاطب كار مي‌كنيم. باید دید اين اعتقاد مخاطب درنهایت مي‌خواهد چكار كند. اگر روي توانمندي‌ مخاطب كار كنيم باید دید آخر سر، اين توانمندی چه كاری مي‌خواهد انجام بدهد. وقتي ما واقعيت انقلاب را بررسي مي‌كنيم مي‌بينيم انقلاب در اين مقطع و در هر مقطعي براي اينكه به جريان ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل شود، لازم است نيروهاي انقلابي‌اش در مسیر رشد و تعالی قرار گیرند. تا به آنجا كه حضرت امام(قدس سره الشریف) در جمله‌اي فرمودند كه فتح‌الفتوح انقلاب اسلامي در تربيت انسان‌هاي صالح است. بنابراين وقتي ما در این زمان و مکان مي‌خواهيم كار فرهنگي- تربیتی انجام دهیم، كار فرهنگي ما بايد با جريان انقلاب متناسب باشد و ببينيم كجاي مسائل فرهنگی – تربیتی اين انقلاب نیاز به کمک و پوشش دارد. امکان ندارد اعتقادات مردم و جوانان نسل‌های آینده ما درست نباشد و از توانمندي‌ كمی برخوردار باشند ولی بخواهند باري از انقلاب به دوش بكشند.

برای اینکه نسل‌های پس از انقلاب بتوانند این بار را به دوش کشند، چه کاری برایشان باید انجام داد؟

 ما ابتدای کار باید بتوانيم تمام عرصه‌هايي كه براي انسان تراز انقلاب اسلامي مورد نیاز است را به صورت اساسي ترسیم كنيم. در مرحله بعد همين مسير ترسیم شده، راهبرد ما مي‌شود. اگر این راهبردها را بتوانیم به سرانجام برسانیم آن وقت تا حدودی توانسته‌ایم انسان تراز انقلاب اسلامی را به فعلیت برسانیم که قطعاً با خودش تمامي زيرمجموعه‌هاي انقلاب اسلامی را به همراه خواهد داشت. این فرآیند یک روش زیربنایی و ريشه‌اي از ترسیم ایده‌آل‌ها تا رسیدن به اهداف است. از سال 91 که ما بنیاد را تاسیس کردیم برای ترسيم ایده‌آل‌ها و رسیدن به راهبردها از ويژگي‌هاي تراز انقلاب استفاده کردیم. در اينجا هم ما نمي‌توانيم سليقه‌اي عمل كنيم. يعني وقتي ما مي‌آييم ويژگي‌هاي انسان تراز را مي‌شماريم مي‌گوييم از يك طرف اعتقادات فرد بايد عميق باشد از طرف دیگر بايد توانمندي‌هاي بالایی داشته باشد. از طرف دیگر هم بايد از روحيه بالایی برخوردار باشد و بتواند جريان‌سازی کند. وقتي ويژگي‌هاي انسان تراز انقلاب اسلامي که هدف كلان‌ ما است را بررسی می‌کنیم به چند مقوله مهم مي‌رسيم. قطعاً  اعتقاد یک بخش اساسی و پایه‌ای مهم است که حتماً بايد عميق باشد. پس از آن باید زمینه‌های افزایش توانمندی افراد را بالا ببریم. بعد از آن باید مهارت‌های مدیریتی را آموزش داد تا نیروی جوان اما مدیر و توانمند و معتقد ما بتواند جریان‌سازی کند. علاوه بر اینها معنویت افراد نیز نقش مهمی در رسیدن به این نقطه مطلوب بازی می‌کند. اگر اين ريزمسائل را مفصل بررسی کنیم به يك راهبرد و الگويي برای تربيت انسان‌ تراز انقلاب اسلامی مي‌رسیم.

در راستای رسیدن به راهبردهای مد نظر بنیاد مهدویت و هویت از چه الگویی استفاده می‌کنید؟

الگوي ما از لحاظ تربيتي يك الگوي مربي ‌محور است. بنابراين برنامه‌هاي ما به صورت ريز متناسب با آن ويژگي‌ها درست مي‌شود. ما وقتي مي‌خواهيم بگوييم كه اين فرد بايد اعتقادات محكمي داشته باشد، زمينه‌سازي و قالب برای اين اعتقاد را باید به وجود بیاوریم. يعني زمانی لازم است كلاس بگذاريم، استاد  براي موضوع، طرح مسئله كند. يك وقت لازم است خود استاد مطالعاتي در اين زمينه به صورت تخصصي داشته باشد. ديگر مسائل هم همين طور است. مثلاً وقتي مي‌گوييم اين فرد بايد به لحاظ جسمي در رده بالايي باشد و جسم سالمي داشته باشد، خب قطعاً برنامه ما براي اين شخص يك برنامه ورزشي و درست و حسابي بايد باشد تا جسم و روح سالمی داشته باشد. براي معنويت و توانمندي‌اش هم همينطور است. وقتي مي‌گوييم كه يك نفر مهتدي شده است، يعني انساني كه هدايت شده و لازمه‌اش اين است كه این انسان هادي هم باشد. برای مهتدي بودن ما سعي می‌کنیم زمينه‌ها را با مؤلفه‌هايي كه نیاز است به وجود آوريم. انسان تراز انقلاب اسلامي بايد بتواند توانمندي‌های مختلف و يافته‌هاي خودش را به جامعه عرضه كند. تا بتوانيم اسم او را مجاهد بگذاريم. يعني آنهايي كه راه را يافته‌اند و مهتدي شده‌اند حالا دیگر باید هادي شوند و بتوانند يك طيف وسيعي را با خودشان همراه كنند و جريان‌سازي انجام دهند.

امروزه چه نیاز و مساله‌ای در اولویت برای برنامه‌ریزی و تدوین راهبردهایتان قرار دارد؟

 اگر به مسائل روز از چند منظر نگاه کنیم می‌بینیم که الان در يك مقطع جنگ نرم قرار گرفته‌ایم. قطعاً با این شرایط می‌بایست زمينه‌هاي جهاد در این عرصه را براي فرد مهيا ‌كنيم. در اینجا ما باید روی بحث توليد محصولات فرهنگي کار کنیم. يعني اين آدمي كه اينها را يافته و انسان مهتدي شده، حالا مي‌خواهد انسان هادي هم بشود. بنابراین یکی از فعالیت‌های فعلی بنیاد مهدویت و هویت عرصه‌ توليد محصول است. يعني وقتي دانش‌آموز ما توانسته يك آموزش خاص را ببیند حالا خودش می‌تواند در قالب يك كليپ یا در قالب يك نرم‌افزار یا يك وبلاگ، يافته‌هایش را  به دیگر هم سن و سال‌های خود عرضه كند. که ما در اصطلاح به این فرآیند جهاد فرهنگي می‌گوییم. یعنی فرد علاوه بر اینکه در زمینه‌های شخصی رشد می‌کند باید بتواند در یک طيف وسيع‌تري برای دیگران هم مفید باشد یا به عبارتی عملیاتی شده باشد.

آیا بنیاد شما توانسته عملیات کند و افراد عملیاتی داشته باشد؟

يك برنامه كاري ما که خيلي هم مهم و رشد دهنده است و واقعاً به نوعي قلب تپنده بنیاد مهدویت و هویت می‌باشد همین بحث عمليات‌هاي فرهنگي است. دانش‌آموز ما خودش را در مبارزه با باطل می‌بیند و احساس می‌کند كه واقعاً الان با دشمن در حال جنگ است. اين خودش يك بخش مهم از انسان تراز انقلاب اسلامي است كه ما ترسيم كرده‌ايم. ما هر چند ماه یکبار علاوه بر برگزاری کلاس‌های آموزشی و تربیتی منظم و بلند مدت یک عملیات خاص و منحصر به فرد را انجام داده‌ایم و بچه‌های ما در عرصه فرهنگي عمليات کرده‌اند.

هسته فکری و اولیه بنیاد شما که تشخیص می‌دهد در هر برهه زمانی سراغ چه موضوع و عملیاتی بروید چه کسانی هستند و چگونه انتخاب شده اند؟

قبل از اينكه اين مجموعه تشكيل شود، نفراتي بودند كه دغدغه مسائل فرهنگی را در سطح استان اردبیل داشتند. قطعاً طي يك‌سری فرآيندها اين نفرات به هم رسيدند. يعني دغدغه‌ها و ديدگاه مشترك و فعاليت‌هايي كه از قبل در این موارد داشتند آنها را به يك نگاه مشتركي رساند تا اين كار و تاسیس بنیاد را انجام بدهند. بنابراين اينها آمدند و به صورت خودجوش  كار كردند. لطف الهي هم شامل حال ما شد تا دوستان کنار هم جمع شوند. همین دوستان هم هستند که شوراي مركزي و به نوعي اتاق تصميم‌گيري بنياد را تشكيل دادند. شوراي مركزي وظیفه‌اش اين است كه بتواند راهبرد كلان و سياست‌گذاري كلان مجموعه را انجام بدهد و اولويت‌هاي كاري مهم را در اين مقاطع بتواند برای کل مجموعه مشخص كند. علاوه بر این افراد شورای مرکزی علاوه بر يك دغدغه مشترك هر کدام دارای تخصص‌هايي هستند. بعضی از آنها در زمينه‌هاي اعتقادي دارای تخصص هستند، بعضي‌ دیگر در رابطه با كارهاي تشكيلاتي به نوعي تخصص دارند. بنابراین اينها با یک نگاه مشترك و تخصص‌های مختلف دور هم جمع شدند. مثلاً آقاي بابايي سابقة‌ كار فرهنگي بسيار زيادي در همين استان را داشتند و نگاه تخصصي ايشان به كار فرهنگي ما را خيلي راهنمايي كرد تا ايرادات و نقص‌هاي ما برطرف شود. روز اول تشکیل بنیاد حدوداً نُه نفر از این دوستان در جمع ما بودند اما بعضي از اين بچه‌ها به دلايلي مثل قبولی در مقطع دكترا دانشگاه يا مطالب ديگر امکان حضور در شهر اردبیل برایشان میسر نبود. به هر حال امروز ما پنج نفر در شوراي مركزي هستیم كه علاوه بر خودم آقايان محمدرضا توانا، نقي قبايي، احمد غفاري و آقاي بابايي به عنوان عضو شوراي مركزي و مشاور در جمع ما حضور دارند.

این شورا بر چه مبنایی اولویت‌های کاری بنیاد را مشخص می‌کند؟

چون نگاه ما مبتني بر يك نگاه انسان‌شناسانه و اهداف انقلاب اسلامي است وقتي استراتژي تربيتي را پي‌ريزي می‌کنیم قطعاً تمام راهبردها و اعمال‌ ما بر طبق همان است. يعني نمي‌شود گفت مقطعي است. بنابراين اولويت‌هاي كاري ما بر اساس اين اهداف و نگاه برنامه‌ریزی و تحليل مي‌شود. توان مجموعه ما در حال حاضر روي پنج شش عنوان كاري است. البته توان و عده و عُده ما در این زمینه که بیشتر روی کدام هدف‌ها بیشتر کار کنیم خیلی اثر گذار است. یا اینکه کدام کار زيربنايي‌تر است و براي مجموعه مهم‌تر است. مثلاً شما فرض كنيد كه ما الان توانمان اين است كه يا كار اعتقادي كنيم يا كار ورزشي تفريحي. خب قطعاً كار اعتقادي براي ما مهم‌تر است. یا شما فرض كنيد كه الان زمانی است كه ما بايد در طي سال چند تا عمليات فرهنگي انجام بدهيم. بر اساس توانی که ما در آن زمان از جهات مختلف داریم، شورای مرکزی انتخاب می‌کند و تشخیص می‌دهد که بنیاد در آن مقطع چه اولویت‌هایی برای انجام عملیات‌های مختلف دارد. با توجه به اينكه سعي مي‌كنيم همه جانبه نگاه كنيم و ببينيم كه چه چيزي الان براي ما مهم‌تر است. هم به لحاظ انساني و هم به لحاظ اينكه توان مسئولين ما چقدر است. هم به لحاظ اينكه نياز مخاطب ما الان چه چيزي می‌باشد. ما تا کنون عمليات‌هاي مختلفي انجام داده‌ايم. مثلاً در يك مقطع ما يك عمليات فرهنگي به نام نمايشگاه شاخه شيطان راه‌اندازي كرديم. خب قطعاً در آن مقطع مهم بود كه مخاطب ما خودش را درگير با وهابيت ببيند. شايد عنوان‌هاي ديگري هم براي عمليات دیگری داشتيم، اما اين خيلي براي ما مهم‌تر بود و چون درواقع عده و عُده ما اقتضاي اين را مي‌كرد كه ما در تابستان يك عمليات انجام دهيم در واقع نمايشگاه شاخ شيطان را برپا كرديم.

بنیاد مهدویت و هویت بین برگزاری کلاس‌های ادامه‌دار و بلندمدت و عملیات مدت‌دار کدام را بیشتر ترجیح می‌دهد؟

اينطور نيست كه مجموعه بنياد ما وقتی مثلاً سه ماه در يك عمليات است، هيچ عمليات و کار ديگري در بنیاد انجام نشود. بلکه اولویت ما اين است كه كلاس‌هاي ما به صورت مداوم برگزار شود. اما شايد در يك مقطع كه با تمام قوت ورود به عمليات مي‌كنيم يك هفته یا دو هفته بعضي از كلاس‌ها تعطيل شود.

دقیقاً منظورتان از عملیات چیست؟

ما سعي مي‌كنيم در موضوعات مختلف فرهنگی و بسته به زمان عملیات انجام بدهيم. مثلاً بعضي از موضوعات مثل وهابیت اين قابليت‌ را دارد که چند بار به صورت ویژه مورد کنکاش ما قرار بگیرد. اقتضاي اهداف ما این است که عمليات فرهنگي طوري طرح‌ريزی شود كه يك قسمتي از خلأ تربيتي در آن زمان به خصوص را پر كند. يعني مثلاً به لحاظ اعتقادي بچه‌ها را طوری وارد عملیات كنيم که با وهابيت درگير شوند. بنابراین در برهه‌های مختلف زمانی يك خلأهايي است كه ما سعي مي‌كنيم با همين عمليات فرهنگي در واقع به جنگ آنها برویم و بچه‌ها را توانمند كنيم.

جامعه هدف شما از لحاظ تاثیرگذاری چه قشر و از چه سنی هستند؟ چگونه آنها را انتخاب می‌کنید؟

یکی از چند جامعه هدف ما در حال حاضر، مقطع دانشجويي و دانشجوها هستند. از ابتدای تأسيس بنياد، یک‌سری از این دانشجویان عزیز به ما پيوستند و شروع كار ما با این دوستان بود. بعد از مرحله كار دانشجويي ما وارد محدوده سنی دانش آموزان مقطع دبيرستان شدیم. اينها هم از تابستان سال پيش تا به امروز با ما همراه بودند. به تازگی هم امسال به مقطع راهنمايي ورود كرديم و مخاطبمان را از اين مقطع انتخاب می‌کنیم. پس در حال حاضر ما سه مخاطب دانش‌آموزي مقطع دبيرستان، دانش‌آموزي مقطع راهنمايي و دانشجويي را داريم. درخصوص گزینش این دوستان قطعاً ويژگي‌هايي مد نظر ما بود. يك‌سري فعالیت‌های مذهبي، اعتقادات سالم و موضوع اخلاق سالم از ويژگي‌هايي مدنظر ما بود، تا بتوانند با جمع ما صمیمی شوند و با مجموعه حركت كنند. در مقطع دانشجویی دوستانی که اعضای اصلی بنیاد را می‌شناختند اکثراً خودشان جذب شدند تا اینکه ما بخواهیم آنها را گزینش کنیم. در بحث دانش‌آموز مقطع دبيرستاني هم همين طور بود. اما برای مقطع راهنمايي، امسال ما طرحی به نام «نبأ» را که مخاطب آن نسل نوجوان درگیر با بيداري اسلامي بود را طرح‌ريزي كرديم که قدری متفاوت‌تر بود. يعني سعي كرديم نفراتي بياوريم كه واقعاً متناسب با این هدف ما بودند. به خاطر همين از بين دويست نفري كه در تابستان دعوت شده بودند حدود نود نفر را بیشتر نتوانستیم جذب کنیم.

آیا شما برای جذب مخاطبانتان مثلاً دانشجویان در دانشگاه تبلیغات جمعی می‌کنید؟

نه، ما تبليغات نداشتيم. اما بعضي از دوستانی كه در دانشگاه محقق اردبيلي فعاليت فرهنگی داشتند را احساس کردیم، پتانسيل و ظرفيت اين را دارند تا در بنياد هم شركت كنند. به خاطر همين به صورت شبكه‌اي این‌گونه افراد مستعد را وارد بنیاد کردیم که حدوداً آن موقع سی نفری شده بودند.

در رابطه با جذب دانش‌آموزان راهنمایی چگونه عمل کردید؟

ما امسال جلساتي را با آموزش پرورش داشتيم و اهدافمان را براي آنها ترسيم کردیم. چون دانش‌آموز مقطع راهنمايي مثل دانشجو نيست که بتواند توانمندي‌هاي خودش را آنطور که هست نشان بدهد بنابراین شیوه رصد و انتخاب آنها قدري مبهم بود پس خیلی نمي‌شد گفت كه اين دانش‌‌آموز واقعاً همان  دانش‌آموز مد نظر ما است. پس به دلیل این عدم شناخت از مسئولین و مربیان پرورشی ناحيه يك و دو آموزش و پرورش شهر اردبیل خواستیم که یک ليست مناسب از اسامی را به ما تحویل دهند. از بين دويست مدرسه يا بیشتر، حدود پانزده بيست مدرسه گزينش شدند و سعي شد كه در این انتخاب خيلي دقت انجام شود. بعد که لیست دانش‌آموزان مناسب این پانزده بیست مدرسه را به ما دادند، آنها را به يك جلسه دعوت كرديم و از بین مدعوین نفرات نهایی مدنظر بنیاد را برگزیدیم که همان هشتاد نفر مذکور بودند.

برای این دانش‌آموزان چه برنامه‌هایی دارید؟

چون مجموعه تربيتي است بنابراین سعي مي‌كنيم برای تهيه برنامه‌ها شخصيت دانش‌آموزان را به صورت همه‌جانبه لحاظ كنيم. ما در بنیاد، سلسله جلسات اعتقادي داريم. مثلاً تابستان سال پيش براي دانش‌آموزان کلاسی‌ هفتگی با عنوان «آيا اسلام پاسخگوي نياز امروز و فرداي بشر است؟» را گذاشتیم. یا کلاس‌های دیگری که درآن یک سیر موضوعات را بحث مي‌كرديم مثل «اسلام و عقل و تفكر» یا  «اسلام و علم و تعقل» یا «اسلام و حرمت و كرامت» که مورد نياز دانش‌آموزان ما بود. یا بررسي موضوعات مختلف جنگ نرم و علائم ظهور و بحث موسيقي و بحث كيدهاي شيطان یا مواردي كه دانش‌آموزان در معرض گناه هستند. موضوع ديگر هم موضوع رسانه‌ بود. مثلاً در فضاي رسانه‌اي ما مستندهايي را بین بچه‌ها پخش و بعد بررسي مي‌كرديم. غیر از اینها در تابستان برنامه‌هاي اردويي لحاظ می‌کردیم. بحث هيئت‌ هم كه به صورت هفتگي برگزار مي‌شود همیشه پابرجا بوده است. در نهایت برنامه‌هاي معنوي و معرفتي و برنامه‌هاي نشاط‌محور و برنامه‌هايي كه توانمندي دانش‌آموزان را افزايش بدهد چهار عنوان کلی جهت برنامه‌ریزی کلاس‌ها بود.

چه میزان از این کلاس‌ها و برنامه‌ها استقبال می‌شد؟

بچه‌ها خيلي خوب استقبال كردند. واقعاً احساس مي‌كردند كه اغنا مي‌شوند. يعني به لحاظ اعتقادي به لحاظ تفريحي به لحاظ معنوي واقعاً احساس رضایت مي‌كردند. ولی چون خیلی از شروع کار بنیاد نمی‌گذرد بايد مواردی را اصلاح کنیم. برنامه‌هاي امسال بنیاد هم چون حلقه‌اي و مربي‌محور بود مقداری متفاوت‌تر از سال پيش بود که استقبال خوبی از حلقه‌ها صورت گرفت.

آیا بنیاد مهدویت و هویت به صورت خصوصی اداره می‌شود؟

بله. بنیاد مهدویت و هویت وابسته به هیچ سازمان خاص یا ارگان دولتی نیست. اما زمانی که یک‌سري مجموعه‌ها احساس کنند كه مجموعه ما در راستاي اهداف آنها بوده و خواسته‌اند‌ که با كمك‌هاي مالي از ما حمایت کنند از آنها پذیرفته‌ایم. براي مثال در نمايشگاه «شاخ شيطان» كه اجرا كرديم قطعاً به لحاظ مالي سعي كرديم از ارگان‌هایي که همسو با اهداف ما هستند كمك بگيريم.

منبع:حلقه وصل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *