ماجرایی که پای حاج قاسم را به تلویزیون باز کرد

ماجرایی که پای حاج قاسم را به تلویزیون باز کرد

خانه / پیشنهاد ویژه / ماجرایی که پای حاج قاسم را به تلویزیون باز کرد

هر کسی سعی می‌کرد از نگاه خود در مورد عملیات کربلای 4 حرفی بزند؛ تا اینکه حاج قاسم که در جریان این عملیات فرماندهی لشکر ثارالله استان کرمان را بر عهده داشت، برای اولین بار توضیحاتی در یکی از برنامه‌های تلویزیونی ارائه داد.

ماجرایی که پای حاج قاسم را به تلویزیون باز کرد

پایگاه اطلاع رسانی هیات: در هشت سال جنگ تحمیلی، سال 65 از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. بیش از پنج سال از آغاز جنگ می‌گذشت و به تبع مشکلات مضاعفی برای کشور آن هم در شریط بعد از پیروزی انقلاب به وجود آمده بود. به همین علت مسئولان تصمیم گرفتند عملیاتی وسیع علیه دشمن انجام دهند و با یک پیروزی بزرگ، امتیاز بالایی برای خاتمه دادن به جنگ به دست آورند.

عملیات کربلای 4 در روزهای ابتدایی زمستان سال 65 طرح‌ریزی شد اما پس از 24 ساعت، حمله رزمندگان اسلام لو رفت و شهدای زیادی خون پاکشان در این نبرد به زمین ریخت. بنابراین نتیجه‌ای که مد نظر فرماندهان بود حاصل نشد. اما آنچه در جنگ تحمیلی به چشم می‌خورد روحیه بالا و قدرت ایمان رزمندگان بود که به هیچ وجه شکست خسته‌شان نمی‌کرد و امید داشتند با ایمان به خدا به هر دستاوردی که بخواهند می‌رسند.

همین ایمان موجب شد مسئولان به یک عملیات دیگر فکر کنند و از خستگی دشمن استفاده کنند. زیرا دشمن که یک بار عملیات کربلای 4 را به عدم الفتح کشانده بود، حالا گمان نمی‌کرد ایرانی‌ها دوباره به فاصله اندکی توان انجام عملیات دیگری را داشته باشند. همین موضوع و یاری خدا باعث شد تا عملیات کربلای 5 انجام شود و پیروزی بزرگی به دست آید.

نقشه عملیات کربلای 4
نقشه عملیات کربلای 4

عملیات کربلای 4 و آنچه در آن ایام گذشته بود برای مردم کمتر از عملیات کربلای 5 شناخته شده بود. نام عملیات کربلای 4 از زمانی در میان مردم بر سر زبان‌ها افتاد که خبر دادند قرار است در اردیبهشت ماه سال 94 پیکر 175 شهید غواص که بعد از 29 سال توسط گروه تفحص کشف شده‌اند بر دستان مردم تشییع شده و به آغوش خانواده‌هایشان برگردند.

در سال‌های بعد از جنگ، بارها مراسم تشییع پیکر شهدا برگزار شده بود، اما آنچه باعث شد مردم نسبت به این مراسم واکنش احساسی و حساسیت بیشتر و متفاوت‌تری نشان دهند، این بود که خبر دادند شهدای کشف شده غواصانی هستند که توسط دشمن دستشان بسته شده و در همین حال به شهادت رسیده‌اند. مظلومیت مضاعف در این شهدا دل مردم را به درد آورده بود و روز تشییع قدردانی زیادی توسط ملت ایران انجام شد.

اما بار دیگر نیز در دی ماه سال 97 نام این عملیات با توییت محسن رضایی فرمانده سابق سپاه در جنگ تحمیلی، در بین مردم بحث برانگیز شد و خیلی‌ها در مورد چگونگی انجام آن بحث می‌کردند. محسن رضایی نوشته بود: «با عملیات کربلای 4 به دشمن وانمود کردیم که عملیات سالانه ما تنها همین بوده است. 10 روز بعد در همان نقطه و در زمانی که نیروهای ارتش بعثی به مرخصی رفته بودند عملیات کربلای 5 را انجام دادیم. عملیات کربلای 4 برای فریب دشمن انجام شد. اگر تحلیلگر تاریخی در فهم آن فریب بخورد، پس وای به حال نوشته‌های او.» 

تصویری از غواصان شرکت کننده در عملیات کربلای4
تصویری از غواصان شرکت کننده در عملیات کربلای4

بعد از این توییت، بحث‌های زیادی در خصوص این عملیات به وجود آمد که حاشیه‌هایی را نیز به همراه داشت. حاشیه‌هایی که بعضاً باعث شده بود بسیاری از خانواده شهدا از شنیدن جملاتی رنجور شوند. محسن رضایی فرمانده سابق جنگ در توضیح توییت خود اینگونه نوشت: برای عملیات کربلای چهار 260 گردان آماده کرده بودیم که به خط بزنند، اما ساعاتی نگذشت که متوجه شدیم عملیات لو رفته به همین دلیل تصمیم گرفتیم به عملیات فریب آن را تغییر دهیم، ولی از ابتدا تصمیم من این نبود که عملیات فریب باشد.

بسیاری از مردم که تاکنون کمتر با چنین واژه‌ای، یعنی عملیات فریب آشنا بودند، خاطرشان مکدر شده بود؛ خصوصا خانواده شهدا که فکر می‌کردند فرزندانشان چرا در این عملیات به شهادت رسیده‌اند؟ آیا با سهل‌انگاری کسی بوده؟ هر کسی سعی می‌کرد از نگاه خودش در مورد عملیات چیزی بگوید تا اینکه سردار قاسم سلیمانی که در جریان عملیات کربلای 4 فرماندهی لشکر ثارالله استان کرمان را بر عهده داشت، پیرامون این موضوع، توضیحاتی در یکی از برنامه‌های تلویزیونی داد که برای اولین بار چنین چیزی اتفاق می‌افتاد. حاج قاسم گفت: «عملیات کربلای چهار به هیچ وجه عملیات فریب نبود و این عملیات یکی از عملیات‌های اصلی ما محسوب می‌شد، اما موفقیت در عملیات کربلای 5 باعث شد عراقی‌ها فکر کنند که کربلای 4 عملیات فرعی ما بوده.»

وی گفت: «اگر قرار بود به خاطر بخشی از لورفتگی، کربلای 4 انجام نشود نمی‌توانستیم هیچ عملیاتی را در جنگ اجرا کنیم.» این جمله سردار برمی‌گردد به همان موضوعی که ما در جنگ همیشه دشمنی داشتیم که از آنها به عنوان ستون پنجم یاد می‌شد. افراد نفوذی که بعضاً با چهره متفاوت در میان رزمندگان و حتی فرماندهان نفوذ می‌کردند و سعی می‌کردند اخباری را به دست آورند و به دشمن مخابره کنند.

با اینکه سپاه امید فراوانی برای انجام این عملیات داشت و می‌خواست سوم دی ماه به سمت بصره حمله را آغاز کند، غافل از این بود که ارتش صدام آماده و هوشیار منتظر ایرانی‌ها بود و آتش سنگین شان 24 ساعته عملیات را متوقف کرد و اعلام کرد عملیات سرنوشت‌ساز ایران را شکست داده و جشن پیروزی گرفت.

بعد از این پیروزی، عدنان خیرالله، وزیر جنگ عراق رسماً از آمریکا به خاطر کمک‌های اطلاعاتی‌اش به عراق تشکر کرد و وفیق السامرایی رئیس اطلاعات عراق نیز در کتابش، «ویرانه‌های دروازه شرقی» نوشت: «ما از زمان دقیق حمله ایرانی‌ها باخبر بودیم وگرنه ایرانی‌ها تا قلب بصره پیش می‌رفتند.» فرماندهان جنگ و جانشین فرمانده کل قوا جلسات تاریخی فشرده‌ای را پس از کربلای 4 تشکیل دادند و بعد از چند شبانه روز بحث و بررسی، عملیات کربلای 5 را بر اساس موفقیت محور شلمچه در کربلای ۴ طراحی کردند. سرانجام 19 دی سال 65 عملیات کربلای 5 شروع شد و ارتش عراق غافلگیر شد و پیروزی بزرگی نصیب قوای اسلام شد.

تصویری از غواصان شرکت کننده در عملیات کربلای4
تصویری از غواصان شرکت کننده در عملیات کربلای4

صادق آهنگران یکی از رزمندگان و مداحان زمان جنگ که نقش بسزایی در آماده کردن روحیه رزمندگان پیش از عملیات داشت، در بخشی از خاطرات خود پیرامون این عملیات می‌گوید: عملیات کربلای 4 که در اوایل دی ماه سال 65 آغاز شد یکی از عدم الفتح‌های ما بود و به دلیل لو رفتن عملیات همان شب اول دستور عقب‌نشینی صادر شد. آن شب در قرارگاه اوضاع بسیار درهمی داشتیم، فضای سنگین و عجیب آن شب قرارگاه هیچگاه از ذهن نمی‌رود.

ساعات بسیار تلخی بود. عراق چون از زمان و مکان عملیات به طور کامل اطلاع داشت آماده و مجهز در برابر رزمندگان صف آرایی کرده و نیروهای خط شکن ما را قلع و قم کرده بود. امکان انتقال تعداد زیادی از پیکرهای شهدا به عقب در آن شب میسر نشد و جنازه بچه‌ها یا همان جا ماند یا آب رودخانه اروند آنها را با خود برد. آشفته و درمانده بودیم و لحظات غم‌انگیزی حاکم بود. از مدت‌ها قبل تدارک بسیاری برای این عملیات دیده شده بود و حالا در عرض چند ساعت و خیلی راحت همه چیز از دست رفت.

یکی دو روز بعد مسئولین جنگ جلسه گذاشتند و تصمیم بر این شد بلافاصله عملیات جدیدی صورت بگیرد. در آن جلسه من هم حضور داشتم. در همان روزها رفتم سراغ آقای معلمی (شاعر) رفتم. ایشان که خبر عملیات کربلای 4 را شنیده بود تا من را دید گفت: الان عراقی‌ها مست پیروزی اند و باید ضربه اساسی با آنها بزنیم. این را گفت و نوحه ای را هم که آماده کرده بود تحویلم داد.

با این سربند:

باید به زودی دست بر یک حمله دیگر زدن
چون شعله قهر خدا بر لشکر کافر زدن

این نوحه را قبل از شروع عملیات کربلای 5 در چندین جا اجرا کردم به لطف خداوند رزمندگان در عملیات کربلای 5 موفق شدند و خسارات سنگینی بر ماشین جنگی عراق وارد سازند که در طول جنگ سابقه نداشت البته ما نیز متحمل تلفات و خساراتی شدیم اما در مقایسه با عراق بسیار کمتر بود.»

سرانجام زمستان سخت سال 65 که با شکست دردناکی آغاز شده بود با پیروزی شیرین و بزرگی خاتمه یافت.

منبع: فارس

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *