من یک سرباز ساده هستم

من یک سرباز ساده هستم | فرمانده تیپ حضرت معصومه

خانه / پیشنهاد ویژه / من یک سرباز ساده هستم | فرمانده تیپ حضرت معصومه

انسانی مخلص و بی ادعا بود، حتی خانواده اش را از مسئولیت های خود با خبر نمی‌کرد و وقتی از او در این باره سوال کردند، می‌گفت: «من یک سرباز ساده هستم».

من یک سرباز ساده هستم

هیات:فرماندهی که وقتی پیشنهاد مسئولیت تیپ به ایشان داده شد، از پذیرش آن امتناع ورزید و گفت: «دلم میخواهد اسلحه به دست بگیرم و در خط مقدم مبارزه کنم.» طلبه ای که در فیضیه قم تا لمعه خواند و با طلوع خورشید انقلاب به نهاد سپاه پیوست و در مسیر ارزش ها و رشادت ها آفرید و عاقبت نیز در این راه جامه پوش سرخ شهادت شد.

ولادت و دوران جوانی

شهید محمد بنیادی سال ۱۳۳۷ش در شهر قم و در یک خانواده روحانی متولد شد. پدرش اهل میانه و از علمای متخلق و با نفوذ بود که مسئولیت قضایی و امت جمعه را نپذیرفت و در مسیر تبلیغ جدیت داشت.

محمد پیش از مدرسه، نزد پدر قرآن و علوم دیگر را آموخت و پس از دیپلم به سربازی رفت. هفت ماه از خدمت او باقی بود که به دستور امام خمینی مبنی بر فرار سرباز ها، از پادگان فرار کرد.

در مسیر خدمت به انقلاب

شهید بنیادی به نهاد سپاه پاسداران پیوست و در بخش مبارزه با قاچاق فعال شد و مدتی بعد مسئولیت یگان حفاظت از شخصیت ها را عهده دار شد.

با شروع جنگ افروزی از سوی صدر، به کمک رزمندگان اسلام شتافت. در عملیات بیت المقدس فرماندهی گروه سیصد نفره از قم را پذیرفت و حماسه ها خلق کرد. آخرین مسئولیت او، فرماندهی تیپ حضرت معصومه سلام الله علیها بود که با اصرار مسئولین لشکر آن را پذیرفت.

من یک سرباز ساده هستم
من یک سرباز ساده هستم

منش اخلاقی

انسانی مخلص و بی ادعا بود، حتی خانواده اش را از مسئولیت های خود با خبر نمی‌کرد و وقتی از او در این باره سوال کردند، میگفت: «من یک سرباز ساده هستم»

به فرایض دینی و اقامه نماز شب توجه ویژه ای داشت. خودسازی شهید طوری بود که رزمندگان تحت امرش به سحرخیزی و معنویت مشتاق می شدند.

او فضایی جبهه ها را چنین ترسیم نموده که «الان موقعیتی است که ما باید خودمان را بسازیم. موقعیتی است که ما روی معنویت خودمان باید کار کنیم.»

ساده زیستی و متانت و مهربانی در برخورد با دیگران جزو خصلت او بود، بخشی از درامد خود را به دست تهی دستان می رساند.

شهد شهادت

عاقبت به مقامی رسید که آنرا می خواست. سال ۱۳۶۲ش در عملیات والفجر۴ و در منطقه پنجوین عراق، به شهادت رسید. بدن مطهر شهید در گلزار شهدای قم آرام گرفت.

تک واژه ای از شهید

محمد برای مادرش نوشت: مادرم! میدانم که داغ جوان سخت است، ولیکن من بسیار گناه کرده بودم و باید کشته می شدم. باید به جبهه می رفتم تا خداوند مقداری از گناهانم را بیامرزد.

گفتنی است: زندگی نامه خاطرات و نوشته های این شهید بزرگوار در کتابی با عنوان(  آرام بیقرار) چاپ و منتشر شده است.

منبع:

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *