اشعار شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

خانه / دسته‌بندی نشده / اشعار شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

دلم داره بهونت – که منم گدای خونت – باب الحوائج موسی بن جعفر / قسم به خودت آقا – ندارم جایی جز اینجا – باب الحوائج موسی بن جعفر

شور – شهادت امام کاظم علیه السلام

دلم داره بهونت/که منم گدای خونت/باب الحوائج موسی بن جعفر

قسم به خودت آقا/ندارم جایی جز اینجا/ باب الحوائج موسی بن جعفر

سرمایه ی اشک و آه آوردم/در محضر تو گناه آوردم

با من تو به جز وفا نکردی/دست گدا رو رها نکردی

یا مولا/ای انیس قلب مضطر/گل یاس  ِ گشته پرپر

هفتمین حجّت داور/سیدی موسی بن جعفر

یا مولا سیدی موسی بن جعفر…

دلم میخواد ای آقا/کاظمین بیام ایشالا/ باب الحوائج موسی بن جعفر

خوشم با غمت آقا/فدای حرمت آقا/ باب الحوائج موسی بن جعفر

ای خاک تو عرش کبریایی/دلها میشه اونجا کربلایی

دلداده ی کاظمینم آقا/من زنده به یا حسینم آقا

یا حسین/ای حقیقت خدایی/تو غریب آشنایی

ای شهید کربلایی/تو ذبیح بلقفایی

یا حسین یا حسین غریب مادر…

******************************************

زمینه سنتی – شهادت امام کاظم علیه السلام

ناله زنان اهل سما/گریه کنان اهل زمین

جان داده موسای تو در/زندان هارون لعین

یا فاطمه یا فاطمه…

صاحب عزا گردیده ای/با قامت خمیده ات

بسته غل و زنحیر کین/بر پای نور دیده ات

از سوز غربت میکشید/آتش زبانه از دلش

در کنج زندان بلا/شد یک یهودی قاتلش

بر غصه و مصائبش/اشک ملک روانه بود

بر روی جسم لاغرش/آثار تازیانه بود

جسمش کفن شد عاقبت/ای وای ازین درد و بلا

دلها بسوزد یاد آن/مظلوم دشت کربلا

آن دلبر دور از وطن/آن کشته ی صد پاره تن

مانده به خاک قتلگاه/غرقه به خون و بی کفن

******************************************

     نوحه – حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

بیت الاحزان شد خدا ، وادی بغداد

یوسف زهرا شد از ، بند غم آزاد

از جفای اشقیا/شد امام ما فدا/آه و صد واویلتا

آه و صد واویلتا…

جسم و جان او شده ، با بلا درگیر

بسته پایش را عدو ، با غل و زنجیر

قلب عالم سوزد از/نوحه ی ارض و سما/آه و صد واویلتا

آه و صد واویلتا…

خود وصیت کرده که ، مبتلا باشد

پیکرش بین رَه ِ  ، کربلا باشد

یاد درد و محنت ِ/آن امام سر جدا/آه و صد واویلتا

آه و صد واویلتا…

******************************************

 

     واحد آرام – امام کاظم علیه السلام

ای حجت داور موسی بن جعفر آه موسی بن جعفر

گل یاس پرپر  موسی بن جعفر آه موسی بن جعفر

اشکم گره خورد   با سوز و آهت

زندان بغداد        شد قتلگاهت

باب الحوائج موسی بن جعفر…

ای حریم عشقت   قبله حاجات آه قبله حاجات

زندان شد برایت طور مناجات آه طور مناجات

بر پیکر دین         سرّ الحیاتی

ذکرت چو مادر     عجّل وفاتی

باب الحوائج موسی بن جعفر…

با غم تو داریم ناله شبگیر آه ناله شبگیر

خون گردیده جاری از غل و زنجیر آه از غل و زنجیر

روزه بودی و        دل پرشرر بود

افطارت هر شب     خون جگر بود

باب الحوائج موسی بن جعفر…

سندی بی حیا بر تو جفا کرد آه بر تو جفا کرد

زندان هارون را کرببلا کرد آه کرببلا کرد

غم شد آغشته        با جان و روحت

آهن کجا و           پای مجروحت

باب الحوائج موسی بن جعفر…

******************************************

 

     زمینه/شور  –  امام کاظم علیه السلام

به سیاهی زندان                  حال دل من شد زار

چه جفا ها بر من کرد           هارون جنایتکار

در حال مناجات و در           موقع رکوع و سجود

سندی لعین میزنه                من و با تمام وجود

مظلوم و غریبم من…

ای خدا خلاصم کن            از زندان این ملعون

بسکه مصیبت دیدم            دل مادرم شد خون

از بسکه شکنجم داده         دشمنم دیگه خسته شد

به ساق پای مجروحم        غل آهنین بسته شد

مظلوم و غریبم من…

برای رضای تو            به راه دین و قرآن

چه مصیبتا دیدم           ای خدا تو این زندان

ناسزای سندی شده       غصه ی دل خون من

تازیانه میزد همش        به بدن کم جون من

مظلوم و غریبم من…

هر زمانی که اینجا          میرسه جونم بر لب

گریه میکنم یاد               ام المصائب ، زینب

اونی که به هر جا دلش     میگیره سراغ حسین

تازیانه و کعب نی           قد خم و داغ حسین

سیدنا یا مظلوم…

******************************************

 

     نوحه/واحد – حضرت امام کاظم علیه السلام

دیده گریان موسی بن جعفر     حق ثنا خوان موسی بن جعفر

سر در خانه ی دل نوشته       جان به قربان موسی بن جعفر

ما سائلانت هستیم/دل بر ولایت بستیم/بر خاک تو بنشستیم

یا سیدی یا مظلوم…

لاله ی گلشن هل اتایی           تو به درد دو عالم دوایی

کنج زندان به دستان بسته       گره از کار خلقت گشایی

باب المراد مایی/آرامش دلهایی/تو یوسف زهرایی

یا سیدی یا مظلوم…

بسکه دشمن نموده جفایت         تا به گردون رسیده نوایت

بر تو خون گریه کرده دمادم     غل و زنجیر سندی به پایت

از ظلم او افسردی/چون لاله ای پژمردی/بس تازیانه خوردی

یا سیدی یا مظلوم…

گرچه تو سَروَر عالمینی        بر نبی روشنای دو عینی

گفته ای که تنت را گذارند          در ره زائران حسینی

با نوحه ی عاشورا/شد ذکر تو یا جدّا/با یاد کرببلا

یا سیدی یا مظلوم…

******************************************

 

      زمینه/نوحه – حضرت امام کاظم علیه السلام

گل زهرا اسیردرد و بلا وای وای

کنج زندان غم شد کرببلا وای وای

مضطر گشت و نالان/خورشید خراسان

با ناله بگوییم/تسلیت رضا جان

یا موسی بن جعفر باب الحوائج…

بسکه در کنج زندان رنج و بلا کشیده

قامت عمرش از این بار بلا خمیده

از جانش شده سیر/از غصه شده پیر

همدش به غربت/گشته غل و زنجیر

یا موسی بن جعفر باب الحوائج…

عاقبت شیعیان بر وصال او رسیدند

پیکرش را به روی تخته ی در بدیدند

واویلا و فریاد/از این ظلم و بیداد

از زندان بغداد/یوسف گشته زاد

یا موسی بن جعفر باب الحوائج…

******************************************

 

     زمینه/نوحه – حضرت امام کاظم علیه السلام

یا باب الحوائج ، ای جلوه ی داور

غریب کاظمین ، یا موسی بن جعفر

کنج زندان/جانت فدا گشته/محشر به پا گشته/کرببلا گشته

یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ، یا موسی بن جعفر…

امان ز بیداد و ظلم دشمن تو

جای غل و زنجیر مانده بر تن تو

در اسارت/رنج و بلا دیدی/بار غم کشیدی/اهانت شنیدی

یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ، یا موسی بن جعفر…

نشانه ها مانده بر روی پیکرت

از ظلم سندی شد، خون ، قلب مادرت

گفتی آقا/با دیده ی گریان/با ناله و افغان/کجایی رضا جان

یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ، یا موسی بن جعفر…

******************************************

 

زمزمه – حضرت امام کاظم علیه السلام

کشیده شعله در دلها ، عزای حضرت کاظم

بسوز ای دل بسوز ای دل ، برای حضرت کاظم

غریب آقا غریب آقا…

میان محبس هارون ، زغربت ناله ها میزد

به اشک و آه جانسوزش ، رضایش را صدا میزد

فضای تنگ و تاریکی ، انیس سوز و آهش شد

بمیرم من بمیرم من ، که زندان قتلگاهش شد

گرفته سندی شاهک ، ز مولای دو عالم جان

تمام پیکرش نیلی ، شد از شلاق زندانبان

شکنجه دیده و او با ، غمی دیرینه جان داده

به زندان با تنی مجروح ، به زهر کینه جان داده

شهید راه دین گشت و ، تنش تشعیع شد آنجا

بسوز ای دل بسو ای دل ، به یاد روز عاشورا

کفن آورده شد بهر ، ولیّ و حجت افلاک

ولیکن جدّ او مانده ، تنش عریان به روی خاک

یک دیدگاه

  1. باسلام
    وتشکر از شاعران وشما عزیزان

    التماس دعا

    آران وبیدگل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *