باید وضو گیرم بَرَم نام شما را
نامی که داده آبرو، سجاده ها را
سجاد یعنی تو؛ تویی که میتوان یافت
در سجدههای هر نماز تو خدا را
جویند اهل معرفت، اهل طریقت
در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را
در هر فرازی از صحیفه میتوان دید
جمله به جمله، جلوه ی خوف و رجا را
زین العبادی و ملائک دست بوسَت
وقتی که بالا میبری دستِ دعا را
از کربلا تا شام داغ و رنج دیدی
بعد از پدر نوشیدهای جام بلا را
ما وامدار خطبهات در شام هستیم
شیعه یقیناً از تو دارد روضهها را
درماندهایم و دستمان پیشت دراز است
جز تو نمیگیرد کسی دست گدا را
قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی
مانند معماری که میسازد بنا را
#عباس_جواهری_رفیع
********
سلام ای گنجِ برجا مانده از شاهان ساسانی
تویی باغِ بهشتِ کاخهای رو به ویرانی
سفر از خانهی اجدادیات شد سِیرِ معراجت
سفر از فرش تا عرش، از اهورا تا مسلمانی
اسیرت خواندهاند آنان که از نسلِ اسیرانند
به بندِ بانی آزادیات دنیاست زندانی
تو اهلِ خانهی اسرارِ عرشی مَحرم سِرّی
غریبه نیستی، همشهری مِنّای سلمانی
از این پس رعیتت هستند شاهان، شاهبانوها
از این پس شهربانویی و شهبانوی سلطانی
تو اُمُّالسَّجدهای؛ اُمُّالدُّعایی؛ مادرِ نوری
فراسوی زبان، اُمُّالصَّحیفه، اُمِّقرآنی
تو اُمُّالرّوضهای؛ اُمُّالبُکایی؛ مادرِ ابری
تویی اُمُّالخِطابه، مادرِ باران و طوفانی
عروسِ خاندانِ آبی، اما تشنهی اشکی
برای آب، از روزِ مبادا روضه میخوانی
تو اقیانوسِ اشکِ روضهخوانان را عَجَمرودی
تو پیوندِ شهیدِ کربلا با خاکِ ایرانی
#رضاقاسمی
********
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد
مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد
حقوق را چه کسی مثل او ادا کرده؟
نماز را چه کسی مثل او به پا دارد؟
اگر به مصلحتی چند روز بیمار است
برای هر چه که درد است او دوا دارد
مدیح حضرت سجاد هر چه بنویسند
قسم به شعر فرزدق، هنوز جا دارد
بپرسد از حجرالاسود از ولایت او
هر آن کسی که به سجاد، شک روا دارد
علیست اسم و علی رسم او، بپرس از شب
که زخم شانۀ او ریشه در کجا دارد؟
بپرس کوچه به کوچه کدام شبگرد است
که سفرههای یتیمان از او غذا دارد..
فدای آن لب خشکی که لحظۀ افطار
به اشک، روضۀ عطشان کربلا دارد
رسول کربوبلا، وارث حسین چه گفت؟
که بعد خطبۀ او دشمنش عزا دارد
#سعید_تاج_محمدی
********
نور عرش امشب، تنزل کرده است
در کویر خاکیان، گُل کرده است
قدسیان عرض ارادت میکنند
در مدینه نور قسمت میکنند
با طلوع نور، همزاد آمده
باز کن سجاده، سجاد آمده
سجدههایش خاک را شرمنده کرد
بندگیاش آسمان را بنده کرد
غم مخور داری اگر “ذنب عظیم”
“يَحْسُنِ الْعَفْو” است کار این کریم
آنچنان در قرب، جای تام داشت
در نمازش رعشه بر اندام داشت
در مصلایش ز رب العالمین
شد خطاب “انت زین العابدین”
وقت حج او میان ازدحام
باز شد راهش برای استلام
باز شد راهش ولی باشد غلط
این سخن در نزد اهل معرفت
چونکه در اسرار حق دردانه اوست
در حقیقت، صاحب آن خانه اوست
کعبه زد از پیش مردم را کنار
تا به چشمش قبله گردد آشکار
تا بگیرد اعتبار بیشتر
بوسهها می زد به دست او حجر
تا نماید در مقامش احترام
ایستاد آنجا به روی پا مقام
تا بگیرد در بغل او را مطاف
خواست دیوار حرم، گیرد شکاف
…کاش من هم حنجر حق میشدم
کاش که من هم “فرزدق” میشدم
#میثم_مؤمنی_نژاد
اشعار ویژه ولادت حضرت ابالفضل علیه السلام
بازدیدها: 0