امام (رحمه الله علیه) به پرسش های خبرنگاران مطبوعات اروپا چه جوابی دادند؟

خانه / با ولایت / امام خمینی(ره) / امام (رحمه الله علیه) به پرسش های خبرنگاران مطبوعات اروپا چه جوابی دادند؟

من آنچه از خبرنگارها انتظار دارم این است که مطالب من تصحیح نشود. همانطور که من گفته‎ام بخواهند منتشر کنند، بی کم و زیاد باشد. خودشان تصرف نکنند. عقاید خودشان را داخل نکنند در آن چیزی که من گفته‌ام

بسم الله الرحمن الرحیم

من آنچه از خبرنگارها انتظار دارم این است که مطالب من تصحیح نشود. همانطور که من گفته‎ام بخواهند منتشر کنند، بی کم و زیاد باشد. خودشان تصرف نکنند. عقاید خودشان را داخل نکنند در آن چیزی که من گفته‌ام. تحت تأثیر تبلیغات سوء واقع نشوند. مسائل ایران را آن طوری که من می‌گویم، همانطور منعکس کنند.

سئوال: [ما از کشورهای کوچک اروپایی می‌آییم که ما هم در تحت فشار امپریالیسم امریکا هستیم و خیلی از شما تشکر می‌کنیم که وقت دادید و این کشورها را مخاطب قرار دادید. بعد از حوادث اخیر، به نظر می‌رسد مداخله امریکا در ایران به نام حفظ جان گروگانها تهدیدی جدی برای صلح جهانی خواهد بود. آیا حضرت امام تصور می‌فرمایند که امریکاییان حاضر به مواجهه باچنین خطری برای حفظ محمدرضای جنایتکار باشند یا آنها مقاصد دیگری دارند؟]

جواب: ممکن است که آنها مقاصد دیگری داشته باشند. چون ما آن طور بشر دوستی در کارتر و آنهایی که مصادر امورند سراغ نداریم که حس بشر دوستی آنها را وادار کرده باشد که محمدرضا را برنگردانند. و دلیل این است که اینها در همین موضوع هم اگر چنانچه بشر دوست بودند، این معنا را نمی‌گفتند که ما برای خاطر مثلاً چند تا بشر، ۳۵ میلیون بشر را یا در محاصره اقتصادی می‌گذاریم که به خیال آنها، اینها از گرسنگی تلف بشوند. یا اینکه ما جنگ راه می‌اندازیم که مملکت خودشان و مملکت ما و بسیاری از ممالک دیگر به خاک و خون کشیده بشود. اینها به نظر می‌آید که قضیه، قضیه انسان دوستی نیست. قضایای دیگر در کار است که یک احتمال که شاید از احتمالات دیگر قویتر باشد این است که آنها می‌دانند که به وسیله این شخص فاسد (۱)، چه جرمهایی ارتکاب کرده‌اند، خودشان مطلع هستند از این. شاید بسیاری از جرمهایی که محمدرضا ارتکاب کرده است، غیر از او و رؤسای جمهور اطلاع نداشته باشند. حتی شاید خود دستگاه دولتی هم، نه دولتی ما و نه دولتی آنها، و این اسراری باشد، این حد جرایم اسراری باشد پیش رئیس جمهور وقت و محمدرضا. آنچه به نظر می‌رسد آقای کارتر خوف این معنا را دارد، وحشتزده شده الآن که چنانچه محاکمه بشود محمدرضا و ما او را محاکمه بکنیم، علاوه بر جرایم خودش که ثابت خواهد شد، جرایم دیگران که رؤسای جمهور وقت بوده‌اند و خصوصاً آقای کارتر که در اخیر رئیس جمهور بوده، جرایم آنها هم ثابت خواهد شد. و همانطوری که ما تقاضای محاکمه محمدرضا را کرده‌ایم و می‌کنیم و محاکمه ان شاءالله خواهیم کرد، آن وقت تقاضای محاکمه رؤسای جمهور را هم خواهیم کرد. آنهایی که در این جرایم شریک بوده‌اند، هر مقامی که می‌خواهد باشد، کارتر باشد یا نیکسون باشد یا جانسون باشد. (۲) یا هر که باشد، ما تقاضای این را می‌کنیم که آنها را محاکمه کنند، و خوفی که الآن کارتر دارد این است، او خوف این را دارد که جرایمش ثابت بشود. و ما تعقیب کنیم او را برای جرایم. و شانس او در ریاست جمهوری که طمعش را دارد، از بین برود. از این جهت به دست و پا افتاده است به وسائل مختلف الآن او دست و پا می‌کند. شاید روزی نباشد که یکی، دو تا، سه تا از وزارت خارجه ما برای ما اوراقی می‌آید که از خارج آمده است. از ممالک مختلف که آنها تشبث کرده‌اند و آنها سفارش اینکه این گروگانها را رها کنید و یک قدری مثلاً چه بکنید و این مسائل. بنابراین انگیزه‌ای که آقای کارتر دارند، ما شاید شک نداشته باشیم که این انگیزه، انگیزه انساندوستی نیست. این انگیزه، انگیزه این است که خوف دارد. او الآن وحشتزده شده است و حق هم دارد که وحشتزده بشود. برای اینکه آدمی که خائن هست، خایف است، می‌ترسد و ایشان خیال کرده بود که با یک مانورهایی که پیش بیاورد می‌تواند در امریکا برای خودش یک مقامی تحصیل کند. و تمام نظرش هم به این است که در دوره آتیه هم رئیس جمهور بشود. تمام نظر او این است. اصل این ابرقدرتها، ما آن طوری که تجربه برایمان ثابت شده است، این قدرتهای بزرگ، چه ابرقدرتها، چه قدرتهای مادون آنها، اینها اصلش به اینکه، به بشر نظر داشته باشند، حتی به بشر مملکت خودشان، اینها سودجو هستند خودشان را می‌بینند. غیرخودشان چیزی را نمی‌بینند. و برای خودشان فعالیت می‌کنند. حالا یک عده‌ای هم از مملکت خودشان به باد فنا برود. از ممالک دیگر به باد فنا برود. اینها شانس پیدا بکنند در ریاست جمهور چند سال. دیگر عالم هر چه می‌خواهد بشود، شده است. از این جهت من احتمال این را می‌دهم، من یک قصه‌ای دارم در پاریس. یکی از مقامات بالا آمده بودند پیش من. آنها صحبت از اینکه یک وقت در چین که شلوغی واقع شده بوده است، چه شده بوده است که، حالا تفصیل را خوب یادم نیست. و خوف این را داشتند که سفارتشان را که در چین هست آنجا چه بکنند. آن شخص گفته بود، برای من ترجمه کرده بودند. این طور ترجمه کردند که می‌گوید که ما افرادی که از خودمان در آنجا بود، برایمان خیلی مطرح نیست. مبلها مهم است. آنکه برای ما مهم است، آن مبلهای قیمتی بودند و ما خوف این را داشتیم که آن مبلها از بین برود. اما افراد بروند، بروند. این طوری است مسئله. آنهایی که تربیت انسانی ندارند، آنهایی که مهذب نیستند، آنهایی که تحت فرمانهای آسمانی تربیت نشده‌اند، آنها غیر از خودشان هیچ نمی‌بینند. و تمام منافع را برای خودشان می‌خواهند. آقای کارتر هم از آن اشخاصی است که تربیت آسمانی ندارد. اگر شنیده باشید، این چند روز، یک دفعه رفته است کلیسا و دعا کرده که این افراد خارج بشوند. شما بدانید که این دعای او هم مثل دعاهای محمدرضاست که مشهد می‌رفت و دعا می‌کرد. اینها همان مثلی است که یکی از حکمای ما عبید زاکان (۳) گفته است که مژدگانی که گربه عابد شده است. همین است مسئله. بنابراین هیچ احتمال این معنا که ایشان برای خاطر محمدرضا یک کاری را بکنند و انساندوستی وادار کرده باشد که آن کار را بکند، ما همچو احتمالی را نمی‌دهیم. حالا این امر محول به خود این آدم است که ببینیم چطور تشخیص می‌دهد. آیا تشخیص می‌دهد که برای به دست آوردن ریاست جمهوری این است که یک جنگی در دنیا راه بیندازد و مملکت خودش را به خرابی بکشد؟ این طور تشخیص می‌دهد تا وارد بشود به جنگ؟ آن هم در جنگ شکست خواهد خورد. احتمال اینکه او در جنگ پیروز بشود نیست در کار. و یا تشخیص می‌دهد که چنانچه روی موازین عقلی و عقلایی رفتار کند که یک مجرمی که به این مملکت پنجاه و چند سال جرم کرده و جوانهای ما را کشته و همه ذخایر ما را برده است و از بین برد و مملکت را به تباهی کشیده، او را تحویل بدهد. وقتی تحویل داد ما هم این اشخاصی را بر فرض اینکه اینها مجرم باشند که مجرم هم هستند، اینها را ما مجرم می‌دانیم که در اینجا هستند لکن اگر او را تحویل داد و اموال ما را هم تحویل داد، آن وقت ما مضایقه نداریم که اینها را عفوشان کنیم.

[مطبوعات غرب دائماً در مورد دیکتاتوری و هرج و مرج در ایران گزارشهای دروغین طرح می‌نمایند، از آنجایی که اولین بار است که شما اروپا را مخاطب قرار می‌دهید، پاسختان در مورد این اکاذیب چیست؟]

خود شما دارید می‌گویید که دروغ دارند می‌گویند. من متأسفم از اینکه غرب با آن هیاهو که در دنیا راه انداخته است راجع به تمدن، راجع به انسانیت غرب و اینها، آن وقت این دستگاه مخابراتی آنها که حساسترین دستگاه است، این طور باشد که مطالبی که در ایران اصلاً وقوع پیدا نکرده، آنها در آنجا تبلیغ می‌کنند و نشر می‌دهند. و اگر یک چیزی اینجا یک طور تحقق پیدا کرده، آنجا عکسش را منتشر می‌کنند. این چه ممالکی است که مطبوعاتشان این طور است. این آزادی که این آقایان به این مطبوعات داده‌اند، این آزادی سالم است؟ صحیح است؟ مطبوعاتی که لسان یک مملکت است، آبروی یک مملکت به آنها بسته است، اینها بنا بگذارند این طور اراجیف را بنویسند؟ دروغها را بنویسند؟ مملکت را بگویند که دیکتاتوری است؟ کجای مملکت ما دیکتاتوری است؟ بیایند ببینند اشخاص. ببینند کجای این مملکت دیکتاتوری است؟ چه دیکتاتوری کرده‌اند اینجا؟ اینجا همه دارند به آزادی رفتار می‌کنند. همه کاری را دارند می‌کنند و ما تا پنج ماه همچنین آزاد قرار دادیم همه جبهه‌ها و همه جناحها را که اشخاصی که خیانتی به این مملکت کرده بودند، مشغول فعالیت و توطئه شدند. بعد از آنکه مشغول فعالیت و توطئه شدند که الآن در همان لانه جاسوسی امریکا جرم بعضی از این روزنامه نویسها، بعضی از این مجله نویسها، توطئه، آنها در اینجا پرونده دارند و منعکس خواهد شد. ما بعد از چهار، پنج ماه به آنها مهلت دادیم. همه احزاب آزاد، همه روزنامه‌ها آزاد، همه قلمها و قدمها و گفتارها آزاد. یک وقت ملتفت شدیم که دستهای خارجی در کار است، مثل صهیونیسم و امریکا. و اینها و دارند توطئه می‌کنند و می‌خواهند مملکت ما را به خرابی بکشند. و از این جهت دادگاه، بعضی از این روزنامه‌هایی را که ثابت شد که اینها از امریکا و از صهیونیسم الهام می‌گیرند و توطئه می‌کنند، آنها را جلوشان را گرفته‌اند تا محاکمه بشوند. آنها بعد باید محاکمه بشوند. اما گفته می‌شود که اینجا دیکتاتوری است. چه دیکتاتوری در اینجا هست؟ خوب، شما که الآن آمدید و در اینجا هستید، یک قدری گردش کنید اطراف مملکت را. گردش کنید، چه دیکتاتوری را شما ملاحظه می‌کنید در اینجا؟ و اما آشفتگی عرض می‌کنیم که اینطور امور، این لازمه هر رژیمی است که تبدیل به رژیم دیگر می‌شود. مگر فرانسه که ادعا می‌کند که متمدنترین مثلاً ممالک است، بعد از اینکه در آنجا انقلاب شد، مثل انقلاب ما به این سفیدی و به این خوبی بود؟ چقدر آنجا کشته شده‌اند. در انقلاب شوروی چقدر آدم کشته شده است، و سایر انقلابات. ما مدعی هستیم که انقلاب ما در عالم نظیر نداشته است برای اینکه اسلامی بوده است. و چون اسلامی بود و تمام افراد ملت شرکت در این امر داشتند، یک انقلابی نبود که یک حکومتی بیاید و حکومتی را ببرد، یک یک نظامی بیاید و یک حکومتی را ساقط کند. آنطور نبود. یک ملتی قیام کرد و ملتی که اسلامی بود، ملتی که خودش را پایبند اخلاق و پایبند اسلام می‌دانست و می‌داند، اینها قیام کردند و حریف خودشان را بیرون کردند و غلبه کردند. همان روزی که غلبه کردند، تمام پایگاهها، تمام فرودگاهها باز بود. در صورتی که در انقلابات دیگر فرودگاهها در آن بسته می‌شود. تمام مطبوعات را از بین می‌برند. تمام روزنامه‌ها را از بین می‌برند و نمی‌گذارند منتشر بشوند. همین حالا هم گاهی جاها که ما می‌شنویم که یک کودتایی شده است، دنبالش اختناق تام است. و ما مدعی این معنا هستیم که هیچ انقلابی مثل انقلاب ما از باب اینکه ما تابع اسلام بودیم و اسلام دستور داشته و ما عمل می‌کردیم به آن دستور، آنطور نبوده است. به این آرامی که بعد از پیروزی بر یک همچون قدرتی، حتی آنها هم که به این ملت، آن قدر زیاد به این ملت خیانت کردند، جنایت کردند، آنها را هم نریختند و بکشند. آنها را گرفتند و آوردند و آن هم عده‌ای شان را آوردند و نگهشان داشتند و در حبس هم که نگه داشتند، ان قدری که به ما اطلاع دادند و اشخاصی که ما فرستادیم و دیدند که در حبس هم با آنها خوشرفتاری کردند. در صورتی که مجرم بودند، تا وقتی محاکمه کردند و بعد از آنکه محاکمه ثابت شد که این یک آدم، چقدر آدم کشته، چقدر خیانت کرده، آن وقت به جزای خودش رساندند. و اما سایر قشرهای ملت سر جای خودشان هستند. و ما آشفتگی که نگرانی داشته باشد، ابداً نداریم. ما از همه انقلابهایی که در عالم شده است، الآن کم آشفته‌ترین هستیم و هیچ آشفتگی در مملکت ما نیست. ولی خوب، از آن تفاله‌های سابق، از آن اشخاصی که میل ندارند این مملکت به آرامش خودش باقی باشد، از آنها البته هستند. از خارج هم به آنها الهام داده می‌شود. به آنها کمک می‌شود. اینها یک مقداری هستند. ولکن ما نگران از اینها هیچ نیستیم. برای اینکه اساس امور دست خود ماست و ما کنترل امور را داریم و ابداً نگرانی در این کار نیست. و اگر گفته‌اند که یک خلاف نظم و اینهاست، اینها هم جزو همانهاست که این روزنامه نویسهایی که اجیرند، اینهایی که الآن هم از شاه اجرت می‌گیرند، الآن هم الهام می‌گیرند از سایر کشورها، آنها این طور اراجیف را درست کرده‌اند و الاّ مسائل این طور نیست.

[بعضی احزاب سیاسی در ایران چنین برداشت می‌نمایند که مجلس خبرگان طرح قانون اساسی را بر مبنای اصول اسلامی تدوین نموده. ولی حقوق آنها را برای هر گونه فعالیت سیاسی در آینده نادیده گرفته‌اند. نظر حضرت امام چیست؟]

این «بعضی از احزاب سیاسی» یا قانون اساسی را نگاه نکرده‌اند و به خودشان زحمت ندادند که قانون اساسی را نگاه کنند و روی آن مقاصد فاسدی که دارند، شروع کردند حرف می‌زنند. و یا دیده‌اند و عمداً می‌خواهند خلاف بگویند. اصل بیست و ششم از قانون اساسی موجود، این قانون اساسی ما، احزاب و جمعیتها و انجمنهای سیاسی و انجمنهای اسلامی، اقلیتهای مذهبی آزادند. و شرط این است که توطئه نکرده باشند برای اینکه مملکت ما را، ملیت ما را، جمهوری اسلامی ما را نقض کنند. این متن قانون اساسی است. لکن گرفتاری که ما از این، بعضی از این احزاب سیاسی، بعضی از اینها که منحرف‌اند، گرفتاری که ما از اول داشتیم این بوده است که از اول که این ملت آمده است و با فریاد الله اکبر و با فریاد اینکه ما جمهوری اسلامی می‌خواهیم، قیام کرده است و همین ملت که فریاد کرد و کشته داده است، این ملت غلبه کرده است، از آن اول که اینها غلبه کردند، دستجاب اینها روییدند، یا از خارج آمدند و یا در داخل که در انزوا بودند بیرون آمدند، از سوراخها بیرون آمدند و شروع کردند کارشکنی. تا توانستند، شروع کردند به اینکه این جمهوری باشد، جمهوری اسلامی لازم نیست. اسلامی‌اش بیخود است، بعد هم یک دسته دیگر جمهوری دمکراتیک باشد. مردم ما، ملت ما، صد در صد اگر نگوییم، ۹۸/۲ درصد رأی داده‌اند به جمهوری اسلامی. بعد یک دسته که جزو همان کمتر از دو قسمتی که از صد باقی مانده است، اینها شروع کردند به اینکه می‌خواستند که نگذارند اولاً که رأی مردم بدهند. حالا که رأی دادند، شروع کردند به اینکه اخلال کنند. بعد از آنکه از آن مرحله گذشت، همچنین قدم به قدم، سیاستشان سیاست قدم به قدم بود. از آن مرحله گذشت و دیدند که مردم رأیشان را داده اند. آمدند دنبال اینکه نگذارند قانون اساسی نوشته بشود. قانون اساسی را نمی‌خواستند نوشته بشود. بعد که قانون اساسی را شروع کردند نوشتن، اینها باز شروع کردند به اشکالتراشی. بعد که آرای مردم را جست و جو کردند راجع به اینکه مردم می‌خواستند وکلایشان را تعیین بکنند، اینها شروع کردند به سمپاشی که وکلا تعیین نشوند. بعد که وکلا تعیین شدند و مجلس، مجلس خبرگانی که مردم با یک آرای زیاد، اکثریت قاطع تعیین کردند، اینها شروع کردند به اینکه هی اشکال کنند به خبرگان یا اشکال کنند به اصولی که خبرگان گذرانده‌اند. بعد از اینکه از آن هم گذشت و حالا مجلس خبرگان قانون را تدوین کرده است، تثبیت کرده است و بعد هم بناست که به همه پرسی گذاشته بشود یعنی دمکراسی بالاتر از همه دمکراسی دنیا، یک دفعه رأی عمومی برای افراد، یک دفعه رأی عمومی باز برای قانون، الآن هم اینها به دست و پا افتاده‌اند که اشکال بکنند به قانون اساسی. یک اشکالشان این است که شما می‌بینید که برای احزاب سیاسی در آتیه چیزی نمانده. ما می‌خواهیم ببینیم احزاب سیاسی و سایر جمعیتها غیر از اینکه به آنها بگویند که همه شما آزاد هستید، سانسور هرگز نخواهد بود، اینها غیر از این چه می‌خواهند؟ می‌خواهند که، اینکه می‌گویند که برای ما مجال نگذاشته، برای آن شرط است که نقض ملیت ما را نکنند. این آقایان می‌خواهند نقض ملیت ما را بکنند؟ نقض جمهوری اسلامی ما را بکنند. این آقایان می‌خواهند نقض جمهوری اسلامی بکنند؟ توطئه بر ضد اسلام نکنند این آقایان می‌خواهند توطئه بر ضد اسلام بکنند که می‌گویند که «برای ما جای فعالیت نگذاشته‌اند» معلوم می‌شود، ما از اینجا می‌شناسیم اینها را و ملت ما باید اینها را بشناسند که در عین حالی که قانون اساسی ما می‌گوید که همه احزاب، همه جمعیتها، اقلیتهای مذهبی و انجمنهای اسلامی و انجمنهای دیگر همه آزاد هستند، فقط گفته‌اند که شرطش این است که شما نقض ملیت ما را نکنید، نخواهید ملت ما را از بین ببرید، ملیت ما را نخواهید از بین ببرید، نقض جمهوری اسلامی ما را نکنید، نقض قانون اساسی ما را نکنید، نقض اسلام را نکنید، این شرطی که کرده‌اند اینها را ناراحت کرده که این آقایان اهل این هستند که می‌خواهند ملت ما را از بین ببرند. ملیت ما را از بین ببرند. می‌خواهند مملکت ما را تجزیه کنند که همچون آزادی به آنها ندادیم. می‌خواهند که قانون اساسی را بعد از اینکه تصویب هم شد و مردم هم گفتند، باز نقض بکنند. اگر نمی‌خواهند نقض بکنند، پس شما آزادی دارید. اگر می‌خواهید نقض بکنید، خوب اظهار کنید که ما می‌خواهیم نقض کنیم ملیت مملکتمان را. این مملکت را ما می‌خواهیم ملیت اش را اصلاً نقض بکنیم. این مملکت را ما می‌خواهیم که قانون اساسی‌اش را نقض بکنیم. ما می‌خواهیم که جمهوری اسلامی را نقض بکنیم. جمهوری اسلامی که مردم همه قریب به اتفاق آراء، رأی به آن داده‌اند. شما چند نفر که حالا تازه یا از خارج آمده‌اید یا از این سوراخها که بودید یا خیر، بسیاری از اینها هم در آن دستگاه جزو عمال آنها بودند و جزو سیا بودند که بعدها یکی یکی پیدا خواهند شد و در این لانه جاسوسی هم اسماء بعضی از آنها پیدا شده است، بسیاری از اینها از این قماش مردم‌اند. بنابراین قانون اساسی ما که تصریح می‌کند که همه آزادند، اینها می‌گویند که برای ما آزادی قرار نداده‌اند.

[مذهب اسلام همیشه به خداوند رحیم اشاره می‌نماید. آیا تصور می‌فرمایید که عدالت خلق هم نسبت به سرنوشت جاسوسان امریکایی قبل یا بعد از محاکمه آنان با گذشت رفتار خواهد کرد؟]

مذهب اسلام عفو دارد. در موقعش گذشتهای زیادی دارد. در موقعش برای مجرمهایی که جرمشان ثابت بشود حدود دارد. از آن طرف عفو دارد. از آن طرف برای مجرم در قوانین اسلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است. بنابراین اینها اگر چنانچه مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد، به حسب اسلام جزا برایشان هست. لکن بر ولی امر است که در بعضی وقتها که صلاح می‌داند عفو بکند. ما هم چنانچه امریکا مجرم ما را تحویل ما بدهد و اموالی که در آنجاها هست و جلوگیری کرده‌اند، یا در بانکهای آنها هست، به ما تحویل بدهند، ما بر فرض اینکه اینها مجرم باشند، همچنین اختیاری از طرف شارع داریم به اینکه عفو بکنیم و ممکن است عفوشان بکنیم.

[آیا حضرت امام تصور می‌فرمایند که دول عربی که از اعمال جنایتکارانه امریکاییها حمایت می‌کنند، توسط ملتهایشان که به اسلام وفادارند به مجازات خواهند رسید؟]

ما خیلی مایل هستیم که دول عربی که دیده‌اند یک مملکتی، مطلع اند که یک کشوری بیش از پنجاه سال و در زمان محمدرضا سی و چند سال به آن تباهی کشیده شده است و جوانهای ما را آن طور قتل عام کرده است، خانه‌های ما را آن طور خراب کرده است، مملکت ما را آن طور به تباهی کشیده، اقتصاد ما را از بین برده، فرهنگ ما را از بین برده، ما متوقع بودیم که دولتهای اسلامی با ما در این امر موافق باشند که ما می‌خواهیم یک مجرمی را از یک مجرمی بگیریم. ما میل داشتیم که این ممالک اسلامی، این رؤسای ممالک اسلامی که مطلع اند از این جرمها، نروند طرف ظالم و مجرم بزرگ و خودشان را به او متصل کنند. به حسب دستور اسلام بیایند طرف مظلومین و دادخواهی بکنند. بیایند و ببینند مملکت ما چطور شده است و آنها طرفداری از ما بکنند. آنها مسلم‌اند و ما مسلمیم. این شخص مجرم است مجرم بزرگتر کارتر است که دارد ظلم به ما می‌کند. باید دولت اسلامی بگوید من مسلم هستم و قرآن کریم او را وادار کرده است به اینکه با مسلمین ید واحد باشند و برادر باشند. چه شان شده است که اینها این طور خودشان را در مقابل یک قدرتی باخته‌اند و بنابر اینکه باید به حسب اسلام با ما موافق باشند، اظهارموافقت با آنها می‌کنند؟ و باید این را بدانند که ممکن است که برای آنها هم همان پیش بیاید که برای محمدرضا پیش آمد. و بهتر این است که نصیحت ما را گوش کنند با ملت ما موافقت کنند و امریکا را محکوم کنند. و این حربه‌ای که در دست آنهاست که حربه نفت است، این حربه را به کار ببرند. خارج به شما، اجانب به شما احتیاج دارند. شما به آنها احتیاج ندارید. چرا خودتان را ذلیل می‌کنید در مقابل اشخاص دیگر؟ خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: عزت برای مؤمنین است. مؤمنین باید عزیز باشند. چرا خودتان را ذلیل می‌کنید برای یک خیالهایی که کردید که نمی‌شود این ابرقدرتها چه بشود؟ امروز دیگر آن روزها نیست که نشود. همه کاری می‌شود. از این جهت محتمل است که اگر چنانچه اینها برنگردند به آن چیزی که دستور اسلام است، ملتهای خودشان را هم، خود آنها هم به آنها همان کنند که ملت ما به محمدرضا کرد.

[آیت تصور می‌فرماید سایر تمایلات و عقاید مذهبی و معنوی از قبیل کلیسای کاتولیک یا کلیسای ارتدکس در مبارزه شما علیه بیعدالتی اجتماعی و ستمگری شما را یاری خواهند کرد؟]

آقای پاپ یک کسی را فرستاد اینجا و با ما مذاکره کرد و نظرش این بود که ما این اشخاصی را که در این لانه جاسوسی، جاسوسی می‌کردند رها کنیم. ما مسائلی را با آقای پاپ در میان گذاشتیم و جرایمی که در اینجا واقع شده بود و محتمل است که مثلاً به ایشان درست نرسیده باشد، به وسیله فرستاده اش برای ایشان شرح دادیم و گله کردیم از ایشان که شمایی که یک پدر روحانی خودتان را حساب می‌کنید و خودتان را نایب مسیح، عیسی مسیح می‌دانید باید آن طوری که عیسی مسیح رفتار می‌کرد، شما بکنید. اگر عیسی مسیح الآن بود پیش ما، آقای پاپ و سایر رؤسای روحانی احتمال این را می‌دادند که او متصل بشود به کارتر و به شاه مخلوع و این ملت مظلوم را رها کند؟! این احتمال را آقای پاپ یا سایر روحانیون مسیح، روحانیون همه مذاهب این را احتمال می‌دادند که اگر عیسی مسیح بیاید در بین ماه‌ها، این به طایفه مظلومین متصل می‌شود یا به طایفه ظالمها؟ ما مظلومین که پنجاه سال جوانهای ما کشته شده‌اند، ذخایر ما برده شده است. فرهنگ ما به تباهی کشیده شده است، اختناق در این مملکت واقع شده است، همه چیز در زیر سلطه این پدر و پسر از بین رفته است و حالا ملت ما قیام کرده است و او را کنار گذاشته است و آقای کارتر هم او را برده است، مجرم ما را برده است و آنجا نگه داشته است و ما از او مطالبه می‌کنیم که این مجرم ما را بدهد. این اشخاصی هم که گروگان هستند در اینجا، اینها هم معلوم نیست پیش ما که اصلش اینکه مأمور سفارت باشند. سفیر که اینها نیستند. کاردارشان هم که در اینجا نیست. اصل اینکه اینها از اجزای سفارت باشند و از دیپلماتها باشند، این پیش ما اصلاً ثابت نیست. بلکه خلافش بیشتر واضح است. این عده را ما عقیده مان این است که اینها آمده اند اینجا فقط برای جاسوسی و برای اینکه مملکت ما را به تباهی بکشند. و شواهد زیاد الآن در همین لانه جاسوسی هست. خوب، ما اگر چنانچه عیسی مسیح سلام الله علیه تشریف بیاورند و این مطلبی را که ما به پاپ گفتیم، خدمت ایشان عرض بکنیم، ایشان ترتیب اثر به حرف ما نمی‌دهند؟! ایشان طرفداری از کارتر می‌کنند؟! طرفداری از شاه می‌کنند؟! یا طرفداری از این ملت مظلوم می‌کنند؟! اگر اعتقاد ایشان این است که نه، این طرفداری از ظالم می‌کند، این خلاف مذهب مسیح است. مذهب مسیح این نیست. پس آقای پاپ هم همچو اعتقادی ندارد. وقتی اعتقادشان این شد که پیغمبر بزرگ عیسی مسیح سلام الله علیه اگر تشریف داشتند، به داد این ملت مظلوم می‌رسیدند، دادخواهی می‌کردند از دشمنهای این ملت مظلوم، حالا این روحانیون مسیح که آقای پاپ خودش را نایب حضرت مسیح می‌داند و روحانیون دیگر هم که آنها هم معتقد به مسیح هستند و خودشان را روحانیون مذهب مسیح می‌دانند، تابع مسیح می‌دانند، بعد از اینکه می‌دانند که اگر مسیح بود،با ما بود، خوب حالا آنها هم باید با ما باشند. قاعده این است که به حسب مذهب مسیح من حرف می‌زنم، به حسب مقام مسیح من دارم می‌گویم مقام بزرگ مسیح این اقتضا را می‌کند که اعتراض کند به ظالم. ظالم را از ظلمش باز دارد. شما هم که روحانیت مسیح هستید و ملتها هم که تابع حضرت مسیح هستند، آن ملتها هم باید تبعیت از حضرت مسیح بکنند. مگر ملتها هم عقیده شان بر این است که حضرت مسیح نعوذبالله موافق با ظالم هست؟! و مخالف با مظلوم؟! و من گمان ندارم یک نفر مسیحی پیدا بشود یک همچو حرفی بزند. وقتی این طور شد، ما، ملت امریکا که مسیحی هستند، ملتهای دیگری که مسیحی هستند، علاوه بر اینکه به روحانیت مسیح توجه می‌کنیم و این حرف را می‌زنیم به آنها هم می‌گوییم که شما ملتهایی که خودتان را مسیحی می‌دانید و تابع عیسی مسیح سلام الله علیه می‌دانید احتمال این را می‌دهید که حضرت مسیح اگر اینجا بودند مخالفت با ما می‌کردند و موافقت با کارتر؟! این احتمال را می‌دادید؟! احتمال می‌دهید که اگر عیسی مسیح نعوذبالله به جای کارتر بود، این اعمال را می‌کرد؟! جوانهای ما را تا حالا عده‌ای کشته اند. جوانهای ما را پلیس آن قدر اذیت کرده. سگها را به جای انها انداخته است. این ملت مسیح احتمال این را می‌دهند که حضرت مسیح راضی به این امر باشند؟ یا نمی‌دهند؟ اگر احتمال می‌دهند که حضرت مسیح به ظلم راضی باشد، این با مسیحیت منافات دارد. این کفر به حضرت مسیح است. ما منزه می‌کنیم حضرت مسیح را از همچو احتمالی. و اگر این احتمال را نمی‌دهد، با ما باید باشد. مجرد اینکه آقای کارتر سرنیزه دارد و طیاره دارد، تانک دارد، توپ دارد، قدرت دارد، این نباید ملتها را، دولتها را، ملتهای مسیحی را باید وادار کند به اینکه، اگر شما مسیحی هستید، اگر یهودی هستید، اگر مسلم هستید، اگر زرتشتی هستید، به هر مذهبی که هستید رؤسای مذهب شما با ما موافق اند و مخالف با کارتر و امثال کارتر. شماها هم باید با ما موافق باشید. ما همان مطلبی را که به آقای پاپ گفتیم و گفتیم ما پیش شما دادخواهی می‌خواهیم. ما می‌خواهیم شما برسید به این امر ما. ما ملت مظلومی هستیم. شما برسید به این جنایاتی که اینها کردند. و این جنایات بزرگی که الآن کارتر دارد به ما می‌کند. ما الآن به تمام مسیحیون دنیا و تمام یهودیهای دنیا و تمام زرتشتیهای دنیا و تمام مسلمین دنیا می‌گوییم، تمام شماها مسئول هستید. برای اینکه همه شماها اگر چنانچه مذهب خودتان را تصدیق کرده باشید، لازمه تصدیق مذهب خودتان این است که صاحبان مذهب شما و کسانی که مذهب شما را آوردند، اینها در صف مظلومین هستند، نه در صف ظالمها. شما هم باید در صف مظلومین باشید. شما باید موافقت با ما بکنید، نه موافقت با کارتر.

[سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دول اروپایی چیست؟ آیا فکر می‌کنید که کشورهای اروپایی می‌توانند به اقتصاد ایران کمک کنند؟ و اگر جواب مثبت باشد، شرایط ایران برای قبول این کمک چیست؟]

ما با همه ملتهای عالم می‌خواهیم دوست باشیم. با همه دولتهای عالم به حسب طبع اولی می‌خواهیم دوست باشیم. می‌خواهیم که روابط حسنه، با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشیم. مگر اینکه دولتهایی باشند که با ما خلاف رفتار کرده باشند و بخواهند به ما ظلم بکنند، تحمیل بکنند، سلطه جویی کنند بر ما. که ما با آنها مخالف هستیم و هرگز اجازه نخواهیم داد که آنها دخالتی در مملکت ما بکنند و آن سلطه جوییهایی که آن وقت می‌کردند، بکنند. و با آنها البته نمی‌توانیم روابط داشته باشیم. و با دولتهایی که با ما روابط حسنه داشته باشند، ما هم با آنها روابط حسنه داریم. و اگر چنانچه ما احتیاج به یک چیزی داشتیم و آنها هم احتیاج به یک چیزی داشتند، خوب تبادل می‌شود آنها فرض کنید که نفت می‌خواهند، ما تا یک عدد معدودی، محدودی ممکن است که بعضی از چیزها را بخواهیم. این یک مطلبی است که، یک مبادله‌ای است که بین افراد هست. بین ممالک هم هست. البته امرش با دولت هست و امرش با شورا (۴) عجالتاً و بعد هم با دولتها.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

پی‌نوشت‌ها:

۱- محمدرضا پهلوی
۲- از رؤسای جمهوری امریکا.
۳- عبید زاکانی شاعر طنزپرداز ایرانی و مؤلف کتاب معروف «موش و گربه».
۴-شورای انقلاب اسلامی، که در ابتدای پیروزی انقلاب اداره مملکت را برعهده داشت.

منبع مقاله :
صحیفه امام، ج۱۱، ص ۱۴۱ تا ۱۵۳٫

زمان: ۸ آذر ۱۳۵۸/ ۹ محرم ۱۴۰۰
مکان: قم
موضوع : دلایل اشغال لانه جاسوسی امریکا- تبلیغات دروغین غرب- توطئه‌ها و کارشکنیها

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *