اِنَّ اللهَ لايَخفي عَلَيهِ شيءٌ فِي الاَرضِ ولافِي السَّماء (5)
گزيده تفسير
مجموع نظام آفرينش، آفريده ذات اقدس خداوند است و تحت سيطره و هيمنه او اداره ميشود و با اراده و مشيّت او استمرار مييابد، بنابراين هرگز چيزي نه در آسمان ميتواند از خداوند پنهان بماند و نه در زمين.
تفسير
تناسب آيات
در آيه پيشين تعليل عذاب كافران با جمله ﴿واللهُ عَزيزٌ ذو انتِقام﴾ بيان شد و اين تعليل به پيوستي نياز داشت كه معنا را كامل كند، زيرا شايد كفر بعضي افراد از ديد عزيز منتقم مخفي بماند و وي از عذاب برهد؛ براي رفع اين احتمال، اين آيه ميفرمايد كه او خدايي است كه اعمال جوارح و جوانح از ديدش پنهان نميماند 1 ، چنانكه قيوم بودن مطلق، بيعلم احاطي و اطلاقي مقدور نيست، زيرا موجودي كه بخواهد قوام تمام اشياي سپهري و زميني را اداره كند بايد به همه آنها عالم باشد.
نكتهفاخر در عدم خفا آن است كه علم خداوند شهودي است نه
^ 1 – ـ ر.ك: الميزان، ج3، ص15.
82
حصولي، زيرا در علم حصولي گرچه معلوم بالذات يعني صورت ذهني مخفي نيست؛ ولي معلوم بالعرض كه موجود آسماني يا زميني است، محجوب و پنهان در پشت پرده صورت ذهني است. اين نكته ذيلاً روشن ميشود.
گفتني است كه اين آيه با آيه بعدي نيز مناسب و سرفصلي براي مطالب تازه است.
٭ ٭ ٭
عالِم غيب و شهادت
ذات اقدس خداوندي در مقام تنظيم كتاب، مراقبت اجراي كتاب و نيز پاداش و كيفر، جهانبين محض است، از اينرو كتاب او هم با جهان هستي هماهنگ است و هم با هستي انسان در تمام شئون وي.
خداي سبحان قلب و قالب انسان را ميشناسد و چگونگي اجراي كتاب را هم ميداند و همانگونه كه چيزي در آسمان و زمين بر خدا پوشيده نيست، در آسمانِ جان و زمينِ بدن انسان نيز چيزي از خدا پنهان نيست و درون و برون و غيب و شهادت، همه مشهود اوست: ﴿لِلّهِ ما فِي السَّموتِ وما فِي الاَرضِ واِن تُبدوا ما في اَنفُسِكُم اَو تُخفوهُ يُحاسِبكُم بِهِ الله) 1 ﴿علِمُ الغَيبِ والشَّهدَة) 2 آيه اخير، ارشاد به نفي موضوع است؛ يعني براي خدا غيبي نيست، زيرا علم به معناي شهود است، پس غيب از آن جهت كه غيب است، نميتواند مشمول «علم» باشد.
^ 1 – ـ سوره بقره، آيه 284.
^ 2 – ـ سوره رعد، آيه 9.
83
بر اين اساس، غيبي كه متعلّق علم قرار گرفته است، نسبي است نه نفسي؛ يعني چيزي كه براي انسانهاي معمولي يا انبيا(عليهمالسلام) يا فرشتگان در مقام ذات خود پنهان است، بر خدا مخفي نيست، از اينرو فرمود: ﴿اِنَّ اللهَ لايَخفي عَلَيهِ شيء﴾؛ ﴿ولِلّهِ غَيبُ السَّموتِ والاَرض) 1 ﴿وما يَعزُبُ عَن رَبِّكَ مِن مِثقالِ ذَرَّةٍ فِي الاَرضِ ولافِي السَّماء) 2 پس نسبت به خداوند، غيبي نيست و او همواره به شهادت آگاه است.
در مقام پاداش و كيفر نيز انسان هرگز نميتواند خود را پنهان سازد. چگونه ميتوان از ديده تيزبين اهل قيامت مخفي ماند، در حالي كه ﴿فَبَصَرُكَ اليَومَ حَديد) 3
خلاصه: 1. چشم اهل محشر تيزبين و دورنگر است.
2. اسرار همگان از درون به بيرون ميآيد، بنابراين مجالي براي خفا يا اختفا نيست.
3. هر چه در آسمان يا زمين هست و صلاحيت معلوم شدن را دارد، مشهود خداي سبحان است و از او پوشيده نيست.
4. اين علم مطلق، سهم تعيينكنندهاي در انزال كتاب و كيفيّت محتواي آن و… دارد.
تقديم «ارض» بر «سماء»
در قرآن كريم گاهي «سماء» پيش از «ارض» آمده است: ﴿وهُوَ الَّذي فِي
^ 1 – ـ سوره نحل، آيه 77.
^ 2 – ـ سوره يونس، آيه 61.
^ 3 – ـ سوره ق، آيه 22.
84
السَّماءِ اِلهٌ وفِي الاَرضِ اِلهٌ وهُوَ الحَكيمُ العَليم) 1 ﴿ولِلّهِ ما فِيالسَّموتِ وما فِي الاَرض… ) 2 و زماني بر عكس؛ مانند آيه مورد بحث، چون هر يك كه محور بحث است و اهمّيت ويژه دارد، مقدّم ميشود و اين آيه چون در صدد بيان مشهود بودن كارهاي انسان براي خداست، نخست زمين را ذكر ميكند و ميفرمايد كه چيزي در زمين بر خدا پنهان نيست: ﴿اِنَّ اللهَ لايَخفي عَلَيهِ شيءٌ فِي الاَرضِ ولافِي السَّماء﴾، زيرا ﴿وهُوَ الَّذي فِي السَّماءِ اِلهٌ وفِي الاَرضِ اِله﴾.
راز تكرار لاي نافيه
«لا»ي نافيه در ﴿ولافِي السَّماء﴾ تكرار شد، زيرا نفي به هر يك از ﴿فِي الاَرض﴾ و ﴿فِي السَّماء﴾ مستقلاً تعلق گرفته است؛ يعني نه در زمين چيزي بر خداي سبحان پوشيده است و نه در آسمان. اگر تكرار نميشد، شايد توهّم ميگرديد كه نفي به مجموع من حيث المجموع تعلق گرفته است؛ يعني در اين مجموعه آسمان و زمين، چيزي بر خدا پوشيده نيست و اين منافات ندارد كه در خصوص زمين يا آسمان چيزي بر او پوشيده باشد؛ نظير نفي در آيه ﴿غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم ولاَالضّالّين) 3 كه هم راه مغضوب عليهم نفي شده است و هم راه گمراهان.
نكته: 1. از قيد ﴿فِي الاَرضِ ولافِي السَّماء﴾ مجموع نظام آفرينش مراد
^ 1 – ـ سوره زخرف، آيه 84.
^ 2 – ـ سوره آل عمران، آيه 109.
^ 3 – ـ سوره حمد، آيه 7.
85
است؛ يعني خود زمين و تمام آنچه در آن است و خود آسمان و تمام آنچه در آن است نيز ميان آسمان و زمين و آنچه در آن بين قرار دارد، زيرا اگر مراد غير از اين بود تصريح ميشد به آنچه بين آسمان و زمين است، چنانكه در مواردي به «مابين» اشاره شده است.
2. قيد ياد شده براي حصر نيست، بلكه اطلاق يا عموم نكره واقع در سياق نفي همچنان محفوظ است؛ يعني هيچ چيز (هر چه مصداق شيء) از خدا مخفي نيست؛ خواه زمين و آسمان و آنچه در آنها و ميان آنهاست و خواه آنچه برتر از آسمان و زمين و خارج از آنهاست.
بحث روايي
مخفي نبودن چيزي از خدا
سمع أميرالمؤمنين(عليهالسلام) رجلاً يقول: والذي احتجب بسبع طباق فعلاه بالدرّة؛ ثمّ قال: يا ويلك! إنّ الله أجلّ من أن يحتجب عن شيء أو يحتجب عنه شيء. سبحان الّذي لايحويه مكان و لا يخفي عليه شيء في الأرض و لا في السماء 1.
اشاره: تهديد به تازيانه، بعد از تعليم مكرّر توحيد و تبيين نزاهت خداوند از هر حجاب و برائت حضرت باري سبحانه از محجوب ماندن است، چنانكه بيانگر اهتمام به معرفت توحيدي و قداست خداوند از هرگونه ماده و ماديگري است.
٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ الارشاد، ج1، ص224.
86
بازدیدها: 741