توطئه و تهدیدهای انتظار از زبان زهیر دهقانی آرانی

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / توطئه و تهدیدهای انتظار از زبان زهیر دهقانی آرانی

اندیشه والای مهدویت آموزه ای قوی و پویاست که قابلیت ها و کارکرد دینی و اجتماعی آن بسیار گسترده و پربهاست. جامعه­ای که …

بسمه تعالی

توطئه و تهدیدهای انتظار

اندیشه والای مهدویت آموزه ای قوی و پویاست که قابلیت ها و کارکرد دینی و اجتماعی آن بسیار گسترده و پربهاست. جامعه­ای که با این اندیشه عجین شده و نگاهی صحیح بدان دارد، بارقه امید و پویایی را در عمق خویش می­پرورد و همراه با انتظاری فعال، حرکت مستمری به سمت بسترسازی جامعه آرمانی ظهور دارد. با وجود ارزشمندی فوق­العاده این باور در فرهنگ دینی، متاسفانه برداشتهایی نادرست و یکسویه از منابعی که به توصیف آن پرداخته­اند، موجب انحراف این اندیشه در برهه­های تاریخی و یا نزد افراد و گروههایی از  جامعه مومنین بوده و بستر سوء استفاده دشمنان این عقیده را هموار نموده است. در این نوشتار به نمونه­هایی از این برداشتها و پاسخهایی اجمالی بدانها می­پردازیم.

 ۱-معنای انتظار چیست؟ (ایستایی یا تحرک، گوشه­گیری یا فعالیت؟)

با نگاهی دقیق به روایات ائمه معصومین علیهم السلام در مورد انتظار در می یابیم انتظار واقعی، آماده باش و تحصیل آمادگی‌های لازم برای رسیدن به اهداف نظام آرمانی مهدوی است. انتظار ظهور، تنها یک حالت روحی نیست، بلکه عمل و کوشش است[۱]، یک حالت روحی جریان یافته و شکل گرفته‌ای است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل می‌انجامد. به همین دلیل است که در توصیه ائمه به شیعیان در عصر غیبت انتظار رنگ و بویی ویژه به خود گرفته و با تقوا، خوش خلقی، همدلی با مؤمنان، دشمن­ستیزی و بسیاری اعمال دیگر همراه گشته است. به عنوان نمونه امام صادق ع در روایتی نسبتا مفصل در این زمینه می­فرمایند:

مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِ‏ الْقَائِمِ‏ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَهُ الْمَرْحُومَهُ.[۲]

هر کس که خواسته باشد از یاران قائم (ع) شود، باید که منتظر باشد و با پرهیزکاری و خویهای پسندیده عمل کند و اوست منتظر؛ پس هرگاه بمیرد و قائم پس از مردنش به پا خیزد، پاداش او مثل کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشید و منتظر باشید، گوارا باد شما را اى جماعتى که مشمول رحمت خدا هستید.

البته این گونه انتظار، آسان نیست و طبعا برای بعضی ساده اندیشان که نگاهی یک سویه به احادیث دارند و یا عده­ای راحت­طلبان که فعالیت را خوش نمی­دارند، به سختی مورد پذیرش قرار می­گیرد. علاوه بر این دشمنان باور مهدویت نیز با رواج این نگاه به انتظار شدیدا به موضع می­گیرند و آنرا تخطئه می­نمایند چراکه جامعه­ای که با این نگاه رشد کند، دیگر ساکت و آرام نیست و هر زمان در تلاش است وظیفه خود را در عرصه فردی و اجتماعی به انجام رساند و عدم حضور امام را بهانه بی عملی و گوشه­نشینی نمی نماید. چنین جامعه­ای که منتظر حکومتی عادلانه است، ظلم را در عرصه اجتماع نمی­پذیرد و در برابر آن موضع می­گیرد؛ چنین منتظری برون و درون خویش را آب و جارو می­زند تا میهمان خویش را بپذیرد و در یک کلام خود را “آماده” می کند. نتیجه چنین انتظاری فراهم آمدن بسترهای لازم برای استقرار حکومت نهایی خوبیهاست.

مقام معظم رهبری همین معنا را به صورت متعدد در سخنرانیهای خویش مطرح نموده اند به عنوان نمونه ایشان در بیاناتی می فرمایند:

انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود… انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست… انتظار آمادگى است. …انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاه والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن.آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.[۳]

این چنین انتظاری است که در روایات اهل بیت ستوده شده و برترین اعمال خوانده می­شود. منتظر واقعی دیگر میان دوران حضور و غیبت فرقی نمی­بیند و خود را در محضر امام خویش می­انگارد؛ معرفت خویش را نسبت به ولی خدا بالا می­برد و رفتار خود را با محک خواسته امامش می­آزماید. به همین دلیل نیز بهترین افراد امت لقب می­گیرد و با والاترین عبارات توسط امام معصوم ستایش می­شود:

یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَهِ فَصَارَتْ بِهِ الْغَیْبَهُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَهِ الْمُشَاهَدَهِ … أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاهُ إِلَى اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا[۴]

اى ابا خالد! مردم زمان غیبت آن امام که معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند از مردم هر زمانى برترند، زیرا خداى تعالى عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا فرموده است که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است، … آنان مخلصان حقیقى و شیعیان راستین ما و داعیان به دین خداى تعالى در نهان و آشکارند.

ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد                  یا درد و غم طی می شود، یا شهریاری می رسد

ای منتظر! غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر              گردی به پا شد در افق، گویی سواری می رسد

۲-آیا تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت از طرف ائمه منع شده است؟

از آسیب‌های مهم در فرهنگ مهدویّت، تفسیرها و برداشت‌های نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. درک و دریافت غلط از مفهوم «انتظار» سبب شده است بعضی گمان کنند که چون اصلاح جهان از فساد به دست امام عصر (علیه السلام) خواهد بود، در برابر تباهی‌ها و ناهنجاری‌ها هیچ وظیفه‌ای نداشته و باید بی‌تفاوت بود و دست روی دست گذاشت چرا که همه چیز بر عهده‌ی ایشان است. جالب آنست که برخی این دیدگاه را به روایات نسبت داده و مدعی می شوند این گونه رفتار همان چیزی است که ائمه علیهم السلام از ما در دوران غیبت طلب نموده اند. این نوع انتظار، انتظار منفی یا ویران‌گر است که امام خمینی (ره) در این‌باره دسته‌های مختلفی را برشمرده‌اند:

۱- افرادی که انتظار فرج را به نشستن در مسجد، حسینیه، منزل و دعا کردن برای فرج می‌دانند، این‌ها مردم صالحی هستند که به تکالیف شرعی خود عمل می‌کنند لکن به فکر این نیستند که برای فرج کاری باید کرد.

۲- بعضی دیگر انتظار فرج را این گونه معنا می‌کنند که ما به این‌که در جهان و بر ملت چه می‌گذرد، کار نداشته باشیم. تنها تکالیف خود را ادا کنیم تا حضرت بیایند و إن شاء الله همه چیز را دنبال کنند.

۳- عده‌ای نیز می‌گویند عالم باید پر از معصیت بشود تا حضرت بیایند، ما نباید امر به معروف و نهی از منکر کنیم تا گناه زیاد و فرج نزدیک شود.

۴- یک دسته هم از این فراتر رفته و می‌گویند: باید به گناه دامن زد، باید مردم را دعوت به گناه کرد تا دنیا پر از ظلم و جور بشود و حضرت تشریف بیاورند.

۵- افرادی نیز معتقدند که اصلاً هر حکومتی که در زمان غیبت محقق شود، حکومتی باطل و برخلاف اسلام است. این دسته از افراد به بعضی از روایات موجود در این زمینه استناد کرده‌اند، مانند روایت زیر که ابا بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است:

کُلُّ رَایَهٍ تُرْفَعُ‏ قَبْلَ‏ قِیَامِ‏ الْقَائِمِ‏ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل[۵]

هر پرچمى که بیش از قیام قائم علیه السّلام برافراشته شود صاحب آن طاغوتى است که در برابر خدا پرستیده مى‏شود.

در مورد این روایت و روایات مشابه توجه به نکات زیر ضروری است:[۶]

 ‌أ.با توجه به متن روایت و البته نگاه به روایات دیگر این باب مشخص می شود منظور از عَلَم در اینگونه روایات، عَلَم مهدوی است نه حکومت اسلامی.

ب.      در این روایت، پرچم‌هایی که به خاطر دعوت به خویشتن برافراشته شود، محکوم به بطلان و غیر قابل اطاعت می‌باشند. این‌ها قیام‌هایی است که در مقابل حضرت ولی عصر (علیه السلام) واقع شده‌اند و رهبر چنین قیام‌هایی طاغوت است. ولی پرچم‌هایی که در مسیر و جهت اهداف امام زمان (علیه السلام) باشند، مورد انکار قرار نگرفته‌اند و دعوت آن‌ها به قیام برای در هم شکستن باطل و به دست گرفتن اداره‌ی کشور و واگذاری آن به کسانی است که در حقیقت، حکومت، حق آنان می‌باشد، همانند قیام زید که از سوی امامان معصوم‌(علیهم السلام) مورد تمجید و تعریف قرار گرفته است.

ج. در صورت پذیرش این امر، باید در دوران غیبت بسیاری از احکام اسلامی –از جمله احکام اجتماعی و سیاسی- را تعطیل شده قلمداد کنیم حال آنکه عمومیت آن احکام در طول زمان امری مسلم است.

سستی، بی‌اعتنایی و بی‌توجهی به شرایط جامعه، سر تسلیم فرود آوردن در مقابل بدی‌ها و ستم‌ها، بازیچه‌ی سیاست‌بازان و منحرفان شدن و مقابله با هر حرکت اصلاحی، همه از نتایج این دیدگاه در مورد انتظار است. و البته عجیب نیست برخی از کسانی که مبلغ این دیدگاه بوده­اند در طول تاریخ حاضر به کمک به نظام ظالم حاکم بوده­اند و خود را ناچار بدین کار می­انگاشته­اند و عملا در مسیری قدم می­گذاشته اند که مخالف هدف نهایی نظام مهدوی است.

۳-آیا مهدویت اندیشه­ای شیعی است یا دیگر فرق اسلامی نیز بدان باور دارند؟

مهدویت اندیشه­ای اسلامی است که اغلب فرق اسلامی بدان باور دارند. دلیل این اعتقاد را می­توان در احادیث متعددی دانست که از پیامبر گرامی اسلام ص در این موضوع وارد شده و در منابع اسلامی به ثبت رسیده است. این احادیث تنها مختص منابع شیعی نیست بلکه برخی از پژوهشگران[۷] نام ۱۶۰ نفر از علمای اهل سنت را ـ که تألیف مستقلّی درباره امام مهدی علیه السلام داشته یا احادیث مربوط به آن حضرت را در کتاب‌های خود آورده‌اند ـ بیان کرده‌اند که از جمله آنها می توان به جامع معمر بن راشد، فتن نعیم بن حماد، مسند احمد بن حنبل، سنن ابن ماجه و ترمذی اشاره نمود. اگرچه عنوان مهدی به صورت صریح در صحیح بخاری و یا صحیح مسلم ذکر نشده ولی حتی در این دو کتاب نیز به صورت ضمنی به وجود ایشان اشاره شده است.[۸]

 اگرچه میان علما و گروههای اسلامی در مورد ویژگیهای مهدی تفاوت دیدگاه وجود دارد ولی با ملاحظه احادیث مورد قبول فرق اسلامی مواردی را به عنوان مشترکات اعتقادی ایشان در مورد امام مهدی ع می توان برداشت نمود. البته موارد اختلافی چندی نیز میان گروههای اسلامی در مورد امام مهدی ع وجود دارد که قابل چشم­پوشی است. تعدادی از موارد اشتراکی عبارت است از:

أ.اصل مهدویت: به عنوان مثال حافظ ابن حجر عسقلانی می‌گوید: تواترت الاخبار بان المهدی من هذه الامه؛ (فتح الباری، ج۵، ص۳۶۲) اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه مهدی علیه السلام از این امت (اسلام) است.

 ‌ب.            جهانی بودن دعوت و حکومت مهدی علیه­السلام: حدیث معروف پرشدن جهان از عدالت مهدوی پس از دوران سراسر ظلم و جور در کتابهای حدیثی همه فرق اسلامی ذکر شده است.

ج.            از نسل فاطمه س بودن مهدی علیه­السلام

د.            عدالت فراگیر ایشان

ه.            هم نام بودن و هم کنیه بودن ایشان با رسول خدا ص

و.            همراه بودن عیسی ع با مهدی ع و یاری نمودن وی

نکته مهم اینکه در سالهای اخیر نهضت مهدی خواهی و توجه به احادیث مهدویت در میان مسلمانان کشورهای اسلامی پر رنگ شده و گروههای زیادی نام جیش­المهدی بر خود گذارده­اند و یا از احادیث مهدویت در جهت تایید حرکت سیاسی خود بهره می­برند.[۹] نکته جالب این است که غالب این توجهات در بخشی از جهان اسلام بوده که سنی مذهبند و ضدیت برخی از این گروهها با شیعه معروف و مشهود است.

۴-چگونه می توان اندیشه مهدویت را از تحریف و خرافه و ادعا مصون داشت؟

هر امر مهمی به اندازه اهمیتش در معرض خطر‌ها و آسیب‌هاست. مقوله مهم مهدویت هم از این قاعده برکنار نیست. خرافه، تحریف و ادعای نادرست از جمله آسیبهای برداشت نادرست و سوء استفاده از باور مهدوی است لزوم مبارزه جدی با این آسیبها در عصر ما اصلی تردیدناپذیر است؛ خصوصاً آن‌جا که بحث باورهای اصیل و سرنوشت‌ساز دینی، هم‌چون مقوله مهم مهدویت در میان باشد. هرچند فرهنگ اصیل مهدویت، هم‌چون آبی است که هرجا فرود آید، پیام‌آور زندگی و زیبایی است، زمانی که بسترهای آلوده و دستان ناپاک در بین باشد، به‌تدریج صفا و پاکی نخستین خود را از دست می‌دهد. بنابراین مبارزه با آسیبهایی همچون خرافه، تحریف و ادعاهای نابجا، جهت پاسداشت و تقویت باور مهدویت امری ضروری است. در ادامه به صورت مختصر هریک از این موارد را توضیح داده و راه مقابله با هریک بیان می گردد:

خرافه:

در اصطلاح دینی خرافه دور شدن آگاهی دینی از هدف خویش است؛ این‌که فرد دیندار تنها به کارها و حرکاتی بپردازد که معتقد است در سعادت او نقش دارند حال آنکه واقع امر چنین نیست و آن اعمال تنها شکل دینی گرفته اند و از درون تهی هستند. خرافات را می توان در ۲ گونه کلی دسته بندی نمود: خرافات فردی (که یک فرد یا گروهی کوچک بدان معتقدند) و خرافات اجتماعی (که کل جامعه یا بستر وسیعی از جامعه را درگیر می کند).[۱۰] دامنه عملکرد و تاثیر این خرافه نیز متفاوت است به عنوان مثال اگر فرد یا گروهی کوچک در یک روستا به درخت یا خانه ای کوچک رنگ مهدوی بدهند و آنرا به واسطه امری مشکوک (همچون خواب و رویا) تقدس قائل باشند، این تقدس و احترام تنها در سطحی کوچک است ولی اگر همین امر در بستر اجتماعی بزرگتر مطرح شود و بر مرکب رسانه های جمعی نیز سوار شود، گستره تاثیر و باورداشت آن وسیعتر خواهد بود.[۱۱] نکته قابل دقت در مورد برخی خرافات آنست که معمولا این خرافات ابتدا بر پایه­ای ظاهرا صحیح و مورد قبول شکل می­گیرند ولی در طول زمان شکلی نادرست می­پذیرند و از کارکرد اولیه خویش دور می­شوند.[۱۲]

برای مبارزه با خرافات به ویژه در حوزه مهدویت ابتدا باید بسترهای آنرا شناخت و آنها را برطرف ساخت. معمولا خرافات در بستر فقر فرهنگی، تعالیم ناقص و نادقیق دینی، رشد احساس گرایی افراطی و البته دستهای ناپیدای دشمنان پدیدار می­شود بنابراین می­بایست این عوامل را به دقت پایش کرد و با این عوامل مقابله نمود؛ بدین ترتیب که آموزه­های مهدوی را به نحوی صحیح به همه آحاد جامعه آموزش داد، مبلغان دینی را به تبیین صحیح معارف دینی واداشت و ایشان را از تشدید احساس­گرایی منهای معرفت و ایجاد شور بدون شعور بازداشت و در آخر راه نفوذ دشمنان را بر تعالیم و آموزه­های دینی بست.

تحریف:

یکی دیگر از آسیبهای فرهنگ مهدوی تحریف آموزه های آن است. دامنه تحریف و عملکرد آن در مذهب، گستره ای وسیع است ولی آنچه از این آسیب در این روزگار به عنوان خطری مهم علیه باور مهدوی سر بر آورده است، تحریف معنایی و مفهومی است. منظور از تحریف مفهومی، قلب معنای یک عقیده است بدین صورت که باوری که توسط قرآن و حدیث به ما رسیده به صورتی معنا شود که مدنظر شارع نبوده و کارکرد آن تغییر یابد. این نوع تحریف دلایلی بسیار دارد از جمله عدم تسلط به علوم قرآن و حدیث، عدم جامعیت، جزئی­نگری یا کلی­نگری صرف، روشن­فکری یا دگم­اندیشی و …. متاسفانه به واسطه وجود این عوامل امروزه شاهدیم در عرصه اندیشه مهدویت نیز تحریفاتی رخ داده است. اگرچه برخی از این موارد را می­توان کم اثر و محدود دانست ولی متاسفانه برخی تحریفات و انحرافات رنگی اجتماعی و اثرگذار به خود گرفته و جامعه ایمانی را به خود مشغول ساخته است. مناسب است دو نمونه عینی این تحریفات در عرصه مهدویت بیان شود. به عنوان مثال سالهای پیش از انقلاب گروهی با هدف مبارزه با بهاییت تشکلی اسلامی به نام انجمن حجتیه را تشکیل داده و به فعالیت در این عرصه مشغول گشتند. اصل فعالیت این گروه مطلوب بوده و توفیقات خوبی نیز حاصل گردید ولی متاسفانه همزمان با شکل گیری نشانه های قیام مردم مسلمان ایران علیه نظام حاکم پهلوی، برخی گردانندگان این تشکل علم مقابله با اندیشه های انقلابی شیعه را بر افراخته و با دست یازیدن به برخی احادیث مردم را از ورود به عرصه مبارزه با ظلم و ستم برحذر داشتند. این گونه برداشت از احادیث تحریفی آشکار در مفاهیم مهدویت بود چراکه با نگاهی یکسویه تعدادی احادیث –که در جایگاه خاصی می بایست معنا شوند- اخذ شده بودند و خیل عظیم آیات و روایات معارض آنها نادیده گرفته شده بود. از آنجا که این برداشت مطلوبیت بالایی توسط نظام پهلوی داشت، به این تفکر دامن زده می شد و این گروه آزادانه به فعالیت های خود مشغول بودند. اگرچه با روشنگری علمای بزرگواری همچون امام خمینی و نیز آگاهی مردم راه بر این تفکر بسته شد و انقلاب اسلامی پیروز گشت ولی متاسفانه این تفکر در لایه هایی از اقشار مذهبی باقی ماند و هنوز رگه هایی از آنرا در برخی گفتارها و رفتارها می توان مشاهده نمود. از دیگر نمونه های تحریف در معارف مهدوی را می توان تفکرات انحرافی دانست که امروزه با تمسک به برخی احادیث ضعیف و نامطمئن، در صدد تبیین و تطبیق در عرصه مهدویت است.

راه مبارزه با تحریف در باور مهدوی تبیین صحیح این باور در میان مردم است. معارف والای مهدویت دارای ریزه­کاریها و جنبه­های مهمی است که عدم توجه به آنها باعث لغزش و برداشت اشتباه می­گردد لذا می­بایست همگام با مطالعه دقیق مبانی دینی، تبیین این معارف را تنها از علمای بزرگوار و متخصص فن درخواست نمود و از ساده انگاریها و برداشتهای ناقص اجتناب نمود.

ادعا:

در طول تاریخ اسلام افراد و گروههایی با استفاده از بستر مذهبی جامعه سعی در سوء استفاده از باورهای دینی مردم نموده و از متون دینی به عنوان پوشش تعالیم و ادعاهای ناصحیح خود بهره برداری کرده­اند. در دوران غیبت امام عصر ع و به واسطه کوتاهی دست جامعه شیعی از امام حاضر، این مساله رنگ عیانتری به خود گرفته و  این ادعاها گاه تا بدانجا پیش رفته که مدعی خود را در جایگاه نائب، باب، فرمانده سپاه، فرزند و حتی خود امام نشانده و چند صباحی عده ای جاهل را بدین طریق فریب داده است. نمونه عینی این ادعا را در جریان ظهور فرقه بابیت و بهاییت می توان مشاهده نمود که متاسفانه پس از گذشت قریب به دو سده هنوز اثرات آن باقی است.[۱۳]

متاسفانه در روزگار کنونی –علی رغم بالا رفتن سطح عمومی دانش و دسترسی آسان غالب مردم به منابع و علمای دین- شکلهای جدیدی از  دعاوی مدعیان در عرصه مهدویت جاری و ساری است. گرچه برخی از این ادعاها، صرفا احتمالاتی است که رنگ اعتقاد به خود گرفته و عده­ای را فریفته است، ولی نمی توان چشم از نمونه هایی برداشت که علنا نوع جدیدی از سوء استفاده از باورهای دینی مردم را به نمایش گذاشته و از ابزارهای فن آوری جدید نیز در این راه بهره می­جویند. نمونه کنونی این جریان را می­توان در ادعای شخصی به نام احمد الحسن بصری مشاهده نمود که خود را یمانی و از پرچمداران سپاه امام عصر ع و نیز از نوادگان امام زمان ع معرفی نموده و با بهره­برداری از ابزارهای رسانه­ای همچون فضای مجازی و تولیدات چندرسانه­ای سعی در جذب نیروهای مذهبی به سمت خود را داشته است.

نکته مهم در موضوع مدعیان این است که این موارد در طول تاریخ عصر غیبت در بازه های زمانی مختلفی تکرار شده و بنا به بسترهای اجتماعی آن بعضا موفقیتهایی نیز داشته اند که البته با تلاش علمای گرانقدر اسلامی پوچی دعاوی ایشان آشکار شده و از صفحه تاریخ کنار رفته اند. نکته ای که در اینجا ذکر آن خالی از لطف نیست اینکه متکفلان امور دینی و نیز دلسوزان عرصه مذهبی می بایست با شناخت کامل عوامل[۱۴] ظهور (مانند جهل مردم، وجود باورهای غلط، فزون خواهی و نابسامانیهای اجتماعی) و یا پیشرفت (همچون عوام فریبی، برخوردهای ناصحیح و عجولانه و …) اینگونه مدعیان، از ظهور این موارد جلوگیری نموده و در صورت حضور این جریانات در عرصه اجتماع، با اتخاذ روش مقابله صحیح، مانع گسترش و فراگیری آن گشته و عوامل شکست آنرا فراهم نمایند.

 منابع:

اصول کافی مرحوم کلینی

غیبت نعمانی

تمام الدین و کمال النعمه شیخ صدوق

یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)

مکیال المکارم،موسوی اصفهانی،ج۲

صحیفه‌ی امام، ج ۲۱

مجله انتظار موعود شماره های ۵ و ۷

مجله مشرق موعود شماره ۳

سایت اطلاع رسانی مهدویت (mahdi313.com)

مجموعه کتابهای انتظار

قبیله تزویر امیر محسن عرفان

پیچک انحراف دکتر جواد اسحاقیان

[۱] – در روایات از انتظار به عنوان احب الاعمال نام برده شده است. به عنوان مثال پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. کمال الدین و تمام النعمه ؛ ج‏۲ ؛ ص۶۴۴

[۲] – الغیبه( للنعمانی) ؛ النص ؛ ص۲۰۰

[۳] – دیدار مقام معظم رهبری با اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان ۲۷/۰۵/۱۳۸۷

[۴] – کمال الدین و تمام النعمه ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۰

[۵] – الکافی (ط – الإسلامیه) ؛ ج‏۸ ؛ ص۲۹۵

[۶] – در این زمینه مقالات و کتب بسیار نوشته شده به عنوان نمونه ر ک:

فصل‌نامه‌ی انتظار، ش ۷، نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قییام در عصر غیبت، محمّد علی قاسمی، صص ۳۷۷ – ۳۹۱ .

فصل‌نامه‌ی انتظار، ش ۵، نهی از قیام در بوته ی  نقد و تحلیل روایی نجم الدین طبسی، ص ۳۵۵

[۷] – در انتظار ققنوس، سید ثامر العمیدی، ترجمه و تحقیق؛ مهدی علیزاده، صص ۶۶ ـ ۸۸.

[۸] – به عنوان مثال “قال رسول الله(ص) کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکمصحیح بخاری، ج۴، ص۲۰۵، کتاب الانبیاء، و صحیح مسلم، ج۱، ح۲۴۴، ص۱۳۶.

[۹] – به عنوان مثال گروه طالبان و القاعده حرکت خود را از شرق ایران آغاز نموده و پرچم سیاه رنگ را به عنوان نماد خود مطرح می سازند. دلیل این انتخاب ارجاع ایشان به احادیثی از پیامبر اکرم ص است که در آن اشاره به گروهی می نمایند که با پرچمهای سیاه از خراسان برخاسته و پیش قراولان مهدی هستند.

[۱۰] – داوودپور، مرتضی، “بسترها و پی‌آمدهای اجتماعی خرافات در مهدویت”، مجله مشرق موعود شماره ۳ پاییز ۱۳۸۶

[۱۱] – به عنوان نمونه چند سال قبل، در مسجد مقدس جمکران، اطراف محراب مسجد را مشبک‌کاری و به شکل خاصی تزیین نموده بودند و برخی از زایران به خیال این‌که آن مکان محل نماز و عبادت امام عصر ع بوده تجمع کرده  و نذر و نیاز می‌کردند و پول و نذورات خود را هدیه می‌کردند. این تصور، تبدیل به خرافه‌ای اجتماعی ‌شده بود که با تذکر بزرگان مواجه شد و آن مکان تغییر شکل یافت.

[۱۲] – به عنوان نمونه می توان به شکل کنونی چاه مسجد جمکران اشاره نمود. اگرچه اصل نامه نگاری و ارتباط پیامی با امام عصر ع مقبول و مشروع است ولی شکل کنونی و آنهم تعبیه مکانی خاص بدین منظور را نمی توان مشروع دانست. به خصوص آنکه این مکان امروزه ابزار توهین و تمسخر عقاید شیعی توسط دشمنان تشیع گردیده است.

[۱۳] – برای مطالعه در زمینه زمینه های پیدایش و پیشرفت مدعیان مهدویت به ویژه جریان بابیت و بهاییت رجوع کنید به کتاب پیچک انحراف نوشته دکتر جواد اسحاقیان انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود ع

[۱۴] – در مورد زمینه های پیدایش و عوامل موفقیت مدعیان رجوع کنید به کتاب قبیله تزویر نوشته حجه الاسلام امیر محسن عرفان انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود ع

بازدیدها: 295

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *