درس‌گفتار قرآن کریم روز بیست و هشتم | تعلیم و تزکیه؛ وظیفه اصلی پیغمبر

خانه / مطالب و رویدادها / درس‌گفتار قرآن کریم روز بیست و هشتم | تعلیم و تزکیه؛ وظیفه اصلی پیغمبر

پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم دهد و تزکیه کند؛ «یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یزکّیهم»؛(۱) یا در جای دیگر «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه»

تعلیم و تربیت؛ زمینه‌ساز بهره‌مندی از خیرات عالم

پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم دهد و تزکیه کند؛ «یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یزکّیهم»؛(۱) یا در جای دیگر «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه».(۲) باید انسان‌ها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ی خاکی و اینجامعه‌ی بزرگ بشری بتواند مثل یک خانواده‌ی سالم، راه کمال را طی کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود.(۳)
 «هو الّذی بعث فی الامیّیّن رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه». «یزکّیهم»؛ یک یک دل‌ها در زیر تربیت پیغمبر قرار می‌گرفت. پیغمبر به یکایک ذهن‌ها و خرد‌ها، دانش و علم را تلقین می‌کرد. «و یعلّمهم الکتاب و الحکمه». حکمت یک مرتبه‌ی بالا‌تر است. فقط این نبود که قوانین و مقررات و احکام را به آن‌ها بیاموزد، بلکه حکمت به آن‌ها می‌آموخت. چشمهای آن‌ها را بر روی حقایق عالم باز می‌کرد. ده سال هم پیغمبر این‌گونه و با این روش حرکت کرد. از طرفی سیاست، اداره‌ی حکومت، دفاع از کیان جامعه‌ی اسلامی، گسترش دامنه‌ی اسلام، باز کردنِ راه برای این‌که گروههای خارج از مدینه بتدریج و یک به یک وارد عرصه‌ی نورانی اسلام و معارف اسلامی شوند، از طرف دیگر هم تربیت یکایک افراد.(۴)
هدف همه‌ی نبوّت‌ها و بعثت‌ها این است. هرکدام از انبیا به نبوّت مبعوث شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّی که امکانات زمان اجازه می‌داد، پیش بردند؛ اما دین خاتم و نبیّ خاتم باید این حرکت عظیم الهی را ابدیّت بخشد؛ چون پیغمبرِ دیگری مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهایی خود در این عالم – که زندگی در کره‌ی خاکی و در خانواده‌ی بشری، باید همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهره‌مندی از خیرات عالم باشد – نزدیک شود و بالاخره به آن برسد. چگونه می‌شود بشریت را به آن سرمنزل نهایی نزدیک کرد؟ آن وقتی که این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمرّی از موضع حکومت و قدرت سیاسی – آن هم قدرت سیاسیِ کسی مثل پیغمبر؛ یعنی معصوم – اینجامعه‌ی بشری را بتدریج پیش ببرد و تربیت کند و ناهنجاری‌ها را در میان آن‌ها کاهش دهد تا بشریت بتواند به آن نقطه‌ای که شروع زندگی سعادتمندانه‌ی همه‌ی انسانهاست – که ما آن دوره را، دوره‌ی حضرت ولیّ‌عصر ارواحنافداه می‌دانیم – برسد.(۵)

* تفاوت راه انبیاء با سایر مکاتب

در بعثت پیغمبر، آنچه به مردم هدیه شد، فقط تعدادی مفاهیم خشک و ارائه طریقی که رهروی در آن نیست و کسی زمام امور مردم را در آن راه در دست ندارد، نبود. از لحظه اوّل، این بعثت در وجود خودِ آن بزرگوار و سپس در روح و جان و در عمل مؤمنین به این پیام، تحقّق یافت و جاهلیّت، از لحظه اوّل، از این پیام ضربه خورد و با آن مقابله کرد. این، خصوصیت بعثت انبیاست. این، مخصوص نبوّت خاتم هم نیست. انبیا حرکت می‌کنند و آنچه را که در مقام تعلیم به انسان‌ها هدیه می‌کنند، در عمل هم نشان می‌دهند. خودشان اوّلین کسانی هستند که این راه را طی می‌کنند. «یعلمهّم الکتاب و الحکمه» فرعِ این است که علم کتاب و حکمت در وجود مقدّس نبی اکرم، در حدّ اعلی وجود دارد. «یزکیّهم» فرع بر این است که آن وجود مطهّر در حدّ اعلای ممکنه برای طبیعتِ بشری، تزکیه شده است. با این نیروست که می‌تواند دنیایی را به سمت تزکیه پیش ببرد. این، آن چیزی است که رهبران مکاتب مختلف و سررشته‌داران مفاهیم گوناگون فلسفی، اجتماعی، سیاسی و غیره، از آن بیگانه‌اند. آنان چیزهایی به ذهنشان می‌رسد؛ در عالم تصوّرْ چیزهایی را می‌فه‌مند و آن‌ها را به مردم هم تحویل می‌دهند. کسانی هم از آن‌ها یاد می‌گیرند، یا نمی‌گیرند. این، غیر از ممشای انبیاست که از اوّلْ حرکت است، از اوّلْ اقدام است، از اوّلْ تحقّق آن شعارهایی است که در زبان آن‌ها وجود دارد و در عمل آنهاست. این، درست، در زندگی نبیّ اکرم پیش آمد. از لحظه‌ی اوّل، آن تعلیم و تزکیه و آن حرکتِ در راه اقامه‌ی قسط، آغاز شد. لذا از لحظه‌ی اوّل هم، مصادمه و معارضه شروع شد؛ از‌‌ همان وقتی که پیغمبر اکرم دعوت خود را در پاسخِ «و انذر عشیرتک الأقربین»،(۶) در یک سطح گسترش دادند، تا زمانی که در سطح عمومِ مردم آن را منتشر و علنی کردند و تا وقتی که در جهت نظام اجتماعی – که‌‌ همان نظام عدل بود – حرکت نمودند و آن را اقامه کردند.(۷) تزکیه و تعلیم، جزو وظایف اصلی پیغمبر است. در جوامع اسلامی، مسؤولان باید‌‌ همان راه را بروند؛ باید تعلیم دهند و تربیت کنند؛ باید ایمان دینی را در ذهن‌ها تقویت و راسخ کنند.(۸)

* منحرف شدن علم درصورت همراه نبودن با تزکیه

بعضی‌ها از جلو قرار گرفتن «یزکّیهم» در دو آیه‌ی قرآن بر «یعلّمهم»، استفاده کرده‌اند که تزکیه از تعلیم هم بالا‌تر است. می‌تواند این طور باشد. حدّاقل این است که تزکیه در کنار تعلیم است؛ «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه»؛ آن هم تعلیم کتاب و حکمت، نه تعلیم چیزهای پیش پا افتاده. این در کنار تزکیه است. بنابراین تزکیه خیلی والاست.(۹)
به قدر تعلیم، یا شاید بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید. بجز در یک جا در قرآن، که «یعلّمهم» جلو‌تر از «یزکّیهم» است،(۱۰) همه جا «یزکّیهم» – تزکیه – بر تعلیم مقدم است؛ «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه».(۱۱) این شاید نشان دهنده‌ی این است که تزکیه جایگاه برتری دارد. مخاطبان خودتان را تزکیه کنید، تربیت کنید. این تربیت هم همین طور که عرض کردیم، «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»،(۱۲) سخت است. این کار سخت را هم باید انجام داد.(۱۳) آن علمی که ما می‌خواهیم، همراه با تزکیه است. اول، تزکیه است. تربیت دین، تربیت قرآن، تربیت اسلام این است. چرا اول تزکیه؟ برای اینکه اگر تزکیه نبود، علم منحرف می‌شود.(۱۴) بدون تزکیه، علم هم ابزاری برای فساد و انحطاط و گمراهی و سقوط بشر خواهد شد؛ همچنان‌که می‌بینید امروز در دنیا علم وسیله‌ی سقوط بشر است و از علم برای به زنجیر کشیدن ملت‌ها و دگرگون جلوه دادن حقایق و گرسنگی دادن به انسان‌ها استفاده کرده‌اند. چقدر انسان‌ها در اطراف عالم به‌خاطر سلطه‌ی استعمارگرانی که با ابزار علم بر آن‌ها تاختند و سلطه پیدا کردند، امروز از منابع حیاتیِ متعلّق به خود محرومند و در فقر و مسکنت و محرومیت و بیچارگی زندگی می‌کنند! امروز هم همین‌طور است. امروز استکبار جهانی – استعمار به شکل نوین در دنیا – با تکیه به علم و با ابزار علم انسان‌ها را بیچاره می‌کند؛ آن‌ها را به زنجیر می‌کشد و دچار مرگ و نیستی و نابودی می‌کند. نتیجه‌ی علمِ بدون تزکیه، اینهاست.(۱۵) علم یک ابزار است، یک سلاح است؛ این سلاح اگر در دست یک انسان بدطینت، بددل، خبیث و آدمکش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمی‌آفریند؛ اما همین سلاح می‌تواند در دست انسان صالح، وسیله‌ی دفاع از انسان‌ها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. این علم را بایستی آن وقتی در دست گرفت که با تزکیه همراه باشد.(۱۶)

پی‌نوشت:
۱) بقره: ۱۲۹
۲) جمعه: ۲ و آل عمران: ۱۶۴
۳) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر خم‌ ۱۳۷۹/۱۲/۲۴
۴) ‌بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز عید مبعث ۱۳۸۵/۰۵/۳۱
۵) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر خم‌ ۱۳۷۹/۱۲/۲۴
۶) شعراء: ۲۱۴
۷) بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۷۴/۰۹/۲۹
۸) بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۰/۰۳/۲۰
۹) بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش‌ ۱۳۸۱/۰۴/۲۶
۱۰) بقره: ۱۲۹
۱۱) جمعه: ۲ و آل عمران: ۱۶۴

۱۲) نهج‌البلاغه قصار شماره ۷۳. «وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ». حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود: آنکه خود را در مرتبه پیشوایی قرار می‌دهد باید پیش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام کند، و پیش از آنکه دیگران را به گفتار ادب نماید، باید به کردارش مؤدب به آداب کند، و آنکه خود را بیاموزد و ادب نماید به تعظیم سزاوار‌تر است از کسی که فقط دیگران را بیاموزد و تأدیب کند.

۱۳) بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه‌ ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
۱۴) بیانات در دیدار نخبگان جوان‌ ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
۱۵) بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۲/۰۷/۰۲
۱۶) بیانات در دیدار نخبگان جوان‌ ۱۳۸۹/۰۷/۱۴

بازدیدها: 142

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *