روایتی از زندگی عالم فرهیخته؛ سفر به کشورهای اسلامی برای معرفی شیعه

خانه / مطالب و رویدادها / روایتی از زندگی عالم فرهیخته؛ سفر به کشورهای اسلامی برای معرفی شیعه

از نامه های به جا مانده از آن مرحوم که برای شخصیت ها و مسئولین نوشته و ارسال شده می توان به میزان دغدغه های فکری ایشان نسبت به معیشت مردم و اصلاح امور دینی جامعه پی برد

اوایل سلطنت سلسله قاجاریه در روستای نجم آباد از شهرستان نظر آباد تهران فردی به نام استاد باقر آهنگر دارای دو پسر با نام های ابراهیم و مهدی بود. این دو پسر پس از وفات پدرشان به تحصیل علوم دینی در شهر قزوین روی آوردند و به برکت نیت پاک این دو عالم وارسته بیست و پنج عالم دینی برجسته از این خاندان به ظهور رسیده که یکی از عالمان این خاندان خدمتگزار دینی، فقیه اخلاقی آیت الله میرزا ابوالفضل نجم آبادی می باشد. ایشان در سال 1317 قمری در تهران چشم به جهان گشود، پدرش شیخ محمد تقی، عالمی فاضل و جد بزرگوارش مجتهد مبارز شیخ هادی نجم آبادی بودند.

میرزا ابوالفضل در انفوان زندگی مقدمات علوم دینی را در مدرسه علمیه جدش در محله سنگلچ فراگرفت و سپس دروس سطح را از محضر مرحوم پدرش و حاج شیخ مسیح طالقانی که از اکابر حوزه تشیع بوده، آموخت.

معظم له از پایان دوره سطح محضر قدسی عالم بلند پایه آقا سید محمدتقی تنکابنی را در خارج فقه و اصول مغتنم شمرد و به موازات آن به علوم عقلی و مباحث فلسفی روی آورد که استاد ایشان در این فن حاج فاضل عراقی و حاج میرزا سید محمد فاطمی قمی بودند.

میرزای نجم آبادی افتخار شاگردی از محضر میرزای نائینی و آقا ضیا الدین عراقی در نجف اشرف را در کارنامه تحصیلی خود دارد که توانست خود را به قله بلند اجتهاد برسانند آن مرحوم چندین اجازه اجتهاد و روایت از بزرگان مراجع دین از جمله میرزای نائینی و شیخ عبدالکریم حائری یزدی داشته است.

سفرهای خارجی

آیت الله نجم آبادی در سال 1342 قمری و پس از وفات پدر بزرگوارش به حج مشرف می شود که داستانی شنیدنی دارد. خود آن مرحوم در این رابطه چنین می نویسد:

اندیشه ای که سالیان دراز در سر اغلب مسلمانان روشن ضمیر بود که تفرقه را از میان فرقه های مسلمان به خصوص شیعه و سنی برداشته و رشته الفت و مهر را جایگزین آن نمایند. اینجانب نیز این فکر را در سر داشتم تا اینکه در سال 1302 شمسی به سفر حج مشرف شدم. از حسن اتفاق در آن سال مراسم حج و سفر حاجیان نسبتا طولانی شد . من نیز وقت را مغتنم شمرده و با مردم نواحی مختلف حجاز مانوس گشته و با طرح دوستی کم و بیش صحبت های مذهبی به میان آوردم. در این مدت کوتاه با مردم حجاز و با روحیه و احوال توده سنی آشنا گشتم. آری آنان به قدری فرقه حقه شیعه را از مسلمانی و دین برکنار می دانند که به وصف در نیاید. می توان گفت که دید آنها نسبت به شیعه بدبینانه و آنان را به طور کلی از شریعت اسلام به دور می شمارند.

 سفر میرزا به کشورهای لبنان، سوریه، فلسطین و مصر

میرزا ابوالفضل هنگام بازگشت از حج به کشورهای لبنان، سوریه، فلسطین و مصر سفر می کند و دیدگاه مردم این نواحی را نسبت به شیعه همانند مردم حجاز می بیند. لکن ایشان در نوشته های خود عامل این اشتباه و بدبینی اهل سنت را بزرگان قوم و سران مذهبی آنان می داند و معتقد است که آنها شیعه را برای مردمانشان بد و زشت و حتی بت پرست و مشرک معرفی نموده اند.

میرزای نجم آبادی پس از مصر به نجف اشرف می رود و در آنجا برای مبارزه با این کج فهمی و بدبینیها اقدام به ترجمه کتاب المراجعات می نماید.

بازگشت به ایران

میرزا ابوالفضل در سال 1349 ق با کوله باری از دانش و تقوا و تجربه تبلیغی به ایران مراجعت نمود و در شهر مقدس قم سکنی گزید. در همین ایام بود که با امام خمینی رحمة الله علیه آشنا شده و رابطه شان تا پایان عمر ادامه پیدا کرد. ایشان مدتی بعد به تهران رفت و در مدرسه و مسجد جد بزرگوارش در محله سنگلچ و حسن آباد به تدریس و رسیدگی به امور دینی مردم جامعه پرداخت. ایشان همچنین در مدرسه علی سپهسالار کرسی درس مکاسب، رسائل و شرح منظومه برپا داشتند.

 اخلاقیات

مهربانی خصوصیت بارز ایشان بود. نظم و نظافت از جمله اموری است که به گفته فرزندانش مورد توجه آن مرحوم بود که در همه حال کارهایش سر وقت انجام می گرفت. نماز شبش ترک نمی شد. اکثر ادعیه و قرآن را حفظ بود و شب های جمعه دعای کمیل را از حفظ برای نمازگزاران می خواند و صبح های جمعه به زیارت حضرت عبدالعظیم مشرف می شد. از حرف لغو پرهیز می نمود و بسیار اهل مطالعه بود. اکثر اوقات یا در حال خواندن بود و یا در حال نوشتن ،علاقه بسیاری به گل و گیاه و درخت داشت و از جمله کارهای ایشان در منزل پرورش دادن گیاهان بود.

نوه ایشان از زبان فرزندان مرحوم می گوید: با اعضای خانواده و همسرشان بسیار مهربان بود. هیچ گاه کارهای خودشان را به شخص دیگری نمی سپردند. همشیه با میوه های فصل به منزل می آمدند. از صحبت فرزندانشان لذت می بردند و اجازه می دادند بچه ها بیشتر حرف بزنند.

دفاع مقدس از مرزهای عقیدتی

ایشان در عین وجاهت و مرجعیت علمی و با وجود اشتغال به تحقیق و تدریس در مسجد حضور پیدا می کرد و به جماعت می ایستاد و منبر می رفت و با جوانان به بحث وگفت وگو می پرداخت. در آن ایام پهلوی که تفکرات ماتریالیستی و غرب گرایی در سطح جامعه رواج پیدا کرده بود. معظم له به منبر و سخنرانی اکتفا نمی کرد و در این زمینه کتاب و مقاله می نوشت و با جوانان به مباحثه می پرداخت. همچنین از نامه های به جا مانده از آن مرحوم که برای شخصیت ها و مسئولین نوشته و ارسال شده می توان به میزان دغدغه های فکری ایشان نسبت به معیشت مردم و اصلاح امور دینی جامعه پی برد.

میرات ماندگار

آیت الله نجم آبادی چه در زمانی که ساکن عتبات بود و چه در زمانی که در تهران سکونت داشت، دست از تالیف کتاب برنداشت و در زمینه موضوعات دینی آثاری را از خود بر جای نهاده است که اغلب این آثار در سال های اخیر توسط موسسه آیت الله بروجردی در قم چاپ شده است. برخی از کتاب های معظم له عبارت است از

 ترجمه المراجعات ، مجموعه مقالات فارسی کشکول و تقریرات دروس فقه و اصول آقا ضیاء الدین عراقی و شیخ محمد حسین نائینی. ایشان پس از مراجعت از عتبات و در سن 35 سالگی در تهران با دختر عمه شان که از طرف مادری نوه شیخ هادی و از طرف پدری نوه شیخ باقربود ازدواج نمودند که حاصل این وصلت پنج فرزند بوده که برخی از آنان در قید حیات هستند.

غروب ستاره نجم آباد

آن مرحوم در اواخر زندگی دچار بیماری شد که پس از سه سال تحمل این بیماری عاقبت در شب جمعه 24 شعبان 1385 ق به رحمت ایزدی پیوست.

 پیکر پاک ایشان پس از اقامه نماز توسط حضرت آیت الله گلپایگانی و  تشییع و تجلیل باشکوه در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.

منبع: گلشن ابرار ، ج 10

بازدیدها: 259

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *