سر کلاس فلسفه غرب ….

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / سر کلاس فلسفه غرب ….

چه به موقع آمدند‌… چقدرلازم داشتیم خط شکن هارا دراین عقب نشینی های شهر… آتش دشمن جدی ترازاین حرفهاست وماندیم بادستان بازی که از دستان بسته کم آورده…

ghavasan shahid

صدای استاد در سرم میپیچد…

بی تفاوت تر ازهروقت دیگر، حق شاگردی امروز،شایدازگردنم ساقط شده است‌..

باخیالی آب زده درموجهای اروند… خیالی خیس ازغواصی درخاک، دربین تمام کلمه های سنگین ازفلسفه ای که ازدهان استاد خارج میشد… چه فرقی میکند سؤالهای منطقی بچه زرنگهای کلاس،وقتی غرق یک پیام باشی…؟؟

پیامی که در فلسفه غرب نمیگنجد…

دست بسته زیر خروارهای خاکی که جای ماهی ها نیست وبه حتم باآخرین نفس گیری از یازهرای سربندها…

حرفهای استاد گم شده است درصدای حرکت بلدوزرها…

ومن هرچه گوش تیز میکنم جز زمزمه های زنده به گورشده چیزی نمیشنوم…

کاش تابه حال جان دادن ماهی قرمزهارا ندیده بودم… اینطور شاید درد کشیدن راحت تر میشد…

ازاینجا تا نقطه رهایی مسافتی فراترازفلسفه فاصله است،ووظیفه من سروقت رسیدن به آن نقطه… تالحظه ای خسته تر نشود انتظارچشم دوخته به راه…

چه به موقع آمدند‌… چقدرلازم داشتیم خط شکن هارا دراین عقب نشینی های شهر… آتش دشمن جدی ترازاین حرفهاست وماندیم بادستان بازی که از دستان بسته کم آورده…

همهمه ها بیدار میشوند، پایان انتظار چندساعته جمله ی «شهدا راآوردند» است‌..

غایب بودن سرکارگاه تشکیل نشده ی امروز موجه ترین گواهی تحصیلی بود…

کلاس امروز با استادانی مهمان واز خارج آمده درحوالی معراج تشکیل شد..

سؤالم از استاد بماند برای جلسه ی بعد:فلسفه ی غواصان دست بسته چه بود؟؟؟

 

نوشته شده توسط بید مجنون

بازدیدها: 192

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *