حديث:
فی الکافی، عن الثمّالی، قال: … و احذَروا ما حَذَّرکُم اللهُ منها و ازهَدوا فی ما زَهَّدکم الٍله فیه منها و لاترکنوا الی ما فی هذه الدنیا رکون من اتخّذها دار قرار و منزلَ استیطان.[1]
ترجمه:
در کتاب کافی از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که امام سجاد (ع) فرمودند: از آنچه خدا از آن بر حذر داشته است، بر حذار باشید و از آنچه خداوند نسبت به آن بیرغبت است، بیاعتنا باشید و میل و گرایش شما به دنیا مانند کسی نباشد که این دنیا را محل قرار و آسایش و موطن ابدی پنداشته است
شرح:
از آنچه خدای متعال شما را از آن بر حذر داشته است، بر حذر باشید! اگر یک دوستِ مشفِقِ عاقلِ مطلعّی شما را از یک چیزی بر حذر بدارد، مثلاً بگوید: از فلان راه نرو! به فلان جا نرو! با فلان کس رفاقت نکن! شما اطمینان می کنید، عمل میکنید. حال، خدای متعال به ما میفرماید: این کارِ را نکن! از این راه نرو! این حرکت را انجام نده! تکلیفِ عقلی و عقلائی ما چیست؟
از آنچه خدای متعال ما را از آن برحذر میدارد، باید بر حذر باشیم. یک وقتی در اوائل ریاست جمهوری، از یکی از بزرگان ـ خداوند رحمت کند ایشان را ـ خواستم، پیغام دادم که یک چیزی برای ما بنویسید که ما حالا گرفتاریم، گرفتار ریاست جمهوری، به ما کمک کند.
یک نامۀ مفصّلی ایشان نوشتند، برای ما فرستادند. محصّل آنچه ایشان در این نامه نوشته بودند، این بود که: ملاحظه کنید، ببینید شارع مقدس بر شما چه چیز را حرام کرده، آن را انجام ندهید! چه چیز را واجب کرده، آن را انجام بدهید! این، دستور یک عالمِ عارفِ سالکِ حکیمی است در اجابت به یک درخواستی، دستور این است. گاهی اوقات به شخصی از اهل معنی برخورد می کنید، دستوری می خواهید ،دستور که نباید حتماً یک ذکری باشد، دستور صحیح، دستور واقعیهمین است.
خدای متعال امور را معینّ کرده است، حرامٌ بینّ، حلالٌ بینّ و شبهاتٌ بین ذلک. از حرام اجتناب کنید! حلال را بر خودتان حلال بدانید! آن چیزهایی هم که شبهه است، احتیاط کنید! آن چیزهایی که خدای متعال از شما خواسته است که به آنها کم رغبت باشید ـ زهد به معنای کم رغبتی است ـ یعنی حرص و ولع نداشته باشید که به آنها دست پیدا کنید، از آنها زهد بورزید، نسبت به آنها بی رغبتی نشان بدهید.وقتی انسان عاشق یک چیزی شد، رغبت به یک چیزی داشت، موانع سر راهش را نگاه نمیکند. مثل کودکی که یک شیء رنگینی، مثلاً توپی را میخواهد بردارد، وسط راه را نگاه نمیکند! این استکان شکست، این ظرفِ آب مثلاً ریخت، متوجه نیست، همینطور به دنبال آن چیزی که عاشق اوست، مایلِ به اوست، راه میافتد. ما هم همان طوریم، لکن رغبت آن بچه به آن توپِ رنگین است، رغبتِ ما به چیزهای رنگینِ بزرگتر است. بین راه نگاه نمیکنیم حال که میرویم، به اینِ مقِام یا به این پول دست پیدا کنیم، بر این خصم غلبه پیدا بکنیم، سر راه ما چه چیزهایی وجود دارد، حواسمان نیست! عاقلی که اسلام و شرع خواسته است که ما آنطور باشیم، کسی است که تبعاتِ کار خود را، آثار و حوادثی که مترتب بر کار اوست، اینها را ملاحظه کند. یک وقت انسان وارد خانه میشود، هوای گرم، آفتاب سوزان و یک حوض آبی مثلاً آنجاست ،آبِ زلالی، انسان لباسش را میکَند، یا با لباس، خودش را درون این آب می اندازد برای این که خنک بشود. این کاری است که به حسب ظاهر ایرادی هم ندارد. اما گاهی لبِ پاشویۀ این حوض مثلاً یک ظرف قیمتی، چینی قیمتی گذاشتند، وقتی شما خودت را درون حوض انداختی و آب موج برداشت، به این ظرف برخورد می کند، ظرف میشکند! این را توجه کن که از افتادنِ در این آب گوارا و زلال و مطلوب و خنک شدنِ تو چه اثری پدید میآید، بر آن چه اثری مترتب میشود. با این ملاحظه برو و حرکت کن! مثل کسی عمل نکنید که اینجا را دارِ قرار خودش دانسته، گویا قرار است تا ابد زندگی کند.
این، هیچ منافاتی ندارد با آن: إعمَل لدنیاک کأنکّ تعَیش أبدا. در امور اداره دنیا باید طوری عمل کنید مثل اینکه تا ابد انسان زنده اًست، اگر فکر کنید که فردا از این دنیا خواهید رفت، هیچ کدام از کارهای زندگی را استوار انجام نمی دهید. کارتان را استوار انجام بدهید، مطالعه ای که باید برای فردا بکنید، بکنید، کاغذی که باید امضا بکنید، بکنید! اقدامی که باید برای خانواده، برای جامعه، برای بشریت انجام بدهید، انجام بدهید، مثل این که تا ابد خواهید بود. این دنیایی که اینجا گفته میشود، مراد لذّاتِ ماست. خاطر جمع نشویم به این که همیشه در این دنیا خواهیم بود. در روایتی است که می فرماید: ای بسا کسی در اوّل شب حالش به گونه ای بود که مردم به او غبطه می خوردند که چقدر سالم است، چقدر موفقّ است، صبح مردم به حال او گریه میکردند! حوادث دنیا اینطوری است .خدا کند در درجۀ اوّل خود بنده به این مواعظ متُعَّظ بشوم، بعد هم شمادوستان.[2]
1- الشافی، صفحۀ 548
2- 3/2/1392
بازدیدها: 73