مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی به قلم علی قاسمی

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی به قلم علی قاسمی

در نظام جمهوری اسلامی یکی از مصادیق راهبردی حکومت و جامعه به سمت وضعیت مطلوب و ایده آل، پیامهایی است که …

                           مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی

علی قاسمی

در نظام جمهوری اسلامی یکی از مصادیق راهبردی حکومت و جامعه به سمت وضعیت مطلوب و ایده آل، پیامهایی است که از سوی رهبر معظم انقلاب خطاب به دستگاههای اجرایی و مردم با دو رویکرد الزام آور و ارشادی صادر می گردد. یکی از این پیامها بیان شعار سال است که در پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی برای سال ۹۳ مشخص شد. حکیم فرزانه انقلاب اسلامی  دو موضوع مهم را در مقدمه ورودی شعار امسال فرمودند : «یک مسئله همین مسئله اقتصاد و دیگری مسئله فرهنگ است. در هر دو عرصه و در هر دو زمینه توقعی که وجود دارد، تلاش مشترکی است میان مسئولان کشور و آحاد مردم. آنچه برای بنای زندگی و سازندگی آینده مورد انتظار است، بدون مشارکت مردم تحقق‌پذیر نیست… به‌گمان من آنچه در این سال جدید پیشِ‌رو داریم، عبارت است از اقتصادی که به‌کمک مسئولان و مردم شکوفایی پیدا کند، و فرهنگی که با همت مسئولان و مردم بتواند سمت و سوی حرکت بزرگ کشور ما و ملت ما را معین کند. لذا من شعار امسال را و نام امسال را این قرار دادم: «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» به تعبیر معظم‌له دو مولفه فرهنگ و اقتصاد دو رکن اقتدار یک ملت را تشکیل می‌دهند در این بین با اینکه اقتصاد مهم و اساسی است اما مقوله فرهنگ در اولویت می باشد . به تعبیر معظم له «فرهنگ به معنای هوایی است که تنفس می‌کنید. اگر این هوا تمیز باشد یک اثر و اگر کثیف باشد اثر دیگری دارد». در کنار اولویت دانستن فرهنگ، بیاییم در این بخش به نقش فیمابینی این دو توجه کافی و وافی داشته باشیم که چه ارتباط و رابطه نزدیکی بین آنها وجود دارد که در صورت لحاظ کردن آن دو می توان شعار سال را عملیاتی نمود. باید از “فرهنگ مقاومتی” به عنوان یکی از الزامات و ارکان رسیدن به “اقتصاد مقاومتی” و “اقتصاد مقاوم در برابر تهدیدات و تحریمات”، یاد کرد. حقیقت امر آن است که بدون فرهنگ مقاومتی نمی‌توان از پیشرفت در علم و اقتصاد سخن گفت. فیالواقع لازمه توسعه ، پیشرفت و تعالی در همه حوزه‌ها وجود ایدئولوژی‌ها، آرمان‌ها، هویت‌ها و اراده‌هایی است که برای به فعلیت رسیدن توسعه ضروری است. خودباوری، اعتماد به نفس ملی، احساس عزت ملی رمز تحول و پیشرفت کشور است که در حوزه فرهنگ تعریف و جای می‌گیرد. در حقیفت اول باید باورها، ایمان‌ها و جهت‌گیری‌های فرهنگی تغییر کند تا آثار مادی و معنوی آن در علم ، اقتصاد و تکنولوژی آشکار گردد. حال در این مسیر برخی مولفه‌ها و  شاخص‌ها باید در فرهنگ عمومی کشور تقویت و تولید گردد و برخی رفتارها و شاخصه‌ها باید کنار گذاشته شود تا فرهنگ مقاومتی، بستر ساز اقتصاد مقاومتی گردد. مروری بر راهبردهای حضرت آیت الله خامنه‌ای در نامگذاری‌های سال‌های گذشته به خوبی نشان می‌دهد که معظم له در این مسیر مبتنی بر یک نقشه راه کلان، بسیاری از شاخصه‌های مهم را برشمرده‌اند که همگی مولفه‌های “فرهنگ مقاومتی” برای ساختن و رسیدن به اقتصاد مقاومتی است.

اقتصاد و فرهنگ در یک جامعه همواره در کنش متقابل‌اند و می‌توانند یکدیگر را تحت تأثیر قرار دهند.فرهنگ و سیاست‌های فرهنگی‌ می‌توانند هم مایه‌ی موفقیت سیاست‌های اقتصادی در جوامع شوند هم زمینه‌ی موفقیت این سیاست‌ها را با شکست مواجه سازند .بنابراین، به منظور موفقیت سیاست‌های اقتصادی و یا هر سیاست دیگری در کشور،لازم است به تقویت و توسعه‌ی مسائل فرهنگی دست زد. لازم است تقویت مبانی فرهنگی جامعه توسط پژوهشگران و دست اندر کاران امور فرهنگی،از جمله نظام آموزشی، به موفقیت سیاست‌های اقتصادی در کشور کمک کرد.مسائلی‌ هم چون نحوه‌ی مصرف توسط شهروندان،میزان مصرف،پس انداز، سرمایه‌گذاری خصوصی ، انصاف در معامله ، عدم ورود در التهابات بازار ، نیازمند توسعه‌ی بخش فرهنگی کشور است تا به این وسیله،زمینه‌ی موفقیت آن‌ها فراهم آید. در حال‌ حاضر،با توجه به عدم رشد دانش عمومی اقتصاد در ایران متناسب با سایر بخش‌های دیگر،لازم است که پژوهشگران فراتر از بحث‌های‌ آکادمیک و پژوهشی،این مفاهیم و آموزه‌ها را در سطح عمومی‌تری‌ معرفی کنند.چون اگر ابعاد فرهنگی در بررسی این موضوع فراموش‌ شوند،با نقص بزرگی روبه‌رو خواهیم بود. در حوزه مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی نیز می بایست دو اصل اساسی توانستن و سلطه مستکبران و دشمنان پذیرفته شود تا اقتصاد مقاومتی شکل گیرد. اگر جامعه به این باور نرسد که می تواند در حوزه اقتصادی مثلا به استقلال و خودکفایی برسد یا این که وجود دشمنان و سلطه گران مستکبر و متجاوز را تو هم بشمارد، هرگز اقتصاد مقاومتی شکل نخواهد گرفت.با توجه به این که جامعه اسلامی در عصر معاصر هنوز به این باورها نرسیده است لازم است تا مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی شکل گیرد و از سوی مسئولان این معنا مدیریت شود تا با تغییر در باورها، تغییرات مثبت و متناسب با اهداف اقتصاد مقاومتی تحقق یابد. بنابراین، لازم است تا با سیاست گذاری و برنامه ریزی های مشخص این راهبرد اقتصاد مقاومتی در جامعه اسلامی به عنوان یک فرهنگ درآید. بعد از بسترسازی برای عملیاتی کردن این مقوله بحث ها و نقدها هم جدی گرفته شود تا فرهنگ اقتصاد مقاومتی صیقل یابد و ملکه ذهن شود.رهبر فرزانه انقلاب خطاب به مراجع فرهنگی از جمله علما، اساتید، روشنفکران انقلابی و هنرمندان متعهد نیز یک توصیه مهم داشتند: نگاه نقادانه خود را نسبت به اوضاع فرهنگی حفظ کنید و با منطق محکم و بیان روشن و صریح، به مسئولان تذکر دهید. البته معظم له تاکید کردند: در این زمینه باید از تهمت زنی، جنجال آفرینی و تکفیر کاملا خودداری کرد و مجموعه انقلابی کشور اعم از جوانان مومن و بزرگان و نخبگان، با منطق محکم و نگاه نقادانه، نقاط ضعف را به رخ ما مسئولین بکشند که این همان عزم ملی و مدیریت جهادی در زمینه فرهنگ است. در پایان به طور کلی باید گفت دست یابی به اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی و ایجاد شرایط و زمینه هایی است که اگر تحقق نیابد نمی توان امید داشت که اقتصاد مقاومتی در جامعه شکل گیرد. از مهم ترین عواملی که اقتصاد مقاومتی بر بنیاد آن شکل می گیرد، بینش و نگرشی است که به عنوان موتور محرکه فعالیت های انسانی مطرح است. بنابراین، دست یابی به اقتصاد مقاومتی متکی به باور وجود توانایی در خود در برابر تحرکات دشمن سلطه گر است. اگر کسی باور نداشته باشد که می تواند بر سرپای خود بایستد و در همه جنبه ها به نیازهای خود پاسخ دهد و یا جامعه ای که چنین باوری را ندارد نمی تواند تحرکاتی برای خودکفایی و استقلال اقتصادی داشته باشد. هم چنین اگر جامعه ای باور نداشته باشد که دشمنانی سلطه گر بر آن هستند تاجامعه را نابود سازند و بر آن سلطه یابند، هرگز اقتصاد مقاومتی برای رهایی از فشارهای دشمنان شکل نخواهد گرفت.در چنین وضعیتی می بایست جامعه به این باور برسد که می تواند و دشمنی دارد که می کوشد تا این توان را از وی سلب کند و او را وابسته به خود سازد و استقلال او را مخدوش سازد. در این صورت است که اقتصاد مقاومتی شکل می گیرد.به سخن دیگر، دست کم دو عنصر فکری و فرهنگی در تحقق اقتصاد مقاومتی نقش اساسی را دارد که عبارت از خودباوری و فشارهای دشمنان است. پس مسئولان جامعه باید مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی را در دستور قرار دهند؛ زیرا می بایست فرهنگ را در جامعه ایجاد و نهادینه سازند که رفتارهای اقتصادی آنان را به شکل خاصی تحت تاثیر مستقیم خود قرار دهد. جامعه می بایست در بینش و نگرش به این باور برسد که توانایی آن را دارد که همه نیازهای اقتصادی خود را پاسخگو باشد و هرگونه فشار دشمنان را نیز دفع کند تا اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشد و آن هدف را در دسترس جامعه قرار دهد.

بازدیدها: 276

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *