مواضع امام كاظم عليه السّلام در قبال خلفاي معاصر
هیات: هر چند ائمه عليهم السّلام هر كدام در شرائط خاص خود بودند، ولي از آنجايي كه هدفشان مشترك بود، برنامه هايشان بر اساس شرائط خاص زمان خود تنظيم و همان هدف را دنبال كردند . در كل برخورد ائمه ـ عليهم السّلام ـ با خلفاي غاصب به صورت مسلحانه نبوده است، بلكه به صورت مبارزههايي گوناگوني صورت گرفته است: كه به برخي اشاره ميشود:
مبارزات امام کاظم علیه السلام
1.عدم همكاري با خلفاي غاصب، تا جايي كه اسلام به خطر نيفتد.
2.بحث و مناظره با علماي درباري و توبيخ آنها.
3.زير سئوال بردن مشروعيت حكومت حاكمان در بحث و گفتگو با حاكمان معاصر خود و علماي درباري.
4.فعاليت هاي فرهنگي و علمي گسترده و تربيت شاگردان خاص.
5.تلاش براي احقاق حق امامت و تبيين جايگاه امامت.
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ ، همين رويه را در پيش گرفت و از هر گونه اقدام و برنامه هايي كه حكومت در برابر آن حساسيت نشان دهد، خوداري كرد. از اين رو دنباله برنامه علمي پدر را گرفت و بر تربيت شاگردان بزرگ و رجال علم و فضيلت پرداخت.
خلفاي معاصر:
الف: منصور دوانيقي (136ـ158 هـ).
ب: محمد معروف به مهدي (158ـ 169 هـ).
ج: هادي عباسي (169ـ170 هـ).
د: هارون الرشيد (170ـ193 هـ).
در دوران حكومت اين خلفا هر كدام برنامه خاصي براي سركوبي شيعه داشتند.
جريان و دوران امامت:
جريان امامت از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ (درماه صفر سال 11 هجري) تا وفات امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ (ماه ربيع الاول سال 260 هجري) چهار دوره گذراند كه هر دوره داراي ويژگي هايي است.
الف: دوره صبر و مدارا با خلفاي معاصر (از سال 11 تا 35 هـ).
ب: دوره به قدرت رسيدن امام (از سال 35 تا 40) و همان چند ماه خلافت امام حسن ـ عليه السّلام ـ .
ج: دوره تلاش سازنده كوتاه مدت براي ايجاد حكومت اسلامي (از سال 41 تا 61 هـ).
د: دوره تعقيب و ادامه همين روش در برنامه هاي دراز مدت بود.
ادوار چهار گانه امام کاظم علیه السلام
بر اساس تقسيم بندي ادوار چهار گانه امامت پس از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ زندگاني امام كاظم ـ عليه السّلام ـ در دوره چهارم قرار داشته است، يعني:
1.دوره نوميدي از پيروزي حركت مسلحانه.
2.كوشش سازنده به اميد ايجاد حكومت اسلامي و يا زمينه هاي آن توسط خاندان پيامبر ـ صلي علي عليه و آله ـ در دراز مدت.
3.زمينه سازي براي رسيدن به اين هدف از رهگذر كار فرهنگي و تربيت نيروي انساني متناسب.
4.تبيين تفكّر اصيل اسلامي و نشان دادن بدعت ها و تحريف ها.
اشاره به نمونه اي از اختناق و سختگيري هاي حاكمان جور به ظاهر تشيع؛ كه خود بيانگر فضاي حاكم بر آن زمان و موضع حكيمانه امام كاظم ـ عليه السّلام ـ است.
الف: وصيت نامه امام صادق ـ عليه السّلام ـ براي جانشيني:
1.خليفه وقت، منصور دوانيقي.
2.محمد بن سليمان (فرماندار مدينه و جاسوس خليفه).
3.عبدالله بن جعفر بن محمد (برادر بزرگ امام ـ عليه السّلام ـ ).
4.موسي بن جعفر ـ عليهما السّلام ـ .
5.حميده (همسر حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ ).
اين نحوه وصيت نامه بيانگر اختناق شديد فضاي حاكم بر جامعه است و نشان دهنده موضع نيمه مخفي و زيركانه و هوشيارانه ائمه ـ عليه السّلام ـ در برابر آن است. هدف امام صادق ـ عليه السّلام ـ از نوشتن وصيت نامه به اين شكل، چيزي جز حفظ جان امام بعد از خود و بقاي اسلام نبوده است.
ب: گفتگوي مهدي عباسي با امام موسي كاظم عليه السّلام
در يكي از سالها مهدي وارد مدينه شد و پس از زيارت قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ با امام كاظم ـ عليه السّلام ـ ملاقات كرد و براي آنكه به گمان خود از نظر علمي آن حضرت را آزمايش كند: بحث حرمت «خَمر» شراب در قرآن پيش كشيد و پرسيد: آيا شراب در قرآن مجيد تحريم شده است؟ آنگاه اضافه كرد: مردم اغلب مي دانند كه در قرآن از خوردن شراب نهي شده، ولي نمي دانند كه معناي اين نهي حرام بودن آن است! امام فرمود: بلي حرمت شراب در قرآن مجيد صريحاً بيان شده است. مهدي ـ در كجاي قرآن؟ امام ـ آنجا كه خداوند (خطاب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ) مي فرمايد: «بگو پروردگار من، تنها كارهاي زشت، چه آشكار و چه پنهان و نيز «إثم» (گناه) و ستم بناحق را حرام نموده است…». آنگاه امام فرمود: مقصود از كلمه «إثم» در اين آيه كه خداوند آن را تحريم نمود، همان شراب است، زيرا خدا در آيه ديگري مي فرمايد اگر از شراب و قمار مي پرسند، بگو در آندو «و اثم كبير» و سودهايي براي مردم است و گناهش از سودش بزرگتر است» واثم كه در سوره اعراف صريحاً حرام معرفي شده، در سوره بقره در مورد شراب و قمار به كار رفته است، بنابراين شراب صريحاً در قرآن حرام معرفي شده است. مهدي سخت تحت تأثير استدلال امام قرار گرفت و بي اختيار رو به علي بن يقطين كرد و گفت: به خدا اين فتوي، فتواي هاشمي است؛ علي بن يقطين گفت: «شكر خدا را كه اين علم را در شما خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار داده است» مهدي از اين پاسخ نارحت شد و در حالي كه خشم خود را به سختي فرو مي خورد، گفت: «راست ميگويي ازي رافضي»
و روزي هارون به آن حضرت اعلام كرد كه حاضر است «فدك» را به او برگرداند. امام فرمود: در صورتي حاضرم فدك را تحويل بگيرم كه آن را با تمام حدود و مرزهايش پس بدهي! هارون پرسيد: حدود و مرزهاي آن كدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگويم هرگز پس نخواهي داد. هارون اصرار كرد و سوگند ياد نمود كه اين كار را انجام خواهد داد. امام حدود آن را چنين تعيين فرمود:
حد اولش، عدن؛ حد دومش، سمرقند؛ حد سومش، آفريقا؛ حد چهارمش، ارمنيه و بحر خزر است.
هارون با شنيدن هر يك از اين حدود، تغيير رنگ مي داد و بشدت ناراحت مي شد، با شنيدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم و ناراحتي گفت: با اين ترتيب چيزي براي ما باقي نمي ماند! امام فرمود: مي دانستم كه نخواهي پذيرفت و به همين دليل از گفتن آن امتناع داشتم! امام ـ عليه السّلام ـ با اين بيان به نوعي مطالبه حكومت و خلافت را نمود كه حق اهل بيت بود كه توسط غاصبان، از آنها غصب شده و آنچه حضرت زهرا سلام الله علیها در باره فدك و استرداد آن اقدام كرد همين معنا بود كه درباره حق غصب شده همسر و فرزندانش تلاش نمود و در تاريخ روشن كرد كه همه مدعيان غاصب اند.
نتيجه:
از آنچه كه گفته شد مواضع امام در قبال خلفاي معاصرش بر اين محورها استوار بود.
الف: عدم همكاري امام با دستگاه خلافت.
ب: زير سؤال بردن مشروعيت حكومت حاكمان و غاصب جلوه دادن آن.
ج: عدم كوتاهي امام ـ عليه السّلام ـ در مواضعي كه فرصت بحث و مناظره پيش مي آمد تا عدم مشروعيت حكومت عباسي را آشكار و حقانيت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ براي حكومت را ثابت كند.
د: تلاش براي ايجاد حكومت اسلامي در برنامه هاي گوناگون.
ر: اثبات حق كاكميت بر تمام جهان اسلام براي امامت.
منبع:حوزه
بازدیدها: 0