یکی از سنتهای حسنهای که در دین مبین اسلام وجود دارد و بعد از سالهای پیروزی انقلاب، به ویژه در چند سال اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته، سنت «اعتکاف» است.
اعتکاف فرصت راز و نیازی خالصانه با معبود یکتا را برای انسان فراهم میکند و به راستی میتواند غبار را از دلهای زنگار گرفته بزداید. با آغاز ماه مبارک رجب و نزدیک شدن به ایام البیض و اهمیت برگزاری و شرکت در مراسم معنوی اعتکاف، با حجتالاسلام محمدرضا حاتمپوری امام جماعت مسجد علی بن الحسین (واقع در بلوار ابوذر، منطقه 14 تهران) و یکی از افراد موفق در زمینه برگزاری مراسم معنوی اعتکاف گفتوگو کردیم.
اعتکاف به چه معناست و آیا فقط مختص دین اسلام است؟
اعتکاف از معنای «عَ کَ فَ» به معنای اقبال به چیزی است اقبال به چیزی بیآنکه روی از آن برگرداند یا اینکه مراقبت ویژه یا محبوس کردن چیزی در مکان خاصی با تعظیم و بزرگداشت آن است.
در آیات قرآن هم به مسأله اعتکاف توجه ویژهای شده و فضیلت زیادی دارد. در سوره مبارکه بقره خداوند متعال میفرماید: «انْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ» یا «وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ».
«اعتکاف» مربوط به اسلام نیست بلکه اسلام آن را تقویت کرده و شخص پیامبر اکرم(ص) 10 شب آخر ماه مبارک رمضان این سنت حسنه را ترویج دادند. در زمان حضرت عیسی(ع) هم به نوعی اعتکاف را داریم منتها همان رهبانیت میان بعضی از حواریون بود. در اسلام رهبانیت و گوشهنشینی به معنای منزوی شدن و دور شدن از متن جامعه نداریم، بلکه هرازگاهی انسان نیاز دارد یک خلوتی را با خدای متعال داشته باشد که این خلوت باعث میشود در مباشرتهای اجتماعی خویش تأثیر فوقالعادهای داشته باشد. درست است که میخواهیم چند روز خلوت کنیم و از جامعه دور میشویم، اما در زندگی خویش، رفتار و منش خود با اطرافیان، با خانواده، با جامعه بسیار مؤثر است.
چه چیزی باعث میشود تا ثبتنام و شرکت در اعتکاف، هر سال در مقایسه با سال گذشته از استقبال و شور بیشتری از سوی جوانان برخوردار شود؟
اعتکاف، یک سنت ارزشمندی است که خوشبختانه چند سال اخیر از یک رونق خاصی بین آحاد مختلف جامعه خصوصاً قشر جوان و تحصیلکرده مواجه شده است. به نظرم این به دلیل آن است که افراد، نتیجه خوبی از این خلوتها و نجواهای عاشقانه دیدهاند که هر سال باشکوهتر در این مراسم معنوی حضور مییابند. با وجود اینکه در فصلهای مختلف مانند تابستان و سختی روزه گرفتن و همزمان با ایام امتحانات دانشآموزان، دانشجویان و طلاب است اما باز هم از این استقبال کم نمیشود و این واقعاً جای شکرگزاری دارد که به نظرم در این چند سال اخیر هم خلوت انسی است و هم یک موقعیت بسیار خوبی است به تعبیر تمام بزرگان، «اعتکاف» نوعی مدرسه خودسازی است. البته انسی که انسان در این چند روز با خداوند پیدا میکند مقدمهای برای خودسازی است. الحمدلله این چند ساله اخیر در ایام البیض ماه رجب (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب) سنت حسنه اعتکاف برقرار میشود، اما پیامبر اکرم(ص) خودشان را بیشتر مقید میکردند در دهه آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف شوند.
اعتکاف چه رهآوردی میتواند برای انسان داشته باشد؟ مخصوصاً در دنیای پرهیاهوی امروزی که جوانان آنقدر غرق در مسائل و مشکلات متعدد هستند که کمتر فرصت اینچنی مثلاً سه روزه پیدا میکنند؟
یکی از مطلوبات انسان، عبادت با خداست و میل بر پرسش در فطرت انسان وجود دارد. شاید برخی بخواهند این میل را در درون خود کور کنند و فردی به ظاهر آزاد و بیقید باشند، اما در مواقع سختی و مشکلات، رجوع آنها به سوی خداوند خواهد بود. توجه به مال دنیا و دینداری از جمله مواردی است که در ذات انسان وجود دارد.
در روایات آمده است که اوقات خود را در شبانهروز به چند نوبت تقسیم کنیم، بخشی را به معیشت و رزق حلال، بخشی هم برای لذتهای حلال و بخشی هم برای پرستش خداوند و خلوت کردن با او.
جلد 12ـ 11 کتاب در محضر امیرالمؤمنین(ع) را که مینوشتم در بخش نعمتهای بهشتی و جهنمی آوردهام بالاترین نعمت بهشت، همان گفتوگوی با پروردگار متعال است و علیرغم تمام نعمتها و مواهبی که برای بهشت ذکر شد، بیشترین لذتی که مؤمنین در بهشت میبرند، گفتوگوی با خداوند است.
داستان معروفی است که حضرت موسی(ع) برای مناجات میرفتند، جوانی آمد نزد ایشان و گفت خدایی که میگویی بندگان گنهکارش را مجازت میکند بگو مرا مجازات کند، من که خدای تو را نمیپرستم. حضرت موسی(ع) به مناجات رفت و برگشت، اما درباره گله این فرد چیزی به محضر خداوند عرض نکرد. خداوند متعال سؤال کرد ای موسی! آیا بندهای از بندگان من پیغامی برای من نداد؟ عرض کرد چرا، اما من از گفتن آن حیا کردم. خداوند فرمود برو به این بنده ما بگو بالاترین مجازات تو آن است که لذت مناجات و عبادت را از تو گرفتهام!
گاهی اوقات بعضی افراد بر این باور هستند که زرنگی میکنند و العیاذبالله به خدا دهنکجی میکنند در حالی که لذت مناجات و بندگی خدا از آنها گرفته شده است. لذا این خلوت کردن با خداوند یکی از بهترین مواهبی است که پروردگار متعال به برخی از بندگانش عنایت فرمودهاند. انسان آرامش میخواهد. تمام تلاشهایی که مثلاً برای خرید خانه، ماشین، ازدواج، بچهدار شدن و … داریم، در واقع برای به دست آوردن آرامش است، اما در واقع دغدغههایی پشت سر هریک از این موارد، وجود دارد. خداوند میفرماید: من آرامش را در ذکر خودم قرار دادم «أَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، اگر میخواهید به آرامش برسید فقط با ذکر من است.
اگر بخواهیم پای درد دل بعضی از کسانی که در اعتکاف شرکت میکنند بنشینیم، میبینیم شاید اعتقاد باطنی نداشته باشند و فقط حضورشان در اعتکاف، صوری بوده، در ظاهر گرفتارند یا با تشویق یکی از دوستانشان به اعتکاف آمده باشند ولی بعد از اینکه اعتکاف تمام میشود، فکر میکنند یک گمگشتهای داشتهاند که در این اعتکاف یافتهاند و غیر از حوائج مادی و دنیوی به آن آرامشی که میخواستند به آن دست یافتهاند.
دوم اینکه فرصت خوبی برای تفکر است. انسان به فکر کردن و اینکه بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت و مبدأ و معاد و ارتباط آنها با هم نیاز دارد. انسان نیاز دارد اندکی هم با خودش صحبت کند که البته تمام اینها سلسلهوار به هم وصل است و بحث مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاقبه که چهار شرط مراقبه است را داشته باشد و فرصت خوبی است که با خودش شرط کند بعد از این سه روز به این اعمال خویش ادامه دهد و هر روز مراقب شرطهایی که با خود گذاشته باشد، شب بنشیند حساب و کتاب کند تا چه حدی موفق بوده و سپس معاقبه یعنی جاهایی که قصور داشته، خود را مورد عتاب قرار دهد که چرا اینگونه عمل کرده است.
به طورکلی، اعتکاف فرصت خوبی است تمام سالکان و بزرگان میگویند اگر کسی میخواهد به درجات عالی عرفان برسد، بهترین راه آن همین مراقبه است و بنده میگویم بهترین زمان برای شروع مراقبه زمان اعتکاف است چرا که انسان با خود خلوت میکند و قصد و نیتی برای عبادت دارد، انسی هم پیدا میشود و باید آن را غنیمت شمرد.
برای کسانی که امسال میخواهند اولین تجربه اعتکاف را داشته باشند، چه توصیهای دارید؟
در حدیث قدسی خداوند به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «یَا أَحْمَدُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اللَّهَ أَحَبَّنِی حَتَّى یَأْخُذَ…. وَ یَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً»؛ هر کس که بگوید من خدا را دوست دارم، خدای متعال میفرماید شرط دوست داشتن من این است که انسان، مسجد را خانه خودش بداند. لذا امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: نشستن در مسجد بهتر از نشستن در بهشت است، چرا که نشستن در بهشت موجب رضایت من است و نشستن در مسجد موجب رضایت خداست و من به دنبال رضایت الهی هستم. هرچند این امور منحصر به شخص حضرت امیر(ع) است، اما به هر حال ما نیز میتوانیم از ایشان الگو بگیریم.
اینکه در مسجد باشیم و فقط نماز بخوانیم، روزه بگیریم خیر، امام صادق(ع) میفرمایند: «لَیسَ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ»؛ عبادت به بسیار بودن نماز و روزه نیست، سپس ادامه میدهند: «إنّما العبادة التفکّر فی أمر الله عزّ وجلّ»؛ یکی از بهترین کارها تفکر پیرامون خدای متعال و عالم آفرینش است. «أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ خداوند در این آیه میفرماید: آیا در ملکوت آسمانها و زمین و چیزهایی که آفریده است، نمیاندیشید. درباره جایگاه خودمان در هستی تفکر کنیم. تفکر در امور و احوالات خویش، اینکه چه وضعیتی داریم، چه اندازه آروزهایمان برآورده شده، چه نعمتهایی که خداوند به من داده و من اصلاً متوجه نشدم.
روزی فرد نقاشی آنقدر محو نقاشیای که کشیده بود شد، برای اینکه بتواند بهتر تصویری که کشیده است را ببیند، عقب عقب حرکت کرد تا جایی که نزدیک بود از بالای پشت بام به پایین بیفتد، فرد دیگری او را دید با خود گفت اگر بخواهم نقاش را صدا بزنم ممکن است بیفتد، اگر بخواهم جلوی روی او ظاهر شوم موجب وحشت او خواهد شد، لذا بهترین کاری که به ذهنش رسید این بود که خطی روی نقاشی او بکشد و در این هنگام بود که آن فرد به خود آمد و شروع کرد به دعوا کردن!
گاهی اوقات خطخطیهایی در زندگی ما مشاهده میشود که خدای متعال میگوید من میخواهم اصلِ تو را نجات دهم، تو ظاهر کار را میبینی! هیچکس به اندازه من بندهام را دوست ندارد. من خالق تو هستم، چه کسی میتواند به اندازه من، تو را دوست داشته باشد. بنابراین محدودیتهایی که ما فکر میکنیم محدودیت است، در حقیقت مصونیتی از جانب خداست و منجر به حفظ شدن ما میشود.
اعتکاف فرصت زیبایی است که انسان با خدا خلوت کند و تصمیمات آیندهاش را با خالق یکتا مطرح کند و در میان بگذارد و به ذات الهی نزدیک شود. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اشد الغصص فوت الفرص»؛ بالاترین غصهها از دست دادن فرصتهاست.
خواهشی که از تمام خواهران و برادرانم دارم این است که این فرصت را از دست ندهند، چرا که بعدها برای از دست دادن یک لحظه آن نیز غصه خواهیم خورد. بعضاً مشاهده میشود در آخرین ساعات اعتکاف افرادی را میبینیم که وقتی میخواهند به منازل خویش بازگردند با همان ظاهر نامناسبی که داشتند، هستند! چه اتفاقی باید بیفتد که او متوجه شود آن اتفاق خوبی که در درونش رخ داده، چه زیباست در ظاهرش هم هویدا شود؟!
درباره بحث ظاهر و باطن، اگر ظاهر حفظ شود که عالی است در روایات هم داریم که: «علیکم بالظواهر والله یتولى السرائر». اما اینکه ما صرفاً بگوییم کسی که ظاهرش حفظ شده فرد خوبی است و کسی که حجابش را رعایت نمیکند فرد بدی است، البته باید ظاهر حفظ شود، اما نباید در قضاوتهایمان دچار اشتباه و عجله شویم.
بنده با تأکید بر حفظ ظواهر میگویم اگر هم کسی ظاهر خوبی ندارد، قضاوت بدی نسبت به او نداشته باشیم چراکه بسیاری از این افراد در خانوادههای بدی بزرگ شدهاند که جاهلاند و اهمیت رعایت حجاب و پوشش را نمیدانند، از طرفی دلهای پاکی دارند و ارتباط قوی و خوبی با خداوند دارند، یا اینکه توجیهاتی مانند مد و شیکپوشی را در کنار آن میآورند.
روزی دو خانم که ظاهری بسیار نامناسب داشتند به سوی من آمدند، سلام کردند و خواستند استخارهای برای آنها بگیرم، در حالی که من با توجه به ظاهری که داشتند اصلاً فکر نمیکردم اعتقادی به استخاره داشته باشند! من گفتم نه قرآن و نه تسبیحی برای انجام استخاره ندارم. یک مرتبه دیدم یکی از آنها گفت هم قرآن و هم تسبیح در کیفش دارد. بنابراین، معلوم میشود او با این ظاهرش هم به خدا، استخاره، روحانیت، مسجد و … اعتقاد دارد، اما ظاهرش متفاوت است. اگر حفظ ظاهر را بعد از اعتکاف به آن شکلی که باید و شاید نمیبینیم، اما مطمئن باشید که قطعاً تأثیرش را بر روی فرد گذاشته است و انشاءالله در ظاهر او هم تغییراتی ایجاد خواهد شد.
وظیفه مؤمنان و متدینانی که در این مراسم معنوی حضور دارند، چیست؟
اتفاقاً یکی از وظایف افراد مؤمن و معتقد این است که این افراد را بیشتر تحویل بگیرند، به آنها احترام بگذارند و طوری نشود که آنها از آمدن به مسجد احساس غربت کنند و بگویند جای ما اینجا نیست و نباید ظاهر افراد را ملاکی برای قضاوت قرار دهیم که این کاری بس خطرناک است و باید توجه کنیم همین مقداری که او آمده با اخلاص است و فرد میتواند خود را همانند فرد مُحرِمْ بداند و محرمات آن را مرتکب نشود.
* خود فرد معتکف، برای حفظ این حس و حال خوب چه کاری باید انجام دهد؟
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، مراقبت بعد از اعتکاف است. در تمام مباحث تربیتی که بنده کار کردهام و آثاری هم در این زمینه دارم هیچ چیزی برای استمرار در یک کار و ثابت نگه داشتن یک رفتار، مهمتر از محراب و منبر نیست، لذا فرد باید ارتباط خود را با مسجد حفظ کند و به مسجد علاقهمند شود. علاقهمند به منبر قال الصادق و قال الباقر شود. این علاقهمندی و بودن در هیأتهای خوب، انتخاب یک استاد اخلاق خوب میتواند کمک شایانی به ما کند، وگرنه شیاطین درون و شیاطین برون آنقدر اطراف ما را محاصره کردهاند که با یک لحظه غفلت ممکن است همه چیز را از دست بدهیم، لذا این استمرار لازم است.
امام علی(ع) به امام مجتبی(ع) میفرماید: دلت را همیشه با موعظه روشن نگه دارد؛ «احی قلبک بالموعظه». یعنی منِ طلبه، مرجع تقلید، استاد دانشگاه، دکتر، مهندس، وزیر و وکیل، باسواد و بیسواد، زن و مرد همگی به موعظه نیاز داریم، کسی استثنا نیست تا جایی که حضرت رسول(ص) نیز به جبرئیل میفرمود: مرا موعظه کن.
منبع:فارس
بازدیدها: 230