هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام است. در این روز، یکی دیگر از گلهای سرسبز باغ علوی پژمرده شد و آفتاب عمر با سعادت او غروب کرد. آسمانیان و زمینیان در غم فقدان او محزون شدند و گلهای بوستان احمدی در خزان یکی دیگر از شاخههای طوبای خود، به ماتم نشستند. ما نیز با فرزند برومند آن امام همام، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همناله شده و در عزای آن سفیر هدایت و کشتی نجات به سوگ مینشینیم.
طلوع یک ستاره
روز جمعه، هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 ق، در تاریخ پرافتخار مسلمانان، روزی به یاد ماندنی است. هنوز بیست بهار از عمر شریف امام هادی علیهالسلام نگذشته بود که شهر مدینه، شاهد ظهور و تولد ستارهای فروزان از ستارگان حریم نبوی گردید. مدینه، با شکوفه زدن گلی دیگر از گلستان امامت و ولایت نورباران شد و باردیگر، شور و شعفْ بوستان علوی را فرا گرفته، خانه کوچک و با صفای امام هادی علیهالسلام به نور فرزند پاک و مطهر خود روشن گردید.
حرکت به عراق
با تولد امام حسن عسکری علیهالسلام در سال 232ق، شور و نشاطْ ساکنان شهر مدینه و خانه با صفای امام هادی علیهالسلام را فرا گرفت. بنیهاشم از این تولد مبارک، مسرور شده و سجده شکر به جای آوردند. متأسفانه این شور و شادی، بعد از مدتی به حزن و اندوه خاندان علوی تبدیل شد. خلیفه عباسی و درباریان فاسد که نفوذ علمی و معنوی امام هادی علیهالسلام را در شهر مدینه میدیدند، به وحشت افتاده و برای حفظ قدرت ظاهری خود، دستور حرکت امام علیهالسلام را به دیار غربت عراق صادر کردند. امام هادی علیهالسلام به همراه فرزند عزیزش امام عسکری در سال 233 ق از شهر مدینه حرکت و به شهر سامراء، مرکز حکومت خلیفه عباسی وارد شد. امام حسن عسکری علیهالسلام به همراه پدر بزرگوار خود، در یکی از محلههای سامراء ساکن شده و تا آخر عمر مبارک خود در آن جا اقامت داشت.
زندان بیحصار
در تمام سالهایی که امام حسن عسکری علیهالسلام در شهر سامراء میزیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی میکرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور محتاطانهای زیر نظر حکومت وقت قرار داشت. وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدتها قبل شکل گرفته بود، نگرانی و وحشت خلفای عباسی را فراهم کرده و باعث میشد تمام رفتار امام و شیعیان حضرت، به نحوی کنترل شود. به همین دلیل، از امام خواسته بودند تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شده و خود را به دربار معرفی کند. در حقیقت، شهر سامراء به زندان بیحصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت میگرفت.
در سوگ برادر
امام حسن عسکری علیهالسلام سه برادر داشت که عبارت اند از: حسین، جعفر و محمد. حسین، یکی از عابدان و زاهدان زمان خود بود و به امامت امام عسکری علیهالسلام ایمان داشت. جعفر، برادر ناصالح حضرت بود که به جعفر کذّاب مشهور است. محمد، فرزند بزرگ امام هادی علیهالسلام بود. او در سال 252 ق (دو سال قبل از شهادت امام هادی علیهالسلام ) از دنیا رفت. امام عسکری علیهالسلام در وفات برادر، گریبان چاک کرد و عزادار برادر خود گشت. قبر شریف ایشان در نزدیکی سامراء است و به امامزاده سید محمد شهرت دارد.
ازدواج امام عسکری علیهالسلام
امام حسن عسکری علیهالسلام ، در کنار پدر بزرگوار خود، مراحل رشد و شکوفایی را گذراند، و از دریای معارف و فضیلتهای پدر بهرهمند شد. آن حضرت، مدتی قبل از شهادت پدر مهربانش، با یک دختر شایسته رومی به نام نرجس، که از نوادگان حضرت شمعون، وصی حضرت عیسی بود، ازدواج کرد.
نرجس، در یکی از جنگهای مسلمانان با سپاه روم، به اسارت مسلمانان درآمده بود که توسط امام هادی علیهالسلام خریداری و به امام حسن عسکری علیهالسلام تزویج شد. او یکی از زنان پاکدامن و بزرگواری بود که دین مبین اسلام را اختیار و افتخار همسری امام را پیدا کرد. با ازدواج امام عسکری علیهالسلام و نرجس، بارقه امید در دلهای مؤمنان و شیفتگان و منتظران امام زمان روشن شد. اگرچه تاریخ دقیق ازدواج امام عسکری علیهالسلام مشخص نیست، ولی به طور قطع ازدواج ایشان در زمان حیات امام هادی علیهالسلام صورت گرفته است.
شهادت پدر
اگرچه امام عسکری روزهای سختی را در شهر سامراء میگذراند، ولی وجود پدری معصوم و مهربان، باعث آرامش خاطر حضرت میشد. در اوایل ماه رجب سال 254ق، دوران خوشی و آرامش حضرت به پایان رسید و آن حضرت در غم از دست دادن پدر مهربان خود، به سوگ نشست و برای همیشه عزادار پدر بزرگوار خود شد. خلیفه عباسی، وقتی موقعیت خلافت خود را در خطر دید، دستور داد امام هادی علیهالسلام را مسموم کنند و به شهادت رسانند. با شهادت آن حضرت، غربت و تنهایی امام عسکری علیهالسلام در شهر سامرا فزونی یافت. این دوران، از سختترین و طاقتفرساترین دوران زندگی کوتاه امام عسکری علیهالسلام است. بعد از شهادت امام هادی علیهالسلام ، دوران ولایت و امامت شش ساله امام عسکری علیهالسلام شروع شد و خط سبز و اصیل معارف الهی، به پرتوافشانی خود ادامه داد.
جود و بخشش
نگاه خاندان رسالت به مسایل مادی، به گونهای بود که بتوانند به وسیله آن، رضایت و خشنودی پروردگار عالم را به دست آورده، گرهی از مشکلات زندگی مردم باز کنند. امام عسکری علیهالسلام با تمام وجود از یاران خاص و نزدیک و نیازمندان شیعه حمایت و پشتیبانی مالی میکرد. این اقدام، مانع از آن میشد که شیعیان، زیر فشار مالی، جذب دستگاه عباسی شوند. ابوهاشم جعفری میگوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نامهای به امام عسکری علیهالسلام بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. روزی هنگامی که وارد منزل شدم، دیدم که امام علیهالسلام صد دینار برای من فرستاده و طی نامهای نوشته است: «هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا نکن و از ما بخواه که به خواست خدا به مقصود خود میرسی».
جایگاه اجتماعی امام
امام حسن عسکری علیهالسلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بیشائبه آنان به حضرت و احترام بیچون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود. به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی، در ظاهر، رفتاراحترامآمیزی از خود به امام عسکری علیهالسلام نشان میدادند. خادم آن امام میگوید: روزهایی که امام عسکری علیهالسلام به مقر خلافت میرفت، شور و شعف عجیبی در مردم پیدا میشد. خیابانهای مسیر آن حضرت، پر از جمعیتی بود که بر مرکبهای خود سوار بودند. هنگامی که امام مشرف میشدند، هیاهو یکباره خاموش میشد و حضرت از میان جمعیت گذشته، وارد مجلس میشد.
شاگردان
امام حسن عسکری علیهالسلام در مدت شش ساله امامت خود، شاگردان زیادی را تربیت کرد و آنها را به سر منزل کمال رساند که به عنوان نمونه، به چند نفر از آنان اشاره میکنیم:
1. احمدبن اسحاق اشعری قمی، که نماینده و فرستاده مردم قم و از یاران خاص حضرت بود. او از جمله کسانی است که حضرت مهدی(عجل الله تعالی الفرج الشریف ) را زیارت کرده است.
2. سید عبدالعظیم حسنی، که از نوادگان حضرت مجتبی علیهالسلام است. او از عالمان، فقیهان و پارسایان برجسته زمان خود بود و ائمه اطهار، شیعیان را به مراجعه به او دستور دادهاند. قبر مطهر ایشان در شهر ری است.
3. فضل بن شاذان که یکی از پرکارترین دانشمندان شیعه است. او خراسانی بود و از مکتب پربرکت امام عسکری علیهالسلام کسب فیض مینمود. آن حضرت در مورد او میفرماید: «باید اهل خراسان به جایگاه فضل بن شاذان و بودن او در میانشان برخود ببالند».
سفیران هدایت
با توجه به ایجاد محدودیت و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف، امام حسن عسکری علیهالسلام برای ارتباط با آنان، از شیوه انتخاب وکیل استفاده میکردند. وکلای حضرت موظف بودند تا در زمینه احکام شرعی و مسایل مالی و خمس و دیگر موارد، به عنوان رابط بین امام و مردم عمل کرده و مشکلات مردم را حل کنند. بعضی از وکلای حضرت عبارتاند از:
1. عثمان بن سعید عمری که از بزرگان شیعه است و از شغل روغن فروشی، به عنوان پوششی برای فعالیتهای خود استفاده میکرد.
2. ابراهیم بن عبده، که نماینده و وکیل امام در شهر تاریخی و مذهبی نیشابور بود.
3. احمدبن اسحاق قمی اشعری که از یاران خاص امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی و وکیل و نماینده امام در موقوفات قم بود. او استاد شیخ صدوق بوده و پس از شهادت امام عسکری علیهالسلام ، وکالت امام زمان(عجل الله تعالی الفرج الشریف ) را هم برعهده داشت.
4. ابراهیم بن مهزیار اهوازی.
تألیفات
وجود منبع علوم آلمحمد علیهالسلام و فیض ربوبی در شهر سامراء، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام، از نقاط مختلف، برای کسب فیض از حضور امام حسن عسکری علیهالسلام ، به سامراء رفته و از علوم ایشان بهرهمند شوند. هر چند عمر حضرت کوتاه بود، ولی در همین مدت اندک، توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن و نشر احکام اسلامی و گسترش مسایل فقهی، از خود به یادگار بگذارد. حضرت تألیفاتی داشتهاند که عبارت است از:
1. تفسیر العسکری: امام حسن عسکری علیهالسلام یکی از بزرگترین مفسران قرآن کریم به شمار میآمد که قرآن را به صورتی ساده و روشن، برای شیعیان خود تفسیر میکرد. این کتاب، یکی از یادگاریهای علمی امام حسن عسکری علیهالسلام در زمینه تفسیر قرآن است .
2. المُقْنِعه: این کتاب مشتمل بر علم حلال و حرام بوده که به حضرت عسکری علیهالسلام منسوب است.
نامههای امام
امام حسن عسکری علیهالسلام در طول مدت امامت خود، نامههای زیادی به شخصیتها، شهرها و کشورهای مهم اسلامی نوشته که تعدادی از آنها برای کشور ولایت مدار و بزرگ اسلامی ایران بوده است. امام عسکری علیهالسلام در یکی از نامههای خود به علی بن حسین بابویه قمی، پدر شیخ صدوق که یکی از فقهای بزرگ شیعه بوده، میفرماید: «ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه من، صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده». امام در یکی دیگر از نامههای خود به اسحاق بن اسماعیل و شیعیان نیشابور، پس از توضیح نقش امامت در هدایت امت اسلامی میفرماید: «ابراهیم بن عَبده، نامه مرا برای همه بخواند تا جای سؤال و ابهامی باقی نماند». امام حسن عسکری علیهالسلام نامه دیگری هم به مردم شریف قم و آوه، واقع در 45 کیلومتری قم نوشتهاند.
خلفای معاصر
امام حسن عسکری علیهالسلام در دوران زندگی کوتاه خود، با شش تن از خلفای عباسی هم عصر بود که هر کدام از آنها، از دیگری فاسدتر و ستمگرتر بودند. سه تن از اینان، در زمان حیات امام هادی علیهالسلام به خلافت رسیدند که عبارت اند از متوکل عباسی، فرزند هارون الرشید، منتصر عباسی و مستعین.
اما سه تن از خلفای عباسی، در دوران شش ساله امامت امام عسکری علیهالسلام بر تخت خلافت نشستند و از ناحیه آنان، ستمهای زیادی بر حضرت وارد شد. این انسانهای پلید عبارتاند از: معتزّ که از سال 252 تا 255 حکومت کرد. مهتدی که از سال 255 تا 256 خلیفه عباسی بود و معتمد عباسی که آن حضرت را به شهادت رساند. خلفای عباسی که روز نخست به نام طرفداری از علویان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنی امیه قیام کردند، مانند خلفای بنی امیه و بلکه بدتر از آنان، به ستمگری و خودکامگیهای خود ادامه دادند.
قیامها
در عصر امامت امام عسکری علیهالسلام قیامهای فراوانی از سوی علویان بر ضد دستگاه عباسی شکل گرفت. علت این انقلابها و قیامها، ظلم و فساد بیپایان خلفای عباسی به مردم و علویان بود. افزون بر این که آنان معتقد بودند رهبری جامعه اسلامی، حق علویان است و عباسیان، غاصبان خلافت اند. برخی از این قیامها عبارت است از:
1. قیام علی بن زید بن الحسین: او از نوادگان امام سجاد علیهالسلام بود که در کوفه قیام کرد و در این راه، فداکاریهای بسیاری از خود نشان داد و بارها با نیروهای خلیفه عباسی درگیر شد.
2. قیام احمدبن محمدبن عبداللّه: او نیز از علویان عصر امام عسکری علیهالسلام بود که بر ضد معتمد عباسی قیام کرد، ولی به قتل رسید و سرش را نزد آن حاکم ستمگر فرستادند.
اوضاع سیاسی
خلفای عباسی، از هر گونه اعمال فشار و محدودیت به امامان شیعه دریغ نکرده و فضای غبارآلودی را در اطراف آنان به وجود آورده بودند. این فشارها، در عصر امام حسن عسکری علیهالسلام به اوج خود رسید. درباره علت این فشارها و محدودیتها، به دو مطلب عمده میتوان اشاره کرد: نخست این که در زمان امام عسکری علیهالسلام ، شیعه به صورت قدرتی عظیم در عراق درآمده بود و همه مردم میدانستند که این گروه، به خلفای وقت معترض بوده و حکومت عباسیان را مشروع و قانونی نمیداند؛ دوم اینکه، خاندان عباسی و پیروان آنها میدانستند مهدی موعود(عجل الله تعالی الفرج الشریف ) که نابود کننده حکومتهای خودکامه است، از نسل حضرت عسکری علیهالسلام خواهد بود. به همین دلیل، پیوسته مراقب اوضاع زندگی او بودند تا بتوانند فرزند حضرت را به چنگ آورده و ایشان را از سر راه خود بردارند.
فعالیتهای امام در دوران امامت
الف) کوششهای علمی
امام عسکری علیهالسلام به رغم شرایط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح جامعه نشد، ولی شاگردانی تربیت کرد که هر کدام از آنها، سهم به سزایی در نشر و گسترش معارف اسلام و دفع شبهههای دشمنان داشتند. مرحوم شیخ طوسی رحمهالله ، تعداد شاگردان حضرت را بیش از یکصد نفر ثبت کرده که در میان آنان، مهرههای روشن، شخصیتهای برجسته و مردان وارستهای به چشم میخورد. امام حسن عسکری علیهالسلام افزون بر تربیت شاگردان، مشکلات و تنگناهای پیش آمده برای مسلمانان و امت اسلامی را در پرتو علم امامت حل میکرد.
ب) استفاده از آگاهی غیبی
امامان معصوم در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهی غیبی برخوردار بوده و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح عالی امت اسلامی در خطر میافتاد، از این آگاهی به صورت «ابزار» استفاده میکردند. امام حسن عسکری علیهالسلام نیز از این قاعده بیرون نبود. شرایط نامساعد و جوّ پراختناق آن عصر و شک و تردید و تزلزل گروهی از شیعیان در مورد امام هادی علیهالسلام و امام عسکری علیهالسلام ، باعث میشد که امام عسکری علیهالسلام پردههای حجاب را کنار زده و از آن سوی جهان ظاهر خبر دهد که این کار، از مؤثرترین شیوههای جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان بود. مرحوم علامه مجلسی رحمهالله در کتاب شریف بحارالانوار، 81 مورد از کرامات و گزارشهای غیبی آن حضرت را ثبت کرده است. ابوهاشم جعفری نیز در اینباره میگوید: هر زمان که به حضور امام عسکری علیهالسلام میرسیدم، برهان و نشانه تازهای بر امامت حضرت مشاهده میکردم.
ج) آماده سازی برای دوران غیبت
از آن جا که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیت، حادثهای غیرطبیعی و نامأنوس است و تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار میباشد، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و امامان پیشین، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار ایشان را برای پذیرش آن آماده میکردند. این تلاش، در عصر امام عسکری علیهالسلام به صورت روشنتری به چشم میخورد و جلوه بیشتری پیدا میکند؛ زیرا آن حضرت، از یک طرف حضرت مهدی(عجل الله تعالی الفرج الشریف ) را تنها به شیعیان خاص و بسیار نزدیک خود نشان میداد و از طرف دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود حضرت عسکری علیهالسلام نیز روز به روز محدودتر و کمتر میشد، به طوری که حتی در خود شهر سامراء، به مراجعات و مسایل شیعیان به وسیله نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ میدادند. آن حضرت با این شیوه، به شیعیان فهماندند که امام زمان میتواند زنده بوده، ولی از نظر و چشم مردمان پنهان باشد.
د) ایجاد شبکه ارتباطی
در زمان امام حسن عسکری علیهالسلام ، شیعیانْ در مناطق مختلف و شهرهای متعددی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آوه( در 45 کیلومتری قم)، مدائن، خراسان، شهرری و… گسترش یافته و در آنها سکونت داشتند. گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب میکرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت و با یکدیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی رهبری کند. امام حسن عسکری علیهالسلام برای این هدف بلند، نمایندگانی از میان برجستگان علمی و معنوی شیعیان برگزیده و در مناطق متعدد منصوب کرد و ازاین راه، پیروان خود را در همه مناطق زیر نظر داشت. افزون بر شبکه ارتباطی وکالت، آن حضرت به وسیله اعزام پیکها و نامهها نیز، با شیعیان و پیروان خود در ارتباط بود و مشکلات آنان را برطرف مینمود.
ه) فعالیتهای سرّی سیاسی
امام حسن عسکری علیهالسلام ، به رغم تمامی محدودیتها و کنترلهایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل میآمد، یک سلسله فعالیتهای سری سیاسی را رهبری میکرد و با گزینش شیوههای بسیار ظریف پنهانکاری، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار عباسی به دور میمانْد. عثمان بن سعید که از نزدیکترین و صمیمیترین یاران امام بود، زیر پوشش روغنفروشی فعالیت میکرد و اموال و وجوهی را که باید به اماممیرسید، در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به امام میرسانْد. آن حضرت در اقدامی کاملاً سری، اسناد، نامهها و نوشتههای سری را در میان چوب جاسازی کرده و برای نماینده خود میفرستاد. امام این کار را برعهده مأمور حمام خود گذاشته بود که سوءظن کسی را جلب نکند.
بازداشت امام
متوکل عباسی، دستور جلب امام هادی علیهالسلام را به همراه امام عسکری علیهالسلام به منظور کنترل بیشتر آنها و شیعیان صادر کرد و آن دو امام بزرگوار را به شهری نظامی وارد نمود که تفاوتی با زندان نداشت. در عین حال، خلیفه عباسی در بازداشت امام هادی و عسکری علیهماالسلام سختگیری بیشتری میکرد و در هنگام پیدایش جریانهای خاصی که نوعی تهدید بر ضد حاکمیت به شمار میآمد، شخص امام و یاران نزدیک حضرت را به زندان میانداخت. اگر چه مدت زمان زندانی شدن امام حسن عسکری علیهالسلام به طور دقیق مشخص نیست، از روایات چنین بر میآید که آن حضرت در زمان خلافت هر سه نفر خلیفه معاصر، به زندان افتاده است. امام عسکری علیهالسلام در زمان معتز به همراه برادرش جعفر به زندان افتاد. حضرت در دوران مهتدی هم به زندان افتاد که مقارن با کشته شدن خلیفه بود. آن حضرت در سال 259 ق، همزمان با حکومت معتمد عباسی نیزدر بازداشت او به سر میبرد.
نقشه شوم
معتز، خلیفه جوان و مغرور عباسی، در سال 252 قمری به خلافت رسید و در سال 255 قمری، کشته شد. او برای حفظ قدرت و حکومت خود، دست به هر جنایتی زد و از هیچ عمل وحشیانهای فروگذار نکرد. معتز در دوران سه ساله حکومت خودکامه خود، مسلمانان راستین و بزرگان شیعه را تحت فشار قرار داد. شیعیان و سادات علوی در دوران حکومت او، با شدیدترین شکنجهها در زندانها به سر میبردند. او برای از بین بردن موانع حکومت خود، دستور قتل امام حسن عسکری علیهالسلام را صادر کرد و به یکی از درباریان خود به نام سعید حاجب دستور داد تا امام را به طرف کوفه روانه کرده و حضرت را در بین راه به شهادت برساند، ولی با کشته شدن خلیفه توسط گروهی از ترکان دربار، نقشه شوم او عملی نشد و آن حضرت از این حادثه جان سالم به در برد.
شمع پروانگان
امام حسن عسکری علیهالسلام مدتی در زندان دژخیم زمان خود به نام «نحریر» گرفتار بود. همسر نحریر به او اعتراض کرد و او را از عاقبت بدرفتاری با آن حضرت برحذر داشت، ولی او برعکس توصیههای زن خود عمل کرده و دستور داد تا حضرت را در قفس درندگان و شیران بیندازند. دستور نحریر به اجرا در آمد. او بعد از مدتی برای بازدید چگونگی قتل امام و فرستادن گزارش، نزدیک قفس آمد و با صحنه بینظیری مواجه شد؛ امام علیهالسلام در میان درندگان در حال عبادت بود و آنها در گرد آن حضرت حلقه زده و زانوی ادب و احترام در مقابل حضرت به زمین زده بودند، نحریر بعد از دیدن این منظره، امام عسکری علیهالسلام را آزاد کرد.
شب حادثه
امام حسن عسکری علیهالسلام ، در شب شهادت خود، نامههای زیادی نوشت و آنها را به نامه رسان خود داد تا به شهر مدینه برساند. حضرت در آخرین لحظات عمر مبارک خود، آب خواست و فرمود: «میخواهم نماز بخوانم». خادم حضرت، سجاده را برای امام آماده کرد. حضرت وضو گرفت و نماز صبح را در بستر به جا آورد. بعد کاسه آب را از خادم خود گرفت تا مقداری از آن را بنوشد که دست حضرت لرزید و ظرف آب به دندانهای حضرت برخورد میکرد. حضرت به خادم خود فرمود تا فرزندش امام زمان را حاضر کند. در این هنگام، نرجس خاتون، مادر امام زمان علیهالسلام به همراه آن حضرت وارد اتاق شد همین که چشم حضرت به امام زمان افتاد، گریه کرد و فرمود:«ای سید اهل بیت، مقداری به من آب بده که من به سوی پروردگار خود رهسپارم». امام زمان پدر بزرگوار خود را سیراب نمود و حضرت جان به جان آفرین تسلیم کرد. امام عسکری علیهالسلام ، در روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 قمری، بعد از نماز صبح در 28سالگی به شهادت رسید.
منبع : راسخون
بازدیدها: 39