آشنایی کودکان با اهل بیت علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
همه ی انسان ها بر اساس انکه اندیشه های گوناگونی دارند، احساسات و رفتارهایشان نیز گوناگون است؛ یعنی می توانند در سه حوزه وجودی خود که شامل اندیشه، احساس و رفتار است روش ها و سبک های مختلفی داشته باشند. این مسأله می تواند در همه ابعاد زندگی چون رفتاری، اعتقادی نمود پیدا کرده و سبک زندگی متفاوتی را ارائه دهد.
همانطور که ما به عنوان مسلمان، متفاوت می اندیشیم و احساسات متفاوتی از دیگران داریم، زندگی ما هم به طور طبیعی سبک و روش دیگری خواهد داشت. این تصور که من مؤمنانه بیندیشم ولی ملحدانه زندگی کنم، کاملاً اشتباه است. لذا سبک و جهت گیری زندگی ما به عنوان مسلمان از بقیه متفاوت خواهد بود؛ چون رفتار، یک موجود بی جان نیست و جهت و قبله دارد. از قول و فعل معصوم می توان سبک زندگی آنها را استخراج کرد و حتی چه بسا فعل معصوم شرح قول ایشان است؛ زیرا خود آنها آیینه تمام نمای اقوالشان بوده اند. بنابراین، سبک زندگی به معنای زندگی جهت دار است. مثلاً تواضع نمودی از تفکر توحیدی و به معنای نفی الوهیت اشخاص است و به معنای توصیه به خوار شدن نیست. همچنین، اسراف نمودی از قدردانی از نعمت های خداوند است؛ یعنی چون معتقدیم که خداوند این نعمت ها را آفریده است، لذا در استفاده از نعمت ها این جهت را رعایت می کنیم. در مسیر سبک زندگی صحیح و اسلامی، مشکل اساسی وجود دارد؛ مشکل ما در مراجعه نکردن به سیره اهل بیت (علیهم السلام) است. این در حالی است که از قول و فعل معصوم می توان سبک زندگی آنها را استخراج کرد و حتی چه بسا فعل معصوم شرح قول ایشان است؛ زیرا خود آنها آیینه تمام نمای اقوالشان بوده اند.
انتقال مفاهیم دینی یا سبک زندگی اهل بیت به کودک و نوجوان
یکی از زمان های مناسب در شکل گیری سبک زندگی صحیح و ترویج آن، کودکی و دوران نوجوانی است. اما متأسفانه شاهد آن هستیم که امروز به دلیل عدم توجه به این مهم و توجه نداشتن به دوران کودکی و نوجوانی فرزندان، در انتقال مفاهیم دینی یا سبک زندگی اهل بیت به کودک و نوجوان دچار مشکل هستیم. به عبارتی سبک تبلیغ ما میان کودکان نیز مطابق با سیره اهل بیت نیست. ما همانند پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) به بچه ها اهمیت نمی دهیم.
در مراکز تعلیم و تربیت نسبت به سبک زندگی دینی بی تفاوت هستیم
در مدارس ما جنبه آموزشی بر تربیتی غلبه پیدا کرده است و لذا با مشکلاتی مواجه شده ایم؛ یعنی تا زمانی که تربیت را مزاحم آموزش و وقت گیر تلقی کنیم، در جامعه با مشکل مواجه خواهیم شد. مثلاً فیزیک و شیمی را به دانش آموز خوب یاد داده ایم ولی سبک زندگی سالم و منطقی را به او آموزش ندادیم، لذا آن فرد در زمینه رفتاری با مشکل مواجه می شود و از نظر درسی و آموزشی نیز لطمه می بیند. یا بعد از ازدواج دچار مشکل خانوادگی می شود و بازده لازم برای جامعه را ندارد. می بینیم که داده های ما در زمینه سبک زندگی، داده های درستی نیست و در مراکز تعلیم و تربیت نیز نسبت به سبک زندگی دینی بی تفاوت هستیم.
اولویت اول به خانواده اختصاص دارد
نکته دیگر این که که باید به آن توجه کرد خانواده است؛ زیرا بچه ها با چشم خود یاد می گیرند و دقت می کنند که والدین آنها چگونه زندگی می کنند و از آنها تأثیر می پذیرند. لذا خانواده باید الگوی استانداردی باشد تا بتواند فرزند خود را تربیت کند. حتی اولویت اول به خانواده اختصاص دارد. تحت عنوان خانواده مسائلی در رابطه با تأثیر تربیت وجود دارد که با توجه به آن ها می توان مسیر تربیت فرزندان و ارتباط آن ها با اهل بیت علیهم السلام را در جهت صحیح و تأثیرگذارتری طی نمود؛ مسائلی چون آشنا سازی با نام گذاری به اسامی معصومان (علیهم السلام)، ابراز محبت نسبت به اهل بیت، آشنا سازی آن ها با شرکت در محافل مذهبی. نکته ی مهم در آشنا سازی کودکان با اهل بیت (علیهم السلام) آشنا بودن مربیان به خصوص والدین با آنان است. کسانی که به این کار می پردازند، باید شناخت لازم از فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) داشته باشند تا موفق به انجام آن گردند. آگاهی از اخلاق، رفتار و سیره معصومان (علیهم السلام) در امر آشناسازی لازم است.
ما باید توحید جاری داشته باشیم، نه توحید راکد
نکته ی مهم دیگری که در مسیر سبک زندگی دینی باید به طور جد مد نظر گرفته شود اینکه ما باید توحید جاری داشته باشیم، نه توحید راکد؛ بدین معنا که اعتقاد به توحید باید در زندگی ما نمود پیدا کند. توحید راکد در مرحله ذهنی باقی می ماند و فقط به درد پاسخگویی در قبر انسان می خورد. فقط اثبات خداوند کافی نیست و باید صفات او نیز بیان شود و در کنار آن، باید این اعتقاد ذهنی را در مسیر سبک زندگی وارد کرد و با آن عملی تر برخورد نمود؛ گفت تو که معتقد به آن خدا با این صفات هستی، باید اینگونه با مردم معاشرت کنی و با پدر و مادر خود اینگونه رفتار کنی و. …
هرگز نباید سبک زندگی را به قسمت های خاصی از زندگی محدود کنیم بلکه باید آن را در جای جای زندگی فردی اجتماعی جاری و عملی کنیم؛ چرا که باید باور داشت آموزه های دین اسلام بهترین راه کارها را برای داشتن زندگی که سعادت دنیوی و اخروی را به همراه دارد به انسان ارائه می دهد. بنابراین تا زمانی که اعتقاد ما به ثمر ننشسته و سبک زندگی ما با اعتقاداتمان تناسب پیدا نکند، اسلام ما کامل نشده است. مثلاً اینکه ابتدای غذا «بسم الله» و در انتهای آن «الحمدلله» بگوییم، نمودی از اعتقاد ما به خداوند و باور به توحید است.
دلیل اینکه داستان های زیادی در قرآن کریم ذکر شده، این است که می خواهد رفتارهای ابراهیم، یوسف و نوح موحد را به ما نشان دهد. همچنین نتیجه عملی کفر ذهنی را نیز نشان دهد که نتیجه زراندوزی، قارون می شود؛ نتیجه شهوت رانی زلیخا می شود و نتیجه طغیان، فرعون می شود. یعنی جنبه های عملی کفر و ایمان را به شما نشان می دهد ولی اگر می خواست به ما بگوید فقط معتقد به خدا باشیم نیازی به ذکر داستان نبود. حتی جنبه های اعتقادی نیز به حوزه عمل ما کمک می کند. مثلاً می فرماید دلیل کفر کافران، فراموش کردن روز قیامت است. تا زمانی که اعتقاد ما به ثمر ننشسته و سبک زندگی ما با اعتقاداتمان تناسب پیدا نکند، اسلام ما کامل نشده است. مثلاً اینکه ابتدای غذا «بسم الله» و در انتهای آن «الحمدلله» بگوییم، نمودی از اعتقاد ما به خداوند و باور به توحید است.
این تفکر ابوجهل است
گاهی اوقات ما آنقدر اهل بیت را به معراج می بریم که قابل دسترسی برای ما نیستند. عده ای نظرشان بر این است که قرآن آنقدر متعالی است که دست ما به آن نمی رسد، در حقیقت باید گفت این تفکر ابوجهل است که به ادبیات دیگری مطرح شده است؛ زیرا مهم از نظر ابوجهل این بود که مردم از قرآن پیروی نکنند و تفاوتی ندارد که بگوییم قرآن اساطیر الاولین است یا اینکه بگوییم آنقدر آسمانی است که ما انسان های زمینی به آن دسترسی نخواهیم داشت و نمی توانیم از آن پیروی کنیم. به خاطر داشته باشیم که بیان جنبه های قدسی اهل بیت به منظور اطمینان قلبی ما در تبعیت از آنهاست ولی شیوه بیان نباید به گونه ای باشد که آنها را از دسترس مردم خارج کند. بنابراین بهتر است ابتدا رفتار و سبک زندگی آنها را بیان کنیم و برای جلب اطمینان مردم، جنبه های قدسی آنان را بیان کنیم تا خیال مردم راحت شود.
پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 148