خوب است که از زینب کبری بنویسم
از حضرت صدیقه ی صغری بنویسم
تا نقش ببندد به دلم نام عقیله
از آمدن دختر زهرا بنویسم
از حال و هوای قدم تازه رسیده
از پشت در و جمع گداها بنویسم
با کسب اجازه بنویسم خود زهرا
یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم
وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او
شاید بشود ام ابیها بنویسم
تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن
از روشنی چشم دو دنیا بنویسم
من منتظرم حضرت جبریل بیاید
یک اسم پر از عطر و مسما بنویسم
جبریل کنار پر قنداقه رسیده
باید ملکی محو تماشا بنویسم
حالا که رسیده به علی مژده ی مولود
بگذار که من زینت بابا بنویسم
بانو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش معلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیریست تمنای من این است
از کرببلای شده امضا بنویسم
حالا که مبدل شده لبخند به گریه
یک قطره ی درد از همه دریا بنویسم
با اینکه محال است جدایی ز حسینت
مجبور شدم واژه ی تنها بنویسم
از عصر غم انگیز وداع تو به گودال
با راس روی نیزه تسلی بنویسم
هنگام غروب است نه سر مانده نه پیکر
از پیرهن رفته به یغما بنویسم
ماندم به خدا از تو و از غارت خیمه
یا دختر جا مانده به صحرا بنویسم
باید بروم علقمه با حضرت زهرا
جا مانده ای از پیکر سقا بنویسم
اینجاست که دیگر قلمم تاب ندارد
از بی کسی ات در دل اعدا بنویسم
سید حجت بحر العلومی
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 104