بازخوانی توطئه آمریکا و دربار پهلوی برای ترور امام راحل
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در اواخر دی ماه ۱۳۵۷ امام خمینی، رهبر نهضت اسلامی مردم ایران، تصمیم بازگشت به میهن را اعلام کردند. به دنبال انتشار خبر بازگشت امام، ائتلاف بختیار، نخستوزیر وقت رژیم پهلوی، آمریکاییان، فرماندهان ارتش و درباریان، به منظور انجام توطئهای علیه امام خمینی تشکیل شد. همگی در حال طرحریزی توطئهای بودند که به هر صورت امام خمینی به ایران مراجعت نکند.
اردشیرزاهدی در مصر به دنبال سرنگونی هواپیمای امام یا منحرف کردن آن و فرود اجباری در یک پایگاه نظامی و سپس نابودی امام بود. هایزر در شورای فرماندهان پیشنهاد کرد: «اگر ارتش تا این حد علاقه دارد که امام خمینی را حذف کند چرا به کسی پول نمیدهد که او را بکشد؟» سپهبد ربیعی در شورای فرماندهان سه راه را پیشنهاد کرد؛ رهگیری هواپیما و منحرف کردن به یک فرودگاه دیگر، پیدا کردن یک کشور ثالث که حاضر شود هواپیما را در سر راه رهگیری و منهدم کند و راه سوم، بستن فرودگاه؛ گرچه بستن فرودگاه آسانترین راه بود، ولی به نظر هایزر «بستن فرودگاه بیشتر از یکی دو روز ممکن نبود.»
در همین حال خبرگزاری فرانسه گزارش کرد که دو گروه به نامهای «جبههی حافظ سلطنت» و «کمیتهی دفاع از شاه» امام خمینی را تهدید به قتل کردهاند. به همین جهت پلیس فرانسه گارد حفاظت از امام خمینی را دو برابر کرد. خبرگزاری فرانسه مجدداً اعلامکرد که منابع موثق خبر دادهاند توطئهی سوءقصد علیه آیتالله خمینی که توسط مأموران خارجی طرحریزی شده کشف شده است. پلیس فرانسه نیز به اطرافیان امامخمینی اطلاع داد که توطئهای برای از بین بردن امام و اطرافیان نزدیک ایشان طرح و احتمالاً در دست اجرا است.
یکی از مقامات امنیتی فرانسه اطلاع داد که یکی از افرادی که مرتب به اقامتگاه امام خمینی رفت و آمد میکند و اظهار دوستی مینماید «شخص خطرناکی است… وی برادر ارتشبد اویسی معروف است و گذرنامههای متعددی با اسامی گوناگون دارد». این مقام امنیتی گفت: «آنها او را شناسایی کرده و تحت مراقبت خود دارند». این مقام امنیتی افزود که وی در ارتباط با خبری است که حکایت از «ورود تعدادی از کماندوهای ارتش ایران به پاریس از طریق لندن برای انجام عملیات ویژه درنوفللوشاتو» دارد.
پلیس فرانسه علاوه بر شدت بخشیدن به حفاظت، از اطرافیان خواستند تا بیشتر مراقبت کنند. آقای مهدی عراقی با نیروهای خودش حفاظت از جان امامخمینی را بالا برد و حتی «رفت و آمد همراهان نزدیک امام را نیز تحت مراقبت شدید قرار داد».
پس از درز کردن خبر توطئه در مطبوعات و گله مقامات فرانسوی که «این کار برای آنها گران تمام میشود»، هایزر از فرماندهان نظامی پرسید آیا شما اقدامی علیه جان امامخمینی کردهاید؟ نگاهها این طرف و آن طرف چرخید؛ امّا هیچ کس جواب درست و حسابی به او نداد.
پرویز راجی سفیر شاه در انگلیس نیز از قول ژنرال هیگ آمریکایی فرمانده ناتو مینویسد: هیگ بعد از ابراز نگرانی از موقعیت شاه پرسید: «درباره مردی که الان در پاریس نشسته چطور شما میگویید قادر به محو کردنش نیستید؟» هیگ پاسخ شنید که طرحهایی برای انزوای وی در دست اقدام است. هیگ که از این پاسخ عصبانی شده بود گفت: «نه منظورم اینها نیست! میخواهم بدانم که اصولاً چرا شما برای محو فیزیکی خمینی اقدام نمیکنید؟»
بعد از اینکه سفر امام خمینی قطعی شد، موضوع بازگشت مجدداً در شورای فرماندهان مطرح شد؛ «برخی از آنها طرفدار انجام اقدام نظامی قبل از ورود امام خمینی بودند. عدهای دیگر معتقد به این بودند که او را به محض ورود به فرودگاه ترور کنند. قرهباغی و حبیباللهی معتقد بودند که باید تصمیم را به عهدهی نخستوزیر بگذارند».
بختیار نیز موضوع را با کمیسیون امنیتی که از فرماندهان نظامی هر روز در نخستوزیری تشکیل میشد مطرح کرد. نظر آنها «انفجار هواپیمای امام» بود؛ امّا سرانجام بختیار تصمیم گرفت هواپیمای امام را از آسمان ایران برباید. به گزارش گریسیک مشاور امنیتی کاخ سفید، طرح بختیار این بود «که هواپیمای آیتالله خمینی را به جزیرهی قشم انتقال داده، وی و همراهانش را در آن جزیره در بازداشت نگه دارد».
وقتی خبر توطئه بختیار به کاخ سفید رسید «واکنش اولیه کارتر در برابر برنامهی بختیار فوقالعاده مثبت بود». او «با خوشحالی گفت: عالی است»؛ امّا در کاخ سفید همهی نظرات آن قدر سطحی و ناسنجیده نبود. ونس اصلاً این طرح را نپسندید و با حرارت زیادی گفت: «اقدام به چنین کاری به طور وسیعی بر ناآرامیهای کنونی خواهد افزود، حتی ممکن است آیتالله خمینی به قتل برسد و نتایج غیرقابل پیشبینی و خطرناکی بهبار آورد. برژینسکی و براون، وزیر دفاع اصرار میکردند که اگر بختیار قصد دستگیری آیتالله خمینی را دارد باید در انجام این کار ترغیب شود و هرگونه اقدامی برای جلوگیری از اجرای این تصمیم اشتباه بزرگی خواهد بود. سرانجام این بحث بهجایی نرسید و کاخ سفید نتوانست تصمیم قاطعی اتخاذ کند.
آمریکاییان به خوبی میدانستند دستگیری یا به قتل رسیدن امام خمینی به این آسانی نبود. هایزر با همهی اعمال شیطانیش تصریح میکرد که در صورت از بین رفتن آیتالله خمینی «بلافاصله پس از آن جنگ داخلی آغاز میشد. احساسات بسیار بالا بود و جنگ به صورت علنی آغاز میشد».
سرانجام بختیار به این نتیجه رسید که این توطئه مشکل او را حل نخواهد کرد به روایت خودش «بردنش به جزیرهی کیش یا به شهر دیگری هم مسائل مهمی را مطرح میکرد که اطمینان نداشتم. بهتر بود که تهران بیاید که قوای انتظامی بالاخره متمرکز بودند. از این جهت گفتم هر بلایی هست بیاید نزدیک خود من. وقتی وارد فضای ایران شد مخصوصاً سپردم که هیچ آسیبی به ایشان نرسد. چرا؟ کشتن [آیتالله] خمینی» از لحاظ امکانات «خیلی آسان بود، ولی هیچ کس نمیخواست [آیتالله] خمینی را بکشد…
به همین آقای [سپهبد] ربیعی میتوانستم بگویم طیارهاش را سرنگون کند. اگر او نمیکرد وسایل دیگری بود که بکنیم، ولی آن وقت عوض سه سال و سی سال، سیصدسال ما در عزای این امام مظلومان بودیم»؛ امّا سایروس ونس انصراف بختیار را درعلّت دیگری ارزیابی میکند. وی مینویسد: بختیار «سرانجام به این نتیجه رسید که اگر بخواهد از بازگشت آیتالله خمینی به ایران جلوگیری کند، سرنگون خواهد شد».
به اعتقاد ونس: «تاکتیک بختیار در این مرحله این بود که با ورود آیتالله خمینی به صحنهی مبارزات داخلی ایران از قدرت معنوی و جذبهی او بکاهد و به خیال خود او را در میان سایر ملاها غرق کند! بختیار امیدوار بود که با حضور آیتالله خمینی در ایران اختلاف و رقابت بین رهبران روحانی بالا بگیرد و شکاف بین گروههای مخالف فرصتهای تازهای در اختیار او بگذارد؛ ولی این امید عبثی به نظر میرسید».
بازدیدها: 0