تأثیر زیارت در زندگی – سخنرانی علامه مصباح یزدی – جلسه دوم
کسی که صدها فرسخ راه پیاده رفته تا خودش را به حرم سیدالشهداء علیه السّلام برساند و با چه زحمتی نزدیک ضریح شده و زیارت خوانده و همه معانی آن را بفهمد و حضور قلب کامل هم داشته باشد با یک کسی که در یک پستو یک زیارت تند بخواند و هیچ معنایش را هم نفهمد خیلی متفاوت است؛ اما حتی این هم مطلوب است. ولی میزان مطلوبیت و تأثیر زیارت آنان متفاوت است.
زیارتی که در اینجا صدق می کند، شبیه نمازهایی است که ما می خوانیم و خیلی از ماها مثلاً کم توجه تر می ایستد رو به قبله و وقتی می رسد به آخر نماز و می گوید «السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه » یادش می آید که دارد نماز می خواند؛ اما بالاخره اگر همین را نخواند یکی از گناهان کبیره مرتکب شده. چراکه طبق روایات فراوانی افضل عبادات نماز است و بالاترین گناهان هم ترک نماز است.
از اینجا معلوم می شود که همین اندازه از نماز هم یک تأثیری برای خواننده آن دارد. همین که پیش از آفتاب مقید باشد بلند شود وضو بگیرد و آفتاب نزده این دو رکعت را بخواند؛ خود همین اولاً توجه به خدا را دارد. یادش می آید که وظیفه ای دارد. بعد مقدمات و حرکاتی هم که انجام می دهد، چیزهایی است که خدا دستور داده؛ پس انجام اینها باز توأم است با یاد خدا که به او امر کرده این کارها را انجام دهد. پس حتی در همین حال هم یک مرتبه ای از توجه به صاحب نماز وجود دارد؛ ولو خیلی کمرنگ.
چیزهایی که به عنوان عبادت و اطاعت و ارتباط با خدا انجام می گیرد به یک معنا انسان را به خدا نزدیکتر می کند. البته مفهوم نزدیک شدن معمولاً در جسمانیات به کار می رود ولی همین توجه بیشتر را می گوییم تقرب بیشتری است؛ بیشتر نزدیک شدیم. اگر آن مرتبه اول که یک توجه ضعیفی بود و هیچ تمرکزی نداشت، ثواب داشته باشد؛ وقتی تمرکز و توجه بیشتر شود، طبعاً ثوابش هم بیشتر خواهد بود. نسبت این ها مثل نسبت شعاع انباشته خورشید است به شعاع کمرنگی که از یک منفذی به اتاق تابیده است.
اصل اینکه زیارت تشریع شده برای این است که ما به یک نحوی ارتباط پیدا کنیم با آن کسی که داریم او را زیارت می کنیم. این ارتباط با او مقدمه ای یا وسیله ای است برای ارتباط با خالق او که همه هستی او از خالقش است. درست است توجه ما به امام علیه السّلام یا پیغمبر اکرم ؟صل؟ است، اما هویت حقیقی اینها، هویت جسمانی آنها نیست؛ بلکه هویت روحانی و نورانی آنهاست، تا برسد به آنجا که دیگر واسطه ای بین آنها و خدا نیست. البته ما هرگز یک چنین لیاقتی پیدا نمی کنیم، ولی آنها دائماً یک مرتبه وجودشان که همان مرتبه نورانیت باشد، با آنجا ارتباط دارد و ما هرقدر بتوانیم ارتباطمان را با آن مقام نورانیتشان یا لااقل مقام روحانیت آنها بیشتر کنیم، باعث این می شود که بر نورانیت ما افزوده شود یا به تعبیر فلسفی بر کمال وجودمان افزوده شود.
خدای متعال برای اینکه هیچ کس را از این راه تقرب محروم نکرده باشد، مراتبی را قرار داده است. اعلی مرتبه آن مثل نمازی است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام می خواند و در آن اصلاً از خود بیخود می شد. داستان معروفی است که سلمان نیمه شبی در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها آمد، در زد و عرض کرد: علی را دریابید! گفتند: چه شده؟ گفت: در نخلستان ها دیدم علی بیهوش افتاده است! حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: این کار هرشب اوست؛ شما یکبار دیده اید! این اعلی مرتبه استفاده از نماز برای علی علیه السّلام است. چنین توجهی به پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام به آن اندازه که در حدّ توان ما باشد باعث می شود که زیارت ما ارزش بیشتری پیدا کند تا آنجا که گاهی طوری شود که انسان در حال زیارت اصلاً خودش را فراموش کند. نقل می کنند که کسانی بودند که در حرم حضرت علی سلام الله علیها یک حالی برایشان پیش آمده بود که می گفتند: من کی هستم؟ کجا هستم؟ با چه کسی دارم حرف می زنم؟! اصلاً خودش را فراموش کرده بوده است.
بنابراین تأثیر زیارت و تأکیداتی که برای زیارت شده برای این است که از راه های خیلی آسان تدریجاً انسان بتواند مراتبی را طی کند که به مقامات بسیار ارزشمند و کمالات روحی بسیار عالی برسد؛ هم ثواب های ابدی و هم آن قرب حقیقی که ما نمی دانیم چیست و با اینگونه کلمات به آن اشاره می کنیم.
بی جهت نیست که درباره زیارت این چنین تأکید شود که بزرگانی از مراجع تقلید که کارهای مهمی مثل تدریس و تحقیق داشتند، اما باز مقید بودند زیارت عاشورا را ترک نکنند. بخاطر اینکه هم به اخباری که در این زمینه رسیده، مطمئن بودند و هم خودشان تجربیاتی داشتند و آثاری از اینها دیده بودند و مقید شده بودند به اینکه این عبادت را ترک نکنند. نمونۀ آن مرحوم آقای بهجت رضوان الله علیه بودند که همیشه لبشان تکان می خورد، و وقتی نزدیک ایشان می شدی، می دیدی دارند زیارت عاشورا می خوانند، حتی سر درس آقای بروجردی که نشسته بودند، زیر عبا تسبیح دستشان بود و داشتند زیارت عاشورا می خواندند.
پایگاه نشر آثار آیت الله مصباح یزدی
بازدیدها: 0